جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۸

فواد بابان: اصلاً استعداد گویندگی نداشتم

گوینده خبر گفت: یکبار فیلمبردار فراموش کرده بود که چرخ‌های دوربین را قفل کند و دوربین خود به خود شروع به حرکت کرد و من هم نیم‌متر حرکت کردم و بعد از این اتفاق کارگردان صورت من را بوسید که با این کار من، کسی متوجه این اتفاق نشد.
کد خبر : ۲۵۱۰۷۴
صراط: فؤاد بابان گوینده قدیمی صدا و سیما که اکثر ما صدای او را شنیدیم، در بخش‌های مختلف رسانه مثل برنامه‌سازی، گویندگی، نویسندگی و... کار خود را آغاز کرد و بعد از 37 سال گویندگی با این  کار خداحافظی کرد. به بهانه سین جیم،‌ با این گوینده‌ خوش‌رو به گفتگو نشستیم.

دوران کودکی شما چگونه گذشت؟
دوران کودکی من خیلی معمولی و مانند بقیه کودکان گذشت ولی با این تفاوت که پدر من فرهنگی بود و در رادیو کار می‌کرد،‌ من از 7 سالگی به رادیو می رفتم و گاهی برنامه کودک هم اجرا می‌کردم. دوران تحصیلیم را در تهران گذراندم فقط یکی-دو سال را در کرمانشاه و ارومیه بودیم آن هم به دلیل اینکه پدرم رئیس انتشارات رادیو تلویزیون مراکز استان‌ها شد و ما خانوادگی به آنجا نقل مکان کردیم.
بدترین تنبیه که در دوران کودکی داشتید؟
انواع و اقسام تنبیه‌ها را داشتم زمان‌ ما دوران شیطنت بچه‌ها بود الان بچه‌ها شیطنتی ندارند مدام سرگرم موبایل و اینترنت هستند ولی در آن دوره به خاطر شیطنت همسایه‌ها از دست ما شاکی بودند. با توجه به اینکه در تهران زندگی می کردیم،‌ پدرم می‌گفت چون کرد هستیم باید در خانه با زبان کردی صحبت کنیم فقط یکبار کردی حرف نزدم و به خاطر همین پدرم یک سیلی به من زد به این دلیل که می‌گفت محیط طوری است که فارسی را یاد می‌گیرید و همین یکبار در خانه تنبیه شدم ولی در مدرسه چند‌بار مورد تنبیه قرار گرفتم. هنوز هم در خانه با خواهر و برادر و فرزندانم کردی صحبت می‌کنیم.
فرزند چندم خانواده هستید؟ ارتباط با خواهر و برادرتان چطور است؟ 
فرزند سوم خانواده هستم، 3 خواهر و 4 برادر دارم. ارتباطم با خواهر و برادرم عالی است، جالبه دو تا از برادرهایم که گاهی با هم دعوا می‌‌کردند. الان 30 ساله در آمریکا با هم زندگی می‌کنند،‌ تربیت خوب پدر و مادر،‌ رفتار خواهر بزرگم باعث شد که بعد از دوران نوجوانی و جوانی هم هرگز با هم اختلافی نداشته باشیم.
از چه زمانی متوجه شدید استعداد گویندگی دارید؟
هیچ‌وقت این حس را نداشتم که استعداد گویندگی دارم، فکر می‌کنم اصلاً استعداد نداشتم. پدرم گوینده بود طبیعی است که تأثیر داشت در داستان‌های شب که پدرم برای رادیو می‌نوشت برای تمرین هر شب در خانه از ما به عنوان سیاهی لشکر استفاده می‌کرد. همیشه ما را مجبور به کتاب خواندن می‌کرد به خاطر همین با ادبیات آشنا بودیم، البته پدرم یکی از گوینده‌های معروف به زبان کردی بود فارسی هم گویندگی می‌کرد ولی تبحر خاصی در زبان کردی داشت، حتی در زمان جنگ ایران و عراق صدام برای سر پدرم جایزه تعیین کرده بود زیرا پدرم تفسیرهای سیاسی علیه رژیم صدام می‌خواند.
اولین باری که خبر خواندید؟
آذر 53 در رادیو تلویزیون کرمانشاه استخدام شده بودم و خبرهای استان کرمانشاه را می‌خواندم، ‌البته بعد از 6 ماه که اعلام برنامه رادیو را انجام دادم،‌ شروع به خواندن خبرهای یک خطی کردم. ما مدتها برای آشنایی با فضای خبر در استودیو حضور پیدا می‌کردیم. اولین بخش خبری را ساعت 5 بعد‌از‌ظهر 8 آذر سال 54 به مدت  10 دقیقه خواندم.
مهمترین خبری که خواندید؟
در مدت 37 سال گویندگی نمیشه گفت مهمترین خبری که خواندم چی بود، ولی می‌توانم به خبر آزادی خرمشهر و زلزله بم اشاره کنم یا زمانی که آقای حیاتی خبر رحلت امام خمینی (ره) را گفت ما همه در استودیو کنارش بودیم.
حس متفاوتی که در انتقال خبر داشتید؟
هنر گوینده این است که هیچ گونه احساس از خود نشان ندهد، ‌ضمن اینکه بیننده در هر شرایطی از چهره گوینده پالس مثبت دریافت کند. به طور مثال: تشییع جنازه شهدا با خبری که خوشحال‌کننده است حس‌های متفاوتی دارد. خبرهای حضرت امام، مقام معظم رهبری و خبرهای جنگ ایران و عراق از بارزترین خبرها بودند. به نظر من نباید برای گوینده فرقی بین خبر اول تا خبر آخر باشد و باید اهمیت خبر را بخواند. شاید سخت‌ترین خبر، ‌اعلام اوقات شرعی است که در آن ساعت،‌ دقیقه،‌ تاریخ و روز وجود دارد که گوینده را وادار به تپق‌ زدن می‌کند.
عجیب‌ترین پرسشی که درباره شغل گویندگی از شما پرسیده شده است؟
در زمینه گویندگی 2 کتاب نوشتم و در حال حاضر در دانشگاه‌های گوناگون تدریس می‌شود. زمانی که تدریس می‌کردم سؤالات متعددی پرسیده می‌شد، حتی افراد در بیرون می‌پرسیدند که چی بخوریم،‌ چطور حنجره را پرورش دهیم. حتی اینکه چقدر حقوق می گرفتید،‌ لباس‌های مورد استفاده مال خودتان بود یا نه و از این قبیل سؤال‌ها.
در حال حاضر گویندگی را تدریس می‌کنید؟
فعلاً تدریس نمی‌کنم، طی چند روز گذشته از سوی مدیران از من خواسته شده برای تدریس در کلاس‌های آموزش سازمان حضور پیدا کنم. ولی با توجه به اینکه فرصت ندارم گفتم اگر گوینده‌ها درجه یک باشند برای ارتقاء سطح آنها حضور پیدا می‌کنم. رسالتم را با تدریس و تألیف دو کتاب برای گویندگی انجام دادم فقط همکاری با خود آموزش سازمان را به عنوان رسالت و ارتباط ملی معقول ادامه خواهم داد.
ویژگی یک گوینده؟
معیار اصلی گویندگی جنس صدا، تصویر مناسب است گاهی اوقات ممکن است شخصی که دارای صدای معمولی و آرامی است گوینده خوبی شود و صدای معمولی از صدای بم قابلیت تربیتی بهتری دارد و برای معیار فرعی می‌توان به دانش گوینده،‌ تحصیلات و آشنایی به کار گویندگی اشاره کنم. گویندگی در رادیو با تلویزیون متفاوت است،‌ گوینده رادیو از طریق صدا با شنونده در ارتباط است به مراتب سخت‌تر از تلویزیون است و گوینده باید با تمام احساسات خبر را طوری به شنونده برساند که قابل فهم و گوش‌نواز باشد.
بهترین گوینده از نظر شما؟
از ابتدا آقای حیاتی بوده و الان هم هست. زمانی که گوینده‌ها را بررسی می‌کنم همه خوب هستند،‌ چون همگی جوان بوده و میدان در اختیار جوان‌هاست. البته معیارها متفاوت شده است،‌ زمانی ما فقط قاری بودیم الان بحث اجرا مطرح است قبلاً ‌به ما تأکید می‌شد،‌ که هیچ‌گونه حرکت اضافی نداشته باشیم ولی زمانی که خدمت مقام معظم رهبری رفتیم، ایشان فرمودند که خبر را راحت و آرام‌تر و با انعطاف بیشتر اجرا کنید و از حرکات دست و صورت خود استفاده کنید.
فرزندان شما علاقه به کار گویندگی دارند؟
فرزندان من بعدها به گویندگی علاقه‌مند شدند، که دیر شده بود. اوایل من می‌گفتم ولی راضی نبودند و اکنون دخترم اظهار علاقه کرده است.
اتفاق غیر منتظره در زمان گویندگی داشتید؟
هزاران‌بار اتفاق غیر منتظره داشتم. یکبار فیلمبردار فراموش کرده بود که چرخ‌های دوربین را قفل کند و دوربین خود به خود شروع به حرکت کرد و من هم نیم‌متر حرکت کردم و بعد از این اتفاق کارگردان صورت منو بوسید که با این کار من کسی متوجه این اتفاق نشد.
احساس شما از آخرین خبری که خواندید؟
آخرین خبری که در بخش خبری جام جم خواندم حس عجیب‌ و غریب داشتم و پس از اعلام خبر یکی از خبرنگاران شبکه کنار میزم آمد و مصاحبه‌ای زنده با من انجام داد و این گفتگو پایان‌بخش خبرهای من شد و بعد از آن هم رو به دوربین خداحافظی مفصل با مردم داشتم و سپس مسئولان و همکارانم با گل مرا بدرقه کردند.
نوستالژی شما؟
بوی نون سنگک، ماشین قدیمی که پدرم داشت دوست دارم داشته باشم، ترانه‌های قدیمی و خانه‌های قدیمی نوستالژی‌های من هستند.
اهل موسیقی هستید؟
بله به موسیقی کردی، فارسی،‌ خارجی و کلاسیک علاقه‌مندم ولی با موسیقی سبک جدید میانه‌ای ندارم.
اهل مطالعه هستید؟
تا سال گذشته مطالعه زیادی داشتم، در مترو و اتوبوس روزنامه و کتاب می‌خواندم ولی با خریداری یک کارخانه و فعالیت در آن زمان کمتری برای مطالعه پیدا می‌کنم، ‌بیشتر به صورت مجازی خبرها را دنبال می‌کنم، سابق هر بخش خبری را دنبال می‌کردم ولی الان فرصت کمی‌ دارم.
طلایی‌ترین زمان کاری شما؟
بعد از اینکه از خارج از کشور وارد ایران شدم،‌ تقریباً به مدت 30 سال همواره در سه محل (مدیر عامل کارخانه،‌ ساخت و ساز، ‌گویندگی) کار می‌کردم ولی از سال 91 همه کارها را تعطیل کردم و به تألیف کتاب،‌ استراحت و برای زندگی به شمال کشور رفتم و می‌توانم بگویم همواره همه دوران کاریم دوران طلایی بود.
تصمیمی گرفتید که پشیمان شوید؟
بارها از تصمیم خود پشیمان شده‌ام از جمله کارخانه‌ای که خریداری کردم، اشتباه بود زیرا تدریس، برگزاری همایش و ساخت و ساز را تعطیل کردم و در صورتی که می‌توانستم به مطالعه و نوشتن کتاب، ‌استراحت و در کل به زندگی بپردازم.
خصلت بارز شما از دید اطرافیان؟
مهربانی و حسود نبودن
خط قرمز آقای فواد بابان؟
همه ما در زندگی خط قرمز‌های فراوانی داریم برای هر کسی یک خط قرمز وجود دارد شوخی بی‌مورد نکنیم، پول زیادی خرج نکنیم، خساست نداشته باشیم، رسیدگی به پدر و مادر، خواهر و برادر، در خدمت خانواده بودن همه اینها خط قرمزی دارند که نباید از آنها تجاوز کرد.
اهل سینما رفتن هستید؟
ارتباط خوبی با سینما داشتم، ولی با فرصت کمی که دارم در خانه فیلم می‌بینم.
حرف پایانی
برای شما خبرنگاران عزیز جوان آرزوی موفقیت می‌کنم که در آن واحد خوب مشغول به کار هستید و از همه مهمتر برای مردم عزیزم سلامتی،‌ پیروزی و موفقیت آرزو‌مندم که با ابراز لطف آنها هنوز بعد از تمام شدن کار من انگار دنیا را به من می‌دهند