صراط: محمدرضا خباز نماینده پیشین مجلس که یکی از شاکیان محمود احمدی نژاد است با آرمان به گفتوگو نشسته که متن آن را در ادامه میخوانید.
شما پیشتر از این خبر داده بودید که احمدینژاد در دادگاه پنج پرونده دارد که پیگیری یکی از آنها با شما بود. میخواهیم ماجرای دادگاه احمدینژاد را از زبان خودتان بشنویم.
ما در مجلس هشتم وقتی از رسیدگی به تخلفات دولت در مجلس ناامید شدیم در فراکسیون اصلاحطلبان گفتیم خودمان از رئیسجمهور شکایتی داشته باشیم. آن موقع او هنوز در اوج قدرت بود و بحثهای وزارت اطلاعات و خانهنشینی 11 روزه مطرح نشده بود. ما تخلفات او از قانون را که پنج یا شش مورد بود پیگیری و شکایت شخصی کردیم. در نهایت دوازده نفر شدیم و آن شکایت را به کمیسیون اصل 90 بردیم. این کمیسیون شکایت را بایگانی کرد. آن زمان میگفتند او اکنون رئیس جمهور است و درست نیست به دادگاه برود. اما وقتی 9 یا 10 ماه بعد مساله خانه نشینی یازده روزه احمدینژاد پیش آمد، مدافعان او به مخالفانش تبدیل شدند. آن موقع اصولگرایان هم عین همین شکایت را به کمیسیون اصل 90 دادند. ما دوازده نفر متوجه شدیم کمیسیون اصل 90 قصد رسیدگی به این شکایت آنها را دارد. ما به کمیسیون اصل 90 شکایت کردیم که چرا همین شکایت 10 ماه پیش مورد رسیدگی قرار نگرفت. در نهایت آنها این را پذیرفتند که همان موقع باید به این شکایت رسیدگی صورت میگرفت. در نهایت آن دو شکایت که تقریبا شبیه هم بودند با هم ادغام شدند و گزارش تخلفات رئیسجمهور در صحن علنی مجلس قرائت شد و سپس برای رسیدگی به قوه قضائیه ارسال شد. بعد از آن شکایت هم چهار شکایت دیگر از سوی مجلس مطرح شده است. شکایت آن زمان مجلس که مورد رسیدگی کمیسیون اصل 90 قرار گرفته بود و حقانیت شکات مشخص شده و تخلف رسیدگی رئیس جمهور وقت معین شده باید در اولویت قرار میگرفت.
در نهایت دادگاه او به کجا رسید؟
خبری که داشتم این بود که مجتمع کیفری استان تهران او را احضار کرده بود اما چون این خبر پخش شده بود و ظاهرا این خبر را اطرافیان آقای احمدینژاد به خبرنگاران داده بودند با حضور خبرنگاران رسیدگی عملا میسر نشد. خبرهای تائیدنشدهای که من دارم این است که او بارها به همان مجتمع دعوت شده اما برای اینکه دوباره شلوغ نشود و همچنین به خاطر شلوغی راهروهای مجتمع کیفری او باید از در پشتی وارد مجتمع میشد. اما از اینکه کدام یک از پروندههای او اکنون در حال رسیدگی است اطلاع ندارم. با این حال اگر قرار بود این شکایتها به نوبت صورت بگیرد باید شکایتهای عمومی در اولویت قرار میگرفت که شکایت ما بود. برای رسیدگی به آن شکایت هم باید از ما هم دعوت میشد اما این دعوت صورت نگرفته است. بنده هم در جریان پروندههای شخصی آقای احمدینژاد نیستم.
سوالی که پیش میآید این است که اگر مجلس در آن مقطع به این نتیجه رسیده که دولت کارآمد نیست، چرا ازظرفیت های قانونی خود استفاده نکرد؟
شما خبرنگاران به علاوه صداوسیما باید همان موقع به صحنه میآمدید تا مجلس چنین شجاعتی را پیدا کند. زمانی که فصل آن بود این اتفاق نیفتاد. حتی وقتی خواستند معاونین و زیرمجموعه آقای احمدینژاد را به دادگستری احضار کنند او گارد میگرفت و میگفت من اجازه نمیدهم معاونینم را برای بازجویی ببرند. آن زمان هم نمایندگان باید احساس مسئولیت میکردند و جلوی ضرر را میگرفتند و هم خبرنگاران باید حواسشان را جمع میکردند. اکنون پرداختن به چهار سال گذشته هیچ فایدهای ندارد و خبرنگاران محترم از این به بعد باید حواسشان را جمع کنند تا هرچه زودتر افکار عمومی در جریان پروندههای او قرار بگیرند.
برخی مدعی میشوند آقای احمدینژاد حاضر نیست به دادگاه برود. فکر میکنید اینگونه است؟
نه اتفاقا من از یکی از قضات در این باره سوال کردم که او در پاسخ اطلاع داد آقای احمدینژاد به دادگاه رفته است.
فکر میکنید نتیجه این دادگاه چه خواهد شد و قانون برای تخلفات چه مجازاتی را پیشبینی کرده است؟
معتقدم در اجرای قانون و اجرای عدالت اصلا نباید مماشات کرد. هیچکس برتری بر دیگری ندارد. در آن زمان به خاطر مسئولیت آقای احمدینژاد ملاحظاتی را تشخیص دادند که محترم است. اما اکنون که 22 ماه از دوره ریاستجمهوری او میگذرد بهتر است در این خصوص گزارشی به مردم بدهند. چراکه اگر یک حالت ابهام در مردم وجود داشته باشد این مضر است.
مجلس از شخص دیگری هم در دولت قبل شکایت کرده است؟
من چون خودم از احمدینژاد شکایت کرده بودم از این ماجرا اطلاع دارم. چون این مسائل محرمانه است از آنها بیاطلاعم. قوه قضائیه از این موضوع اطلاع دارد که شکایت عیله شخص دیگری در دولت آقای احمدینژاد صورت گرفته یا نه. اگر آن 12 نفر هم از او شکایت نمیکردند شاید از ماجرا مطلع نمیشدند.
از پرونده آقای بقایی در کمیسیون اصل 90 چطور؟
از آن هم بیاطلاعم.
تا به حال سابقه داشته مجلس از رئیسجمهور به دادگاه شکایت کند؟
هیچکدام از روسایجمهور مثل احمدینژاد نبودند. اگر رئیسجمهوری به دادگاه احضار میشد حداقل مسئولان قوای سهگانه از آن مطلع بودند. من چنین چیزی را سراغ ندارم و در خاطرم نیست. قوه قضائیه در این چند وقت چند کار مهم انجام داده و شجاعت و صلابت خود را درباره پرونده مفاسد نشان داده که اراده برخورد با مفاسد را دارد. اما آن چیزی که من میخواهم مطرح کنم این است که رسیدگی قضایی برای افرادی که دراین ردهها بودهاند آن هم با این همه شکایت خوب است. چون اصل ماجرا که از بین نرفته، مساله که پاک نشده و آقای احمدینژاد هم تبرئه نشده است. افکار عمومی انتظار دارد قوه قضائیه همانطور که به دیگر پروندهها رسیدگی میکند به پرونده او هم رسیدگی کند. چه بسا رسیدگی کرده باشد و ما ندانیم. اما افکار عمومی، مطبوعات و نخبگان کشور باید بدانند که پروندههای او به جایی رسید یا نه. بیان این مسائل برای مردم ضروری است و اگر در بیان آن کوتاهی صورت بگیرد این ابهام همچنان در ذهن فعالان سیاسی و کسانی که دستی بر آتش دارند باقی میماند. اصلا خوب نیست که ما سوالات را بی پاسخ بگذاریم و باید افکار عمومی را قانع کرد.
عدهای میگویند دولت در زمینه تخلفات آقای احمدینژاد که باعث شده دولت کنونی مشکلات زیادی داشته باشد موضع جدی نگرفته و اتفاقاتی که برای کشور افتاده را به مردم توضیح نمیدهد. این را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدای کار آقای روحانی گزارشی دادند که عدهای سر و صداهای زیادی به راه انداختند و حرفهای نامناسبی زدند. این نباید در کشور رایج شود چراکه در اینصورت کسی به خود اجازه نمیدهد در برابر تخلف لب به سخن باز کند و مطالب را برای مردم بیان کند. اما رسیدگی به تخلفات برعهده قوه قضائیه است. این مسائل ارتباطی به دولت ندارد. پروندههای متخلفان در هر کسوتی که باشند با قوه قضائیه است. قوه قضائیه و قوه مجریه هم از این قاعده مستثنی نیستند. از دولت کاری ساخته نمی شود مگر اینکه افکار عمومی را در جریان بگذارد. این امر نیز به صورت کج دار و مریز از سوی دولت بیان میشود. اما من نظرم بر این است که این مقدار کم است و مردم باید بدانند کسانی که در نمایندگی هشت ساله آنها بودند و در زمینههای سیاسی، سیاست خارجی، اجتماعی و اقتصادی چه کار کردند و اتفاقاتی که در این زمینهها رخ داده چه بوده است. مسئولان وکلای مردم هستند. مردم حق دارند بدانند مسئولیتشان که در قوه مجریه، شوراها و قوه مقننه و سایر نهادها بر سر کار آمده اند،چه کردهاند. کسی که از مردم رای میگیرد باید پاسخگوی مردم هم باشد. نمیشود که کسی رای مردم را بخواهد اما نخواهد به آنها پاسخ دهد. این مساله در همه جای دنیا رایج است. به این ترتیب اگرچه رسیدگی به این تخلفات بر عهده قوه قضائیه است اما به این معنا هم نیست که دولتمردان از بیان واقعیات گذشته خودداری کنند. دولت باید به گونه ای این مسائل را مطرح کند که نه افرادی که برای کشور مشکلاتی آفریدند بتوانند با خیال راحت از کنار آن بگذرند و نه اینکه سیاهنمایی صورت گرفته باشد. آنها باید بدانند اگر روزی به ماموریتشان عمل نکنند، فردا که عمر آنها به پایان خواهد رسید، افراد دیگری پیگیر فعالیت آنها خواهند بود. این آثار مثبت پیگیری برای همه است.
شما پیشتر از این خبر داده بودید که احمدینژاد در دادگاه پنج پرونده دارد که پیگیری یکی از آنها با شما بود. میخواهیم ماجرای دادگاه احمدینژاد را از زبان خودتان بشنویم.
ما در مجلس هشتم وقتی از رسیدگی به تخلفات دولت در مجلس ناامید شدیم در فراکسیون اصلاحطلبان گفتیم خودمان از رئیسجمهور شکایتی داشته باشیم. آن موقع او هنوز در اوج قدرت بود و بحثهای وزارت اطلاعات و خانهنشینی 11 روزه مطرح نشده بود. ما تخلفات او از قانون را که پنج یا شش مورد بود پیگیری و شکایت شخصی کردیم. در نهایت دوازده نفر شدیم و آن شکایت را به کمیسیون اصل 90 بردیم. این کمیسیون شکایت را بایگانی کرد. آن زمان میگفتند او اکنون رئیس جمهور است و درست نیست به دادگاه برود. اما وقتی 9 یا 10 ماه بعد مساله خانه نشینی یازده روزه احمدینژاد پیش آمد، مدافعان او به مخالفانش تبدیل شدند. آن موقع اصولگرایان هم عین همین شکایت را به کمیسیون اصل 90 دادند. ما دوازده نفر متوجه شدیم کمیسیون اصل 90 قصد رسیدگی به این شکایت آنها را دارد. ما به کمیسیون اصل 90 شکایت کردیم که چرا همین شکایت 10 ماه پیش مورد رسیدگی قرار نگرفت. در نهایت آنها این را پذیرفتند که همان موقع باید به این شکایت رسیدگی صورت میگرفت. در نهایت آن دو شکایت که تقریبا شبیه هم بودند با هم ادغام شدند و گزارش تخلفات رئیسجمهور در صحن علنی مجلس قرائت شد و سپس برای رسیدگی به قوه قضائیه ارسال شد. بعد از آن شکایت هم چهار شکایت دیگر از سوی مجلس مطرح شده است. شکایت آن زمان مجلس که مورد رسیدگی کمیسیون اصل 90 قرار گرفته بود و حقانیت شکات مشخص شده و تخلف رسیدگی رئیس جمهور وقت معین شده باید در اولویت قرار میگرفت.
در نهایت دادگاه او به کجا رسید؟
خبری که داشتم این بود که مجتمع کیفری استان تهران او را احضار کرده بود اما چون این خبر پخش شده بود و ظاهرا این خبر را اطرافیان آقای احمدینژاد به خبرنگاران داده بودند با حضور خبرنگاران رسیدگی عملا میسر نشد. خبرهای تائیدنشدهای که من دارم این است که او بارها به همان مجتمع دعوت شده اما برای اینکه دوباره شلوغ نشود و همچنین به خاطر شلوغی راهروهای مجتمع کیفری او باید از در پشتی وارد مجتمع میشد. اما از اینکه کدام یک از پروندههای او اکنون در حال رسیدگی است اطلاع ندارم. با این حال اگر قرار بود این شکایتها به نوبت صورت بگیرد باید شکایتهای عمومی در اولویت قرار میگرفت که شکایت ما بود. برای رسیدگی به آن شکایت هم باید از ما هم دعوت میشد اما این دعوت صورت نگرفته است. بنده هم در جریان پروندههای شخصی آقای احمدینژاد نیستم.
سوالی که پیش میآید این است که اگر مجلس در آن مقطع به این نتیجه رسیده که دولت کارآمد نیست، چرا ازظرفیت های قانونی خود استفاده نکرد؟
شما خبرنگاران به علاوه صداوسیما باید همان موقع به صحنه میآمدید تا مجلس چنین شجاعتی را پیدا کند. زمانی که فصل آن بود این اتفاق نیفتاد. حتی وقتی خواستند معاونین و زیرمجموعه آقای احمدینژاد را به دادگستری احضار کنند او گارد میگرفت و میگفت من اجازه نمیدهم معاونینم را برای بازجویی ببرند. آن زمان هم نمایندگان باید احساس مسئولیت میکردند و جلوی ضرر را میگرفتند و هم خبرنگاران باید حواسشان را جمع میکردند. اکنون پرداختن به چهار سال گذشته هیچ فایدهای ندارد و خبرنگاران محترم از این به بعد باید حواسشان را جمع کنند تا هرچه زودتر افکار عمومی در جریان پروندههای او قرار بگیرند.
برخی مدعی میشوند آقای احمدینژاد حاضر نیست به دادگاه برود. فکر میکنید اینگونه است؟
نه اتفاقا من از یکی از قضات در این باره سوال کردم که او در پاسخ اطلاع داد آقای احمدینژاد به دادگاه رفته است.
فکر میکنید نتیجه این دادگاه چه خواهد شد و قانون برای تخلفات چه مجازاتی را پیشبینی کرده است؟
معتقدم در اجرای قانون و اجرای عدالت اصلا نباید مماشات کرد. هیچکس برتری بر دیگری ندارد. در آن زمان به خاطر مسئولیت آقای احمدینژاد ملاحظاتی را تشخیص دادند که محترم است. اما اکنون که 22 ماه از دوره ریاستجمهوری او میگذرد بهتر است در این خصوص گزارشی به مردم بدهند. چراکه اگر یک حالت ابهام در مردم وجود داشته باشد این مضر است.
مجلس از شخص دیگری هم در دولت قبل شکایت کرده است؟
من چون خودم از احمدینژاد شکایت کرده بودم از این ماجرا اطلاع دارم. چون این مسائل محرمانه است از آنها بیاطلاعم. قوه قضائیه از این موضوع اطلاع دارد که شکایت عیله شخص دیگری در دولت آقای احمدینژاد صورت گرفته یا نه. اگر آن 12 نفر هم از او شکایت نمیکردند شاید از ماجرا مطلع نمیشدند.
از پرونده آقای بقایی در کمیسیون اصل 90 چطور؟
از آن هم بیاطلاعم.
تا به حال سابقه داشته مجلس از رئیسجمهور به دادگاه شکایت کند؟
هیچکدام از روسایجمهور مثل احمدینژاد نبودند. اگر رئیسجمهوری به دادگاه احضار میشد حداقل مسئولان قوای سهگانه از آن مطلع بودند. من چنین چیزی را سراغ ندارم و در خاطرم نیست. قوه قضائیه در این چند وقت چند کار مهم انجام داده و شجاعت و صلابت خود را درباره پرونده مفاسد نشان داده که اراده برخورد با مفاسد را دارد. اما آن چیزی که من میخواهم مطرح کنم این است که رسیدگی قضایی برای افرادی که دراین ردهها بودهاند آن هم با این همه شکایت خوب است. چون اصل ماجرا که از بین نرفته، مساله که پاک نشده و آقای احمدینژاد هم تبرئه نشده است. افکار عمومی انتظار دارد قوه قضائیه همانطور که به دیگر پروندهها رسیدگی میکند به پرونده او هم رسیدگی کند. چه بسا رسیدگی کرده باشد و ما ندانیم. اما افکار عمومی، مطبوعات و نخبگان کشور باید بدانند که پروندههای او به جایی رسید یا نه. بیان این مسائل برای مردم ضروری است و اگر در بیان آن کوتاهی صورت بگیرد این ابهام همچنان در ذهن فعالان سیاسی و کسانی که دستی بر آتش دارند باقی میماند. اصلا خوب نیست که ما سوالات را بی پاسخ بگذاریم و باید افکار عمومی را قانع کرد.
عدهای میگویند دولت در زمینه تخلفات آقای احمدینژاد که باعث شده دولت کنونی مشکلات زیادی داشته باشد موضع جدی نگرفته و اتفاقاتی که برای کشور افتاده را به مردم توضیح نمیدهد. این را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدای کار آقای روحانی گزارشی دادند که عدهای سر و صداهای زیادی به راه انداختند و حرفهای نامناسبی زدند. این نباید در کشور رایج شود چراکه در اینصورت کسی به خود اجازه نمیدهد در برابر تخلف لب به سخن باز کند و مطالب را برای مردم بیان کند. اما رسیدگی به تخلفات برعهده قوه قضائیه است. این مسائل ارتباطی به دولت ندارد. پروندههای متخلفان در هر کسوتی که باشند با قوه قضائیه است. قوه قضائیه و قوه مجریه هم از این قاعده مستثنی نیستند. از دولت کاری ساخته نمی شود مگر اینکه افکار عمومی را در جریان بگذارد. این امر نیز به صورت کج دار و مریز از سوی دولت بیان میشود. اما من نظرم بر این است که این مقدار کم است و مردم باید بدانند کسانی که در نمایندگی هشت ساله آنها بودند و در زمینههای سیاسی، سیاست خارجی، اجتماعی و اقتصادی چه کار کردند و اتفاقاتی که در این زمینهها رخ داده چه بوده است. مسئولان وکلای مردم هستند. مردم حق دارند بدانند مسئولیتشان که در قوه مجریه، شوراها و قوه مقننه و سایر نهادها بر سر کار آمده اند،چه کردهاند. کسی که از مردم رای میگیرد باید پاسخگوی مردم هم باشد. نمیشود که کسی رای مردم را بخواهد اما نخواهد به آنها پاسخ دهد. این مساله در همه جای دنیا رایج است. به این ترتیب اگرچه رسیدگی به این تخلفات بر عهده قوه قضائیه است اما به این معنا هم نیست که دولتمردان از بیان واقعیات گذشته خودداری کنند. دولت باید به گونه ای این مسائل را مطرح کند که نه افرادی که برای کشور مشکلاتی آفریدند بتوانند با خیال راحت از کنار آن بگذرند و نه اینکه سیاهنمایی صورت گرفته باشد. آنها باید بدانند اگر روزی به ماموریتشان عمل نکنند، فردا که عمر آنها به پایان خواهد رسید، افراد دیگری پیگیر فعالیت آنها خواهند بود. این آثار مثبت پیگیری برای همه است.