نجام داده است:
*آقای بهبودی شما نقش یک شخصیت ارمنی را بازی کرده اید که بعد از مسلمان شدن به سفر حج می رود. این نقش در فیلم تنها همین قدر به آن پرداخته شده بود یا دچار تغییرات شد؟
رضا بهبودی: فکر نمی کنم در فیلمنامه چیزی از شخصیت «مانوک» کم یا زیاد شده باشد، اما پیشنهاد آواز خواندن در فیلمنامه نبود. آقای تبریزی از من خواست زمانی را که به فیلمبرداری باقی مانده است صرف یادگیری یک آواز مشهور ارمنی کنم به همین دلیل من از دوستان موسیقیدان حوزه موسیقی ارمنی مشورت گرفتم و به نوعی «شد خزان» ارمنی را برای این فیلم انتخاب کردم.
در توضیحی که به این دوستان می دادم می گفتم به دنبال ترانه ای هستم که مانند «شد خزان» و یا «مرغ سحر» همه ارمنی ها آن را بشناسند و به دنبال یک عاشقانه در فرهنگ ارامنه بودم. در آن مدت در خانه این دوستان بودم و تلاش می کردم تا این ترانه را به خوبی و با لهجه ارمنی بخوانم، حتی چند بار ترانه را جلوی آن ها خواندم. البته هنوز نمی دانم مخاطب عام ارمنی چه واکنشی به نوع خواندن این آواز دارد، شنیدم که آقای کریستوف رضایی زمانی که این فیلم را دیده بود پرسیده بود که این بازیگر ارمنی چه کسی است و این خود می تواند باعث خوشحالی من باشد که توانسته ام نقش خود را به خوبی بازی کنم.
البته فکر می کنم به خاطر آن کنتراست فرهنگی که میان بیان ترک ها و ارمنی ها وجود دارد این سکانس خیلی جذاب شده است. در این سکانس من ارمنی می خوانم و آقای معجونی ترکی می خواند و این سکانس به خاطر مشکل تاریخی که بین این دو نژاد وجود دارد می تواند جذاب و جالب باشد. من این سکانس را چه از نظر اجرایی و چه از نظر مفهومی بسیار دوست دارم. در این سکانس دو نفر سراغ دل خود می روند و زبان، شعر و هنر این دو را به هم پیوند می دهد و پیغام قشنگی دارد.
کمال تبریزی: من هم از این سکانس بسیار خوشم می آید به خاطر اینکه این سکانس به کلیت و مفهوم فیلم مربوط می شود. این فیلم پر از تنش با موضوع مردمی با دیدگاه های مختلف است که نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند. در این فیلم یک سفری داریم به نام حج که در آن آدم های مختلف از فرهنگ های مختلف کنار یکدیگر قرار گرفته اند و نقطه ای که این دو شخصیت در کنار هم آواز می خوانند به این معنا است که در کل فضای فیلم برخوردهایی که بین شخصیت های مختلف وجود دارد به دلیل عدم تفاهم است در حالی که حس درونی این افراد بسیار مهم است. یعنی اگر آدم ها براساس ذات و حس درونی خود با هم برخورد کنند هیچ اختلافی با یکدیگر نخواهند داشت. در واقع حج آدم را به سمتی می برد که در هر رتبه ای که قرار دارند در کنار هم باشند. در واقع این سکانس می تواند بیانیه ای برای همه آنچه که در فیلم گفته می شود، باشد.
*سکانسی که به آن اشاره کردید من را یاد سکانسی در فیلم «از کرخه تا راین» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا می اندازد که در آن علی دهکردی شخصیت اصلی فیلم در کنار رودخانه راین نشسته و در کنار یک رهگذر آلمانی هر کدام به زبان خود در حال صحبت با خدا و یا ابراز دلتنگی هستند.
تبریزی: زمانی که برای بازی اتود می گرفتیم به این نتیجه رسیدیم که این دو شخصیت می توانند یک نجوای این گونه داشته باشند. البته هیچ گاه به سکانس مشابهی در فیلم حاتمی کیا فکر نمی کردیم و تا به حال هم کسی به آن اشاره نکرده بود.
نکته مهم این است که در دنیای معاصر فلاسفه به سمت زبان رفته اند و اینکه انسان در طول تاریخ زندگی خود دچار یک سوء تفاهم است و دلیل آن زبان است. گاهی کلماتی را به کار می بریم و معلوم نیست که این دریافت و مفهوم برای هر دو طرف یکسان باشد. به همین دلیل فکر می کنم که این صحنه کلیدی برای فیلم به شمار می رود.
*آقای کریمی یکی از مهمترین دلایلی که می توان برای توقیف این فیلم در آن سال ها اشاره کرد، مساله زیر سوال بردن مناسک حج است یعنی منتقدان می گویند سفر حج و مناسکش به سخره گرفته شده است.
کریمی: بسیار جای تاسف دارد که بعد از این همه زحمت و تلاشی که برای فیلم کشیده شده چنین حواشی برای آن ایجاد شده است و این حواشی باعث شده تا از عمق و مطلبی که در فیلم وجود دارد فاصله بگیریم. در این فیلم بیش از ۱۴ شخصیت وجود دارند که هر کدام نمادی جداگانه از عشق است که عازم یک سفر عاشقانه می شوند.
متاسفانه اجازه ندادند بخش اجرای مراسم مذهبی توسط «سلیم صفا» به درستی در فیلم به نمایش درآید و با فضاسازی ها سعی کردند همه را از بحث اصلی فیلم دور کنند. در این فیلم یک تازه مسلمان که داماد یک کهنه مسلمان شده است، یا مداح، سرپرست، روحانی و ... تصویر واضحی را از تقابل یک عشق زمینی و یک عشق آسمانی نشان می دهند. این سفر یک سفر متفاوت و انسان ساز است.
آنچه که آزاردهنده است و جامعه را تخریب می کند سیاسیون کم سواد و تازه به دوران رسیده است وگرنه سیاستمدار کهنه کار خیلی عمیق تر مسائل را تجزیه و تحلیل می کند و به راحتی می تواند بفهمد که شخصیتی که در این فیلم به تصویر کشیده می شود، برای تخطئه جناح خاصی نبوده است. این درحالی است که اگر سیاستمدار کم سواد در آن دوره وجود نداشت اجازه نمی دادند که فیلم این گونه مثله شود. برای همین احساس می کنم اگر اجازه داده بودند که فیلم به شکل اصلی خود نمایش داده می شد آنچه که باید به مخاطب انتقال پیدا می کرد، اتفاق می افتاد.
همان زمان به ما گفتند که فیلم مناسک حج را زیر سوال برده است. در حالی که اساسا هم فیلمی که الان می بینید و هم نسخه قبل از ممیزی آن به هیچ وجه در جزئیات و مراحل مختلف مناسک و عبادت خدشه ای وارد نمی کرد.
یکی از انتقادهایشان به شخصیت درویش مسلک بود که آن هم اشتباه بود. به هر حال در آن زمان تفسیرهایی به فیلم وارد کردند که فکر می کنم به هیچ عقلی نمی رسید. اگر ما در جمهوری اسلامی و با قوانین جمهوری اسلامی فیلم می سازیم قطعا بی اعتنایی و بی حرمتی به ادیان دیگر نمی کنیم، اما باید حرف اعتقادی خود را هم با جرات نمایش دهیم. به هر حال هر کدام از این شخصیت ها سفر آرمانی خود را دارند و در این تضارب ذهنی که بوجود می آید می توانید اصل این مناسک و فرعیاتی که در دین ما بر آنها اصرار شده و در انسان سازی و تحول شخصیت ها تاثیرگذار است، ببینید.
بهبودی: اگر یکی از اهداف این فیلم این باشد که ظاهرگرایی را در مقابل باطن گرایی و یا حقیقت را روبروی مجاز قرار دهد کار خود را به درستی انجام داده است. در واقع همین توقیف از سوی حضرات نشان دهنده این است که فیلم کار خود را به درستی انجام داده است.
* آقای کریمی در مصاحبه های مختلف درباره دلایل بازی نکردن پرویز پرستویی در این فیلم سوال شده بود ولی شما دراین باره توضیح ندادید. آقای پرستویی بارها از دلایل اختلاف خود با شما و همکاری نکردن با شما در پروژه های سینمایی صحبت کرده است. بالاخره ماجرا از دید شما از چه قرار است؟
کریمی: ما در همین دفتر گفتگوهای زیادی با هم داشتیم. نکته ای که شاید ایشان در مصاحبه های خود به آن اشاره کرده اند و از سر لطف و محبت حرف هایی را هم به من منتسب کرده بودند، مسایلی نبوده که فقط من و ایشان شاهد آن باشیم بلکه افراد دیگر نیز در جریان این اتفاقات بودند. اسناد و مدارک حرف های کذبی که پرستویی درباره من گفته است وجود دارد و اگر فراموش کرده می تواند بیاید و این اسناد و مدارک را ببیند.
در آن زمان مشکل آقای پرستویی با شریک من در یک پروژه سینمایی بود ولی حتی آن زمان هم در یکی از رسانه ها علیه من حرف زده بود که گفتم چرا همه چیز را به من منتسب کرده ای و چرا نام فردی را که واقعا با او مشکل داشتید نیاوردید؟ و پرستویی در جواب گفت چه کسی او را می شناسد.
من ترجیح می دهم وارد این موضوع نشوم، اما اگر یک زمان خودشان هم حضور داشته باشند می توانم همه اسناد و مدارک موجود را ارائه کنم.
زمانی که فیلمنامه آماده شد طبق نظری که سال ۷۹ داشتیم و می خواستیم پرویز پرستویی در فیلم «پاداش» بازی کند با او تماس گرفیتم و او هم فیلمنامه را خواند و در نهایت به دلیل تشابه نقش با «لیلی با من است» این نقش را نپذیرفت. اگر نمی خواست با من کار کند هیچگاه فیلمنامه را نمی خواند.
حتی آن زمان به پرستویی گفتم که آیا به دلیل مشکلات قبلی در این فیلم بازی نمی کنید که او این مساله را انکار کرد. سر فیلم «چ» هم همین اتفاق افتاد و زمانی که تلفنی با هم صحبت کردیم در نهایت گفت که حال روحی من خوب نیست که بخواهم سر یک کار طولانی بروم و باز هم به او گفتم به دلایل مسایل گذشته در این فیلم بازی نمی کنید؟ که در نهایت گفت نه و برای اینکه ثابت کنم هیچ مشکلی با شما ندارم حتما سر فیلمبرداری می آیم.
به اعتقاد من باید منصفانه و رو در رو صحبت کنیم. وقتی یک واقعه در سال ۷۹ رخ داده و سال ۹۰ درباره آن صحبت می شود بسیاری از جزییات در ذهن باقی نمانده است، اما در آن واقعه مکتوباتی وجود دارد و متاسفم که باید بگویم خلاف ادعای پرستویی همه چیز وجود دارد. ما در فیلم های مختلفی مانند روبان قرمز، آژانس شیشه ای، مهر مادری و ... با هم زندگی کرده ایم و من فکر نمی کنم در همه این پروژه ها ایشان من را تحمل می کرده است.
به هر حال هر زمان که آقای پرستویی بخواهد می تواند در کنار هم مسائل را بررسی کنیم و اگر حقی از او به گردن من است پرداخت کنم، اما اگر در آن نشست به این نتیجه برسیم که او حقوقی از من تضییع کرده است چگونه می خواهد آن را بازگرداند. ما کار فرهنگی انجام می دهیم و باید آداب فعالیت های فرهنگی را داشته باشیم.