شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۵

حادثه مرگ دختر مهابادی و چند مثال مشابه/ معاندان چگونه فریبکاری می‌کنند؟

آیا بارها دروغ و توطئة رسانه های ضدانقلاب و بیگانه برای ما آشکار نشده؟ آیا ماهیت تروریستی این گروهکها برای فسقشان کافی نیست؟ آیا بارها بر واکنش عجولانه و احساسی فردی و جمعی انگشت ندامت به دندان نگرفته ایم؟ و آیاهای دیگر ؟
کد خبر : ۲۴۱۸۲۱
صراط: روح و وجدان جمعی در جامعه نقش مهمی در سلامت آن بازی میکند و سرمایة اجتماعی یک جامعه از سرمایههای مادی و منابع زیرزمینی و روزمینی آن به مراتب مهمتر میباشد.. سرمایة اجتماعی به زبان ساده یعنی واکنش مثبت جامعه به حوادث و اتفاقات فردی و جمعی با هدف حمایت از آن. سرمایة اجتماعی از یک سانحة رانندگی گرفته تا یک بلای طبیعی فراگیر و تهاجمات خارجی و... میتواند ظهور بروز داشته باشد. براساس گواهی بیگانگان که مستند به تحقیقات علمی می باشد، سرمایة اجتماعی در میهن اسلامی ما ایران بالا میباشد بطوریکه نواقصمان در بخشهای دیگر را جبران میکند. البته از جامعهای که از فرهنگ زلال دینی برخوردار می باشد نیز انتظاری غیراین نمی رود. جامع های که شاعر پرآوازة آن سعدی به تأسی از آموزه های دینی و احادیث نبوی شعر جاودانة زیر را سروده:

بنی آدم اعضای یک پیکرند        که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار     دگر عضوها را نماند قرار

حال باید دید این نعمت الهی با این تاثیر عمیق از تطاول آسیب بدور است یا همانند سایر پدیده های این جهانی خوف آسیب در آن می رود و در این بین وظیفة اعضای جامعه در استفادة بهینه از آن چیست. نخستین آسیبی که در واکنش های جمعی سرمایة اجتماعی به چشم می خورد برانگیختگی آنی و دفعی بودن آن می باشد، خصیصه ای که برای بیشتر افراد راه تدبر و تعقل را بسته و به رفتارهای احساسی منجر می شود. همین امر باعث شده این نعمت الهی در طول تاریخ مورد سوء استفادة قدرت طلبان و دیکتاتورها قرار گیرد و با تحریک احساسات مردم بر موج احساسات آنها سوار شده و از سینرژی حاصل از روح و واکنش جمعی در راستای مطامع خود سود ببرند.
 
شواهد تاریخی در این خصوص فراوان بوده و در حد کلان آن میتوان به انگیزش ناسیونالیستی جامعة آلمان توسط نازی ها که محصول آن جنگی ویرانگر و عالم گیر بود را مثال زد. در کشورمان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و موج سواری اصحاب فتنه به بهانة تقلب انتخاباتی را از مصادیق آن میتوان برشمرد. در سطح خرد و محلی آن نیز شواهد بسیاری وجود دارد: مواردی که پس از رقابت های انتخاباتی پیش میآید(واکنش هواداران کاندیدای ناموفق)، مقالات مطبوعاتی و محصولات رسانهای که شئونات  قومی را رعایت نمی کنند و نظایر اینها را می توان مثال زد که بعضاً حرکتهای اجتماعی دامنه داری را سبب شده اند. 

پیشرفت های تکنولوژیک در عرصة ارتباطات و اطلاع رسانی به همان میزان که بهره برداری از یافتههای علمی و میراث فرهنگی و تمدنی بشر را برای همگان آسان نموده، متاسفانه به همان میزان دست شیاطین را در اغوای نوع بشر باز نموده است. امروزه به مدد تکنولوژیهایی چون فتوشاپ و غیر آن تصاویر و فیلم های جعلی در حد وسیعی به خورد مردم داده می شود که شناخت صحیح از سقیم را دشوار می سازد.

حال این سئوال پیش می آید در این آشفته بازار اطلاع رسانی چگونه از شر دجالان در امان باشیم؟ تعالیم حیات بخش اسلام همانند همة عرصهها راه صحیح را در پیش پای ما نهادهاست. آنجا که قرآن کریم درآیة 6 سورة مبارکة حجرات می فرماید: یا ایهاالذین آمنوا ان جائکم فاسقٍ بنباءٍ فتبینوا ان تصیبوا قوماً بجهاله فتصبحوا علی مافعلتم نادمین . ترجمه: ای کسانیکه ایمان آوردهاید اگر فاسقی خبری برایتان آورد ، تحقیق کنید تا مبادا ندانسته به قومی بیگناه حمله کنید و بعداً که اطلاع یافتید از کردة خود نادم شوید.

شأن نزول این آیه نیز این است که فردی بنام حارث بن ضرار پیش پیامبرصلیالله علیه و آله آمده و مسلمان شد، نبی اکرم از وی خواست که به قبیله خود برگردد و آنها را به اسلام و پرداخت زکات دعوت نماید و روزی را هم تعیین فرمودند که نمایندة پیامبر صلی الله علیه و آله برای اخذ زکات جمع آوری شده به قبیلة آنها برود. روز موعود فرا می رسد و پیامبر صلی الله علیه و آله ولید بن عقبه را برای تحویل زکات به آن قبیله اعزام می نماید. ولی وی بخاطر ترس وعواملی دیگر از راه برگشته و به دروغ به پیامبر صلیالله علیه و آله میگوید آنها از دادن زکات خودداری کرده و میخواستند مرا بکشند. پیامبر صلی الله علیه و آله لشگری را برای برخورد با آنان به قبیلة مذکور اعزام می فرماید که اتفاقاً با حارث و اطرافیان او مواجه میشوند و باهم خدمت حضرت میرسند و وی واقعیت را به عرض حضرتش میرساند...(برای اطلاع دقیق به کتب تاریخی و تفاسیر مراجعه شود) این آیه در این خصوص نازل میشود.

بدیهی است انسان در زندگی اجتماعی از نیازی بنام اطلاع داشتن برخوردار است و همیشه برای خود وی امکان تجربه یا کسب خبر وجود ندارد و ناگزیر است از علم و اخبار دیگران استفاده نماید. در اینجا لازم میآید انسان به این اخبار اعتماد نماید و به صحت آنها یقین کند چرا که این اخبار و علوم میخواهد پایة عمل وی قرار گیرد. در آیة مذکور به این نیاز و نحوة برخورد با آن پرداخته که عقل نیز آن را ثابت میکند.

با این بحث مقدماتی میخواهم به یکی از معضلاتی که کم و بیش در جامعة ما مبتلابه هست بپردازیم و آن خبرگیری افرادی از جامعه از منابع معلومالحال و کذاب (فاسق)میباشد، بویژه آنجا که شایعات و اخبار کذب بدون مداقه پایة عمل فردی و جمعی قرار میگیرد. این مسئله هرچند عمومیت ندارد ولی رفتار جمعی بخشی هرچند کوچک از جامعه نیز برپایة شایعات و اطلاعات نادرست مشکل ساز میشود.

برای روشن شدن ابعاد این آسیب بعنوان مثال حادثة ناگواری که چند روز قبل در شهر مهاباد اتفاق افتاده را بعنوان مثال می آوریم. این واقعه ممکن بود در هر جای دیگر کشور نیز اتفاق بیفتد و پرداختن ما به آن بعنوان مورد نوعی می باشد نه واقعة خاص آن شهر. چرا که اولاً این اتفاق از سوی عدة قلیلی از اهالی آن شهر اتفاق افتاده که قاطبة شهروندان از آن مبراء هستند آن هم شهری با سابقة فرهنگی و فرهیختگی  چون مهاباد که بسان نگینی در غرب کشور میدرخشد. 

قضیه از این قرار است که یکی از کارکنان زن هتلی در شهر مهاباد از بالکن طبقة چهارم این هتل مورخ13/2/94 سقوط کرده و فوت می نماید. ظاهر قضیه می تواند سانحه یا خودکشی باشد. واقعیت این بوده که وی متاسفانه با یکی از مهمانان مرد ساکن در هتل ارتباط داشته و در زمان حادثه پس از خاتمة شیفت کاری اش پنهانی به اطاق وی تردد می نماید، در این اثناء متوجه می شود که همکاران وی از حضور نا متعارف وی در اطاق هتل مطلع شده اند فلذا برای حفظ آبرویش می خواهد بدور از چشم همکاران از بالکن طبقة چهارم به اطاقی در طبقة سوم رفته و بی سر وصدا از صحنه خارج شود که در حین رفتن از بالکن به پایین سقوط کرده و به دیار باقی می شتابد.

در این حادثه خود متوفی، طرف متقابل وی، همکارانش چقدر محق یا مقصر بوده اند بحثی جداست که به آن نمی پردازیم. بلکه هدف ما پرداختن به حوادث بعد از آن که بعنوان واکنشی از سوی برخی از افراد جامعه به بهانة دفاع از متوفی صورت گرفته، می باشد. در واقع این حادثة بظاهر ساده که دهها مورد از آن در گوشه و کنار کشورمان می تواند اتفاق بیافتد، دستمایة دشمنان قرار گرفته و با ایجاد برانگیختگی روانی در سطح جامعه، اغتشاشاتی را در این شهر بوجود آورده اند.

گروهکهای ضدانقلاب و تروریست (حزب منحلة دمکرات، کومله، پ.ک.ک / پژاک و...) که مخاطبین خود را در غرب کشور جستجو می کنند و خیالاتی تجزیه طلبانه برای مناطق کردنشین میهن اسلامیمان در سر دارند. این سوژه را مناسب برای ایجاد گرد و غبار تبلیغاتی، برانگیختن و تحریک افراد یافتهاند. این گروهکها که در سالهای اخیر با مساعدت سیاسی و مالی اربابان آمریکایی و غربی خود صاحب تلویزیون ماهوارهای و سایتهای اینترنتی و... شده اند. این خبر بظاهر معمولی را گرفته و با دستکاری عظیمی آن را در بوقهای تبلیغاتی خود می دمند. تروریستها برای ایجاد آشوب در جامعه خبر را چنین منتشر می کنند: "دختر کُرد مهابادی از ترس تجاوز مامور امنیتی خودکشی کرد " ...." یک دختر مهماندار هتل تارای مهاباد که از قبل توسط صاحب هتل پیش زمینه‌ی تجاوز به وی از سوی یک مامور امنیتی آماده شده بود، در پی حمله‌ی مامور و بستن درب‌ها از سوی صاحب هتل، مجبور به پریدن از پنجره‌ی طبقه چهارم هتل شده و جان خود را از دست داده است..... صاحب هتل برای خوش خدمتی و اخذ مجوز 5 ستاره برای هتل این دختر جوان کُرد را برای تجاوز از سوی مامور امنیتی در اختیار وی قرار داده است" و نظایر این اکاذیب که قلم از ذکر آنها  شرم میکند.

در حالیکه فردی که با متوفی ارتباط داشته و بعد از حادثه نیز بازداشت شده نه تنها نیروی امنیتی نبوده بلکه اساساً با هیچیک از نهادهای دولتی همکاری نداشته و برابر ادعاهایش ارتباطش با متوفی با قصد ازدواج و آشنایی اولیه بوده است. ثانیاً برابر نظر پزشکی قانونی هیچگونه تعرضی به متوفی نشده بوده و فوت وی بر اثر سقوط از ارتفاع و ضربة مغزی بوده است. ولی با تحریک رسانههای تروریستی تعدادی از جوانان این شهر بیخبر از همه جا به سوی هتل مذکور روی میآورند. در بین آنها عناصر تشکیلاتی گروهکها و اوباشی که رفتارهای وندالیستی تنها هنرشان میباشد صحنه گردان شده و به هتل یورش برده و اموال آن را به آتش کشیده و غارت میکنند. دامنة این جوسازی های دروغین می رفت که ادامه یابد و حتی به شهرهای دیگر نیز گسترش یابد که با اطلاع رسانی هرچند دیرهنگام مقامات مسئول موضوع خاتمه مییابد ولی به بهای سنگین اخلال در امنیت عمومی شهروندان، آسیبهای جسمی (در بین مجروحین این حادثه تعدادی از نیروهای جان برکف و صبور انتظامی نیز بچشم میخورد) و اتلاف میلیاردها ریال سرمایة ملی و آسیب معنوی به خانوادة قربانی .حتی افرادی در خارج از کشور نیز تحت تاثیر این تبلیغات دروغین قرار گرفته و حرکتهای اعتراضی انجام می دهند.

این حادثه با همة ناگواری و تلخیاش پایان یافته ولی بعنوان مسئلهی اجتماعی تکرار پذیر جای واکاوی و بررسی دارد و بایستی علل و عوامل درون زاد و برون زاد این پدیده مورد شناسایی قرار گیرد تا از تکرار آن جلوگیری بعمل آید. چرا که مشابه آن را حداقل در یک دهة گذشته بارها شاهد بودهایم. برای روشن شدن زوایای مشترک این وقایع ناگوار ذکر برخی از آنها لازم می باشد:

مورد اول در همین شهر مهاباد اتفاق افتاد ماجرا از این قرار بوده: در سال 1384 فردی بنام کمال اسفرام(شوانه) که به جرم تجاوز به عنف به کودکی و جرایم مشابه تحت تعقیب مقامات قضایی بوده به اخطار پلیس توجه نکرده و متواری میشود که نهایتاً مورد اصابت گلوله پلیس قرار گرفته و فوت میکند. تا اینجای قضیه حادثهای معمول در تمام دنیاست. ولی این سوژه را گروهکهای تروریست (پ.ک.ک/پژاک و...) گرفته و با صحنهسازی دروغین در تلویزیون ماهوارهای و سایتهای خود چنین اعلام میکنند که یک فعال مدنی و حقوق بشری توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به پشت ماشین بسته و بر روی زمین کشانیده شده و پس از زجر و شکنجة فراوان کشته  شدهاست. این رسانهها از مردم میخواهند به این ظلم و بیداد واکنش نشان دهند.  به مدد فتوشاپ نیز در تصویر جنازة مقتول آثار جرح و کبودی فراوان ایجاد کرده و بنمایش میگذارند تا ادعای دروغین خود را به اثبات برسانند و فریاد وا حقوق بشرا سر میدهند. در این حادثه نیز عدهای نا آگاه تحت تاثیر قرار گرفته و وارد آشوبی ناخواسته میشوند که به قیمت کشته و زخمی شدن چند نفر از شهروندان پایان مییابد.

مورد دوم در سال 1385 سه تن از عناصر تروریست گروهک پ.ک.ک/پژاک (فرزاد کمانگر و همدستانش) در حین بمبگذاری در یکی از اماکن عمومی توسط نیروهای امنیتی دستگیر میشوند و دادگاه صالحه پس از سیر مراحل قانونی حکم به اعدام آنها میدهد ولی از همان ابتداء دستگیری رسانههای گروهک با آتش تهیة فراوان شروع به بمباران اطلاعات دروغین مبنی بر اینکه دستگیر شدگان فعالین مدنی و حقوق بشری بودند مینمایند و برای اثبات این مدعا شغل یکی از دستگیر شدگان را که معلمی بوده شاهد میآورند. در این قضیه نیز عدهای فریب خورده و به انحاء مختلف از داخل و خارج کشور به نظام قضایی کشور فشار میآورند. سمبة تبلیغات گروهک چنان پرزور بوده که سندیکای جهانی معلمین و انجمن صنفی معلمان تهران نیز در حمایت از عناصر بمبگذار وارد صحنه میشوند و میرفت که این مورد نیز به بحرانی تبدیل شود ولی با اطلاع رسانی هرچند دیرهنگام مسئولین مربوطه فیصله مییابد.

در موارد ذکر شده مشابهت هایی وجود دارد که این پدیدة نامیمون را تکرار پذیر نموده است. پس بایستی با رویکرد علمی آنها را بررسی کرده و راه چارهای یافت و از آنها درس گرفت و از تکرارشان جلوگیری کرد به قول رودکی: هرکه نامُخت از گذشت روزگار    هیچ ناموزد زهیچ آموزگار

آنکه در نگاه اول به این وقایع دیده می شود آسیبی در نحوة اطلاع رسانی ملی است. در غالب موارد بلافاصله بعداز حادثه از طرف مقامات مسئول اطلاع رسانی لازم به مردم دیده نمیشود. شاید دلیل آن عادی بودن این وقایع باشد و یا منتظرند با روشن شدن زوایای آن اطلاع متقن و کاملی ارائه دهند. هر دلیلی داشته باشد ضدانقلاب صحنه را خالی از خودی و آمادة شایعه پراکنی و نشر اکاذیب مورد دلخواه خود میبیند. با کمک ماهواره و اینترنت و... و فنون لازم جعل وقایع، وارد شده و به هر میزان هم تاثیرگذار باشد به هدف خود رسیدهاست. چرا که اساساً روحیة کنجکاوی موجود در جوانان، وجود افرادی بیکار و امثالهم،  عدهای را هم ناخواسته در کنار افراد تحریک شده قرار میدهد و در مدت زمان کوتاهی سیاهی لشگر مورد نیاز خود را آماده می یابد. علیرغم همة خویشتنداری و صبوری که نیروهای انتظامی نشان دهند کافیاست شلیک یک تیر از سوی عومال گروهکها و کشته سازی مثل ندا آقا سلطان باعث شعله ور شدن و بحرانی شدن قضیه شود. پس آسیبشناسی روند اطلاعرسانی ملی و اتخاذ تدابیر لازم در این زمینه و مقابله با سمپاشی رسانههای ضدانقلاب و بیگانه ، گامیاست که انتظار میرود مسئولین مربوطه در این راستا بردارند.

و اما وظیفة آحاد جامعه در چنین مواقعی چیست؟ آیا بارها دروغ و توطئة رسانه های ضدانقلاب و بیگانه برای ما آشکار نشده؟ آیا ماهیت تروریستی این گروهکها برای فسقشان کافی نیست؟ آیا بارها بر واکنش عجولانه و احساسی فردی و جمعی انگشت ندامت به دندان نگرفته ایم؟ و آیاهای دیگر ؟ پس بیائیم از یک سوراخ چند بار گزیده نشویم من جرب المجرب حلت بها الندامه. بیداری روح جمعی بسیار امر مبارکی است و احساس مسئولیت در مقابل وقایع پیرامونی نشانة حیات و مسئولیت پذیری است. بیاییم این نعمت الهی را که ضامن بقا و تعالی جامعه میباشد بطور صحیح استفاده کنیم . در مقابل اخبار منتشره با  ملاک قرآنی و عقلانی (ان جائکم فاسق ....) برخورد کنیم . در حرکتهای جمعی تنها به احساس و برانگیختگی از هر جا بسنده نکنیم بلکه آمیزهای از تعقل، حکمت و نوع دوستی زیربنای رفتار ما باشد. به آموزه های زیبای فرهنگ خود برگردیم و عجله در تصمیمگیری و خشم و غضب بیجا را از خود دور کنیم، خود را هم زمان در مقام شاکی، مدعیالعموم، قاضی و مجری قرار ندهیم. اجازه دهیم کارها از مجرای قانونی خود پیش برود. تا جامعهای امن ، با ثبات، شاداب و با طراوت داشته باشیم.