این کمک داور مشهدی وقتی رفت روی سن مراسم انتخاب برترینهای فوتبال خراسان رضوی بغض کرد، سرش را پایین آورد جلو میکروفن و گفت: «من از همینجا خداحافظی رسمی خودم را از داوری اعلام میکنم.» و بعدش اشک ریخت و با رد دعوت مسئولیت رییس کمیته داوران پاسخی داد که شاید خیلیها اخم کردند و به غرور کامرانیفر درود نفرستادند، او گفت: «با احترام به فوتبال خراسان، بعد از داوری کمترین مسئولیتی که میپذیرم عضویت در کمیته داوران فیفاست، نه هیات فوتبال خراسان رضوی»!
حالا اما بعد از این اظهار نظر جنجالی و بعد از کنارهگیری رسمی از دنیای داوری، کامرانیفر فعلا یک کارمند ساده آموزش و پرورش خراسان رضوی است، کارمندی که پیشنهاد ریاست دپارتمان داوری را هم داشته و رد کرده است و حالا میگوید به فکر بهارستان است.
از چه وقتی فکر کردید میتوانید یک داور خوب باشید؟
من فکر نکردم میتوانم داور خوبی باشم، دست تقدیر به این سمت هلم داد، شاید ندانید من حتی یک سال در راهنمایی مردود شدم، اما مردود شدنم هم حکمتی داشت و باعث شد با دبیرستان تربیتبدنی آشنا شوم.
دبیرستانی که کلی داور از مشهد به کشور صادر کرد.
بله، من، محسن ترکی، قهرمانی، سخندان، لامی که وقتی وارد شدیم لامی رفت سمت فوتسال و ما تصمیم گرفتیم برای اینکه تیم کاملی شویم، دو نفرمان داوری را دنبال کنند و دو نفر کمک داوری را، که قرعه کمک داوری به نام افتاد و از این جهت خیلی خوشحالم.
اولین بازی که پرچم زدی کجا بود؟
شاید خندهدار باشد اما یک بازی 15دقیقهای بود بین مدارس فوتبال در سطح نوجوانان که میانه دو نیمه بازی ابومسلم و استقلال اهواز در لیگ آزادگان برگزار شد.
فوتبال هم بازی کردی؟
بله، عضو یک تیم در خراسان بودم که قهرمان استان هم شد، اما تصمیمم که برای داوری قطعی شد، طبیعتا فوتبال را کنار گذاشتم.
خدا وکیلی چرا از داوری کنار رفتید؟
چرا خدا وکیلی؟
چون کمی مشکوک است، کسی که هنوز میتواند یک جام جهانی دیگر پرچم بزند...
حق با شماست، اما پزشکم گفت نباید تمرین کنم، البته گفت میتوانم با یک دوره درمانی چندسال دیگر هم داوری کنم، اما بعدش دیگر با خداست، برای همین من هم ترجیح دادم خداحافظی کنم.
بیماریتان دقیقا چیست؟
مشکل معده و روده است.
حالا قرار است چه کار کنید؟ پیشنهاد هیات فوتبال خراسان را که رد کردید.
راستش من یک توضیحی بدهم، از حرف من بد برداشت شد، من گفتم کمترین مسئولیتی که بپذیرم عضویت در کمیته داوران فیفاست، به این دلیل که پیشنهاد رسمی این مساله را داشتم، بعد هم به این دلیل که به داوران کشورم خدمت کنم، من در کمیته داوران خراسان رضوی محدود میشدم به همشهریانم.
پیشنهاد فدراسیون چطور؟
خب برای ریاست دپارتمان با من صحبت شد، برنامههایم را هم ارائه کردم، اما بحث کلاسهای نظارت فیفا پیش آمد و یک بحث ادامه تحصیل هم بود، برا همین به این نتیجه رسیدم که فعلا این مسئولیت را نپذیرم، اما هر کمکی از دستم بر بیاید، انجام میدهم.
کلا از این آمد و رفتها زیاد داشتید، برای شورای شهر هم آمدید و انصراف دادید...
آره، آنجا که خیلی جدی وارد شده بودم، اما اگر میماندم باید داوری را میبوسیدم و میگذاشتم کنار، برای همین دیدم فرصت برای ورود به آن بحثها زیاد است.
مثل انتخابات مجلس؟
خب بله، هم مجلس و هم شورای شهر، باید ببینم بحث استانی شدن انتخابات مجلس به کجا میرسد، اما به هر حال شک نکنید با قدرت وارد انتخابات میشوم و در جایگاهی که مثمر ثمر باشم به ورزش کشور خدمت میکنم.
خب برویم سر بحث داوری کشور؛ چقدر به سلامت داوران ایمان دارید؟
خیلی، اصلا به عدم سلامتشان کمترین اعتقادی ندارم.
موافقید درباره ماجرای محسن قهرمانی صحبت کنیم؟
مشکلی نیست.
ماجرا را چطور دیدید شما؟
ببینید، من آقای قهرمانی را دوست دارم و برای اولین بار هم هست که میخواهم در این باره صحبت کنم؛ اما اگر من حسن کامرانیفر با لباس شخصی از جلوی مربیان تیمهای لیگ برتری رد شوم، نصف بیشترشان من را نمیشناسند، چطور آقای قهرمانی را همه ایران میشناختند؟
واضحتر صحبت کنید.
من میگویم، رفتارهای محسن قهرمانی در زمین مسابقه غیر حرفهای بود. ببینید من تاکید میکنم که در سلامت او کمترین شکی ندارم، اما معتقدم این اتفاقاتی که برایش افتاد حاصل همین رفتارهای غیر حرفهای خودش بود.
اما توقع از شما این بود به حمایت از قهرمانی بپردازید؟
یعنی ادعا کنم داوری را به خاطر او کنار میگذارم؟! (کنایه شدید کامرانیفر به مصاحبه ترکی مبنی بر اینکه به خاطر مشکل قهرمانی، از دنیای قضاوت کنار میرود!)
نه، اما شما به غیر از قهرمانی، با بقیه داوران همشهریتان رابطه خوبی ندارید.
چرا این فکر را میکنید؟
داریم میبینیم که اختلاف هست؛ ماجرا هم از جام ملتهایی شروع شد که محسن ترکی پرچم آفساید شما را خواباند؛ بازی ژاپن و سوریه در ژانویه 2011.
چه چیزهایی یادتان مانده، آنجا هم AFC حق را به من داد.
خب...
خب دیگر، نمیگویم اختلاف هست یا نیست، اما میگویم مثل قبل صمیمی نیستیم، رفاقتمان کم شده.
چرا خب؟
رک بگویم، رفاقتمان کم شده، شاید حضور من در جام جهانی معادلات را بر هم زد، ولی در هر صورت آنچه امروز مانده خاطراتی هست که باهم داشتیم.
روزی که خواستید برای جامجهانی بروید، مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی، در مراسم بدرقهتان صحبت از مسئولیتهای مهم مدیریتی کرد، آنها به کجا رسید؟
من سالهاست کارمند تربیتبدنی آموزش و پرورش هستم، اما اگر جایی از دستم بر بیاید کمک فکری هم میدهم، زیاد حالا مسئولیتش مهم نیست. الان ما غیر از اداره کل ورزش و جوانان، توی مشهد یک شهرداری داریم که انصافا کار ورزشی را خوب انجام میدهد، من یکی از برنامههایم برای ورود به شورای شهر همین بود که بخش تربیت بدنی شهرداری به «سازمان» تبدیل شود. الان هم میگویم باید این اتفاق بیفتد تا ورزش شهر پیشرفت کند.
درباره صعود سیاهجامگان چه نظری دارید؟
خیلی اتفاق بزرگی بود به نظرم. من واقعا خوشحال شدم و حالا که دیگر داوری نمیکنم بیشتر میتوانم این خوشحالی را بروز دهم. اما من در این شهر رشد کردهام؛ میدانم که کار کردن سخت است. یکی باید بنشیند مهندس عباسی را راضی کند که تیمش را بفروشد و دوباره از دسته اول شروع کند. این تیم کلی قیمت میخورد؛ پولش را بردارند یک آکادمی و یک مجموعه ورزشی بزرگ در مشهد راه بیندازند، دوباره ظرف دو سال برمیگردند لیگ برتر، منتها با یک پشتوانه مالی قویتر و یک سیستم ساختاری عالی.