شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۹

دل نوشته یک کارگردان سینما برای درویش

علی روئین تن کارگردان سینمای ایران با نگارش دل نوشته ای خطاب به احمدرضا درویش کارگردان فیلم «رستاخیز» درباره اتفاقاتی که برای این فیلم افتاد و برخوردهایی که با دست اندرکاران ساخت این اثر تاریخی – مذهبی شد، واکنش نشان داد.
کد خبر : ۲۵۰۰۷۷

صراط: پیش از افرادی چون مجتبی راعی، حسن برزیده، کمال تبریزی، منوچهر محمدی، سیدضیاالدین دری، محمدعلی باشه آهنگر، داریوش مهرجویی، آیت الله ایازی، حجت الاسلام و المسلمین رسول جعفریان، عبدالحسین مختاباد، داوود میرباقری، مهدی فخیم زاده، رضا میرکریمی، محمدصادق کوشکی، مهرزاد دانش، همایون اسعدیان و .... نسبت به لغو اکران «رستاخیز» و نوع برخوردها با این فیلم و دست اندرکارانش واکنش نشان داده بودند.

متن دل نوشته علی روئین تن بدین شرح است:

احمدرضا درویش عزیز، درود و سلام

به عهد هر سال، سالمرگ خسرو شکیبایی، طلوع آفتاب را بر مزارش نشستم، اما امسال خلوت من و خسرو لبریز تو بود. نامه‌ی تو را شب قبل‌اش خوانده بودم، هر چند خواستم فراموشش کنم، ممکن‌ام نبود.

حالا به مزار رسیده انگوری، زانو زده‌ام که می‌دانم در مدفن خاک، همه ساله شراب‌تر می‌شود، ناب‌تر می‌شود و ماندگارتر. چقدر بد که زیست شراب‌هایمان را تاب نمی‌آوریم اما به غوره‌ای ترش می‌شویم و زندگی را تباه می‌کنیم، اما تا هنرمندان‌مان را از دست می‌دهیم دلمان می‌سوزد.

دور از حالا، چقدر خسرو تو را دوست داشت و از همان سال‌ها گفته بودی‌اش که می‌خواهی فیلمی از امام حسین(ع) بسازی و او می‌خواست که باشد و نشد. او رفت و تو ساختی.

نمی‌دانم چرا آن نامه را نوشتی، فقط و فقط می‌دانم خیلی دل گرفته‌ای. راستی احمد عزیز، آن استاد درویش درویش گویان، که هر پلان‌ات را فخر تکنیک می‌دانستند و به افتخار هنرت هورا و یا صلوات فریاد می‌زدند، کجایند؟!  آن هنرستایان مجیزگوی که تو را یکی از فخار ارزش‌ها می‌پنداشتند؟؟؟!!!!... 

چقدر خوب که تنها مانده‌ای. این تنهایی درنگی است تا به بودن بیاندیشی. فکر می‌کنم تو و تقی علیقلی‌زاده یک کار بزرگ کرده‌اید و سهمی از آسمان برایتان رقم خورده است، که توانسته‌اید برای پسر علی(ع) فیلم بسازید. این، کم کرامتی نیست، و اجرش همین حقیقت، که لحظ‌های حسین را دریابید و تنهایی‌اش را. از زمانه شناسان سیاس، که همراه حقیقت نیستند بلکه دغل جاعلانی‌اند که حقیقت حقیقت‌گو، مجاز و کذب و ناراستی می‌سازند. کم زیبا نیست از حسین(ع) ساختن و معنای زلالی حقیقت حسینی فهمیدن. اینک، چون دو برادرت شهادت را فهمیده‌ای. شده‌اید سه شهید. تو را هم شهید کردند. چه خوب، اجرت را بردی اما سخت است.

امروز از ارزش‌ها و نجابت‌ها گفتن، مدعیان نجیبی دارد به وفور، که از نجابت می‌ترسند، از حریت می‌ترسند ، که از شهادت می‌ترسند و تو شهید این راهی، شهادت‌ات مبارک. من به عنوان برادری که می‌دانی چقدر به تو ارادت دارم، شهادت می‌دهم هر شهادت ستایی و هر حماسه‌سرایی همراه با حریت در امروز مورد هجمه قرار می‌گیرد و تنهایی به بار می‌آورد، تنهایی‌ات را می‌ستایم و می‌دانم تنهاتر هم می‌شوی، اما یقین بدان میمانی و حدیث‌ها گفته‌اند و روایت آورده‌اند که تو به جایی می‌رسی که اجرت را از همان اهل‌هایی خواهی ستاند که به بیت‌شان پناه برده‌ای. حال اگر کسانی هستند که اهل را به بیت می‌فروشند، بیت‌هایی هم هستند که خراب می‌شوند، تا اهلیت باقی بماند. چقدر برای خسرو خوشحال‌ام که نیست، تا با آن دل زلال‌اش و احساس ناب‌اش تنهایی تو را ببیند، که این چنین دل گرفته‌ای. اما من ایمان دارم می‌گذرد. دل‌ات شاد و سرت خوش می‌شود اما این ننگ به روی روسیاهان می‌ماند که روسیاهانه، اشقیا گفتن را از انبیا گفتن خوش‌تر می‌دانند. و می‌خواهند روی خوبی، عینیت نداشته باشد. دریافت هنرمند امروز از بی‌غیرت نبودن، حرف و حدیث داشتن و دل تپیدن، گیر و گور و توقف و توقیف است.

و زمان جاودان است برای به روز روزی‌خوران بی درد، که روزی‌شان از روزمره‌گی است و روزمرگی ساختن. فقط یک کلام، خوش به حالت که چنین نیستی و روزت را خراب روزمره‌گی نکرده‌ای. من بسیار بسیار ناچیزم و کم، اصلاً نقطه‌ای از اعراب هم نیستم، اما با همین کمی و ناچیزی اگر قابل بدانی، کنارت هستم. قسم به همین بزرگی که بر بالین‌اش نشسته‌ام، و به همان والابزرگی به نام حسین(ع)، که رستاخیزی را سبب شد که جهان در سوگ‌اش ببارند.

برادر کوچک‌ات

علی روئین‌تن

منبع: فارس