سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ تير ۱۳۹۴ - ۰۲:۱۱

سؤال یک طلبه که منجر به نوشتن 30 جلد کتاب شد

حجت‌الاسلام الهی از شاگردان آیت‌الله اشتهاردی گفت: توصیه آقای مرعشی، منجر شد تا آیت‌الله اشتهاردی 50 سال شرح لمعه تدریس کنند.
کد خبر : ۲۴۸۹۱۹
صراط: حجت الاسلام الهی، امام جمعه محمد شهر و شاگرد آیت‌الله شیخ علی پناه اشتهاردی در برنامه ضیافت شبکه قرآن حاضر شد و به بررسی ابعاد مختلف زندگی این عالم بزرگ پرداخت، متن زیر شرح سخنان ایشان است.

علی پناه، نامی است که خانواده‌های اشتهاردی برای فرزندان خود انتخاب می‌کنند و به معنای این است که فرزندانشان را تا ابد در پناه امام علی(ع) می سپارند.

از آیت‌الله بروجردی پاک کردن کینه‌ها را آموختم

ایشان  در جایی فرمودند که من از اولین استادم حاج شیخ یحیی تقوی یادگرفتم که به غیر از درس و بحث به چیز دیگری نپردازم، از مرحوم آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی صبر و بردباری در امور تحصیل و زندگی و از آیت‌الله سید احمد خونساری توجه نکردن به تخیلات و وهمیات را آموختم و آیت‌الله بروجردی نیز ارزش و ارج نهادن بر نظم و کینه نگذاشتن در دل را به من آموختند. از امام خمینی(ره) نیز یاد گرفتم که به امور دنیوی توجه نکنم و اگر چیزی از امور دنیا را از دست دادم اهمیت ندهم.

آیت‌الله اشتهاردی پدر و مادری بسیار مذهبی داشتند و در شهری مذهبی مانند اشتهارد نیز رشد یافتند، ایشان در سال 1320 وارد قم شدند، آقای اشتهاردی اساتید بسیار بزرگی را آن‌جا دیدند و در محضر آنان تلمذ کردند، اما خودشان در سال 84 میفرمودند که ما نظیر شیخ یحیی تقوی را در قم ندیدیم. یعنی در تمام این سال‌ها کسی را مانند ایشان نیافته بودند.

تأثیر نان حلال در تربیت علما

یکی از دوستان ما در اشتهارد از مادربزرگش نقل می‌کرد که بعد از فوت پدر آشیخ علی اشتهاردی در نه ماهگی ایشان، مادرشان با آسیاب دستی آرد تهیه می کردند و می فروختند و این گونه درآمدی برای کسب زندگی به دست می آوردند. آن زمان در خانه‌شان دو بز نیز داشتند. این دوست ما می گفت که مادربزرگم تعریف می کرده که گه گاهی که مادر آیت‌الله اشتهاردی نمی توانست این بزها را برای چرا کردن به جایی ببرد، کلی به آن‌ها علوفه میداده تا کاملا سیر شوند و بعد پوزه بندی به دهان آن‌ها می بسته تا زمانی که به مزرعه همسایه ها می رفتند از محصولات مزرعه آن‌ها نخورند تا مبادا به این طریق مالی حرام وارد زندگی‌شان شود. ثمره آن مراقبت‌ها از سوی بانویی که با آسیای دستی و دو بز خرج خانه را به حلال تأمین می کرده باید هم عالمی مانند آیت‌الله اشتهاردی باشد.

یکی از اساتید ما مرحوم آقای ستوده نقل می کردند که زمان آیت‌الله بروجردی، یک بار آقای اشتهاردی برای آیت‌الله بروجردی سهم امام و وجوهات قابل توجهی آورد. آقای بروجردی فرمودند هر چه می‌خواهید از این وجوهات بردارید، آقای ستوده بیان می کردند که در آن زمان آقای اشتهاردی مستأجر بودند و منزلی هم از خود نداشتند و از نظر مالی هم در مضیقه بودند اما حتی یک تومان نیز از آن پول برنداشت.

یکی از بزرگان حوزه نیز تعریف می کردند که در همایشی می‌خواستیم ایشان را به عنوان استاد نمونه معرفی کنیم، اما ایشان را به زحمت راضی کردیم تا در همایش حاضر شوند و دائم در بین راهی که بسیار هم به دلیل نارضایتی ایشان طول کشید، می گفتند این همایش‌ها و تجلیل‌ها را شما راه انداخته‌اید قبلا چنین چیزهایی نبوده است.

یک بار که از صدا و سیما برای مصاحبه با ایشان سؤالاتی پرسیده بودند، زمانی که از ایشان می خواهند تا کمی از زندگی خود برایشان صحبت کنند، جواب می‌دهند ویژگی شخصی ارزشی ندارد، بروید احکام دین را بیاموزید.

زمانی که ایشان وارد حوزه می‌شوند، همزمان می‌شود با مواجه ایشان با کتابی به نام "عروه". که 4 حاشیه برای آن نوشته بودند. یک روز یک طلبه از ایشان می پرسد آیت الله سید محمد کاظم یزدی برای این همه مطالبی که نوشته‌اند، مدرک و دلیلی هم داشته‌اند، خودشان بیان داشتند که من بعد از این سؤال طلبه به فکر افتادم تا مدارک این کتاب را جمع آوری کنم که خودش سی جلد شده است. ایشان در زمان جوانی‌شان این کتاب‌ها را نوشتند و زمانی که آیت‌الله بروجردی چند جلد چاپ شده را می بینند اجازه اجتهاد به ایشان می‌دهند.

هر کس که شرح لمعه را تدریس کند توفیقاتش زیاد می‌شود

در یک امتحانی طلبه‌ای جمله ای را به اشتباه خوانده بود، آقای اشتهاردی از ایشان دلیلش را می پرسند، وی قسم می خورد که استادم این چنین به ما آموخته است برای همین آقای  اشتهاردی از آن پس تدریس دروس خارج را رها کرده و تا آخر عمر دروس سطح را رها نکردند ، و یک بار در جواب کسانی که گفته بودند که شأن شما بالاتر از این است که دروس سطح را تدریس کنید پاسخ داده بودند که در اینجا شأنی مطرح نیست.

ایشان 50 سال شرح لمعه می گفتند و دلیل آن هم این بوده که استادشان مرحوم مرعشی نجفی به ایشان گفته بودند که شهیدان اول و ثانی به جرم شیعه بودن و ترویج شیعه، شهید شده و سرشان از تن جدا شده است، هر کسی هم که شرح لمعه را تدریس کند، توفیقاتش زیاد می‌شود.