صراط: آمارهای جدید نشان می دهد سیاستهای ۱۰ سال گذشته دولتها برای مهار بیکاری و شکستن طلسم بیکاری به بن بست رسیده و بیکاری همچنان رشد می کند، ولی به شکل عجیبی تمایل به خانه نشینی در مردم بیشتر شده است.
سالهاست دولتها می گویند کشور دچار بحران بیکاری شده و این وضعیت روز به روز در حال تشدید شدن است. جوانان امکان ورود آسان به بازار کار را ندارند، بسیاری از آنها از یافتن شغل مناسب ناامید شده اند و دوره بیکاری در اقتصاد کشور طولانی شده است.
بیکاری شرایطی را ایجاد کرده که کشور فرصت مناسب استفاده از توان نیروی کار جوان خود را از دست می دهد و به گفته وزیر کار، در هر دقیقه ۵ نفر متقاضی شغل میشوند. خانواده ها می پرسند چرا اقتصاد کشور به وضعیتی رسیده که بنگاهها توان جذب نیروی کار را از دست دادهاند؟ این مسئله باعث شده تا نوعی دغدغه همیشگی و دل نگرانی از بیکاری فرزندان به همراه آنها باشد.
علاوه بر این، کارشناسان همواره این ابهام را مطرح می کنند که آیا واقعا در یک دهه اخیر دولتها به دنبال رفع بیکاری بوده اند و این مسئله از مهمترین استراتژیها و برنامههای دولتهای بر سر کار بوده است؟ اگر اینگونه است، چرا آمارها هیچ نشانی از بهبود وضعیت بیکاری ندارند و اگر مشاغل فراوانی ایجاد شده، آیا غیر از آمارها باید خروجی آن را مشاهده کرد؟
آیا دولتها واقعا به دنبال رفع بیکاری بودهاند؟
کارشناسان بازار کار بر این عقیدهاند که اگر سیاستهای بزرگی در بازار کار ایران در یک دهه اخیر به اجرا درآمده و اتفاقا بنا به گزارشهای دولتهای بر سر کار در ۱۰ سال گذشته موفق هم بوده اند، چرا نرخ بیکاری کشور پس از یک دهه اجرای سیاستهای اشتغالزایی کاهش نیافته و همچنان بازار کار با بیکاری میلیونی و ترافیک کارجویان مواجه است؟
از سویی، این مسئله مطرح می شود که آیا واقعا سیاستهای اشتغال زایی متناسب با وضعیت بازار کار انتخاب و اجرا شده و یا اینکه طرحهای اشتغالزایی نمایشی و در راستای تبلیغات دولتها بوده است. اساسا اینکه آیا می توان برنامهریزیهایی جدا از سایر تحولات اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی و فرهنگی کشور داشت که تنها به بیکاری و حل آن بپردازد و ارتباطی به سایر اوضاع کشور نداشته باشد؟
دولت تدبیر و امید می گوید نمی توان بدون تحرک و تحول در سایر بازارها و بخشهای کشور امیدوار بود بیکاری برطرف خواهد شد، همچنین مقامات ارشد دولت یازدهم از جمله رئیس جمهور بر این نکته تاکید دارند که نمی توان ادامه روند رکود و تعطیلی برخی واحدهای اقتصادی را داشت ولی انتظار داشت اشتغال هم ایجاد شود و جوانان بر سر کار بروند.
بررسی گزارش جدید مرکز آمار ایران از بیکاری در ۱۰ سال گذشته نشان می دهد با وجود صرف میلیاردها تومان منابع و اعتبارات از سوی دولتها برای اشتغال زایی، اما طلسم بیکاری کشور نشکسته و معضل بیکاری همچنان در ردیف مهمترین معضلات کشور خودنمایی می کند.
آمارها چه می گویند؟
براساس نمودار جدید ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران که تحولات بازار کار را در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳ نشان می دهد، بیکاری در کشور همواره در یک خط ثابتی با نوسان اندک بالا و پایین برقرار بوده و در مورد زنان نه تنها اوضاع اشتغال آنها بهبودی نیافته، بلکه زنان در سال ۹۳ نسبت به سال ۸۴، بیکارتر هم شده اند.
بر این اساس، بیکاری جوانان زیر ۳۰ سال کشور که مهمترین گروه جوینده کار در هر کشوری محسوب میشوند، همچنان در مرحله بحرانی قرار دارد. زنان جوان جویای کار کشور در سال ۸۴ در حدود ۱۸ درصد بیکاری داشتند که این میزان در سال ۹۳ به ۲۰.۳ درصد بالغ شده و از این جهت، شرایط ورود زنان به بازار کار نسبت به ۱۰ سال گذشته بدتر شده است.
هرچند ممکن است در طول یک دهه گذشته، بیکاران فراوانی موفق به ورود به بازار کار شده باشند اما این بازار به گواه آمارها همچنان با ترافیک سنگینی از تقاضا برای کار مواجه است و در این میان، زنان در عرصه رقابت برای ورود به بازار کار از مردان عقب مانده اند و دستکم می توان گفت اوضاع بیکاری برای مردان بهتر از زنان است.
مشارکت اقتصادی کشور پایین است
موضوع دیگری که به تازگی بیشتر مورد توجه مقامات دولتی و کارشناسان بازار کار قرار گرفته، این است که چرا وضعیت مشارکت اقتصادی کشور از استانداردهای جهانی پایین تر است؟ و همچنان میلیونها نفر ترجیح می دهند هیچ نقشی در روند اقتصادی کشور نداشته باشند.
هم اکنون از ۶۳ میلیون جمعیت فعال اقتصادی کشور که طبق استانداردهای آماری امکان انجام فعالیت در جریان رشد و توسعه کشور را دارند، بیش از ۴۰ میلیون نفر غیرفعال و کاملا در لیست مصرف کنندگان قرار دارند و تنها ۲۳ میلیون نفر از جمعیت کشور فعال اقتصادی (شاغل و بیکار) شناخته می شوند.
دوسوم جمعیت کشور چه کاره اند؟
نمودار تازه ای که مرکز آمار ایران از روند تمایل مردم به مشارکت اقتصادی و انجام فعالیت در بازارها ارائه کرده، نشان می دهد تمایل مردم به تاثیرگذاری در جریان رشد اقتصادی کشور در ۱۰ سال گذشته نه تنها تغییری نکرده بلکه کمتر نیز شده است.
وضعیت تمایل به خانه نشینی و عدم انجام فعالیتهای اقتصادی به روستاها نیز سرایت کرده؛ به نحوی که اوضاع مشارکت اقتصادی روستاها از ۴۶ درصد در سال ۸۴ به ۳۸.۶ درصد در سال ۹۳ کاهش یافته که نشان دهنده خروج صدها هزار نفر دیگر از انجام فعالیت اقتصادی طی یک دهه گذشته در روستاهای کشور بوده است.
در کل کشور، نرخ مشارکت اقتصادی در سال ۸۳ به میزان حدود ۴۲ درصد بوده که این میزان در سال ۹۳ به ۳۷.۳ درصد کاهش یافته است. این وضعیت می گوید مشارکت اقتصادی در کل کشور افت کرده و امروز نسبت به ۱۰ سال گذشته عده بیشتری از مردم تمایل دارند که هیچگونه فعالیتی نداشته باشند و خانه نشینی کنند.
با وجود اینکه زندگی در شهرها دارای هزینه های فراوانی است و شهرنشینان باید برای تامین نیازهای مالی زندگی در شهرها تلاش بیشتری داشته باشند اما مشارکت اقتصادی و تمایل به حضور در عرصه های کار و تولید در شهرها طی ۱۰ سال گذشته از ۳۹ درصد به ۳۶.۹ درصد کاهش یافته و مشخص نیست، چرا این تصمیمات عجیب از سوی بخشی از جمعیت کشور گرفته می شود.
برخی کارشناسان، بروز نوعی تنبلی و گرایش به بیکاری را نتیجه اقدامات دولتها در سالیان گذشته می دانند و معتقدند پرداخت یارانه های نقدی، برخی را تشویق به خانه نشینی کرده و از سویی برخی کارشناسان عقیده دارند پنهان بودن نوع فعالیتهای اقتصادی بیش از ۴۰ درصد مردم باعث تناقضات آماری شده و اینگونه نیست که تصور شود واقعا بیش از ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشور ترجیح می دهند در خانه بمانند و هیچ تلاشی برای کسب درآمد نکنند، آنها درآمد دارند ولی معلوم نیست چگونه و از طریق چه نوع فعالیت اقتصادی.
سالهاست دولتها می گویند کشور دچار بحران بیکاری شده و این وضعیت روز به روز در حال تشدید شدن است. جوانان امکان ورود آسان به بازار کار را ندارند، بسیاری از آنها از یافتن شغل مناسب ناامید شده اند و دوره بیکاری در اقتصاد کشور طولانی شده است.
بیکاری شرایطی را ایجاد کرده که کشور فرصت مناسب استفاده از توان نیروی کار جوان خود را از دست می دهد و به گفته وزیر کار، در هر دقیقه ۵ نفر متقاضی شغل میشوند. خانواده ها می پرسند چرا اقتصاد کشور به وضعیتی رسیده که بنگاهها توان جذب نیروی کار را از دست دادهاند؟ این مسئله باعث شده تا نوعی دغدغه همیشگی و دل نگرانی از بیکاری فرزندان به همراه آنها باشد.
علاوه بر این، کارشناسان همواره این ابهام را مطرح می کنند که آیا واقعا در یک دهه اخیر دولتها به دنبال رفع بیکاری بوده اند و این مسئله از مهمترین استراتژیها و برنامههای دولتهای بر سر کار بوده است؟ اگر اینگونه است، چرا آمارها هیچ نشانی از بهبود وضعیت بیکاری ندارند و اگر مشاغل فراوانی ایجاد شده، آیا غیر از آمارها باید خروجی آن را مشاهده کرد؟
آیا دولتها واقعا به دنبال رفع بیکاری بودهاند؟
کارشناسان بازار کار بر این عقیدهاند که اگر سیاستهای بزرگی در بازار کار ایران در یک دهه اخیر به اجرا درآمده و اتفاقا بنا به گزارشهای دولتهای بر سر کار در ۱۰ سال گذشته موفق هم بوده اند، چرا نرخ بیکاری کشور پس از یک دهه اجرای سیاستهای اشتغالزایی کاهش نیافته و همچنان بازار کار با بیکاری میلیونی و ترافیک کارجویان مواجه است؟
از سویی، این مسئله مطرح می شود که آیا واقعا سیاستهای اشتغال زایی متناسب با وضعیت بازار کار انتخاب و اجرا شده و یا اینکه طرحهای اشتغالزایی نمایشی و در راستای تبلیغات دولتها بوده است. اساسا اینکه آیا می توان برنامهریزیهایی جدا از سایر تحولات اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی و فرهنگی کشور داشت که تنها به بیکاری و حل آن بپردازد و ارتباطی به سایر اوضاع کشور نداشته باشد؟
دولت تدبیر و امید می گوید نمی توان بدون تحرک و تحول در سایر بازارها و بخشهای کشور امیدوار بود بیکاری برطرف خواهد شد، همچنین مقامات ارشد دولت یازدهم از جمله رئیس جمهور بر این نکته تاکید دارند که نمی توان ادامه روند رکود و تعطیلی برخی واحدهای اقتصادی را داشت ولی انتظار داشت اشتغال هم ایجاد شود و جوانان بر سر کار بروند.
بررسی گزارش جدید مرکز آمار ایران از بیکاری در ۱۰ سال گذشته نشان می دهد با وجود صرف میلیاردها تومان منابع و اعتبارات از سوی دولتها برای اشتغال زایی، اما طلسم بیکاری کشور نشکسته و معضل بیکاری همچنان در ردیف مهمترین معضلات کشور خودنمایی می کند.
آمارها چه می گویند؟
براساس نمودار جدید ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران که تحولات بازار کار را در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳ نشان می دهد، بیکاری در کشور همواره در یک خط ثابتی با نوسان اندک بالا و پایین برقرار بوده و در مورد زنان نه تنها اوضاع اشتغال آنها بهبودی نیافته، بلکه زنان در سال ۹۳ نسبت به سال ۸۴، بیکارتر هم شده اند.
بر این اساس، بیکاری جوانان زیر ۳۰ سال کشور که مهمترین گروه جوینده کار در هر کشوری محسوب میشوند، همچنان در مرحله بحرانی قرار دارد. زنان جوان جویای کار کشور در سال ۸۴ در حدود ۱۸ درصد بیکاری داشتند که این میزان در سال ۹۳ به ۲۰.۳ درصد بالغ شده و از این جهت، شرایط ورود زنان به بازار کار نسبت به ۱۰ سال گذشته بدتر شده است.
هرچند ممکن است در طول یک دهه گذشته، بیکاران فراوانی موفق به ورود به بازار کار شده باشند اما این بازار به گواه آمارها همچنان با ترافیک سنگینی از تقاضا برای کار مواجه است و در این میان، زنان در عرصه رقابت برای ورود به بازار کار از مردان عقب مانده اند و دستکم می توان گفت اوضاع بیکاری برای مردان بهتر از زنان است.
مشارکت اقتصادی کشور پایین است
موضوع دیگری که به تازگی بیشتر مورد توجه مقامات دولتی و کارشناسان بازار کار قرار گرفته، این است که چرا وضعیت مشارکت اقتصادی کشور از استانداردهای جهانی پایین تر است؟ و همچنان میلیونها نفر ترجیح می دهند هیچ نقشی در روند اقتصادی کشور نداشته باشند.
هم اکنون از ۶۳ میلیون جمعیت فعال اقتصادی کشور که طبق استانداردهای آماری امکان انجام فعالیت در جریان رشد و توسعه کشور را دارند، بیش از ۴۰ میلیون نفر غیرفعال و کاملا در لیست مصرف کنندگان قرار دارند و تنها ۲۳ میلیون نفر از جمعیت کشور فعال اقتصادی (شاغل و بیکار) شناخته می شوند.
دوسوم جمعیت کشور چه کاره اند؟
نمودار تازه ای که مرکز آمار ایران از روند تمایل مردم به مشارکت اقتصادی و انجام فعالیت در بازارها ارائه کرده، نشان می دهد تمایل مردم به تاثیرگذاری در جریان رشد اقتصادی کشور در ۱۰ سال گذشته نه تنها تغییری نکرده بلکه کمتر نیز شده است.
وضعیت تمایل به خانه نشینی و عدم انجام فعالیتهای اقتصادی به روستاها نیز سرایت کرده؛ به نحوی که اوضاع مشارکت اقتصادی روستاها از ۴۶ درصد در سال ۸۴ به ۳۸.۶ درصد در سال ۹۳ کاهش یافته که نشان دهنده خروج صدها هزار نفر دیگر از انجام فعالیت اقتصادی طی یک دهه گذشته در روستاهای کشور بوده است.
در کل کشور، نرخ مشارکت اقتصادی در سال ۸۳ به میزان حدود ۴۲ درصد بوده که این میزان در سال ۹۳ به ۳۷.۳ درصد کاهش یافته است. این وضعیت می گوید مشارکت اقتصادی در کل کشور افت کرده و امروز نسبت به ۱۰ سال گذشته عده بیشتری از مردم تمایل دارند که هیچگونه فعالیتی نداشته باشند و خانه نشینی کنند.
با وجود اینکه زندگی در شهرها دارای هزینه های فراوانی است و شهرنشینان باید برای تامین نیازهای مالی زندگی در شهرها تلاش بیشتری داشته باشند اما مشارکت اقتصادی و تمایل به حضور در عرصه های کار و تولید در شهرها طی ۱۰ سال گذشته از ۳۹ درصد به ۳۶.۹ درصد کاهش یافته و مشخص نیست، چرا این تصمیمات عجیب از سوی بخشی از جمعیت کشور گرفته می شود.
برخی کارشناسان، بروز نوعی تنبلی و گرایش به بیکاری را نتیجه اقدامات دولتها در سالیان گذشته می دانند و معتقدند پرداخت یارانه های نقدی، برخی را تشویق به خانه نشینی کرده و از سویی برخی کارشناسان عقیده دارند پنهان بودن نوع فعالیتهای اقتصادی بیش از ۴۰ درصد مردم باعث تناقضات آماری شده و اینگونه نیست که تصور شود واقعا بیش از ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشور ترجیح می دهند در خانه بمانند و هیچ تلاشی برای کسب درآمد نکنند، آنها درآمد دارند ولی معلوم نیست چگونه و از طریق چه نوع فعالیت اقتصادی.