صراط: طبق آخرین آمار، نرخ بیکاری فارغالتحصیلان کشور هماکنون ۱۸.۹ درصد است که از این تعداد ۱۲.۹ درصد مرد و ۳۱.۳ درصد زن هستند؛آماری که نشان میدهد از هر سه زن تحصیل کرده یک نفر آنان بیکار است.
کورش پرند، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه در تازهترین گزارش خود آمارهای تکاندهندهای از وضعیت بازار کار و بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی ارائه داده است. وی گفته هماکنون 10 میلیون و ۲۰۰ هزار دانشجو و فارغالتحصیل در کشور داریم که از این میزان پنج میلیون و ۷۰۰ هزار نفر آنان هیچ نقشی در تولید و ارزش افزوده اقتصادی ندارند و حدود 4.5 میلیون دانشجوی دیگر هم به زودی از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند که باید برای اشتغال آنان هم چارهای اندیشید.
در کنار آمار بالای بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی یک نکته مهم وجود دارد و آن بالا بودن معنادار نرخ بیکاری زنان نسبت به مردان است. در حالی که نرخ بیکاری مردان فارغالتحصیل 12.9 درصد است این نرخ در میان زنان 31.3 درصد گزارش شده است. آماری که میگوید اوضاع بیکاری در میان زنان تحصیلکرده 2.5 برابر مردان است.
گزارشهای مرکز آمار هم گواهی بر سهم پایین زنان از اشتغال دارد و درصد بالای بیکاری زنان در مقایسه با مردان. بر اساس طرح آمارگیری نیروی کار زمستان 93، نرخ مشارکت اقتصادی زنان 10 ساله و بیشتر 12 درصد و نرخ مشارکت مردان 63 درصد است. در مجموع نیز نرخ بیکاری مردان 8.7 درصد و نرخ بیکاری زنان 20.3 درصد گزارش شده است. آماری که نشان از مردانه شدن مشاغل و خروج آرام زنان از بازار کار دارد. این موضوع را چندی پیش وزیر اقتصاد هم بیان کرده و گفته بود خطر بیکاری در میان زنان، جوانان و تحصیلکردهها خطرناکتر از بمب اتم است.
اما چرا نرخ بیکاری در میان زنان بالاتر از مردان است؟ به عقیده کارشناسان اقتصادی مشکلات و موانع موجود در بحث اشتغال زنان بیش از هر عاملی تحت تاثیر شرایط عمومی اقتصاد کشور است. یعنی رکود حاکم بر بازار کار و تحریمها ایجاد اشتغال و ورود افراد به بازار کار را با مشکل جدی مواجه کرده است. همین موضوع سبب شده که تعداد بیکاران افزایش پیدا کند. در کنار این مشکلات ساختاری اقتصاد، برخی عوامل فرهنگی و هنجاری حاکم بر جامعه شرایط را به گونهای رقم زده است که سهم زنان از بازار کار کاهش یابد.
سمیه مردانه، کارشناس بازار کار در یادداشتی به این موضوعات فرهنگی و اعتقادی اشاره کرده و نوشته است: فرهنگ مردسالاری اکثریت قریب به اتفاق مردان سیاستگذار و تصمیمگیرنده، که شایستهسالاری را به فراموشی میسپارد باعث شده بسیاری از زنان توانمند ایرانی سالها در حسرت یافتن شغلی متناسب با علایق، تحصیلات و شأن و جایگاه اجتماعی خود باقی بمانند. این واقعیت زمانی دردناکتر میشود که دریابیم با وجود عادلانهتر شدن محیطهای کاری به لحاظ جنسیتی، هنوز هم تعداد زنان در مشاغل مهم مدیریتی بسیار اندک و در مقایسه با کشورهای توسعهیافته در مرز فاجعه قرار دارد.
اما مشکل به همین جا ختم نمیشود. تصمیم برخی زنان کارا و شایسته برای خانهنشینی به دلایلی همچون مخالفت همسر یا نداشتن نیاز مالی باعث شده است نرخ مشارکت اقتصادی زنان بسیار کمتر از مردان باشد. برخی از مطالعات رفتاری در کشورهای در حال توسعه به این نتیجه رسیدهاند که زنان در خاورمیانه به دلیل برخی باورها که ریشه در نگاه سنتی آنان دارند، محیط خانه را به محیط بیرون ترجیح میدهند، چرا که این تفکر در آنان نهادینه شده که «محیط کار ناامن است» یا «زنان در خانه مفیدترند» یا «وظیفه اصلی زن تربیت نسل است» در حالی که تفکر مدرن اقتصادی نقش زن و مرد را در بالندگی جامعه و خانواده مساوی میداند و هیچ تبعیضی برای زن و مرد در محیط کار و خانه قائل نیست.
نبود کار از یک سو و وجود چنین هنجارهایی در جامعه سبب شده که سهم زنان از مشاغل اندک جامعه روز به روز کمتر شود. در نگاه سیاستمداران هم اولویت استخدام با مردان است. اوایل سال جاری بود که دولت اعلامیه استخدام دو هزار و 500 نیرو را منتشر کرد. اعلامیهای که سهم زنان از اشتغال آن کمتر از یک درصد بود.
از طرف دیگر شرایط زنان در موارد بسیاری سبب میشود که آنان داوطلبانه بازار کار را رها کنند. مرخصی زایمان شرایطی را ایجاد میکند که زنان برای شش تا 9 ماه محیط کار خود را رها کنند و آمارها نشان میدهد اکثر زنان بعد از این دوره - به خصوص در شرکتهای خصوصی- به محل کار خود باز نمیگردند. مدیر کل فنی درآمد سازمان تامین اجتماعی هم در گفتوگو با مهر به این موضوع اشاره کرده است. به گفته سیروس نصیری در مقطعی از سالهای ۹۲ و ۹۳ بررسی صورت گرفت و مشخص شد از ۱۴۷ هزار نفری که از قانون مرخصی زایمان شش ماهه استفاده کرده بودند بیش از ۳۰ درصد آنها (یعنی بیش از ۴۰ هزار نفر ) بعد از پایان مرخصی زایمان با فاصله کوتاهی به سیستم بیکاری ملحق شده و دیگر سر کار خود باز نگشتهاند.
منبع: اقتصادنیوز
کورش پرند، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه در تازهترین گزارش خود آمارهای تکاندهندهای از وضعیت بازار کار و بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی ارائه داده است. وی گفته هماکنون 10 میلیون و ۲۰۰ هزار دانشجو و فارغالتحصیل در کشور داریم که از این میزان پنج میلیون و ۷۰۰ هزار نفر آنان هیچ نقشی در تولید و ارزش افزوده اقتصادی ندارند و حدود 4.5 میلیون دانشجوی دیگر هم به زودی از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند که باید برای اشتغال آنان هم چارهای اندیشید.
در کنار آمار بالای بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی یک نکته مهم وجود دارد و آن بالا بودن معنادار نرخ بیکاری زنان نسبت به مردان است. در حالی که نرخ بیکاری مردان فارغالتحصیل 12.9 درصد است این نرخ در میان زنان 31.3 درصد گزارش شده است. آماری که میگوید اوضاع بیکاری در میان زنان تحصیلکرده 2.5 برابر مردان است.
گزارشهای مرکز آمار هم گواهی بر سهم پایین زنان از اشتغال دارد و درصد بالای بیکاری زنان در مقایسه با مردان. بر اساس طرح آمارگیری نیروی کار زمستان 93، نرخ مشارکت اقتصادی زنان 10 ساله و بیشتر 12 درصد و نرخ مشارکت مردان 63 درصد است. در مجموع نیز نرخ بیکاری مردان 8.7 درصد و نرخ بیکاری زنان 20.3 درصد گزارش شده است. آماری که نشان از مردانه شدن مشاغل و خروج آرام زنان از بازار کار دارد. این موضوع را چندی پیش وزیر اقتصاد هم بیان کرده و گفته بود خطر بیکاری در میان زنان، جوانان و تحصیلکردهها خطرناکتر از بمب اتم است.
اما چرا نرخ بیکاری در میان زنان بالاتر از مردان است؟ به عقیده کارشناسان اقتصادی مشکلات و موانع موجود در بحث اشتغال زنان بیش از هر عاملی تحت تاثیر شرایط عمومی اقتصاد کشور است. یعنی رکود حاکم بر بازار کار و تحریمها ایجاد اشتغال و ورود افراد به بازار کار را با مشکل جدی مواجه کرده است. همین موضوع سبب شده که تعداد بیکاران افزایش پیدا کند. در کنار این مشکلات ساختاری اقتصاد، برخی عوامل فرهنگی و هنجاری حاکم بر جامعه شرایط را به گونهای رقم زده است که سهم زنان از بازار کار کاهش یابد.
سمیه مردانه، کارشناس بازار کار در یادداشتی به این موضوعات فرهنگی و اعتقادی اشاره کرده و نوشته است: فرهنگ مردسالاری اکثریت قریب به اتفاق مردان سیاستگذار و تصمیمگیرنده، که شایستهسالاری را به فراموشی میسپارد باعث شده بسیاری از زنان توانمند ایرانی سالها در حسرت یافتن شغلی متناسب با علایق، تحصیلات و شأن و جایگاه اجتماعی خود باقی بمانند. این واقعیت زمانی دردناکتر میشود که دریابیم با وجود عادلانهتر شدن محیطهای کاری به لحاظ جنسیتی، هنوز هم تعداد زنان در مشاغل مهم مدیریتی بسیار اندک و در مقایسه با کشورهای توسعهیافته در مرز فاجعه قرار دارد.
اما مشکل به همین جا ختم نمیشود. تصمیم برخی زنان کارا و شایسته برای خانهنشینی به دلایلی همچون مخالفت همسر یا نداشتن نیاز مالی باعث شده است نرخ مشارکت اقتصادی زنان بسیار کمتر از مردان باشد. برخی از مطالعات رفتاری در کشورهای در حال توسعه به این نتیجه رسیدهاند که زنان در خاورمیانه به دلیل برخی باورها که ریشه در نگاه سنتی آنان دارند، محیط خانه را به محیط بیرون ترجیح میدهند، چرا که این تفکر در آنان نهادینه شده که «محیط کار ناامن است» یا «زنان در خانه مفیدترند» یا «وظیفه اصلی زن تربیت نسل است» در حالی که تفکر مدرن اقتصادی نقش زن و مرد را در بالندگی جامعه و خانواده مساوی میداند و هیچ تبعیضی برای زن و مرد در محیط کار و خانه قائل نیست.
نبود کار از یک سو و وجود چنین هنجارهایی در جامعه سبب شده که سهم زنان از مشاغل اندک جامعه روز به روز کمتر شود. در نگاه سیاستمداران هم اولویت استخدام با مردان است. اوایل سال جاری بود که دولت اعلامیه استخدام دو هزار و 500 نیرو را منتشر کرد. اعلامیهای که سهم زنان از اشتغال آن کمتر از یک درصد بود.
از طرف دیگر شرایط زنان در موارد بسیاری سبب میشود که آنان داوطلبانه بازار کار را رها کنند. مرخصی زایمان شرایطی را ایجاد میکند که زنان برای شش تا 9 ماه محیط کار خود را رها کنند و آمارها نشان میدهد اکثر زنان بعد از این دوره - به خصوص در شرکتهای خصوصی- به محل کار خود باز نمیگردند. مدیر کل فنی درآمد سازمان تامین اجتماعی هم در گفتوگو با مهر به این موضوع اشاره کرده است. به گفته سیروس نصیری در مقطعی از سالهای ۹۲ و ۹۳ بررسی صورت گرفت و مشخص شد از ۱۴۷ هزار نفری که از قانون مرخصی زایمان شش ماهه استفاده کرده بودند بیش از ۳۰ درصد آنها (یعنی بیش از ۴۰ هزار نفر ) بعد از پایان مرخصی زایمان با فاصله کوتاهی به سیستم بیکاری ملحق شده و دیگر سر کار خود باز نگشتهاند.
منبع: اقتصادنیوز