شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۰

مبلغ: دولت تیم رسانه‌ای ضعیفی دارد

مرتضی مبلغ در گفت‌وگو با روزنامه آرمان تصریح کرد: دولت علاوه براین که «تیم رسانه‌ای» ضعیفی دارد از فقدان یک «تیم سیاسی» قوی نیز رنج می‌برد.
کد خبر : ۲۴۴۴۸۸
صراط: روزنامه آرمان امروز یکشنبه 94/3/17 گفت و گویی با مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می خوانید:

 آیا دولت درصدد است برخی از مدیران خود را تغییر بدهد؟ دولت چه هدفی را با این تغییرات دنبال می‌کند؟


آقای روحانی زمانی سکان هدایت کشور را به دست گرفت که کشور از جنبه‌های مختلف با مشکلات و آسیب‌هایی روبه‌رو بود. برای همه این مساله روشن بود که آقای روحانی برای سامان دادن به مشکلاتی که از دولت قبل باقی مانده بود کار سخت‌ودشواری پیش روی خود دارد. حل کردن این مشکلات در مرحله اول به مدیران لایق و توانمند نیاز داشت که بتوانند آقای روحانی را همراهی کنند و عملکردی در راستای شعارهای ایشان داشته باشند. با این وجود دولت تدبیر و امید به‌دلیل اتخاذ دو تصمیم مهم نتوانست به نحو مطلوب و به اندازه کافی از نیروهای معتدل و توانمند بهره‌مند شود. نخست اینکه دولت آقای روحانی به درستی حل کردن مناقشه هسته‌ای ایران با کشورهای غربی را در اولویت خویش قرار داد اما مسائل داخلی عمدتا مورد غفلت قرار گرفت. مساله دوم اما این بود که آقای روحانی برای پر کردن شکاف‌ها و تضادهای اجتماعی و سیاسی باقی مانده از دولت قبل با ملایمت و انعطاف بیش ازاندازه‌ مدیران خود را انتخاب کرد. به همین دلیل دولت آقای روحانی نتوانست آنطور که باید از نیروهای کارآمد و معتدل که با شعارهای ایشان همراه باشند استفاده کند. ریشه تغییرات احتمالی کنونی دولت آقای روحانی به همین دو عامل بازمی‌گردد. ضمن اینکه از این نکته نیز نباید غافل شویم که بسیاری از مدیران میانی و پائینی دولت آقای احمدی نژاد که با سیاست‌های دولت تدبیر و امید همراه نیستند، هنوز هم در بدنه مدیریتی کشور حضور دارند و تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های دولت به درستی اجرا نمی‌شود. استفاده از مدیران دولت گذشته در شرایطی صحیح و منطقی است که با رویکردهای جدید اداره کشور همراه و همگام باشند. این یک نکته بدیهی است که مدیرانی که با برنامه‌هاوروش مدیریت آقای روحانی مخالفند، نباید در مدیریت و به‌خصوص در رده‌های بالای مدیریتی حضور داشته باشند. براساس اظهارات مقامات دولتی برخی از وزرا و استانداران نتوانسته‌اند در زمینه مدیریتی و عملکردی رضایت مردم و رئیس‌جمهور و کابینه را تامین کنند و احتمال تغییر این افراد به‌خصوص در بین استانداران زیاد شده است. با این وجود معتقدم به‌رغم این اظهارات تغییرات خاصی در کابینه و در بین استانداران اتفاق نخواهد افتاد. در مساله تغییر استانداران که جدی‌تر به نظر می‌رسد شاید اتفاقاتی رخ بدهد که حدس می‌زنم این تغییرات به شکل بسیار محدودی دنبال خواهد شد و وضعیت به این شکل پیش نخواهد رفت که به یکباره برخی از وزرای کابینه و استانداران تغییر کنند. به‌نظرم تغییر استانداران در اولویت اول دولت آقای روحانی نسبت به تغییر وزرا و اعضای کابینه قرار دارد. به همین دلیل اگر هم تغییری رخ بدهد صرفا در حد دو، سه نفر از استانداران خواهد بود. به‌هر حال استانداران وظیفه سامان‌دهی به سیاست‌های داخلی استان‌ها را برعهده دارند و با توجه به نزدیک شدن به انتخابات مجلس موضوع تغییر و همسوشدن بیشتر این مدیران با سیاست‌های دولت به‌طور جدی‌تر مطرح می‌شود.


 

* آیا احتیاط و انعطاف بیش از اندازه آقای روحانی که در سخنان شما به آن اشاره شد سبب سنگین‌ترشدن کفه اعتدال دولت به سود اصولگرایان نشده است؟ 


 رعایت «آرامش سیاسی» در جامعه و تقویت آن موضوعی مهم و اساسی است. اما این مساله به‌معنای عقب‌نشینی  در مقابل تندروها نباید باشد. در شرایط فعلی برای همگان این مساله روشن شده که منشأ اغلب مشکلات عملکرد تندروهاست؛ درنتیجه عقب‌نشینی و مماشات در مقابل مطالبات تندروها به ضرر کشور و منافع ملی خواهد بود. مدیریت تندروها بدون اینکه آرامش سیاسی کشور به‌هم بخورد یک «هنر» و یک ضرورت است اما عقب‌نشینی در مقابل کسانی که منشأ اصلی مشکلات بوده‌اند عقلانی و منطقی نیست. بعید می‌دانم آقای روحانی بدون برنامه در این زمینه اقدام کند. به‌نظر می‌رسد ایشان شخصا خیلی خوب جنس مخالفت‌ها، چرایی و اهداف آن را درک کرده و سیاست مناسبی برای خنثی‌کردن این هجمه‌ها در پیش گرفته است. اتفاقا آقای روحانی در مقابل مخالفت‌ها «سکوت» نکرده است و به شکل‌های مختلف و در سخنرانی‌های خود مطالب مهمی را به افکار عمومی انتقال می‌دهد که سبب شفاف شدن بیشتر سیاست‌های دولت تدبیر و امید است. ولی مشکل دولت آقای روحانی در اینجاست که بدنه و پشتوانه‌ای که باید سخنان اورا برای افکار عمومی تبیین، تفسیر و پیگیری کند وجود ندارد و بدنه دولت به کمک ایشان نمی‌آید. این یک ضعف مهم دولت است که باید هرچه زودتر راه‌حل مناسبی برای آن پیدا کنند.

* دولت در این زمینه چه اقدامی باید انجام بدهد؟


به‌نظرم دولت علاوه براینکه «تیم رسانه‌ای» ضعیفی دارد از فقدان یک «تیم سیاسی» قوی نیز رنج می‌برد. آقای روحانی در مرحله اول باید تیم رسانه‌ای و سیاسی خود را تقویت کند.


 

* منظور شما از ضعف چیست؟ ضعف تیم سیاسی شامل چه کسانی می‌شود؟


«تیم سیاسی» در مرحله اول شامل برخی وزرا و معاونان آقای رئیس‌جمهور می‌شود و در مرحله دوم به مشاوران و دستیاران سیاسی رئیس‌جمهور بازمی‌گردد که می‌توانند در مسائل سیاسی کشور تأثیرگذار باشند. معتقدم درکابینه آقای روحانی تعدادی افراد توانمند و لایق حضوردارند و کیفیت کابینه به‌صورت میانگین قابل قبول است. کندشدن روند حرکتی دولت آقای روحانی بیشتر به دلیل همان دو رویکردی است که عنوان کردم. اول به دلیل اینکه دولت آقای روحانی در مرحله اول خود را مشغول حل پرونده هسته ای کرد و از سیاست داخلی غفلت شد و دوم اینکه آقای روحانی باید در بدنه مدیریت‌های اجرایی تغییرات مناسبی را می‌کرد و مدیرانی را منصوب می‌کرد که در راه تحقق شعارها و سیاست‌های دولت گام بردارند و به ترویج و تببین دیدگاه‌های ایشان بپردازند.


 

* شما در دولت اصلاحات معاون سیاسی وزارت کشور بودید. عملکرد وزیر کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


وزیر کشور مسئول ساماندهی به سیاست داخلی و مدیریت چالش‌های داخلی است. یکی از دلایلی که مردم به آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری رأی دادند، شعارهایی بود که ایشان درزمینه سیاست داخلی و آزادی‌های مدنی عنوان می‌کردند. مردم از وزارت کشور به‌عنوان متولی سیاسی کشور توقع فعالیت وتحرک خیلی بیشتری در این زمینه‌ها دارند. البته این تحرک و تغییر تنها به وزارت کشوراختصاص ندارد و بلکه باید درسایر وزارتخانه‌ها و همه لایه‌های مدیریتی کشور اتفاق بیفتد. هنگامی که مردم تحرک خاصی را از وزارت کشور و استانداران نمی‌بینند ناراضی می‌شوند.


 

 آیا مفهوم «اعتدال» ابزاری برای سرپوش گذاشتن به برخی عملکردهای ضعیف در بخش‌های مدیریتی کشور تبدیل نشده است؟


 استفاده از شعار اعتدال توسط آقای روحانی در مقطع کنونی ایران انتخابی صحیح و عقلانی بود. آقای روحانی به‌خوبی در راستای این شعار حرکت کرده است. با این وجود به نظر می‌رسد ایشان در برخی زمینه‌ها «از آن ور بام» افتاده است و این امر می‌تواند نوعی ضعف ایشان تلقی کرد. اما مشکل اصلی در این زمینه بیش از آنکه به دولت آقای روحانی مربوط باشد به جریان‌های تندرو باز می‌گردد. کسانی که در گذشته عامل اصلی مشکلات بوده‌اند و آثار سوء رفتار آنها برمنافع ملی و مصالح عمومی تأثیربسیار گذاشته است به‌جای اینکه «شرمنده» مردم باشند، «طلبکار» شده‌اند و در جامعه، «روحانی‌ستیزی» را «پمپاژ» می‌کنند. در نتیجه سیاست اعتدالی صحیح و منطقی بوده اما عملکرد تندروهای سیاسی سبب «غبارافکنی» به مفهوم اعتدال شده است. اغلب این تندروهای سیاسی از سوی برخی جناح‌های سیاسی در «پشت‌پرده» حمایت می‌شوند. دولت آقای روحانی شرایطی را به وجود نیاورده که این گروه‌ها در جایگاه خود قرار بگیرند و حدود خود را درک کنند. به همین دلیل این عده «یکه تاز» میدان شده اند و به صورت«مدعیانه» به انتقاد از دولت تدبیر و امید می‌پردازند.


 

 مطالبات اصلاح‌طلبان از دولت آقای روحانی به چه میزان محقق شده است؟


اصلاح‌طلبان از همان ابتدای روی کار آمدن آقای روحانی به صراحت اعلام کردند که به‌دنبال سهم‌خواهی از دولت نیستند. اصلاح‌طلبان تنها به دنبال این هستند که آقای روحانی به شعارهایی که در دوران مبارزات انتخاباتی خود داده است به‌درستی و به صورت منطقی عمل کند.به همین دلیل اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه به دنبال مطالبه «ویژه‌ای» از دولت آقای روحانی نبوده‌اند. نکته دیگر اینکه اصلاح‌طلبان به خوبی مشکلات پیش راه دولت را درک می‌کنند و به همین دلیل به مطالبات بیجا و وقت گیر دامن نمی‌زنند. درنتیجه اصلاح‌طلبان هیچ گاه بر طبل مطالبات از دولت آقای روحانی نکوبیده‌اند و به دنبال انفجار مطالبات نرفته‌اند. این اشتباه در دولت اصلاحات اتفاق افتاد و همگان مشاهده کردیم که در دوران اصلاحات به یکباره دولت اصلاحات با انفجار مطالبات از سوی جریان تندرو ضد اصلاحات و برخی گروه‌های دیگرمواجه شده بود. به همین دلیل اصلاح‌طلبان از گذشته درس گرفتند و از تکرار اشتباهات گذشته پیشگیری کرده‌اند. با این وجود همانطورکه اشاره کردم دولت در زمینه سیاست  داخلی موفق نشده آنطور که باید به مطالبات مردم پاسخ مناسب بدهد.

* عده‌ای با تجمع خواستار توقف مذاکرات هسته‌ای شده‌اند و به شکل‌های مختلف در پی القای شکست مذاکرات برای ایران هستند. دلیل این تجمعات و مخالفت‌ها چیست؟


هنوز این نکته مشخص نشده که این عده که خود را «دلواپس» می‌نامند از چه چیز و برای چه «دلواپس» هستند؟ این عده اگر دلواپس منافع ملی بودند در هشت سال گذشته به شکل‌های مختلف علیه منافع ملی رفتار نمی‌کردند و با گفتارها و رفتارهای آسیب‌ساز خود اینهمه مشکل و دردسر برای جامعه و مردم فراهم نمی‌کردند. آنها که تحریم‌ها را کاغذپاره می‌دانستند چه شده است که رفع تحرم‌ها این همه برایشان مهم شده و به‌جای شرمندگی وعذرخواهی از مردم هیاهو راه انداخته و مرتب شبهه‌افکنی می‌کنند. این افراد که در گذشته عامل اصلی مشکلات مردم بوده‌اند چه شده که به یکباره مدافع مردم شده‌اند؟ این گونه رفتار نشان می‌دهد که این عده بیش از آنکه دلواپس مردم باشند دلواپس منافع خود هستند. نکته جالب و قابل‌تأمل این است که هر زمان که گشایشی در مذاکرات هسته‌ای صورت می‌گیرد و روزنه‌های امید در پرونده هسته‌ای ایران پیدا می‌شود، سروصدا و هیاهوی این افراد بیشتر می‌شود. همه متفق‌القول معتقد هستند که تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای باید «خطوط قرمز» و منافع ملی را رعایت کند و نباید اجازه بدهد کسی به فکر تعدی و زیاده‌خواهی بیفتد. این یک مساله بدیهی است. دولت آقای روحانی نیز به خوبی به این مساله آگاهی دارد و شرایط مردم، کشور و عرصه بین‌المللی را درک می‌کند. رفتار عجیب دلواپسان در این زمینه نشان می‌دهد که در پشت پرده مفهوم دلواپسی اتفاقات دیگری در حال رخ دادن است. 


 

* دیدگاه شما نسبت به رویکرد نقادانه صداوسیما به برنامه‌های دولت و به‌ویژه مساله هسته‌ای چیست؟


 به‌نظر من عملکرد صداوسیما تنها مختص به مساله هسته‌ای نمی‌شود و به دیگر مسائل دولت نیز مربوط می‌شود. همه ما شاهد بودیم که در هشت سال گذشته صداوسیما به شکل‌های مختلف از دولت آقای احمدی‌نژاد حمایت می‌کرد. در شرایط فعلی مشاهده می‌کنیم که حجم برنامه‌هایی که به تحلیل انتقادی عملکرد دولت آقای روحانی می‌پردازند، نسبت به گذشته چندبرابر شده است. در زمینه هسته‌ای صداوسیما  باید با رویکرد کارشناسانه‌تر و بهره مندی از کارشناسان نخبه به دولت در پیشبرد برنامه های خود کمک کند.


 

* افشای نامه تاریخی آیت‌ا... مهدوی‌کنی به علی‌اکبر ولایتی در انتخابات ریاست‌جمهوری و عدم تمکین ولایتی از این نامه چه تبعاتی برای اصولگرایان خواهد داشت؟ انتشار این نامه در این مقطع زمانی که جریان‌های سیاسی درحال آماده‌شدن برای ورود به عرصه انتخابات مجلس هستند چه اهمیتی دارد؟


بنده براساس صحت این نامه که تاکنون کسی آن را تکذیب نکرده است، صحبت می‌کنم. این نامه از جنبه‌های مختلف قابلیت بررسی دارد. این نامه به‌خوبی وضعیت درونی اصولگرایان را نشان می‌دهد که حتی برخی از اصولگرایان از بالاترین مرجع تصمیم‌گیری خود که «شیخوخیت» آن برای همه اصولگرایان مسجل بوده است نیز تبعیت نکرده‌اند. نادیده گرفتن «شیخوخیت» در بین اصولگرایان تبعات سنگینی برای این جریان داشته و در آینده نیز خواهد داشت زیرا بدیلی برای آن ندارند. ریشه این مساله به مشکلات تاریخی و اساسی بازمی‌گردد که اصولگرایان همواره و به‌خصوص در سال‌های اخیر با آن مواجه بوده‌اند. ضعف مهم برخی اصولگرایان ظاهرا استفاده از «تبلیغات» است که روزبه‌روز این جریان سیاسی را ضعیف‌تر کرده است. رانت تبلیغاتی سبب تنبلی سیاسی اصولگرایان شده، به شکلی که از برخی از دغدغه‌های اصولگرایی فاصله گرفته‌اند. اصولگرایان در سال‌های اخیر همواره در یک «جاده عمدتا یک‌طرفه» و بدون رقیب فعالیت‌های خود را دنبال کرده‌اند. این جریان در کمتر مواردی با «هراس» روبه‌رو بوده و اغلب تریبون‌های رسمی به مانند «صداوسیما» را دراختیار داشته است. به همین دلیل فاقد تحرک لازم برای فعالیت سیاسی شده است. «آماده‌خواری» برای برخی اصولگرایان در ظاهر یک «امتیاز» است اما در واقع نوعی «فروپاشی تدریجی» است. در نامه آیت‌ا... مهدوی‌کنی یک نکته مهم دیگر نیز وجود دارد که کمتر به آن توجه شده است. آیت‌ا... مهدوی‌کنی یکی از شخصیت‌های مهم کشور و رئیس مجلس خبرگان بود که جایگاه آن فراتر از جناح‌های سیاسی است اما مشاهده می‌شود که آن مرحوم نیز به‌جای استقبال از رقابت نسبت به پیروزی اصلاح‌طلبان هشدار می‌دهد. به نظر من هراس اصولگرایان از پیروزی اصلاح‌طلبان نکته مهمی است که یکی از مشکلات مهم سیاسی ماست. چگونه ممکن است هنگامی که در یک کشور دو جریان مهم و ریشه‌دار اصولگرا و اصلاح‌طلب وجود دارد، اصولگرایان چنان احساس خطر کنند که تلاش کنند به «اصلاحات‌هراسی» دامن بزنند. این مساله مهمی است که نیازمند تأمل و اندیشه است. همه جریان‌های سیاسی باید در یک رقابت متعادل و برابر حضور پیدا کنند و جریانی که در انتخابات شکست می‌خورد باید از اینکه مردم به یک جریان رأی مثبت داده است خوشحال و خشنود باشند. تفاوت هم نمی‌کند که کدام جریان در انتخابات پیروز شده است. اصولگرایان تلاش می‌کنند به «اصلاحات هراسی» در جامعه دامن بزنند.


 

*در شرایط فعلی نیز «اصلاحات‌هراسی» در بین اصولگرایان وجود دارد؟


صد درصد وجود دارد. در شرایط فعلی تمام دغدغه جریان‌های تندرو، اصلاحات‌هراسی و تخریب اصلاح‌طلبان است.اصولگرایان سنتی نیز به‌دلیل اینکه حاضر نیستند در یک رقابت با اصلاح‌طلبان حاضر شوند از اصلاح‌طلب‌هراسی استقبال می‌کنند. رقابت با اصلاح‌طلبان برای اصولگرایان به یک «کابوس بزرگ» تبدیل شده است.

* آیت‌ا... سیدحسن خمینی به‌تازگی عنوان کردند مقابله با «تحجر» پس از رحلت حضرت امام(ره) متوقف ماند.به نظر شما مختصات «تحجر» در عصر کنونی چیست؟


حضرت امام(ره) در دوسال آخر عمر پربرکتشان به یکی از مسائلی که همواره هشدار می‌دادند و نسبت به آن احساس خطر می‌کردند مساله «تحجر» بود. حضرت امام(ره) به خوبی این مساله را تشخیص داده بودند که متحجرین درحال تجدید قوا هستند و تلاش می‌کنند که به نام «دین» و «اسلام» به انقلاب، نظام و اسلام ضربه بزنند. حضرت امام(ره)  درسخنرانی‌های دوسال آخر عمر خود به‌خوبی این خطر را به مسئولان و مردم هشدار دادند. با این وجود این جریان‌ها به شکل‌های مختلف تجدید قوا کردند و در عرصه فکری و سیاسی جامعه جولان دادند. این جریان‌های متحجر در عرصه‌های مختلف قدرت گرفتند و به نام صیانت از دین و اسلام به شدت آسیب‌هایی وارد آوردند. این مسائل به‌جای اینکه به علاقه بیشتر مردم و به‌خصوص نسل جوان به دین منجر شود به «دین‌گریزی» منتهی می‌شود.