صراط: رضا رویگری بازیگر نقش «کیان ایرانی» در سریال «مختارنامه» متولد سال 1325
تهران است. وی تجربهی بازی در فیلمها و سریال های «اجاره نشینها»،
«دارا و ندا»، «به کجا چنین شتابان»و... را دارد و همچنین در کارنامهی خود
خوانندگی قطعه معروف «ایران...ایران» و آلبوم «کازابلانکا» را داشته است.
رضا رویگری در خصوص موضوعات مختلفی چون، حال این روزهایش، تجربه اولین حضور
در نمایش «زندگی نامهی حلاج»، خاطرات کودکی خود پاسخ داد.
چگونه وارد عرصهی بازیگری شدید؟
من خانوادهی فوقالعاده مذهبی داشتم و پدرم خیلی مشتاق بود من طلبه شوم و
حتی کتاب جامع المقدمات هم کامل خواندم اما کشش اصلیام سمت هنر و بازیگری
بود من از بچگی در کوچه باغهای تجریش بطور خیلی ابتدایی برای بچههای محل
نمایش اجرا میکردم و اصلا کارهای جدی نبود و به خاطر دارم آن دوران در
تجریش یک سینما بدون سقف تابستانی به نام «سینما بهار» داشت، که با رفتن به
آن سینما و دیدن فیلمها کمکم به عرصهی هنر و بازیگری علاقهمند شدم و
با پیشنهاد یکی از دوستانم در نمایش «زندگی نامهی حلاج» بازی کردم و اولین
کارم را شروع کردم.
اولین تجربهی بازیگری شما بر روی صحنه چطور بود؟
اولین فعالیتی که من به طور جدی انجام دادم نمایش «زندگی نامه حلاج» به
کارگردانی خجسته کیان بود که در کارگاه نمایش تجریش صبحهای جمعه رایگان
برای مردم اجرا میکردیم و این نمایش را یکبار در آمفی تئاتر دانشگاه تهران
و حسنیه تجریش اجرا رفتیم و تنها دلیلش اجرای عمومی علاقهای خانم کیان
به اجرای نمایش در میان مردم عادی بود و دوست داشت نتیجهی کارش را از
دیدگاه مردم بگیرد و این نمایش کاری عالی و فوقالعاده شد.
بین بازیگری و نقاشی، چرا بازیگری را انتخاب کردید؟
آن زمان بازیگری جذابیت بیشتری برای من داشت و دلیل ایکه چرا نقاشی نه؟
تهیه و مهیای وسایل نقاشی برایم راحت نبود و همین که وارد عرصه بازی شدم
علاقهی خودم را پیدا کردم و جذب بازیگری شدم و کارم را در عرصهی بازی
ادامه دادم.
اگر شما را به عنوان یک هنرمند خطاب نمیکردند، نمیتوانستیم رضا رویگری را یک ورزشکار خطاب کنیم؟
شاید اگر در هنر و بازیگری موفق نمیشدم، به سراغ شنا میرفتم.
از پرسپولیس چه خبر؟
متاسفانه با بازی که با عربها داشتیم، باختیم اما هر وقت که حالم خوب
باشد می رم سر تمرینهای پرسپولیس به همهی بچههای گروه میگویم، به هرکسی
میخواهید ببازید جز عربها و تنها دلیلش هم سم پاشیهایی است که عربها
علیه ما دارند.
بین بازیگری و تهیه عرصههای هنری لذت بخشترین کار کدام است؟
بازیگری همچنان برایم بیشتر از این فعالیتهای جذابتر است و به دلیل
مشکلی که برای دستم پیش آمده و دیگر نمیتوانم نقاشی کنم و خوانندگی هم در
حد بازیگری برایم اهمیت دارد، اما صدایم آسیب دیده بود که اخیراً خیلی
بهتر شده، اما باز میگویم که بازیگری لذتبخشتر و جذابتر است.
از همکاریتان با داوود میر باقری و حضور در مجموعهی تلویزیونی «مختارنامه» توضیح بدید؟
بخاطر انتخاب داوود میرباقری ازش تشکر میکنیم، کیان ایرانی یک نقش
فوقالعادهای بود که توانست هم روی مردم و هم روی خودم تاثیر بگذارد، برای
انتخاب بازیگر «کیان» خیلیها تست گریم داده بودند اما داوود میرباقری
گفته بود، نقش «کیان» را جز رویگری به کس دیگری نمیدهم، مجموعه
«مختارنامه» یک کار تلویزیونی فوقالعاده جذابی بود و کار در کنار فریبرز
عربنیا، و دیگران بازیگران بزرگ بسیار برابم لذت داشت.
شما نقشهای متفاوتی را با فیلمهای مسعود دهنمکی تجربه کردید، این تفاوت نقشها به بازی شما لطمه نمیزند؟
با دهنمکی تجربه در سریال «داروندار» و فیلمهای سینمایی «اخراجیهای 3»
و «معراجیها» را داشتم و یکی از دلایلی که نقشهای متفاوت را با دهنمکی
تجربه کردم، آزاد گذاشتن بازیگر برای بداههگویی و بداهه کارکردن است.
همکاری با دهنمکی راضی بودید؟
کسانیکه با دهنمکی کارکردن خوب میدانند، مسعود دهنمکی پشت دوربین
بسیار مهربان و هوای بازیگران خود را دارد و خدا رو شکر یکی از اخلاقهای
من این است ه کاری به مسائل حاشیه ندارم و فقط بازی میکنم.
حال موسیقی ایران خوبه؟
موسیقی هم مانند حال من، اوضاع خوبی ندارد، تا کنسرتهای خوب نداشته
باشیم و خط قرمزها عقب و جلو نشوند، موسیقی اوضاع خوبی نمیتواند داشته
باشد.
از آخرین کار خود آلبوم «کازابلانکا» چه خبر؟
آلبوم خوبی شد ولی از پخش «کازابلانکا» راضی نیستم و بد پخش شد و کلی ضرر برایم داشت.
قطعهی جدیدی در دست دارید برای پخش؟
چند قطعه آهنگ جدید از قبل دارم که باید تنظیماتی را دوباره روی آن اعمال
کنم و انشاالله که کار محبوب و دوست داشتنی برای مردم باشد.
از قطعه آهنگ «ایران...ایران» یا «الله...الله» معروف برایمان بگید؟
آهنگ «ایران...ایران» به پیشنهاد آقای خشنود در استدیوی «صبا» خیابان
فلسطین ضبط کردیم، مؤلفهای که باعث ماندگاری این قطعه شد بخاطر حضور مردم و
روزهایی بود که برای مردم ماندگار شد.
آهنگی که همیشه با خودتان زمزمه میکنید؟
مرزبندی خاصی برای انتخاب موسیقی و گوشدادن به آن ندارم و اکثر کارهای بچههایی که جدید کار میکنند را میپسندم.
از فعالیتتون در سریال «آقا و خانم سنگی» برایمان بگید؟
سریال «آقا و خانم سنگی» به کارگردانی شاهد احمدلو به روایت داستان
خانوادهای میپردازد که من نقش پدر خانواده را بازی میکنم، پدر خانواده
فوت کرده و هر از گاهی به خاطرات پسرش میآید و با او در ارتباط است و چند
دختر دارد که ارثیهای برای آنها گذاشته که پسرا آن را...
حال این روزهای رضا رویگری؟
اگر بگویم حال خوبی دارم دروغ است، اگر هم بگویم نه، نا شکری کردهام،
اما در کل حال جسمی خوبی ندارم و وضع کاری هم مثل بقیه مردم مملکت اوضاع
خوبی ندارد.
عکسالعملتون بعد از شنیدن خبر مرگتون چی بود؟
جز سکوت کردن در جواب این شایعات ندارم و ممنونم از مردمی که هر دفعه
نگران میشوند و در پاسخ این نگرانیها شایعات باید بگویم نه خیال مردن
دارم و اینکه فعلا تا خدا نخواهد در دنیا هستیم، ولی در کل بودن این
روزهایم با مردنم فرقی ندارد، برای من که عشقم کار است دوری از بازیگری و
کارکردن حال روحیام را خراب کرده.
خانواده در نگاه رضا رویگری؟
تمام خانوادهی من همسرم است که صبح تا شب کارهای من را انجام میدهد و من
شرمندهاش هستم و آوای عزیزم که از عید تا حالا ندیدمش و دلم برایش خیلی
تنگ شده است.
چقدر در خانه کمک همسرتان هستید؟
افرادی که به من آشنا هستند، خوب میدانند من آدم فعالی هستم و هر جا چه
خانه چه بیرون سرکار مشغول کار هستم، اما این روزها بخاطر بیماریام
شرمندهی خانواده و همسرم هستم که نمیتوانم کمک حالش در کارهای خانه باشم.
حالتون رو این روزها چی خوب می کند؟
یک پیشنهاد کاری خوب با دستمزد عالی حالم را خوب میکند.
نوستالژیهای رویگری؟
خاطره بازی دوران کودکی و نوجوانی در کوچه پس کوچههای باغ تجریش و بودن
کنار پدر و مادر بهترین نوستالژی زندگیام است. برای همین است در خاطرم در
کوچه پس کوچههایش تجربش با دیوارهای کاهگلی و اقاقیاهای بنفش که از روی
دیوار ریختهاند قدم میزنم، اما متاسفانه الان جای آنها را سنگهای مرحله
سیاه گرفته است.
از شیطنتهای دوران کودکیتون برایمان بگید؟
بچهی فوقالعاده شیطونی بودم و همیشه با یک چاقو و دستمال بالای درخت
گردو بودم، همانجا گردوها را میخوردم و طفلک مادرم همیشه زیر درختها حرص
میخورد، خوب به یاد دارم که همیشه سر درختیهای باغ مال خودم بود و
میخوردم.
آخرین و بهترین کتابی که تا به امروز خوندید؟
بهترین کتاب، ده جلدیها «گل حیدر» بود که دو بار مرور کردم، کتاب «گل
حیدر» نوشتهی محمود دولت آبادی است که امیدوارم روزی این کتاب سریال شود.
نا گفتههای رویگری :
دلم میخواهد مردم تا واقعیت اصلی را نخواندهاند و نمیدانند زود قضاوت
نکنند، من خودم سر سریال «مختارنامه» سیگار را ترک کردم که خیلی حرفها
بعدش درست شد، که حالم را خراب میکند و آرزوی سلامتی، شادی و سرافرازی
مردم و مملکت ایران را دارم و این تنها آرزوی قلبی من است.