صراط: فروردین ماه امسال بود که زمزمههای حضور فردی به نام «فرزاد طالبی» در دفتر موسیقی شنیده شد. در ابتدا حضور این مدیر به عنوان معاون جدید «پیروز ارجمند» نه رد و نه تایید میشد. طالبی از همان بدو حضورش در دفتر موسیقی شائبههایی را در ذهن اهالی موسیقی و اهالی رسانه ایجاد کرده بود؛ چرا که بسیاری از افرادی که در حوزه موسیقی فعالیت میکنند، با نام این مدیر آشنا نبودند.
اما پس از استعفای عجیب و ناگهانی پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد، فرزاد طالبی به عنوان سرپرست دفتر موسیقی از سوی علی مرادخانی حکم گرفت. پیروز ارجمند تا زمان تصدیگریاش در دفتر موسیقی حرفی از طالبی و سمت او در دفتر موسیقی نمیزد. اما پس از استعفا، او جرات بیان این که فرزاد طالبی از سوی علی مرادخانی به او تحمیل شده و هیچ وقت حضور این مدیر به تشخیص او نبوده را، در رسانهها پیدا کرد.
با نگاهی به فعالیتهای چند ماهه اخیر دفتر موسیقی، میتوان به این نتیجه رسید که حضور طالبی در دفتر موسیقی، یک سناریوی از پیش تعیین شده از سوی معاونت هنری بوده است. برای اثبات این مطلب 4 نکته قابل بیان است:
اول- معاونت هنری طی ماههای اخیر سعی کرد که آرام آرام نقش دفتر موسیقی در تصمیمگیریهای خرد و کلان کمرنگ کند. شاید سرنخ کمرنگ کردن نقش دفتر موسیقی را بتوان در گفتوگویی که پیروز ارجمند چند روز قبل از استعفایش انجام داد، جستجو کرد. او در این مصاحبه گفته بود: «قطعا هر مدیری در طی فعالیت کاری خودش در یک مجموعه حرفهای زیادی برای گفتن دارد و میتواند بخشهایی زیادی از این حرفها را زمانی بزند که خواست مجموعه را ترک کند. من در شرایط سخت مشغول فعالیت در دفتر موسیقی هستم. شرایط من در دفتر موسیقی، شرایط مطلوبی نیست. مدیریت در حوزه موسیقی مسولیت سنگینی است و حاشیههای زیادی هم دارد. به هرحال وقتی به شخصی مسولیتی داده میشود باید متناسب با آن مسولیت اختیارات هم داشته باشد.» اما نکته دیگر این که ارجمند در همین گفتوگو خواستار وساطت شخص وزیر ارشاد برای حل کردن برخی مسائل شده بود: «من نقدهایی را بر نقش قانونی دفتر موسیقی در مجموعه معاونت هنری وارد میدانم. این موضوع را شاید تنها شخص وزیر بتواند حل کند.»
دوم- چند ماهی از حضور ارجمند نگذشته بود که برخی آمد و شدها در دفتر موسیقی و معاونت هنری حکایت از حضور پررنگ حلقه مشاوران مرادخانی در دفتر موسیقی میکرد. از جمله این مشاوران که نقش بیشتری را در دفتر موسیقی ایفا کرده و میکند، «جلال مشفق» است. قدرت و نفوذ برادر همسر علی مرادخانی به حدی در دفتر موسیقی زیاد میشود که او خود به تنهایی جشنوارهای تحت عنوان «ققنوس» را راهاندازی و برگزار میکند. حتی به گواه برخی تهیهکنندگان و هنرمندان، وقتی پیروز ارجمند، مدیر کل دفتر موسیقی بود، بسیاری از نامههای اداری این نهاد دولتی موسیقی، از زیر دستان مشفق میگذشت. از طرفی حضور جلال مشفق در جلسات سیاستگذاری جشنواره سیویکم موسیقی فجر و عدم حضور پیروز ارجمند به عنوان مدیر کل وقت دفتر موسیقی، میتواند صحت مطالبه عنوان شده در سطور بالا را به راحتی تایید کند.
سوم- اما روند پروسه کمکردن نقش دفتر موسیقی و دخالتهای معاونت هنری پس از مدتی فعالیتهای پشت پرده به یکباره عیان شد و شاید سرآغاز این موضوع ماجرای ارکسترها بود. معاونت هنری در ابتدا کلیه امور اجرایی ارکسترها را به بنیاد رودکی تنفیذ کرد و در پلههای بعدی عملا دست دفتر موسیقی را در تصمیمگیریهای مربوط به ارکسترها بست. پیروز ارجمند در زمان مدیریتش صحت این موضوع را تایید کرده بود و ضمن اعلام این نکته که دفتر موسیقی کوچکترین دخالتی در امور مربوط به ارکسترها ندارد، گفته بود: «فعالیت این دو ارکستر و اخبار مربوط به آنها را تنها از طریق رسانهها دنبال میکنم»
چهارم- ورود بنیاد رودکی و توانمندترکردن این نهاد نیز در راستای کمرنگ کردن نقش دفتر موسیقی و اعمال نفوذ مستقیم معاونت هنری انجام شد و حتی چارتهای سازمانی متفاوتی نیز برای این بنیاد طراحی شد که بهرام جمالی طی اظهارنظری در این خصوص گفته بود: «از چند ماه گذشته برنامهریزی کردیم و یک واحدی به نام مدیریت تئاتر و مدیریت موسیقی در بنیاد تأسیس شد که قرار است پاسخگوی بحثها و پرسشها در مورد اجراها در تالار وحدت باشد. همچنین وظیفه نظارت بر محتوا، کارگردانی و قیمتها را بر عهده خواهند داشت در واقع رسیدیم که خودمان واحدی تأسیس کردیم تا مسائل بنیاد را کارشناسیتر بررسی کند.» تشکیل شدن واحد موسیقی در بنیاد رودکی با توجه به رویکرد معاونت هنری در قبال این بنیاد طی ماههای گذشته، یکی دیگر از مواردی است که زمینه را برای استعفا یا شاید برکناری پیروز ارجمند فراهم کرد.
معاونت هنری با کم رنگ کردن نفوذ و نقش دفتر موسیقی در تصمیمات جاری حوزه موسیقی، راه را برای استعفا یا برکناری پیروز ارجمند هموار کرد و فرزاد طالبی را در دفتر موسیقی به عنوان معاون به پیروز ارجمند تحمیل کرد تا این مدیر شناخته نشده و گمنام به نوعی از ساز و کارهای دفتر موسیقی مطلع شود و تا زمان استعفای احتمالی و یا برکناری ارجمند از چم و خم کار در دفتر موسیقی آگاهی بیابد. مدیری که هیچ سابقه مدیریت هنری را تا کنون بر عهده نداشته است و تنها سابقه فعالیت فرهنگی او به «معاونت فرهنگی شرکت نوسازی عباسآباد» مربوط میشود.
نحوه عملکرد علی مرادخانی در قبال مدیران کلش طی دوسال گذشته که بر این مسند نشسته است، منجر به استعفای دو مدیر کل از مجموعه سه مدیر کل معاونت هنری شده است و در این میان تنها مدیری که از استعفای تحمیلی جان سالم به در برده، مجید ملانوروزی است. شاید ملانوروزی ویژگی دلخواه و مطلوب علی مرادخانی یعنی «بله قربانگویی» را داشته که تا با دو سال مدیریت در مجموعه هنرهای تجسمی، توانسته رکوردار حضور یک مدیر در مجموعه معاونت هنری باشد. حتی هم اکنون با این که چند ماهی بیشتز از فعالیت مهدی شفیعی مدیر کل جدید مرکز هنرهای نمایشی نمیگذرد، زمزمههای اختلاف او با مرادخانی شنیده میشود و ظاهرا معاون هنری ارشاد از این که شفیعی بعضی از امور را به واسطه ارتباطهایی که دارد، شخصا از وزارت ارشاد پیگیری میکند، راضی نیست و همین موضوع شکافهایی را بین رابطه این دو مدیر ایجاد کرده است.
به هر صورت با شرایطی که فرزاد طالبی وارد دفتر
موسیقی شد احتمال اینکه سمت او در روزهای آینده از سرپرست دفتر موسیقی به
مدیر کل دفتر موسیقی ارتقا یابد، اصلا بعید نیست. مدیری که قطعا غایت مطلوب
مرادخانی است و همانطور که اشاره شد سکان مدیریت موسیقی کشور را حالا کسی
به دست گرفته است که تنها سابقه فعالیت هنری او به «معاونت فرهنگی شرکت
نوسازی عباسآباد» برمیگردد.