گفتوگو با هاشمیان:
در این یک سال که در کلاسهای دوره پرلایسنس شرکت کردید چه به شما گذشت؟
برای اینکه هر فردی بتواند در این دوره از کلاسها شرکت کند باید در ابتدا دورههایی را پشت سر بگذارد ابتدا باید لایسنس را بگیرید سپس B و C را هم پشتسر بگذارید و سپس دوره نهایی که همان دوره پرولایسنس است را باید پشت سر گذاشت باید برای گذراندن این دوره از کلاسها نمرات مشخصی داشته باشید تا بتوانید به مراحل بعدی بروید اما کسانی که 7 سال در بوندسلیگا بازی کردند یا اینکه بیش از 100 بازی در این مسابقات انجام دادند مدرک Cلایسنس خودبهخود صادر میشود به همین دلیل من مدرک B خود را در سال 2008 گرفتم و بین آن هم برای اینکه مدرکم باطل نشود باید دورههایی را میگذراندم اوایل سال 2011 مدرک A را گرفتم و سال 2012 هم فوتبالم تمام شد و وقتی فوتبال من به پایان رسید بعد حداقل یک سال مربیگیری میکردم تا بتوانم در کلاسهای پرولایسنس ثبتنام کنم. به همین دلیل حدود 15 ماه در لیگ 5 آلمان مربیگیری کردم و بعد از آن که یک سالم پر شد دیگر با آن تیم ادامه ندادم و برای آزمون پرولایسنس خودم را آماده کنم چون خیلیها در این آزمون ثبتنام میکنند و بعد از آن 62 نفر انتخاب میکنند و سپس از این تعداد بعد از 2 روز آزمون 24 نفر انتخاب میشوند. این دوره هم حدود 10 ماه طول کشید برای این کلاسها یوفا نظارت میکند اما در آلمان چون همه چیز سختگیرانه است برای این کلاسها سقف زیادی گذاشته و ما در این کلاسها روانشناسی یاد گرفتیم، تغذیه و داوری را آموختیم با علم بدنسازی و فوتبال آشنا شدیم و در کنار این دورهها اساتید و پیشکسوتانی در همه رشتهها میآمدند و برای ما صحبت میکردند به طور مثال کریستوف دام و روانشناس تیم ملی آلمان در کلاسهای ما شرکت میکردند و دورههای اینگونه هم داشتیم. حدود 5 هفته هم من در تمرینات بایرنمونیخ شرکت کردم که البته باید 6 هفته شرکت میکردم. باید از تمرینات بایرنمونیخ از تمرین گزارش تهیه میکردیم حدود 6 روز هم باید به قسمت آموزش یک هیأت فوتبال میرفتیم تا زمانی که اساتید این کلاسها مشغول تدریس بودند ما از این درس دادنها آموزش فرا میگرفتیم یکشنبهشبها به این کلاسها میرفتیم و تا چهارشنبهشب این کلاسها طول میکشید. بعد از 10 ماه هم امتحانات بود که خدا را شکر در آن قبول شدم.
الان دید شما نسبت به فوتبال عوض نشده؟
مربیگری با بازیگری تفاوتهایی دارد اما دلیل نمیشود که اگر کسی روزی بازیکن خوبی بوده حتماً مربی خوبی هم باشد.همه چیز به استعداد بستگی دارد و تجربههای زمان بازی کردن همه اینها در موفقیت یک مربی نقش دارد البته این تجارب میتواند حتی تجربه منفی هم باشد. البته من زمانی که فوتبال بازی میکردم فکر میکردم خیلی میدانم اما زمانی که مدارک مربیگریام را در سطوح مختلف گرفتم نگاهم به فوتبال عوض شد در دوره پرولایسنس هم 24 نفر بودیم که همگی تشنه فوتبال بودیم و این تبادلنظر بین دانشجوها باعث شد تا موارد زیادی هم یاد بگیریم. وقتی که کلاسهای پرولایسنس برخلاف همه که از پایان دورههایشان احساس خوشحالی میکردند ما ناراحت بودیم اما الان ما ناراحت هستیم که این کلاسها تمام شده چون در این کلاسها ما موارد زیادی را یاد میگرفتیم اما به هر حال این هم یک مرحلهای از زندگی فوتبالی من بود که گذشت.
مطرحترین هم دورههایی که در این کلاس پرولایسنس داشتید چه کسانی بودند؟
تورستن فرینگس که بازیکن تیم ملی آلمان بود اشتفان بانگارد بازیکن تیم رستوک و چند بازیکن دیگر هم بودند که خیلی اسم و رسم نداشتند البته توماس رایس هم در این کلاسها حضور داشت که با هم در بوخوم بازی میکردیم اما در کلاس ما افراد دیگری هم بودند که بازیکن فوتبال نبودند.
در این کلاسها فقط کسانی که در فوتبال آلمان بازی کرده بودند میتوانستند شرکت کنند یا این طور نبود؟
قوانین این دوره از کلاسها این بود که همه مدارک مربیگری را در آلمان گرفته باشید و باید در آن کشور هم مربیگری کرده باشید و در این شرایط است که شما میتواند در این کلاسها شرکت کنید.
آن روزها که خودتان فوتبال بازی میکردید به این روزها فکر میکردید که بخواهید راه مربیگری را در پیش بگیرید؟
زمانی که تازه به فوتبال آلمان آمده بودم تمریناتی را که خوش میآمدم را یادداشت میکردم و علاقه به مربیگری داشتم که در سال 2008 که هنوز فوتبال بازی میکردم به سراغ کلاسهای مربیگری رفتم در تعطیلات تابستان بازیکنان به تعطیلات میرفتند اما من در آن گرمای تابستان به دنبال گرفتن مدرک مربیگری بودم.
قبول دارید با خیلی از اهالی فوتبال ایران اختلافات سلیقهای زیادی دارید؟
من همه فوتبالیستها را ندیدم که بدانم چه سلیقهای دارم برای همین نمیتوانم پاسخی به این سؤال بدهم. البته من کلاً انسان آیندهنگری هستم و آیندهنگری برای خودم میکردم البته من اطلاعی از نوع زندگی دیگران ندارم و فقط چیزهایی که به خودم مربوط است را میدانم. من همیشه برای خودم زندگی میکنم و چیزی که برایم مهم است به آن توجه میکنم.
پیشبینیتان از آینده کاری عالم مربیگری را چه میدانید؟
شما موفقیت را در چه میبینید؟ اینکه بهترین بازیکنان را بخرم و در یک تیم بریزم و دست به هر کاری بزنم تا تیمم مقام بیاورد یا به خبرنگاران پول بدهم که از من خوب بنویسند تا تیتر رسانهها شوم و اگر شما این را موفقیت میدانید، نه. اما من مطمئنم که در هر تیمی که کار کنم همه توانم را میگذارم و همه فکرم فوتبال و تیمم میشود و همیشه خوب و سالم کار خواهم کرد و مطمئنم اگر روزی هم نتیجه نگریم میدانم که روی تیمم اصولی کار شده است اما از حالا خیالم راحت است که هرکجا باشم روی تیم تأثیرگذار هستم.
شما در فوتبال ایران بازی کردهاید و میدانید که در فوتبال ایران فقط توانایی مربیان برای موفقیت کافی نیست و گاهی مسائل پشت پردهای هم وجود دارد که باعث موفقیت مربیان خاص میشود این در حالی است که خیلیها شما را یک فرد با حجب و حیا میدانند که شاید به همین دلیل نتوانید در فوتبال ایران موفق شوید!
هر کس برای خودش خط فکری دارد که باید همانطور جلو برود من از الان نمیتوانم در مورد آینده حرف بزنم اما هرکجا که باشم قطعاً نظم، انضباط و دیسیپلین محکمی را برای تیمم در نظر میگیرم و اگر کسی نتواند در سیستم من قرار بگیرد حتی اگر مارادونا هم باشد اگر بیاخلاق باشد باید از تیم برود و بهتر است تیم اینطور نتیجه نگیرد تا اینکه این بازیکنان باشند و نتیجه نگیرد. اگر چند بار از این برخوردها باشد دیگر چنین اتفاقی نمیافتد هرچند که نیاز به چنین رفتارهایی نیست چرا که مگر فردی مثل یواخیملو در تیمش کسی را بیرون میکند؟ در همین سیستم کشور خودمان هم حسین فرکی نظم و شیوه خوبی دارد و فکر نمیکنم او که یک مربی با شخصیت است چنین مشکلی داشته باشد اما کسی با ترس کاری را انجام نمیدهد و کارش را که آغاز کرد با قدرت باید آن را پیش ببرد.
درباره روزهایی که در تمرینات بایرنمونیخ هم شرکت میکردید صحبت کنید و اینکه در این دوره از تمرینات بایرنمونیخ چه مسائلی دیدید؟
سیستم آموزش ما به گونهای بود که باید 6 هفته در تمرینات تیمها حاضر میشدیم که البته من 5 هفته به این کلاسها رفتم چرا که بایرنمونیخ یک هفته در اردوی دبی حاضر بود که من آن یک هفته را نرفتم و برای کلاسهای هیأت فوتبال راهی شدم. به ما میگفتند که میتوانید خودتان تیم انتخاب کنید و اگر نمیتوانستند خود فدراسیون افراد را به کلاسها میفرستاد اما من در هامبورگ زندگی میکردم و میتوانستم به تمرینات این تیم بروم یا میتوانستم در تمرینان بوخوم حاضر شوم و حتی میتوانستم در کنار این تیمها حضور داشته باشم به بایرنمونیخ که رفتم این تیم سابقهای نداشت که کسی برای تماشای تمرینهایش این تیم حاضر شود حتی اگر شما زمین تمرین بایرنمونیخ را دیده باشید میبینید که دور زمین این تیم پوشیده شده و حتی کارمندان باشگاه نمیتوانند تمرینات را تماشا کنند اما من با کمکمربی بایرنمونیخ صحبت کردم و او هم بعد از صحبت با ماتیاس سامر بعد از یک ساعت با من تماس گرفتند که اجازه حضور در تمرینات این تیم را دارم اما یکی از قوانین گواردیولا این بود که کسی نمیتوانست در کنار زمین تمرین را ببیند اما من در بوندسلیگا زیادی بازی کردم و مربیان زیادی دیده بودیم اما گواردیولا مربی است که تفکرات دیگری دارد و به این خاطر گفتم که این موارد برای من مهم نیست و میخواهم تمرینات بایرنمونیخ با گواردیولا را از نزدیک ببینم تا با رفتار او بیشتر آشنا شوم. گواردیولا با من برخورد بسیار خوبی داشت و او را در تمرین میدیدم اما شخصیت من طوری نیست که هر روز بروم مزاحم کسی بشوم و از او سؤال کنم و میخواستم با دیدن تمرین اطلاعاتم را بیشتر کنم که این اتفاق افتاد و روز آخر هم از همه تشکر کردم و برگشتم. قانونی که برای حضور در این کلاسها وجود دارد این است که یک امضا به فدراسیون فوتبال آلمان میدهیم که هیچ خبر یا حاشیهای از تمرینات تیمهایی که در آنها حاضر میشویم به بیرون درز پیدا نکند و اگر هر خبری به بیرون درز پیدا میکرد سریعاً پروانه مربیگری ما را باطل میکردند و این به این معنا بود که ما را امانتدار میدانستند و ما باید امانت آنها را رعایت کنیم و برای همین است که خیلی از مسائل را اجازه ندارم از آن دوران تعریف کنم.
شما پیش از این بازیکن بایرنمونیخ بودید و زمانی که به تمرینات این تیم رفتید برخورد با شما به عنوان یک پیشکسوت باشگاه بایرنمونیخ چطور بود؟
من مقابل فیلیپ لام بازی کرده بودم یا توماس مولر زمانی که من در بایرنمونیخ بودم او عضو تیم جوانان بود یا باستین شوان اشتایگر و بازیکنانی از این دست مرا میشناختند اما عدهای هم عوض شده بودند مثل لواندوسکی و ریبری که بازیکنان نسبتاً جدید بایرنمونیخ هستند و خیلی با هم آشنایی نداشتیم. البته من برای شناخته شدن آنجا نرفته بودم حتی باید درباره عکسی که از حضور من در تمرینات بایرنمونیخ منتشر شده توضیح بدهم که آن عکس را من نگرفته بودم چرا که اجازه عکسبرداری از تمرینات را نداشتیم و آن عکس را عکاس روزنامه تتست بود و ما اجازه نداشتیم آنجا شخصی عکس بگیریم.
شما قرار است کارتان را از فوتبال ایران آغاز کنید یا خارج از ایران؟
زمانی که فوتبال بازی میکنید هر تیم 18 الی 20 بازیکن لازم دارد و شما اگر در این تیم نتوانید بازی کنید به تیم دیگری میروید اما هر تیم فقط یک سرمربی و یک مربی میخواهد شاید زمانی به من پیشنهادی بشود که خوشم نیاید یا پیشنهادی که دوست دارم به من نشود و به خاطر این الان نمیتوانم بگویم کجا مربیگری میکنم مهمترین کار من این بود که در سختترین کشور کارهایم را درست انجام دهم باید خاطرهای بگویم و آن این است که مربی روانشناس ما به من گفت که یکی از دلایلی که تو در این کلاسها پذیرفته شدهای اینجا بود که تو میتوانستی به فوتبال کشورت بروی و مربیگری کنی اما تو کار سختتر را انتخاب کردی و برای موفقیت تلاش کردی من همه کارهایی که لازم بوده انجام دادم و بقیه به قسمت بستگی دارد.
در روزگاری که ایران نبودید هر روز نام شما به عنوان مربی یک تیم به میان میآمد فکر میکنید دلیل این مسئله چه بوده است؟
مطمئن باشید اگر روزی بخواهم به تیمی بروم زمانی خبر آن را اعلام میکنم که با آن تیم قرارداد بسته باشم اگر جای یک مربی را بخواهد مذاکره میکند و بعد از توافق نام مربی را اعلام میکند. اما در فوتبال ایران اینگونه است که وقتی اسم کسی به میان میآید قاعدتاً آن فرد انتخاب نمیشود! به من گفتند که قرار است مربی تیم امید یا تیم بزرگسالان شوی که من گفتم این اتفاق نمیافتد و به من گفتند دلیل تو چیست که میگویی انتخاب نمیشوی و من گفتم چون اسمم در بین گزینهها است انتخاب نمیشوم! البته اگر اسمم بین گزینهها نبود شاید انتخاب میشدم.
البته در این بین بحث حضور شما در تیم ختافه اسپانیا هم شنیده میشد؟
البته آن تیم که هنوز خریداری نشده و در این باره یکی از دوستان به من زنگ زد که این صحبتها را مطرح کند و من گفتم که درگیر کلاسهای مربیگری هستم و نمیتوانم به این تیم بروم حتی به شوخی هم گفتم که اگر تیم ملی آلمان را هم به من بدهند قبول نمیکنم!
بعد از زمانی که شما مدرک مربیگریتان را گرفتید یک شوخی در فضای مجازی دست به دست چرخید و آن اینکه پرسپولیسیها برای استقلالیها کری میخواندند که بازیکن سابق ما گزینه هدایت سرمربیگری بایرنمونیخ است چون سابقه بازی در این تیم را دارد! شما خودتان این شوخی را دیده بودید؟
نه من این شوخی را ندیدم اما شوخی یا جدی شاید یک روز هیچکس فکر نمیکرد روزی به فوتبال آلمان بروم و آنجا بتوانم بازی کنم شاید برای خیلی افراد خیلی از مسائل شوخی باشد اما برای من هر چیزی شدنی است اما منظورم این نیست که فردا روزی سرمربی بایرنمونیخ شوم اما وقتی کسی به خودش و تواناییهایش میخندد در همان جایی که هست میماند اما من همه تلاشم را میکنم تا به بالاترین مراحل برسم.
بحث حضور شما در پرسپولیس هم گمانهزنی رسانهها بود یا موضوعی دیگر وجود داشت؟
چون اجازه دارم اسم میبرم که حسین قدوسی از طرف باشگاه پرسپولیس با من تماس گرفت و این موضوع را با من در میان گذاشت اما من گفتم متأسفانه نمیتوانم در خدمت پرسپولیس باشم البته این موضوع ربطی به کلاسهای مربیگریام نداشت چون کلاسها تمام شده بود.
در این یکسالی که ایران نبودید فوتبال کشورمان را پیگیری میکردید؟
راستش این مدت من خیلی درگیر بودم هرچند که برای دیدن بازیهای فوتبال ایران باید دستگاه مخصوصی داشت و گاهی هم زمان مسابقات برگزار شده با ما در آلمان مطابقت نداشت اما کم و بیش بازیها را میدیدم و اخبار ورزشی را پیگیری میکردم تا در جریان امور قرار بگیرم.
فوتبال ایران نسبت به چند سال قبل چقدر فرق کرده است؟
به نظر من شرایط لیگ ما بهتر از قبل شده چرا که الان چند تیم بالای جدول در کورس قهرمان شدن هستند و چند تیم هم در پایین جدول برای نیفتادن میجنگند و هنوز مشخص نیست چه تیمی قهرمان میشود. هرچند که ذوبآهن و استقلال هم هنوز شانس قهرمانی دارند و این نشان میدهد که فوتبال ایران پیشرفت خوبی داشته است اما متأسفانه همه فوتبال ایران حاشیه شده و میبینیم که رسانهها و حتی برخی برنامههای تلویزیونی فقط به حواشی میپردازند و این جالب نیست خود من یک سایت اطلاعرسانی داشتم که آن را بستنم چون دیدم اگر از حاشیه در آن ننویسی کسی به سمت آن نمیرود و من هم که اهل حاشیه نیستم و ترجیح دادم که این سایت را ببندم.
تعدادی از هم دورههای شما در تیم ملی که در لیگ امسال مربیگری کردهاند نتایج خوبی گرفتهاند که میتوان یحیی گلمحمدی و علیرضا منصوریان را در این باره مثال زد نظر ما درباره این تغییر نسل مربیان چیست؟
این خیلی خوب است چون اینها به نسل جدید فوتبال نزدیکتر هستند و میتوانند بازیکنان را راحتتر درک کنند البته مربی جوان هم دوست دارد خودش را اثبات کند و تشنه یادگیری است و این باعث میشود که نسل جدید بهتر نتیجه بگیرد این اتفاق خیلی خوب است و من همیشه گفتهام که بازیکنان و مربیان ایران استعداد خوبی دارند و باید با برگزاری کلاسهای خوب آنها را آماده فعالیت در فوتبال کنیم.
درباره پرسپولیس هم میخواهیم با شما صحبت کنیم چرا که این تیم سال عجیبی را پشتسر گذاشت؟
چیزی که من میدانم تغییرات مدیریتی زیادی در پرسپولیس انجام شد و باشگاه از لحاظ مالی هم دچار مشکل شد و دیدید که تغییرات متعددی هم در کادر فنی این تیم به وجود آمد و به نظرم اتفاقاتی که برای پرسپولیس به وجود آمده طبیعی است البته این را هم در نظر بگیرید که پشت این پرسپولیس مقامات دولتی، هواداران و همچنین رسانهها حضور دارند و از این تیم حمایت میشود و شاید اگر اسم این تیم پرسپولیس نبود با این شرایطی که داشت الان در لیگ 2 باید فعالیت میکرد. پرسپولیس با این همه بدهکاری و مشکلاتی که دارد همه این اتفاقها برایش قابل پیشبینی بوده است.
درباره پدیده زشت بداخلاقیهای فوتبالیستها صحبت کنید که این روزها در فوتبال ایران زیاد شده است؟
من همیشه واقعیت را میگویم حتی اگر شما ناراحت شوید من اکثر این حاشیهها را تقصیر رسانهها میدانم چرا که شما رسانهها برخی بازیکنان بیجنبه را بیجهت بزرگ میکنید. عکس من یا مهدی مهدویکیا در چند سال گذشته چند بار بر روی جلد روزنامهها کار شده است؟ حرف من این نیست که چرا عکس ما کم کار شده بلکه حرف من چیز دیگری است الان میبینیم که یک بازیکن دمپای ابری میپوشد و کنار موتورش عکس میگیرد و همان عکس جلد رسانهها میشود و خود شما رسانهایها این کار را کردید تا بازیکن باورش شود قدرت زیادی دارد. هرچند میبینیم از نظر استانداردهای فوتبال هم خوب نیست از طرف دیگر مربیان هم برای اینکه نتیجه بگیرند تا در سمتشان باقی بمانند مجبورند که با این بازیکنان کنار بیایند و همه این موارد دست به دست هم میدهد تا این اتفاقات بیفتد و موضوع دیگر که مهم است کمیته انضباطی باشگاه و مدیرعامل است.
شما که سالها در بالاترین سطح فوتبال بازی کردهاید آیا سراغ دارید بازیکنی به خاطر انتقاد هواداران به سمت آنها حملهور شود؟
من این کار فلان بازیکن را تأیید نمیکنم اما شما باید ببینید که آن هوادار هم به این بازیکن چه گفته است نباید فقط بازیکن را محکوم کرد و باید فرهنگ هواداران را هم مدنظر قرار دهیم. هوادار حق دارد که از تیمش انتقاد کند اما حق توهین یا فحاشی ندارد. من نه کار بازیکن را تأیید میکنم نه هوادار را بلکه حرف من این است که هر دو طرف را باید در نظر گرفت. من یادم میآید زمانی که در پرسپولیس بازی میکردم در یک بازی آنقدر به داور فحاشی شد که او از داوری خداحافظی کرد و این خیلی دردآور است.
در فوتبال آلمان با چنین جرایم مشابهی چه برخوردهایی میشود؟
باشگاه هانوفر چند هفته با هواداران افراطیاش درگیر بود و میخواست تا قوانینشان را رعایت کند یا حتی هواداران متعصب کلن هم چنین شرایطی داشتند و هفته پیش در بازی مقابل لورکوزن هم سکوهای هواداران خالی بود همین چند هفته پیش یکی از بازیکنان لورکوزن به نام ساپیچ یکی از افراد محافظ را زد که او را از باشگاه اخراج کردند اما به نظر من همه فوتبال ما همین است.
در تازهترین تحولی که در پرسپولیس رخ داده برانکو ایوانکوویچ سرمربی اسبق تیم ملی به عنوان سرمربی پرسپولیس انتخاب شد شما که سابقه کار با برانکو را دارید نظرتان را درباره حضور او در پرسپولیس بگویید؟
برانکو شخصیت خوبی دارد و انسان والایی است و من او را واقعاً دوست دارم اما متأسفانه شرایط فوتبال ما به جایی رسیده که باید نتیجهگیری را فراموش کنیم و به دنبال مربی سالم و خوب باشیم و باید به دنبال مربی باشیم با دلال و برخی رسانهها کار نکند! برانکو مربی خوبی است و سابقه خوبی هم در فوتبال ایران دارد و بازیکنان ایرانی را خوب میشناسد او حتی به حاشیههای فوتبال ایران هم آشنا است و زمانی هم که در تیم ملی بود خوب نتیجهگیری میکرد. برانکو از نظر نتیجهگیری موفق بود و امیدوارم در پرسپولیس با شرایطی که به وجود آمده بتواند موفق باشد هرچند که این فصل نباید از او انتظار داشت.
البته خودتان بهتر میدانید که کار در تیم ملی با باشگاهی فرق میکند.
من از شما یک سؤال میپرسم آیا برانکو مربی ضعیفی است؟ آیا او از مربیان ایرانی کمتر است؟ این همه مربی در ایران کار میکند و برانکو هم میتواند اینجا موفق شود او فشار کاری را در تیم ملی و باشگاههای مثل دیناموزاگرب کرواسی و الاتحاد عربستان به خوبی حس کرده و حتی در لیگ چین هم عملکرد مناسبی داشته است.
یکسری از منتقدان برانکو میگویند او مربی ترسویی است! شما که با او به صورت مستقیم کار کردهاید این مسئله را قبول دارید؟
بروید از کسانی که میگویند برانکو ترسو است بپرسید چرا این حرفها را
میزند؟ ما زمانی که بازی میکردیم خوب دفاع میکردیم و نتیجه هم میگرفتیم اما
هرکسی به فوتبال ما میآید میگوییم او ترسو است درباره کیروش هم همین صحبتها
مطرح بود و حالا درباره برانکو هم این را میگویند. حالا شما یک مربی شجاع را نام
ببرید و از نظر این منتقدان یک مربی شجاع چه کسی است. اگر آلمان 7 گل به برزیل میزند
به دلیل این است که مهرهاش را دارد اگر ما بخواهیم با آلمان یا آرژانتین هجومی
بازی کنیم قطعاً شکستهای بدی میخوریم و باید توانایی خودمان را ببینیم و منطقی
به قضایا نگاه کنیم.
اولینبار که برانکو را بعد از این همه سال ببینید به او چه خواهید گفت؟
من همیشه برانکو را دوست داشتم و زمانی هم که در دوران او به تیم ملی نمیآمدم مشکلاتی داشتم که به خاطر شکایت فدراسیون فوتبال از من بود و میخواستند مرا محکوم کنند و به این دلیل من به تیم ملی نیامدم وگرنه با برانکو هیچگاه مشکل شخصی نداشتم و اگر بتوانم او را میبینم هرچند دلخوری من از جای دیگری است.
واضح بگویید که دلخوری شما از کجاست؟
من حدود 40 درصد از پولم را بابت قراردادم از باشگاه پرسپولیس طلبکارم که حدود 3 سال هم گذشته و کار بسیار زشتی کردند که 5 درصد مالیات دولتی را که باید میدادند پرداخت نکردند و جریمه پول نگرفته را به اداره مالیات دادند در ایران همه مالیاتشان را گردن باشگاه میاندازند اما من که آمدم برای این تیم زحمت کشیدم نه تنها پول من را ندادند بلکه مالیات پول نگرفته را هم دادم. همین چند وقت پیش نامهای به محمدحسین نژادفلاح دادم که او به این مسائل رسیدگی کند اما یک فرد جوان در باشگاه گفت که شما یک نامه بدهید تا کارها انجام شود اما این طرز رفتار با یک پیشکسوت درست نیست بعد از طرف دیگر میخواهند که من بیایم و در پرسپولیس کار کنم این تناقض است و من هم به آدمهایی که اینطور صحبت میکنند نامه دادم و گفتم اگر اتفاق قانونی بیفتد من دیگر مقصر نیستم من اعلام کردم 3 سال است که پولم را نگرفتم و مالیات دولتی که شما کم کردید را من دادم و جریمه دیرکرد 40 درصد قراردادم را که هنوز نگرفتهام مالیات آن را هم دادهام و وقتی به باشگاه میرویم تازه میگویند که یک نامه بدهید تا ببینیم چطور میخواهیم توافق کنیم! این طرز رفتار با یک پیشکسوت است.
با این شرایط شما قصد شکایت از پرسپولیس را دارید؟
من قصد شکایت از پرسپولیس را نداشتم اما من به این باشگاه نامه دادم و به من جواب ندادند حتی یکی از مسئولان فدراسیون فوتبال با مسئولان پرسپولیس تماس گرفته بود که کار من را راه بیندازند اما الان اعلام کردند که وحید هاشمیان به ما بدهکار است که این جمله را گفتند من گفتم که این کار آنها بیمعرفتی است و خواستم به آنها ثابت کنم که دروغ نگویند چون من به آنها بدهکار نیستم بلکه آنها به من بدهکار هستند من به کمیته انضباطی رفتم و اعلام کرده بودم که 230 میلیون از پرسپولیس طلب دارم که دقیقاً همان مبلغ را بردم حتی استیناف هم رأی به پیروزی من داد اما بعد از آن هم این داستانهایی که گفتم اتفاق افتاد البته باید بگویم من هیچگاه اعلام نکردم به فیفا شکایت میکنم و این مسئله ساخته و پرداخته دیگران بود. هواداران بدانند که من قصد حاشیهسازی ندارم و تنها حقم را میخواهم و تا الان هم به من بیاحترامی شده است و این دردآور است کسی که برای این باشگاه زحمت کشیده با او اینطور برخورد شود. قدمهای بعدی در این باره از دست من خارج است و هر رأی که فدراسیون بدهد لازمالاجرا خواهد بود.
درباره حضور دوباره کارلوس کیروش در تیم ملی هم صحبت کنید.
واقعیتش این است که من در این باره هیچ کارهام در ایران شرایط به
گونهای است اگر بگویند کیروش بماند همه اعتراض میکنند و اگر بگویند برود باز هم
همه اعتراض میکنند! پس به همین دلیل اگر در این مورد صحبت نکنیم بهتر است.