صراط: سردار بهروز اثباتی فرمانده قرارگاه سایبری ستاد کل نیروهای مسلح است. از
فعالیت این قرارگاه در حوزهی جدیدی از فضای مجازی بهعنوان «مغزافزار» سخن
میگوید و تاکید میکند آمریکا برای ورود کشورها به این حوزه خط قرمز
تعیین کرده است. او معتقد است آمریکاییها بهدنبال مدیریت اطلاعات در
دههی آینده هستند، و ما برای نفوذ در این حوزه به جنگ آمریکا رفتهایم.
اثباتی که ریاست دفتر هماهنگی محیط مجازی کشوری و لشکری را نیز بهعهده دارد، در عین حال که مدل شورای عالی فضای مجازی را بینقص میداند، از نگاه رقابتی وزارت ارتباطات به این شورا انتقاد میکند و معتقد است باید برای جا افتادن این مدل مدیریتی، صبر کرد.
* میتوانیم امنیت فضای مجازی را تأمین کنیم
- با توجه به توضیحاتی که دادهاید، هرگونه حضور ما در فضای مجازی، فرصتی برای دشمن است. یعنی اگر ما هم اپلیکیشنهای موبایل بسازیم، اطلاعات این برنامه هم در اختیار آنها قرار دارد؛ پس راهکار مقابله چیست؟
موضوعی که اینجا مطرح میشود این است که حالا که زندگی بشر با مفهوم مدیریت اطلاعات در محیط مجازی عجین شده، دو مفهوم نقش و سهم ما کجاست. این دو، حق ماست که باید بگیریم. در مسئله هستهای ثابت شد که این حق را به ما نمیدهند، و ما خود باید آن را بگیریم.
در این بین نقش ما نیز متفاوت است و باید ببینیم در ایجاد امنیت فردی، جمعی، ملی و منطقهای در حوزهی محتوا نقشمان چیست. این باید روشن شود. این فرض که هرچه تولید میکنیم، آمریکاییها اطلاعات آن را میگیرند، غلط است. مثل این است که در زمان جنگ میگفتیم هرکاری هم که ما انجام دهیم، باز هم عراقیها از ما قویترند؛ پس به جبهه نرویم. در حوزه فضای مجازی هم اینگونه است. میشود در این حوزه کار کرد و سطحی از امنیت را در محیط مجازی بهوجو آورد. میشود نرمافزارهای امن یا نسبتا امن تولید کرد. محیط مجازی، یک محیط صفر و صد نیست؛ بلکه نسبی است.
این امنیت، با امنیت سختافزاری متفاوت است؛ هرچند این دو حوزه از هم جدا نیستند. ما باید این امنیت را ایجاد کنیم و توانمندی آن را نیز داریم؛ تنها باید این موضوع را جدی بگیریم و به پای آن بایستیم. اهمیت امنیت فضای مجازی حتما از انرژی هستهای (مراکز هستهای) کمتر نیست.
بحث دیگر، موضوع تولید و ارتقای محتواست. باید ببینیم الان منابع تولیدمان کجاست؛ این را ما گم کردهایم. بهعنوان مثال، عالمان ما، برای کسب علم قبلا به نجف میرفتند، و امروز به قم میروند؛ ما باید ببینیم این «نجف و قم محیط مجازی» ما کجاست. حالا شما ببینید برای اینکه نجف و قم به این جایگاه برسند، چقدر تلاش شد؟ ما باید در محیط مجازی همینقدر تلاش کنیم.
در جنگ هشتساله، سلاح آرپیجی، تبدیل به سلاح استراتژیک ما شد. در حالی که عراقیها این سلاح را بیشتر از ما داشتند. در عملیات بیتالمقدس برای اولینبار ما با تانک تی72 مواجه شدیم که گلولهی آرپیجی بر آن اثر نمیکرد. همهی ما میگفتیم نمیشود، ولی یکنفر گفت باید برویم جلوتر و از آنجا شلیک کنیم. بچهها جلوتر رفتند و فاصلهی بین برجک و بدنه تانک را هدف قرار دادند و تانک منفجر شد. ما همه میگفتیم نمیشود زد، اما یکنفر گفت «از اینجا نمیشود زد»؛ همین حرف باعث شد ورق جنگ برگردد.
اثباتی که ریاست دفتر هماهنگی محیط مجازی کشوری و لشکری را نیز بهعهده دارد، در عین حال که مدل شورای عالی فضای مجازی را بینقص میداند، از نگاه رقابتی وزارت ارتباطات به این شورا انتقاد میکند و معتقد است باید برای جا افتادن این مدل مدیریتی، صبر کرد.
* میتوانیم امنیت فضای مجازی را تأمین کنیم
- با توجه به توضیحاتی که دادهاید، هرگونه حضور ما در فضای مجازی، فرصتی برای دشمن است. یعنی اگر ما هم اپلیکیشنهای موبایل بسازیم، اطلاعات این برنامه هم در اختیار آنها قرار دارد؛ پس راهکار مقابله چیست؟
موضوعی که اینجا مطرح میشود این است که حالا که زندگی بشر با مفهوم مدیریت اطلاعات در محیط مجازی عجین شده، دو مفهوم نقش و سهم ما کجاست. این دو، حق ماست که باید بگیریم. در مسئله هستهای ثابت شد که این حق را به ما نمیدهند، و ما خود باید آن را بگیریم.
در این بین نقش ما نیز متفاوت است و باید ببینیم در ایجاد امنیت فردی، جمعی، ملی و منطقهای در حوزهی محتوا نقشمان چیست. این باید روشن شود. این فرض که هرچه تولید میکنیم، آمریکاییها اطلاعات آن را میگیرند، غلط است. مثل این است که در زمان جنگ میگفتیم هرکاری هم که ما انجام دهیم، باز هم عراقیها از ما قویترند؛ پس به جبهه نرویم. در حوزه فضای مجازی هم اینگونه است. میشود در این حوزه کار کرد و سطحی از امنیت را در محیط مجازی بهوجو آورد. میشود نرمافزارهای امن یا نسبتا امن تولید کرد. محیط مجازی، یک محیط صفر و صد نیست؛ بلکه نسبی است.
این امنیت، با امنیت سختافزاری متفاوت است؛ هرچند این دو حوزه از هم جدا نیستند. ما باید این امنیت را ایجاد کنیم و توانمندی آن را نیز داریم؛ تنها باید این موضوع را جدی بگیریم و به پای آن بایستیم. اهمیت امنیت فضای مجازی حتما از انرژی هستهای (مراکز هستهای) کمتر نیست.
بحث دیگر، موضوع تولید و ارتقای محتواست. باید ببینیم الان منابع تولیدمان کجاست؛ این را ما گم کردهایم. بهعنوان مثال، عالمان ما، برای کسب علم قبلا به نجف میرفتند، و امروز به قم میروند؛ ما باید ببینیم این «نجف و قم محیط مجازی» ما کجاست. حالا شما ببینید برای اینکه نجف و قم به این جایگاه برسند، چقدر تلاش شد؟ ما باید در محیط مجازی همینقدر تلاش کنیم.
در جنگ هشتساله، سلاح آرپیجی، تبدیل به سلاح استراتژیک ما شد. در حالی که عراقیها این سلاح را بیشتر از ما داشتند. در عملیات بیتالمقدس برای اولینبار ما با تانک تی72 مواجه شدیم که گلولهی آرپیجی بر آن اثر نمیکرد. همهی ما میگفتیم نمیشود، ولی یکنفر گفت باید برویم جلوتر و از آنجا شلیک کنیم. بچهها جلوتر رفتند و فاصلهی بین برجک و بدنه تانک را هدف قرار دادند و تانک منفجر شد. ما همه میگفتیم نمیشود زد، اما یکنفر گفت «از اینجا نمیشود زد»؛ همین حرف باعث شد ورق جنگ برگردد.
در
محیط مجازی ابتدا باید باور کنیم که این محیط رزم است؛ دوم مجاهدت را در
آن معنا کنیم؛ سوم یک فرماندهی کنترل میخواهد که همه را تقسیم کرده و جمع
کند. اگر اینها صورت گرفت، سهم مغزافزاری آن را به ما بسپارند، و
حوزههای سختافزاری، نرمافزاری، مدیریت میدانی، آیندهپژوهی و... را نیز
به بخشهای مختلف واگذار کنند.
مشکل ما در محیط مجازی، این است که طلسمی در ذهن ما ایجاد کردهاند که ما نمیتوانیم در این فضا موثر باشیم؛ اما من میگویم در تمام ابعاد میتوانیم فعالیت کنیم.
اگر باور کنیم که «میتوانیم»، امروز که وب 1 و 2 و 3 و ... شکل گرفته، وب بعدی از آن ماست. اگر ما بتوانیم وِبی تولید کنیم که مبانی اثرگذاری آن با آن چیزی که آمریکاییها خلق کردهاند متفاوت باشد، آنجا مال ما خواهد بود.
* وزارت ارتباطات، شورای عالی فضای مجازی را رقیب خود میداند
- ارزیابی شما از فعالیت شورای عالی فضای مجازی چیست؟
اینجا باید به دو موضوع توجه کنیم. مدل ایجاد شورای عالی فضای مجازی، مدل بی نقصی است. اینکه شما شورایی تشکیل دهید که رئیس آن بالاترین فرد اجرایی کشور باشد، و همهی مراکز ذیربط چه در حوزه مدیریتی و چه در حوزه سرمایهگذاری، علمی و رسانهای و... در آن حضور داشته باشند، انصافا مدل بینقصی است.
مشکل ما عملیاتی و اجرایی کردن آن است، و به نظر من کشور ما در حال آزمایش و خطای نوع مدیریت این شوراست. در دوران آقای احمدینژاد، ایشان و سامانه دبیرخانه با هم منطبق نشدند، و این موضوع جواب نداد. در دوران آقای روحانی هم هنوز این موضوع جواب نداده است؛ اما من مشکل را در افراد نمیبینیم. به نظر من سامانههای ما هنوز صیقل نخوردهاند. تا وقتی که وزارت ارتباطات، شورای عالی فضای مجازی را رقیب خود بداند، این مدل شکل نمیگیرد. به این دلیل که بودجه در وزارتخانه است، و تصمیمگیری و قانونگذاری در جای دیگری؛ و این دو با هم هماهنگ نمیشوند. مشکل ما ساختاری است که اینها باید صیقل بخورند. باید تاکید کنم نگاه من به این موضوع سیاسی نیست، بلکه قرارگاهی به این موضوع نگاه میکنم.
من احساس میکنم هنوز باید به همه فرصت بدهیم؛ چون ما در محیط مجازی، طفل هستیم، و برای اجرای مدیریت مد نظر مقام معظم رهبری هنوز به زمان نیاز داریم. اما با این حال باید روی اصول بنیادین پافشاری شده و شأن شورای عالی فضای مجازی حفظ شود.
* جزو پیشگامان فضای مجازی هستیم
- گفتید دشمن ما با سرعت در این حوزه در حال فعالیت است، و همچنین ما هنوز برای رشد در این فضا به زمان نیاز داریم. آیا با این شرایط در آینده کار ما سختتر نمیشود؟
این یک جبر است؛ در یک مسابقهی دو، شرکتکنندهها به سهگروه پیشرو، وسط و وامانده تقسیم میشوند. ما تا چندسال پیش در محیط مجازی در گروه واماندگان بودیم؛ کما اینکه امروز به نظر من 90 درصد جهان در این گروه هستند. اما الان جمهوری اسلامی در محیط مجازی در آن گروه پیشگامان در حال دویدن است. نفر اول و دوم نیستیم، ولی به جایی رسیدهایم که توانستهایم خود را در دسته پیشگامان حفظ کنیم. شما ما را با آمریکا نسنجید، بلکه با 205 کشور دیگر بسنجید. سرمایه در گردش آمریکاییها در محیط مجازی در یکسال فکر میکنم برابر با بودجه 100 سال کشور ما باشد!
- به هرحال دشمن اصلی ما آمریکاست و خود به خود این مقایسه توان جمهوری اسلامی با آمریکا در ذهن هر ایرانی شکل میگیرد.
من گفتم که این یک جبر است. ما فرصت ایجاد مدیریت عمیق در فضای مجازی نداشتیم. نه اینکه ما فرصت نداشتیم، بلکه در واقع آمریکاییها اجازه آن را به هیچکس ندادند. اما ما الان مدلهایی مثل همین شورای عالی فضای مجازی را داریم. من گفتم شکلگیری آن طول میکشد، اما ذات آن درست است.
ضمن اینکه هیچ موقع نباید مثل دشمن بود؛ چون در مطلوبترین حالت مساوی میشویم. ما باید برای مقابله با دشمن مدلهای خودمان را داشته باشیم و برای همین به زمان نیاز داریم.
* «شبکه ملی اطلاعات» یکی از ابزارهای موفقیت در فضای مجازی است
- سالهاست موضوع راهاندازی شبکه ملی اطلاعات در کشور مطرح است. آیا وجود این شبکه برای کشور لازم است؟
شبکه ملی اطلاعات باید بهوجود بیاید و یکی از راههای نجات ما همین امر است. امروز کشورهایی مانند دانمارک، کره، چین و به تازگی آلمان، شبکه ملی خود را از اینترنت جدا کردهاند. کرهایها اعلام کردهاند که 90 درصد گردش اطلاعاتشان در شبکه ملی اطلاعات خودشان صورت میگیرد. نه اینکه اینترنت تعطیل باشد، بلکه مدل کرهای همهی آیکونها و اپلیکیشنهایی که در اینترنت نیاز دارند را ایجاد کردهاند. البته ما نمیتوانیم اینکار را صورت دهیم، چون آنها سایتهای غیراخلاقی را نیز در شبکه ملی اطلاعات خود ایجاد کردهاند. مشکل ما سختتر است. چون ما نمی توانیم نسخهی ایرانی همهی مطالب اینترنت را در شبکه ملی اطلاعات لحاظ کنیم، پس باید این را از ذات خود بسازیم. اگر میخواهیم وارد این میدان شده و پیروز شویم، یکی از ابزارهای آن وجود شبکه ملی اطلاعات است.
- در این شرایط چگونه میتوان فضای اینترنت را با فضای شبکه ملی اطلاعات منطبق کرد؟
ما یک ملت تمدنپرور هستیم، و حداقل هزار و 400 سال با نگاه خداپرستانه و توحیدی توانستهایم پندارها، گفتارها و کردارهای خود را نیک کنیم. ما اگر به آموزههای ملی و دینی خود برگردیم، بهجای اینکه سختافزارانه به دنبال فیلترینگ باشیم، میتوانیم به نظام اعتقادی مردم، اخلاق اجتماعی و اخلاق فردی اعتماد کنیم و یک نظام پالایشی معقولانه را در جامعه ایرانی بهوجود بیاوردیم که قبح ایجاد کند. آنچه که امروز در محیط اینترنت اتفاق افتاده، قبحزدایی است.
جامعهی ایرانی یک جامعه اخلاقمدار است، و ما مثل آمریکاییها نیستیم. این آدمهایی که گفته میشود برنامههای شبکههای ماهوارهای را تماشا میکنند، همین آدمها در ماه محرم سینه میزنند.
ما در طول تاریخ این کشور با موراد غیراخلاقی مواجه بودهایم. «مزدکیان» اشتراک همسر را ترویج میکردند. در قرن پنجم، در برخی نقاط مخنثخانه دایر بوده و سلطان محمود غزنوی و سلطان مسعود برای در اختیار گرفتن کتابی که هزار عکس جنسی در آن نقاشی شده بود، نزدیک بود با هم وارد جنگ شوند؛ اما هیچوقت این مسائل، فرهنگ عمومی ما نشد.
فضای اینترنت هم اینگونه هست؛ هرچند قبول دارم کمیت و موضوع القایی آن نسبت به مسائل گذشته متفاوت است، اما عقیده دارم خدواند هیچ انسانی را با فطرت شیطانی نیافریده است.
* فیلترینگ یک ابزار و روش مدیریتی است
- یعنی با فیلترینگ مخالف هستید؟
من مخالف فیلترینگ نیستم. من معتقدم فیلترینگ یک ابزار و روش مدیریتی است که خود آمریکاییها هم آن را بهکار میگیرند. همهی دنیا اینکار را میکنند؛ اما پیچیدهتر. مثلا ما با بلکلیست فیلتر میکنیم، آنها با وایتلیست. این همان روش اسلامی است. ما هی میگوییم نکن نکن؛ در حالیکه امر کردن و توصیهها در دستورات دینی ما بیشتر از نهی است. اما ما نظام هستیم و باید از تمام ابزارهای آن که بخشی از آن هم فیلترینگ است، استفاده کنیم.
- با فیلترینگ شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای ارتباطی موبایلی هم موافقید؟
کاملا موافقم. من این سوال را طرح میکنم که ما هنوز سامانه پدافند هوایی S300 را در اختیار نداریم و آمریکاییها هم میخواهند به ما حمله کنند. ما چون سامانه پدافندی S300 را نداریم، پس نباید با حملات آمریکاییها مقابله کنیم؟ باید بجنگیم و هرچه که نظام در اختیار دارد باید پای کار بیاوریم. در فضای مجازی، هم یکی از این ابزارها فیلترینگ است. ما جنس شبکههای پیامرسانی را میشناسیم، پس باید آن را مدیریت کرد. اما تا مدل بومی و خدماتی آن را طراحی نکردهایم، باید از این امکان هم استفاده کنیم.
* برخی هکها با نام «ارتش سایبری ایران» ترفند آمریکاست
- چند سالی است عملیاتهای هک سایتهای آمریکایی، صهیونیستی و ... با نام «ارتش سایبری ایران» انجام میشود.
مفهوم ارتش سایبری ایران ساخته و پرداخته رسانههایی آمریکاییهاست. آنها برای اینکه حمله به ما را توجیه کنند، باید یک دشمن داشته باشند و به آن وجهه رسانهای بدهند. من از اقدام سایرین اطلاعی ندارم، ولی معتقدم این مفهومی که آمریکاییها در بوق و کرنا کردهاند، یک جنگ روانی است، تا حملات خود علیه ما را توجیه کنند.
هرکسی میتواند اسمی را در فضای مجازی برای خود انتخاب کند. حتی گاهی این سوال پیش میآید که آیا آن کسانی که اسم خود را ارتش سایبری ایران میگذارند، واقعا ایرانی هستند؟ مشخصاً بعضی از حملههایی که به این نام انجام میشود، یک زمینهسازی برای توطئه است.
مدتی پیش اعلام کردند ایران انتقام ویروسهایی که دریافت کرده است را با قطع نصف برق ترکیه گرفته است. وقتی میگوییم استنادتان چیست؟ میگویند وقتی سیستمها را هک کردهاند، روی آن نوشته شده ارتش سایبری ایران. چه کسی وقتی چنین خرابکاری را انجام میدهد، اسم خود را مینویسد؟ مشخص است که این یک توطئه است.
من در حوزه هک اطلاعی ندارم، ولی در نگاه جنگ روانی که تخصص من است، میگویم این یک بازی است که آمریکاییها پشت آن هستند. ضمن اینکه در محیط فضای مجازی دو عامل زمان و جغرافیا تمام شده، و ممکن است که در ایران نیز جوانان متعهد و غیرمتعهدی باشند که خودسرانه کاری را انجام دهند.
* ایران بدون هیچگونه کمک خارجی «استاکس نت» را مهار کرد
- تحلیلگران ورود کرم «استاکسنت» به زیرساختهای هستهای کشور ما را یک نقطه عطف در فعالیتهای سایبری و افزایش ایمنی زیرساختهای ما میدانند؛ این موضوع را چگونه میبینید؟
این تحولی که شما از آن نام میبرید، تنها مربوط به ایران نیست. اصلا در علم فضای مجازی و سایبر، همهی دنیا اذعان دارند حرکتی که در طراحی، ساخت و نفوذ این این کرم به زیرساختهای ایران انجام شد، یک فصل تازه در عرصه سایبری در سطح جهان است. یعنی وقتی شما امروزه در بحث امنیت سختافزار به کتب مرجع مراجعه کنید، چه آنهایی که آنرا طراحی کردند و چه آنهایی که کشف کردند و اعلام نکردند (یکی از شرکتهای آنتیویروس گفته بود من این ویروس را چندین سال میشناختم، ولی در تعاملی که ما میدانیم پولهایی به آنها پرداخت شده، سکوت کردند) به این اذعان دارند که این حرکت، سرآغاز فصل جدیدی در عرصه سایبری است. پس این کرم اینقدر مهم بود.
بنا براین کشف، برخورد و فعالیتهای بعد از آن توسط ایران بسیار با ارزش است؛ چون ما بهصورت مستقل آن را کشف و پاکسازی کردیم. این موضوع هم برای دنیا عجیب است.
- آیا با این وجود آیا ضمن دفاع نباید حمله متقابل انجام دهیم؟
باید دفاع کنیم، ولی جنس دفاع مهم است. آیا شما در بازیای که در نهایت قدرت برد ندارید، باید وارد شوید؟ پس ما باید دامنه تحلیل خود را تغییر دهیم، و روشها، ابزار و اهداف را بر اساس محیط خودمان جلو ببریم.
در جنگ سایبری ایران و آمریکا، موضوع تعیینکننده، «فرهنگ» است. نظام هک نه برای آنها و نه برای ما جواب نخواهد داد. جهان قرن 21 جهان فکر و اندیشه است؛ و نه سختافزار. انسانها حاکمان جهان هستند؛ حال چه انسانیهایی با افکار الهی باشند یا انسانهایی با مقاصد شیطانی. امروزه آمریکا نماد انسان شیطانی و انقلاب اسلامی نماد انسان الهی است. روی زمین هم مشترکا برای این دو جا نیست؛ یکی از این دو باید بر دیگری پیروزی شوند. با همین تحلیل است که انشاءالله باید منتظر فرج حضرت حجت(عج) باشیم.
منبع: دفاع پرس
مشکل ما در محیط مجازی، این است که طلسمی در ذهن ما ایجاد کردهاند که ما نمیتوانیم در این فضا موثر باشیم؛ اما من میگویم در تمام ابعاد میتوانیم فعالیت کنیم.
اگر باور کنیم که «میتوانیم»، امروز که وب 1 و 2 و 3 و ... شکل گرفته، وب بعدی از آن ماست. اگر ما بتوانیم وِبی تولید کنیم که مبانی اثرگذاری آن با آن چیزی که آمریکاییها خلق کردهاند متفاوت باشد، آنجا مال ما خواهد بود.
* وزارت ارتباطات، شورای عالی فضای مجازی را رقیب خود میداند
- ارزیابی شما از فعالیت شورای عالی فضای مجازی چیست؟
اینجا باید به دو موضوع توجه کنیم. مدل ایجاد شورای عالی فضای مجازی، مدل بی نقصی است. اینکه شما شورایی تشکیل دهید که رئیس آن بالاترین فرد اجرایی کشور باشد، و همهی مراکز ذیربط چه در حوزه مدیریتی و چه در حوزه سرمایهگذاری، علمی و رسانهای و... در آن حضور داشته باشند، انصافا مدل بینقصی است.
مشکل ما عملیاتی و اجرایی کردن آن است، و به نظر من کشور ما در حال آزمایش و خطای نوع مدیریت این شوراست. در دوران آقای احمدینژاد، ایشان و سامانه دبیرخانه با هم منطبق نشدند، و این موضوع جواب نداد. در دوران آقای روحانی هم هنوز این موضوع جواب نداده است؛ اما من مشکل را در افراد نمیبینیم. به نظر من سامانههای ما هنوز صیقل نخوردهاند. تا وقتی که وزارت ارتباطات، شورای عالی فضای مجازی را رقیب خود بداند، این مدل شکل نمیگیرد. به این دلیل که بودجه در وزارتخانه است، و تصمیمگیری و قانونگذاری در جای دیگری؛ و این دو با هم هماهنگ نمیشوند. مشکل ما ساختاری است که اینها باید صیقل بخورند. باید تاکید کنم نگاه من به این موضوع سیاسی نیست، بلکه قرارگاهی به این موضوع نگاه میکنم.
من احساس میکنم هنوز باید به همه فرصت بدهیم؛ چون ما در محیط مجازی، طفل هستیم، و برای اجرای مدیریت مد نظر مقام معظم رهبری هنوز به زمان نیاز داریم. اما با این حال باید روی اصول بنیادین پافشاری شده و شأن شورای عالی فضای مجازی حفظ شود.
* جزو پیشگامان فضای مجازی هستیم
- گفتید دشمن ما با سرعت در این حوزه در حال فعالیت است، و همچنین ما هنوز برای رشد در این فضا به زمان نیاز داریم. آیا با این شرایط در آینده کار ما سختتر نمیشود؟
این یک جبر است؛ در یک مسابقهی دو، شرکتکنندهها به سهگروه پیشرو، وسط و وامانده تقسیم میشوند. ما تا چندسال پیش در محیط مجازی در گروه واماندگان بودیم؛ کما اینکه امروز به نظر من 90 درصد جهان در این گروه هستند. اما الان جمهوری اسلامی در محیط مجازی در آن گروه پیشگامان در حال دویدن است. نفر اول و دوم نیستیم، ولی به جایی رسیدهایم که توانستهایم خود را در دسته پیشگامان حفظ کنیم. شما ما را با آمریکا نسنجید، بلکه با 205 کشور دیگر بسنجید. سرمایه در گردش آمریکاییها در محیط مجازی در یکسال فکر میکنم برابر با بودجه 100 سال کشور ما باشد!
- به هرحال دشمن اصلی ما آمریکاست و خود به خود این مقایسه توان جمهوری اسلامی با آمریکا در ذهن هر ایرانی شکل میگیرد.
من گفتم که این یک جبر است. ما فرصت ایجاد مدیریت عمیق در فضای مجازی نداشتیم. نه اینکه ما فرصت نداشتیم، بلکه در واقع آمریکاییها اجازه آن را به هیچکس ندادند. اما ما الان مدلهایی مثل همین شورای عالی فضای مجازی را داریم. من گفتم شکلگیری آن طول میکشد، اما ذات آن درست است.
ضمن اینکه هیچ موقع نباید مثل دشمن بود؛ چون در مطلوبترین حالت مساوی میشویم. ما باید برای مقابله با دشمن مدلهای خودمان را داشته باشیم و برای همین به زمان نیاز داریم.
* «شبکه ملی اطلاعات» یکی از ابزارهای موفقیت در فضای مجازی است
- سالهاست موضوع راهاندازی شبکه ملی اطلاعات در کشور مطرح است. آیا وجود این شبکه برای کشور لازم است؟
شبکه ملی اطلاعات باید بهوجود بیاید و یکی از راههای نجات ما همین امر است. امروز کشورهایی مانند دانمارک، کره، چین و به تازگی آلمان، شبکه ملی خود را از اینترنت جدا کردهاند. کرهایها اعلام کردهاند که 90 درصد گردش اطلاعاتشان در شبکه ملی اطلاعات خودشان صورت میگیرد. نه اینکه اینترنت تعطیل باشد، بلکه مدل کرهای همهی آیکونها و اپلیکیشنهایی که در اینترنت نیاز دارند را ایجاد کردهاند. البته ما نمیتوانیم اینکار را صورت دهیم، چون آنها سایتهای غیراخلاقی را نیز در شبکه ملی اطلاعات خود ایجاد کردهاند. مشکل ما سختتر است. چون ما نمی توانیم نسخهی ایرانی همهی مطالب اینترنت را در شبکه ملی اطلاعات لحاظ کنیم، پس باید این را از ذات خود بسازیم. اگر میخواهیم وارد این میدان شده و پیروز شویم، یکی از ابزارهای آن وجود شبکه ملی اطلاعات است.
- در این شرایط چگونه میتوان فضای اینترنت را با فضای شبکه ملی اطلاعات منطبق کرد؟
ما یک ملت تمدنپرور هستیم، و حداقل هزار و 400 سال با نگاه خداپرستانه و توحیدی توانستهایم پندارها، گفتارها و کردارهای خود را نیک کنیم. ما اگر به آموزههای ملی و دینی خود برگردیم، بهجای اینکه سختافزارانه به دنبال فیلترینگ باشیم، میتوانیم به نظام اعتقادی مردم، اخلاق اجتماعی و اخلاق فردی اعتماد کنیم و یک نظام پالایشی معقولانه را در جامعه ایرانی بهوجود بیاوردیم که قبح ایجاد کند. آنچه که امروز در محیط اینترنت اتفاق افتاده، قبحزدایی است.
جامعهی ایرانی یک جامعه اخلاقمدار است، و ما مثل آمریکاییها نیستیم. این آدمهایی که گفته میشود برنامههای شبکههای ماهوارهای را تماشا میکنند، همین آدمها در ماه محرم سینه میزنند.
ما در طول تاریخ این کشور با موراد غیراخلاقی مواجه بودهایم. «مزدکیان» اشتراک همسر را ترویج میکردند. در قرن پنجم، در برخی نقاط مخنثخانه دایر بوده و سلطان محمود غزنوی و سلطان مسعود برای در اختیار گرفتن کتابی که هزار عکس جنسی در آن نقاشی شده بود، نزدیک بود با هم وارد جنگ شوند؛ اما هیچوقت این مسائل، فرهنگ عمومی ما نشد.
فضای اینترنت هم اینگونه هست؛ هرچند قبول دارم کمیت و موضوع القایی آن نسبت به مسائل گذشته متفاوت است، اما عقیده دارم خدواند هیچ انسانی را با فطرت شیطانی نیافریده است.
* فیلترینگ یک ابزار و روش مدیریتی است
- یعنی با فیلترینگ مخالف هستید؟
من مخالف فیلترینگ نیستم. من معتقدم فیلترینگ یک ابزار و روش مدیریتی است که خود آمریکاییها هم آن را بهکار میگیرند. همهی دنیا اینکار را میکنند؛ اما پیچیدهتر. مثلا ما با بلکلیست فیلتر میکنیم، آنها با وایتلیست. این همان روش اسلامی است. ما هی میگوییم نکن نکن؛ در حالیکه امر کردن و توصیهها در دستورات دینی ما بیشتر از نهی است. اما ما نظام هستیم و باید از تمام ابزارهای آن که بخشی از آن هم فیلترینگ است، استفاده کنیم.
- با فیلترینگ شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای ارتباطی موبایلی هم موافقید؟
کاملا موافقم. من این سوال را طرح میکنم که ما هنوز سامانه پدافند هوایی S300 را در اختیار نداریم و آمریکاییها هم میخواهند به ما حمله کنند. ما چون سامانه پدافندی S300 را نداریم، پس نباید با حملات آمریکاییها مقابله کنیم؟ باید بجنگیم و هرچه که نظام در اختیار دارد باید پای کار بیاوریم. در فضای مجازی، هم یکی از این ابزارها فیلترینگ است. ما جنس شبکههای پیامرسانی را میشناسیم، پس باید آن را مدیریت کرد. اما تا مدل بومی و خدماتی آن را طراحی نکردهایم، باید از این امکان هم استفاده کنیم.
* برخی هکها با نام «ارتش سایبری ایران» ترفند آمریکاست
- چند سالی است عملیاتهای هک سایتهای آمریکایی، صهیونیستی و ... با نام «ارتش سایبری ایران» انجام میشود.
مفهوم ارتش سایبری ایران ساخته و پرداخته رسانههایی آمریکاییهاست. آنها برای اینکه حمله به ما را توجیه کنند، باید یک دشمن داشته باشند و به آن وجهه رسانهای بدهند. من از اقدام سایرین اطلاعی ندارم، ولی معتقدم این مفهومی که آمریکاییها در بوق و کرنا کردهاند، یک جنگ روانی است، تا حملات خود علیه ما را توجیه کنند.
هرکسی میتواند اسمی را در فضای مجازی برای خود انتخاب کند. حتی گاهی این سوال پیش میآید که آیا آن کسانی که اسم خود را ارتش سایبری ایران میگذارند، واقعا ایرانی هستند؟ مشخصاً بعضی از حملههایی که به این نام انجام میشود، یک زمینهسازی برای توطئه است.
مدتی پیش اعلام کردند ایران انتقام ویروسهایی که دریافت کرده است را با قطع نصف برق ترکیه گرفته است. وقتی میگوییم استنادتان چیست؟ میگویند وقتی سیستمها را هک کردهاند، روی آن نوشته شده ارتش سایبری ایران. چه کسی وقتی چنین خرابکاری را انجام میدهد، اسم خود را مینویسد؟ مشخص است که این یک توطئه است.
من در حوزه هک اطلاعی ندارم، ولی در نگاه جنگ روانی که تخصص من است، میگویم این یک بازی است که آمریکاییها پشت آن هستند. ضمن اینکه در محیط فضای مجازی دو عامل زمان و جغرافیا تمام شده، و ممکن است که در ایران نیز جوانان متعهد و غیرمتعهدی باشند که خودسرانه کاری را انجام دهند.
* ایران بدون هیچگونه کمک خارجی «استاکس نت» را مهار کرد
- تحلیلگران ورود کرم «استاکسنت» به زیرساختهای هستهای کشور ما را یک نقطه عطف در فعالیتهای سایبری و افزایش ایمنی زیرساختهای ما میدانند؛ این موضوع را چگونه میبینید؟
این تحولی که شما از آن نام میبرید، تنها مربوط به ایران نیست. اصلا در علم فضای مجازی و سایبر، همهی دنیا اذعان دارند حرکتی که در طراحی، ساخت و نفوذ این این کرم به زیرساختهای ایران انجام شد، یک فصل تازه در عرصه سایبری در سطح جهان است. یعنی وقتی شما امروزه در بحث امنیت سختافزار به کتب مرجع مراجعه کنید، چه آنهایی که آنرا طراحی کردند و چه آنهایی که کشف کردند و اعلام نکردند (یکی از شرکتهای آنتیویروس گفته بود من این ویروس را چندین سال میشناختم، ولی در تعاملی که ما میدانیم پولهایی به آنها پرداخت شده، سکوت کردند) به این اذعان دارند که این حرکت، سرآغاز فصل جدیدی در عرصه سایبری است. پس این کرم اینقدر مهم بود.
بنا براین کشف، برخورد و فعالیتهای بعد از آن توسط ایران بسیار با ارزش است؛ چون ما بهصورت مستقل آن را کشف و پاکسازی کردیم. این موضوع هم برای دنیا عجیب است.
- آیا با این وجود آیا ضمن دفاع نباید حمله متقابل انجام دهیم؟
باید دفاع کنیم، ولی جنس دفاع مهم است. آیا شما در بازیای که در نهایت قدرت برد ندارید، باید وارد شوید؟ پس ما باید دامنه تحلیل خود را تغییر دهیم، و روشها، ابزار و اهداف را بر اساس محیط خودمان جلو ببریم.
در جنگ سایبری ایران و آمریکا، موضوع تعیینکننده، «فرهنگ» است. نظام هک نه برای آنها و نه برای ما جواب نخواهد داد. جهان قرن 21 جهان فکر و اندیشه است؛ و نه سختافزار. انسانها حاکمان جهان هستند؛ حال چه انسانیهایی با افکار الهی باشند یا انسانهایی با مقاصد شیطانی. امروزه آمریکا نماد انسان شیطانی و انقلاب اسلامی نماد انسان الهی است. روی زمین هم مشترکا برای این دو جا نیست؛ یکی از این دو باید بر دیگری پیروزی شوند. با همین تحلیل است که انشاءالله باید منتظر فرج حضرت حجت(عج) باشیم.
منبع: دفاع پرس