صراط: جلال چراغپور در یادداشتی که برای ما نوشت 10 دلیل را عامل ناکامی پرسپولیس دراین فصل در لیگ برتر ایران و لیگ قهرمانان آسیا عنوان کرد. یادداشت او به شرح زیر است.
برای اینکه بتوانیم جدا از سلیقه و نظر شخصی تیم پرسپولیس را منصفانه برای خوانندگان ارزیابی کنیم 10 فاکتور را باید در نظر بگیریم که ممکن است هر فاکتور مسائل ریزتری هم داشته باشد اما با جمعبندی هر 10 فاکتور به طور قطع تصویری 90 درصدی از تیم پرسپولیس خواهیم داشت.
* فاکتور اول: معماری معیوب یا معماری سلیقهای
در ساختار تیم پرسپولیس از نظر معماری تیمی مشکلاتی وجود دارد. مشکلاتی که از ابتدای فصل یا حتی از فصل گذشته با این تیم بوده و آنها را حمل کرده است. این مشکلات بدون اینکه حل شود تنها با تعویض مربی مشکل را در جایی دیگر دیدهاند. به عنوان مثال تیم پرسپولیس فاقد سانتر فوروارد قابل قبول در حد لیگ برتر است. چطور ممکن است تیمی که در آخرین نقطهای که باید گل خود را به ثمر برساند فاقد مهره کارآمد لااقل در سطح تیم ملی یا در سطح قابل قبول باشد که در این مسئله معماری مورد دیگری هم در تیم پرسپولیس دیده میشود که طراح میانه میدان است. محمد نوری طراح میانه میدان که در پرسپولیس بازی میکند خودش تصمیم میگیرد چه زمانی عقب بیاید. خودش تصمیم میگیرد چه زمانی ترسیمکننده پاسهای بازی باشد. خودش تصمیم میگیرد به همه نقاط زمین سرکشی کند. اساسا نحوهای که محمد نوری در میانه میدان پرسپولیس بازی میکند را در هیچ فوتبالی دیده نمیشود. درست است که محمد نوری الگویی مثل پیرلو برای خودش در نظر گرفته اما فقط با داشتن الگو و تعدیل آن نمیتوانیم تیم بزرگی مثل پرسپولیس را فارغ از هافبک طراح کند. مشکلات دیگری هم در معماری پرسپولیس وجود دارد که در فرصتی بهتر به آن پرداخته میشود.
* فاکتور دوم: مدیریت لحظهای یا مدیریت دورهای
بازی رولت در مدیریت پرسپولیس بالاخره وظیفه خود را انجام داد و توانست از پرسپولیس یک تیم معمولی و حتی عادی ساخت. همه ما میدانیم عدم ثبات مدیریت در یک باشگاه تمرکز و توان عوامل زیرمجموعه را به هم میزند. اجرایی نشدن قراردادهای ثبتشده و استرس مالی کمترین ضررهای تغییرات مدیریتی است که ما به طور کامل در یک سال گذشته همه گونه آن را در پرسپولیس شاهد بودهایم.
* فاکتور سوم: مربیان متفرقه
از عنوان این آیتم مشخص است که تمام آرامش فنی تیم به هم میخورد در حالی که یک بازیکن خود را با وظایف تاکتیکی یک مربی سازماندهی میکند مثلا به دفاع راست میگوید که بعد از یک و دو با هافبک راست نفوذ کن و به فاصله سه هفته بعد مربی دیگری به همان دفاع راست میگوید توپ را از هر جایی که گرفتی بزن. تجسم کنید برای هر نفر در داخل زمین چنین سرگردانی ایجاد شود.
از عبدی، دایی، درخشان تا برانکو این مسائل را در یک فصل پرسپولیس دیدهایم. به این ترتیب استایلی نمیتوان برای پرسپولیس ترسیم کرد به خصوص در بازی با الهلال چیزی به نام استایل بازی ندیدیم. آنچه بود نظر شخصی بازیکنان بود.
* فاکتور چهارم: مجموعه بازیکنان بسیار بسیار معمولی
در مجموعه بازیکنان پرسپولیس با توجه به اینکه یکی از بزرگترین تیمهای ایران است و پرطرفدارترین تیم ایران نیز محسوب میشود واقعا باعث تعجب است که چگونه با 20 بازیکن فوق معمولی میخواهد جوابگوی فوتبال در آسیا، لیگ برتر ایران و خاستگاه تماشاچیان خود باشد بدون اینکه خواسته باشیم بازیکنی را از نظر فنی کمارزش جلوه دهیم اما برای بزرگشدن طارمیها، عالیشاهها سالها فرصت لازم است تا جای سانت فوروارد قوی مثل علی داییها، درخشانها، ناصر محمدخانیها، کریم باقریها را بگیرند. آنها کسانی بودند که کاریزمایشان (کشش فنی شخصی) علاوه بر قدرت فنی باعث حضورشان باعث آرامش به سکوها و مربیان هم بود.
* فاکتور پنجم: عدم زیرساخت در پیکره فوتبال باشگاهی
پرسپولیس میتوانست و میتواند آنچنان زیرساختی را برای باشگاه خود ترسیم کند که آنقدر قدرتمند با روشی خزنده جای بازیکنان بزرگ را بگیرد بدون اینکه فرهنگ باشگاه، استایل بازی، روش بازی پرسپولیس را بر هم بزند کاری که اکنون اتفاق نیفتاده است.
در پیکره روش بازی هر تیم نمیتوان به ناگاه روش استایلی را بر روش تیم تحمیل کرد. کاری که پرسپولیس انجام داد و تجربه موفقی نبوده است.
* فاکتور ششم: عدم تخصصنگری در پستهای داخل میدان
متاسفانه تغییرات مکرر مربیگری پستهای داخل میدان در پرسپولیس هم به صورت تخصصی مورد نگرش قرار نمیگیرد. بازیکنانی مثل خالقیفر، نوروزی یا حتی طارمی که اگر دقیقتر به آنها نگاه شود متوجه میشویم که پستهایی که آنها در حضور دارند مناسبشان نیست. در بازی با الهلال اگر طارمی چابکی یک سانتر فوروارد را داشت میتوانست دو گل بزند اما عدم سرعت انفجاری او باعث شد خودش هم از خودش کلافه شود.
* فاکتور هفتم: تماشاگران حرفهای
تماشاگران پرسپولیس فقط در نگاه کردن حرفهای هستند. آنها با شعار «اول بشی آخر بشی دوستت داریم» هیچ انتظاری از فوتبال تیمی پرسپولیس ندارند و شاید این فرازی باشد بر مشکلات تماشاچی در فوتبال ما در حالی که میشود حتی با یک دستمال کاغذی سفید به مسئولین، بازیکنان و مربیان تیم گفت که ما فوتبالتان را دوست نداریم.
* فاکتور هشتم: برانکو مربی بدون خلاقیت
برانکو با تاخیر در تصمیمگیریها مردی است که خودش اول از همه میبازد. ما برانکو را سالهای سال تجربه کردهایم. در تیم ملی او را محک زدهایم. برانکو مرد تصمیمات شجاعانه نیست. برانکو لااقل 5 سال وقت میخواهد تا پرسپولیس را درست کند. برانکو سالهای سال به همه ما نشان داد به راحتی خودش اول از همه روی نیمکت بازی را وا میدهد و منتظر حرکت بازیکنان و اتفاقات در میدان میشود.
* فاکتور نهم: عدم درک استراتژیک موقعیت تیمی
تیم پرسپولیس در لبه پرتگاه قرار گرفته که اگر با هوشیاری مسئولین و بزرگان تیم به آن بپردازند. با توجه به وضعیت موجود در بازیکنان که در حال حاضر میتوانند به خدمت پرسپولیس درآیند کار پرسپولیس سختتر خواهد شد. این عدم درک موقعیت استراتژیک آنچنان حساس است که یکی از دو مادر باید بگوید من مادر پرسپولیس نیستم تا دعوا خاتمه پیدا کند.
* فاکتور دهم: گسست روحی و روانی بازیکنان
به دلیل تمام اتفاقات و مسائل گفته شده در بازی با الهلال ما شاهد یک بازی بودیم که به نظر میرسید هم نیاز به زمان دارد تا ترمیم شود هم به درک استراتژیک و هم نیاز به ترمیم و خرید بازیکن و هم نیاز به تمام 10 فاکتوری که به آن اشاره شد، دارد.