صراط: ساعت 21:30بيست و نهم بهمن سال گذشته مأموران يگان حفاظت پارك چيتگر صداي فرياد دختر جواني را شنيدند كه از مردم كمك ميخواست. او كه لباسهايش خاكي بود و گريه ميكرد به مأموران گفت چند دقيقه قبل 2مرد او را به قسمتي خلوت از پارك كشانده و مورد آزار و اذيت قرار دادهاند.
بهدنبال اين خبر مأموران پارك تلاش كردند 2مرد متجاوز را دستگير كنند اما آنها گريخته بودند.به اين ترتيب يك روز بعد از اين ماجرا و در شرايطي كه گزارش پزشكي قانوني نيز تجاوز به دختر جوان را تأييد ميكرد اين پرونده روي ميز سعيد احمدبيگي، بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران قرار گرفت.
لحظات وحشت
شاكي 20ساله اين حادثه تلخ را براي بازپرس جنايي اينطور توضيح داد: آن روز همراه دوستم براي تفريح به پارك چيتگر رفته بوديم. هوا كمكم رو به تاريكي ميرفت و ميخواستيم به خانه برويم اما دوستم گفت ميخواهد به دستشويي برود. من منتظر ماندم تا او برگردد.
در همان هنگام مرد ميانسالي نزديك شد و گفت مأمور است. او از من پرسيد كه در پارك چه كار ميكني و بايد همراهم بيايي. هر چه گفتم منتظرم تا دوستم بيايد، قبول نكرد من هم از ترسم همراهش رفتم. چند متر آن طرفتر مرد جواني كه وانمود ميكرد او هم مأمور است رسيد.
قرار بود آنها من را از پارك بيرون ببرند اما به محلي خلوت و تاريك بردند. ترسيده بودم و نميدانستم بايد چه كار كنم. ناگهان مرد ميانسال دستش را جلوي دهانم گذاشت تهديدم كرد كه اگر سر و صدا كنم مرا خواهد كشت. فهميده بودم كه آنها چه نقشه شومي كشيدهاند.
نفسم بند آمده بود. مرد شيطان صفت به التماسهايم توجهي نكرد و من را مورد آزار و اذيت قرار داد و زماني كه همدستش هم چنين قصدي داشت من بيهوش شدم و ديگر چيزي متوجه نشدم تا اينكه باصداي عبور مترو به هوش آمدم و فهميدم چه بلايي بر سرم آمده است. آنها محتويات كيف دستيام را روي زمين خالي كرده و 2گوشي تلفن همراهم را هم سرقت كرده بودند.
بهدنبال اظهارات دختر جوان دوست او به دادسرا احضار شد. او در اظهاراتش گفت من براي 5دقيقه به دستشويي رفتم اما وقتي برگشتم خبري از معصومه نبود. همه جا را بهدنبالش جستوجو كردم اما نتوانستم او را پيدا كنم. خيلي نگران بودم اما كاري از دستم بر نميآمد تا اينكه فهميدم 2شيطانصفت به او تجاوز كردهاند.
در تعقيب متجاوزان
در چنين شرايطي تحقيقات براي شناسايي 2مرد متجاوز آغاز شد. دختر جوان گفته بود مرد ميانسال قد متوسط و كاپشني مشكي رنگ به تن داشت و دومين نفر لاغر اندام و بلند قد بود. اما اين نشانيها براي دستگيري آنها كافي نبود. از اين گذشته بهجز او هيچكس متهمان را نديده بود. با وجود اين تجسسهاي فني - پليسي ادامه يافت تا اينكه كارآگاهان آگاهي به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد مردي به نام قاسم يكي از متجاوزان است.
آنها چند روز مخفيگاه اين مرد را تحت نظر قرار دادند و سرانجام وي را دستگير كردند. در بازرسي از مخفيگاه اين مرد تلفن همراه مسروقه دختر جوان نيز كشف شد. به اين ترتيب وي تحت بازجويي قرار گرفت و به آزار و اذيت دختر جوان همراه با دوستش علي اعتراف كرد. در چنين شرايطي متهمان صبح ديروز به دادسرا منتقل شدند تا جزئيات اين جنايت را بازگو كنند.
جزئيات حادثه از زبان متهمان
قاسم در اعترافاتش گفت: همراه علي براي تفريح به پارك رفته بوديم. علي به دستشويي رفته بود و من جلوي در منتظر بودم كه چشمم به دختر جوان افتاد. ظاهرا او تنها بود. سراغش رفتم و گفتم بايد با من بيايي. او كه ترسيده بود به حرفم گوش كرد. به او گفتم تو را جلوي در خروجي پارك ميبرم تا به خانهتان بروي و او براي همين با من همراه شد.
اما او را به بخشي از پارك كه تاريك و خلوت بود بردم. در طول مسير علي با من تماس گرفت اما تلفن آنتن نميداد و نميشد با يكديگر صحبت كنيم. با داد و فرياد او را صدا كردم و در ادامه با نور تلفن همراهم در تاريكي علامت دادم تا او من را پيدا كرد. با اشاره به علي فهماندم كه نقشهام چيست و او هم موافقت كرد و به مسيرمان ادامه داديم. اين در حالي بود كه دختر جوان هنوز از نقشه مان اطلاعي نداشت.
وقتي به جايي كاملا دور افتاده رسيديم نقشهمان را عملي كرديم. در آن شرايط شيطان به جلدم رفته بود و اصلا متوجه گريهها و التماسهاي دختر جوان نشدم. در ادامه علي هم او را آزار و اذيت كرد و در نهايت گوشيهاي او را دزديديم و از زير توريهاي پارك فرار كرديم.
علي نيز در اعترافاتش گفت: قرار نبود اين اتفاق بيفتد. قاسم صدايم كرد و وقتي او را با دختري جوان ديدم و نقشهاش را فهميدم همراهش رفتم. او به زور دختر جوان را مورد آزار و اذيت قرار داد اما من بهدليل ترس و استرس، كاري با دختر جوان نداشتم و وقتي گريههايش را ديدم او را رها كردم. من بيگناهم و آن روز فقط همراه قاسم بودم. براساس اين گزارش هماكنون اين دو مرد به اتهام سرقت مقرون به آزار، جعلعنوان، آدمربايي و تجاوز در بازداشت بهسرميبرند و تحقيقات از آنان ادامه دارد.
بهدنبال اين خبر مأموران پارك تلاش كردند 2مرد متجاوز را دستگير كنند اما آنها گريخته بودند.به اين ترتيب يك روز بعد از اين ماجرا و در شرايطي كه گزارش پزشكي قانوني نيز تجاوز به دختر جوان را تأييد ميكرد اين پرونده روي ميز سعيد احمدبيگي، بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران قرار گرفت.
لحظات وحشت
شاكي 20ساله اين حادثه تلخ را براي بازپرس جنايي اينطور توضيح داد: آن روز همراه دوستم براي تفريح به پارك چيتگر رفته بوديم. هوا كمكم رو به تاريكي ميرفت و ميخواستيم به خانه برويم اما دوستم گفت ميخواهد به دستشويي برود. من منتظر ماندم تا او برگردد.
در همان هنگام مرد ميانسالي نزديك شد و گفت مأمور است. او از من پرسيد كه در پارك چه كار ميكني و بايد همراهم بيايي. هر چه گفتم منتظرم تا دوستم بيايد، قبول نكرد من هم از ترسم همراهش رفتم. چند متر آن طرفتر مرد جواني كه وانمود ميكرد او هم مأمور است رسيد.
قرار بود آنها من را از پارك بيرون ببرند اما به محلي خلوت و تاريك بردند. ترسيده بودم و نميدانستم بايد چه كار كنم. ناگهان مرد ميانسال دستش را جلوي دهانم گذاشت تهديدم كرد كه اگر سر و صدا كنم مرا خواهد كشت. فهميده بودم كه آنها چه نقشه شومي كشيدهاند.
نفسم بند آمده بود. مرد شيطان صفت به التماسهايم توجهي نكرد و من را مورد آزار و اذيت قرار داد و زماني كه همدستش هم چنين قصدي داشت من بيهوش شدم و ديگر چيزي متوجه نشدم تا اينكه باصداي عبور مترو به هوش آمدم و فهميدم چه بلايي بر سرم آمده است. آنها محتويات كيف دستيام را روي زمين خالي كرده و 2گوشي تلفن همراهم را هم سرقت كرده بودند.
بهدنبال اظهارات دختر جوان دوست او به دادسرا احضار شد. او در اظهاراتش گفت من براي 5دقيقه به دستشويي رفتم اما وقتي برگشتم خبري از معصومه نبود. همه جا را بهدنبالش جستوجو كردم اما نتوانستم او را پيدا كنم. خيلي نگران بودم اما كاري از دستم بر نميآمد تا اينكه فهميدم 2شيطانصفت به او تجاوز كردهاند.
در تعقيب متجاوزان
در چنين شرايطي تحقيقات براي شناسايي 2مرد متجاوز آغاز شد. دختر جوان گفته بود مرد ميانسال قد متوسط و كاپشني مشكي رنگ به تن داشت و دومين نفر لاغر اندام و بلند قد بود. اما اين نشانيها براي دستگيري آنها كافي نبود. از اين گذشته بهجز او هيچكس متهمان را نديده بود. با وجود اين تجسسهاي فني - پليسي ادامه يافت تا اينكه كارآگاهان آگاهي به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد مردي به نام قاسم يكي از متجاوزان است.
آنها چند روز مخفيگاه اين مرد را تحت نظر قرار دادند و سرانجام وي را دستگير كردند. در بازرسي از مخفيگاه اين مرد تلفن همراه مسروقه دختر جوان نيز كشف شد. به اين ترتيب وي تحت بازجويي قرار گرفت و به آزار و اذيت دختر جوان همراه با دوستش علي اعتراف كرد. در چنين شرايطي متهمان صبح ديروز به دادسرا منتقل شدند تا جزئيات اين جنايت را بازگو كنند.
جزئيات حادثه از زبان متهمان
قاسم در اعترافاتش گفت: همراه علي براي تفريح به پارك رفته بوديم. علي به دستشويي رفته بود و من جلوي در منتظر بودم كه چشمم به دختر جوان افتاد. ظاهرا او تنها بود. سراغش رفتم و گفتم بايد با من بيايي. او كه ترسيده بود به حرفم گوش كرد. به او گفتم تو را جلوي در خروجي پارك ميبرم تا به خانهتان بروي و او براي همين با من همراه شد.
اما او را به بخشي از پارك كه تاريك و خلوت بود بردم. در طول مسير علي با من تماس گرفت اما تلفن آنتن نميداد و نميشد با يكديگر صحبت كنيم. با داد و فرياد او را صدا كردم و در ادامه با نور تلفن همراهم در تاريكي علامت دادم تا او من را پيدا كرد. با اشاره به علي فهماندم كه نقشهام چيست و او هم موافقت كرد و به مسيرمان ادامه داديم. اين در حالي بود كه دختر جوان هنوز از نقشه مان اطلاعي نداشت.
وقتي به جايي كاملا دور افتاده رسيديم نقشهمان را عملي كرديم. در آن شرايط شيطان به جلدم رفته بود و اصلا متوجه گريهها و التماسهاي دختر جوان نشدم. در ادامه علي هم او را آزار و اذيت كرد و در نهايت گوشيهاي او را دزديديم و از زير توريهاي پارك فرار كرديم.
علي نيز در اعترافاتش گفت: قرار نبود اين اتفاق بيفتد. قاسم صدايم كرد و وقتي او را با دختري جوان ديدم و نقشهاش را فهميدم همراهش رفتم. او به زور دختر جوان را مورد آزار و اذيت قرار داد اما من بهدليل ترس و استرس، كاري با دختر جوان نداشتم و وقتي گريههايش را ديدم او را رها كردم. من بيگناهم و آن روز فقط همراه قاسم بودم. براساس اين گزارش هماكنون اين دو مرد به اتهام سرقت مقرون به آزار، جعلعنوان، آدمربايي و تجاوز در بازداشت بهسرميبرند و تحقيقات از آنان ادامه دارد.