صراط: علیرغم تلاش مذاکرهکنندگان هستهای، به نظر میرسد غرب با شیطنت و مبهم گذاشتن برجام درباره دو تحریم مهم سوئیفت و دریافت پول بلوکه شده نفت ایران زمینه را برای امتیاز گرفتن از ایران در آینده با آویختن شمشیر داموکلس تحریمهایی که لغو یا تعلیق نشدهاند فراهم کرده است.
مهمترین دلیل مذاکره ایران و غرب بر سر مساله هستهای را تشدید تحریمها به خصوص تحریمهای اقتصادی معرفی میکنند. مهمترین خواسته طرف ایرانی در مذاکرات نیز لغو تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان بوده است. در سند برجام نیز مهمترین تعهدات غرب به ایران در حوزه تحریمها تعریف شده است.
با این وجود سند برجام (فارغ از انتقادات یا حمایتهایی که درباره دادهها و ستاندههای آن شنیده میشود) درباره دو تحریم بسیار مهم سکوت کرده یا ابهام دارد و این گمان را تقویت کرده است که علیرغم تلاش تیم مذاکرهکننده ایرانی، طرف غربی شیطنت ویژهای در این حوزه به خرج داده است تا دست خود را در حفظ ساختار تحریمها باز نگه دارد.
سند برجام فارغ از اینکه به طور کلی به جای لغو تحریمها، بر تعلیق تحریمها تکیه دارد و در بعضی موارد(تحریمهای یک جانبه ایالات متحده) حتی قانون تحریم نیز تعلیق نشده و تنها دستورالعمل اجرایی آن معلق شده است، درباره تعلیق یا لغو دو تحریم مهم ابهامات بسیار جدی دارد: سویفت و پول بلوکه شده نفت ایران.
*ابهام برجام درباره لغو تحریم سویفت
یکی از مهمترین تحریمهای اتحادیه اروپا علیه کشورمان تحریم خدمات پیام رسانی مالی بوده است. سویفت مهمترین خدمات پیام رسانی مالی در اروپا محسوب میشود. سوئیفت یک بستر تبادل اطلاعات امن و آنلاین است که بیش از 15 سال از شروع فعالیت آن میگذرد. این شرکت بلژیکی، ذیل قوانین اتحادیه اروپا فعالیت میکند. استفاده از این ابزار اثر مهمی در توسعه روابط بانکی و تسهیل آن دارد و به خصوص در تعامل میان بانکهای ایرانی و بانکهای خارجی نقش بسیار مهمی ایفا میکند.
بر اساس توافق جامع اتحادیه اروپا تحریم مربوط به سوئیفت را در روز اجرای توافق تعلیق یا لغو نمیکند. بلکه برداشته شدن این تحریم به روز انتقال یعنی 8 سال بعد موکول شده است. وجود این تحریم سبب خواهد شد که حتی با وجود بیرون آمدن بانک مرکزی کشور از تحریم، تبادلات ارزی کشور باز هم با مشکلات بسیاری روبه رو شود.
حال آنکه موکول شدن لغو یا تعلیق تحریم سوئیفت به 8 سال دیگر خلاف متن اصلی توافق است،چنانکه در بند 19 برجام آمده است اروپا در روز اجرا باید خدمات سوئیفت را آزاد کند، اما بر خلاف متن اصلی در ضمیمه 5 برجام که از نظر زمانبندی اجرای تعهدات در توافق ایران و 5+1 مرجعیت دارد، برداشته شدن تحریم سوئیفت به روز انتقال موکول شده است. این به معنی وجود یک تعارض و تناقض آشکار و البته مهم در متن برجام درباره تحریم سویفت است که طبعا در زمان اجرا در بهترین حالت باعث ایجاد یک جنگ حقوقی خواهد شد و در فرض بدبینانهتر تبدیل به اهرمی برای گرفتن امتیازاتی خارج از متن توافقنامه به نفع غرب میشود.
*ساختار حقوقی تحریم دریافت پول نفت ایران
بر اساس این گزارش، همه دولتها در ایران وابستگی عمیقی به درآمدهای نفتی دارند و اولویت اول دولت یازدهم برای اداره اقتصاد نیز بهرهمندی آسان و بدون دردسر از درآمدهای نفتی بوده است. انتصاب بیژن زنگنه به وزارت نفت و وعده افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت خام در همین راستا انجام شد. اگرچه سقوط قیمت نفت و افزایش نیافتن صادرات نفت خام در دو سال اخیر رویای دولت را تا حدودی مشوش کرد اما امید به توافق هستهای و دسترسی به درآمدهای نفتی در راستای رونقبخشیدن به اقتصاد هنوز هم شاهبیت مثنوی نانوشته دولت برای اقتصاد است.
با وجود این امید پررنگ، سند برجام در این باره ابهامات جدی در دل دارد و هنوز مسئولان موفق نشدهاند این ابهامات را شفاف کنند. شباهت ادبیات برجام در این باره به توافق ژنو در کنار گفته صریح بیژن زنگنه وزیر نفت درباره کارآمد نبودن توافق ژنو برای دسترسی ایران به درآمدهای بلوکه شده نفتی، نگرانیها درباره ایجاد مشکل و شیطنت غربیها درباره این دسترسی را تشدید میکند، اما این مساله تنها مقدمه ورود به بحث بلوکه شدن یا قفل شدن locking up درآمدهای نفت ایران است.
تحریم نفتی آمریکا علیه ایران طبق مراحل زیر انجام شد:
الف) کاهش تولید نفت ایران
ب) کاهش و کانالیزه کردن فروش نفت ایران
ج) محدودیت دسترسی ایران به درآمدهای نفتی
بر اساس اولین قانون تحریم نفت ایران در سال 2012 که به DNAA شهرت دارد، در بخش فرعی d از بند 1245 این قانون که به تحریم نفت ایران اختصاص دارد، یک فرآیند 4 مرحلهای برای تحریم نفت ایران طراحی شد:
1- در قطعه اول، طرف بانک مرکزی ایران را تحریم و هرگونه تعامل با آن را ممنوع کرد. (NDAA sec 1245 (d)(1
2- همزمان موسسات مالی و حتی بانکهای مرکزی کشورهایی که در تراکنش مالی مربوط به نفت ایران درگیر باشند را تحریم کرد (NDAA sec 1245 (d)(3
3- همچنین خود تراکنش مالی که با موضوع نفت خام و سایر محصولات نفتی ایران باشد را نیز تحریم کرد. (NDAA sec 1245 (d)(4
4- قطعه چهارم پازل، استثنا کردن برخی از کشورهای اصلی خریدار نفت بود که این کار را برای جلوگیری از بیثباتی بازار نفت انجام داد. رئیسجمهور آمریکا هر شش ماه یکبار لیست کشورهای استثنا شده را اعلام میکرد، اما استثنا شدن این کشورها مشروط به «کاهش خرید نفت ایران» به صورت مستمر بود. با این کار فروش نفت خام ایران به صورت مستمر کاهش مییافت.
بعد از این 4 مرحله اولیه، با توجه به اینکه ایران هنوز میتوانست پول فروش نفت را با تبدیل به دیگر ارزها و سپس به طلا از طریق ترکیه و امارات به کشور منتقل کند، کنگره آمریکا با تصویب قانون کاهش تهدید ایران TRA علاوه بر تحریم طلا و فلزات گرانبها، ادامه خرید نفت خام از ایران را مشروط به «بلوکه شدن درآمد حاصل از آن در کشور خریدار نفت» کرد. به عبارت دیگر شرط دیگری در کنار شرط کاهش مستمر خرید نفت خام از ایران قرار داد.
بر اساس بخش 504 این قانون، این پولها در حسابی به نام ایران در کشور هدف واریز میشد و ایران تنها میتوانست در تجارت دوجانبه،آن هم برای خرید اقلام بشردوستانه مانند غذا و دارو از آن استفاده کند. ایران نمیتوانست این پولها را از آن حساب منتقل کند.(تبدیل پول بلوکه شده ایران به پشتوانه فاینانس چین به همین دلیل انجام شد)
بر اساس اظهارات دیوید کوهن معمار تحریمهای ایران، درآمدهای ایران از معدود کشورهای خریدار نفت محصور locks up میشود.
این دو قانون و محتویات آنها، ساختار اصلی تحریم نفت ایران و بلوکه شدن پول آن را تشکیل میدهد. با این وجود، در متن سند برجام و ضمایم آن، هیچ اشارهای به قفل شدن پولهای نفتی و لغو تحریمهای مربوط به آن وجود ندارد.
*لغو تحریم پول بلوکه شده نفت در برجام گم شد؟
مهمتر از آن، در هیچ بخشی از متن برجام هیچ ارجاعی به بخش (sec1245 (d)(4 از قانون NDAA و نیز به بخش sec504 قانون TRA نشده، بلکه تنها به بخش 1 و 3 از قانون NDAA اشاره شده است که بر اساس آن فقط تحریم بانک مرکزی ایران و موسسات مالی خارجی طرف حساب ایران، تعلیق میشود و به عبارت سادهتر تحریم تراکنش مالی با موضوع نفت خام ایران همچنان پابرجا میماند. همچنین بر اساس قانون TRA شرط محصور شدن درآمدهای نفتی ایران (Locking Up Iran,s Oil Revenues) هنوز پابرجاست، چرا که بند مرتبط در قانون کاهش تهدید ایران یعنی (504 TRA sec) نیز در برجام مورد اشاره قرار نگرفته است.
در نتیجه درآمدهای نفتی ایران چه آنهایی که در گذشته حاصل شده است و هماکنون در کشورهای هند، چین، کره جنوبی، ژاپن و ترکیه است و چه آنهایی که در آینده قرار است فروخته شود، از دسترس ایران خارج شده و به صورت محصور (Locking Up) درخواهد آمد.
به نظر میرسد طرفهای غربی در مذاکرات و تنظیم سند برجام شیطنت بسیار ویژهای به خرج دادهاند تا بخشهای مهمی از تحریمهای ایران نه تنها لغو نشود، بلکه حتی این تحریمهای مهم تعلیق نیز نشوند تا به مانند شمشیر داموکلس بر سر ایران باقی مانده و حتی در صورت تعلیق داوطلبانه آن از سوی اروپا و آمریکا، زمینه امتیازگیری هر چهبیشتر آنها را در زمینههای مختلف استراتژیک و راهبردی از ایران فراهم کند.
توضیحات متخصصان حقوقی و به خصوص اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای میتواند در این زمینه ابهام زدایی کرده و به شفاف شدن موضوع کمک کند.
از این محل میتوانید فایل پاورپوینت تهیه شده در این باره که به طور کامل و مستند به متن برجام این ابهامات رو توضیح میدهد دریافت کنید.
مهمترین دلیل مذاکره ایران و غرب بر سر مساله هستهای را تشدید تحریمها به خصوص تحریمهای اقتصادی معرفی میکنند. مهمترین خواسته طرف ایرانی در مذاکرات نیز لغو تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان بوده است. در سند برجام نیز مهمترین تعهدات غرب به ایران در حوزه تحریمها تعریف شده است.
با این وجود سند برجام (فارغ از انتقادات یا حمایتهایی که درباره دادهها و ستاندههای آن شنیده میشود) درباره دو تحریم بسیار مهم سکوت کرده یا ابهام دارد و این گمان را تقویت کرده است که علیرغم تلاش تیم مذاکرهکننده ایرانی، طرف غربی شیطنت ویژهای در این حوزه به خرج داده است تا دست خود را در حفظ ساختار تحریمها باز نگه دارد.
سند برجام فارغ از اینکه به طور کلی به جای لغو تحریمها، بر تعلیق تحریمها تکیه دارد و در بعضی موارد(تحریمهای یک جانبه ایالات متحده) حتی قانون تحریم نیز تعلیق نشده و تنها دستورالعمل اجرایی آن معلق شده است، درباره تعلیق یا لغو دو تحریم مهم ابهامات بسیار جدی دارد: سویفت و پول بلوکه شده نفت ایران.
*ابهام برجام درباره لغو تحریم سویفت
یکی از مهمترین تحریمهای اتحادیه اروپا علیه کشورمان تحریم خدمات پیام رسانی مالی بوده است. سویفت مهمترین خدمات پیام رسانی مالی در اروپا محسوب میشود. سوئیفت یک بستر تبادل اطلاعات امن و آنلاین است که بیش از 15 سال از شروع فعالیت آن میگذرد. این شرکت بلژیکی، ذیل قوانین اتحادیه اروپا فعالیت میکند. استفاده از این ابزار اثر مهمی در توسعه روابط بانکی و تسهیل آن دارد و به خصوص در تعامل میان بانکهای ایرانی و بانکهای خارجی نقش بسیار مهمی ایفا میکند.
بر اساس توافق جامع اتحادیه اروپا تحریم مربوط به سوئیفت را در روز اجرای توافق تعلیق یا لغو نمیکند. بلکه برداشته شدن این تحریم به روز انتقال یعنی 8 سال بعد موکول شده است. وجود این تحریم سبب خواهد شد که حتی با وجود بیرون آمدن بانک مرکزی کشور از تحریم، تبادلات ارزی کشور باز هم با مشکلات بسیاری روبه رو شود.
حال آنکه موکول شدن لغو یا تعلیق تحریم سوئیفت به 8 سال دیگر خلاف متن اصلی توافق است،چنانکه در بند 19 برجام آمده است اروپا در روز اجرا باید خدمات سوئیفت را آزاد کند، اما بر خلاف متن اصلی در ضمیمه 5 برجام که از نظر زمانبندی اجرای تعهدات در توافق ایران و 5+1 مرجعیت دارد، برداشته شدن تحریم سوئیفت به روز انتقال موکول شده است. این به معنی وجود یک تعارض و تناقض آشکار و البته مهم در متن برجام درباره تحریم سویفت است که طبعا در زمان اجرا در بهترین حالت باعث ایجاد یک جنگ حقوقی خواهد شد و در فرض بدبینانهتر تبدیل به اهرمی برای گرفتن امتیازاتی خارج از متن توافقنامه به نفع غرب میشود.
*ساختار حقوقی تحریم دریافت پول نفت ایران
بر اساس این گزارش، همه دولتها در ایران وابستگی عمیقی به درآمدهای نفتی دارند و اولویت اول دولت یازدهم برای اداره اقتصاد نیز بهرهمندی آسان و بدون دردسر از درآمدهای نفتی بوده است. انتصاب بیژن زنگنه به وزارت نفت و وعده افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت خام در همین راستا انجام شد. اگرچه سقوط قیمت نفت و افزایش نیافتن صادرات نفت خام در دو سال اخیر رویای دولت را تا حدودی مشوش کرد اما امید به توافق هستهای و دسترسی به درآمدهای نفتی در راستای رونقبخشیدن به اقتصاد هنوز هم شاهبیت مثنوی نانوشته دولت برای اقتصاد است.
با وجود این امید پررنگ، سند برجام در این باره ابهامات جدی در دل دارد و هنوز مسئولان موفق نشدهاند این ابهامات را شفاف کنند. شباهت ادبیات برجام در این باره به توافق ژنو در کنار گفته صریح بیژن زنگنه وزیر نفت درباره کارآمد نبودن توافق ژنو برای دسترسی ایران به درآمدهای بلوکه شده نفتی، نگرانیها درباره ایجاد مشکل و شیطنت غربیها درباره این دسترسی را تشدید میکند، اما این مساله تنها مقدمه ورود به بحث بلوکه شدن یا قفل شدن locking up درآمدهای نفت ایران است.
تحریم نفتی آمریکا علیه ایران طبق مراحل زیر انجام شد:
الف) کاهش تولید نفت ایران
ب) کاهش و کانالیزه کردن فروش نفت ایران
ج) محدودیت دسترسی ایران به درآمدهای نفتی
بر اساس اولین قانون تحریم نفت ایران در سال 2012 که به DNAA شهرت دارد، در بخش فرعی d از بند 1245 این قانون که به تحریم نفت ایران اختصاص دارد، یک فرآیند 4 مرحلهای برای تحریم نفت ایران طراحی شد:
1- در قطعه اول، طرف بانک مرکزی ایران را تحریم و هرگونه تعامل با آن را ممنوع کرد. (NDAA sec 1245 (d)(1
2- همزمان موسسات مالی و حتی بانکهای مرکزی کشورهایی که در تراکنش مالی مربوط به نفت ایران درگیر باشند را تحریم کرد (NDAA sec 1245 (d)(3
3- همچنین خود تراکنش مالی که با موضوع نفت خام و سایر محصولات نفتی ایران باشد را نیز تحریم کرد. (NDAA sec 1245 (d)(4
4- قطعه چهارم پازل، استثنا کردن برخی از کشورهای اصلی خریدار نفت بود که این کار را برای جلوگیری از بیثباتی بازار نفت انجام داد. رئیسجمهور آمریکا هر شش ماه یکبار لیست کشورهای استثنا شده را اعلام میکرد، اما استثنا شدن این کشورها مشروط به «کاهش خرید نفت ایران» به صورت مستمر بود. با این کار فروش نفت خام ایران به صورت مستمر کاهش مییافت.
بعد از این 4 مرحله اولیه، با توجه به اینکه ایران هنوز میتوانست پول فروش نفت را با تبدیل به دیگر ارزها و سپس به طلا از طریق ترکیه و امارات به کشور منتقل کند، کنگره آمریکا با تصویب قانون کاهش تهدید ایران TRA علاوه بر تحریم طلا و فلزات گرانبها، ادامه خرید نفت خام از ایران را مشروط به «بلوکه شدن درآمد حاصل از آن در کشور خریدار نفت» کرد. به عبارت دیگر شرط دیگری در کنار شرط کاهش مستمر خرید نفت خام از ایران قرار داد.
بر اساس بخش 504 این قانون، این پولها در حسابی به نام ایران در کشور هدف واریز میشد و ایران تنها میتوانست در تجارت دوجانبه،آن هم برای خرید اقلام بشردوستانه مانند غذا و دارو از آن استفاده کند. ایران نمیتوانست این پولها را از آن حساب منتقل کند.(تبدیل پول بلوکه شده ایران به پشتوانه فاینانس چین به همین دلیل انجام شد)
بر اساس اظهارات دیوید کوهن معمار تحریمهای ایران، درآمدهای ایران از معدود کشورهای خریدار نفت محصور locks up میشود.
این دو قانون و محتویات آنها، ساختار اصلی تحریم نفت ایران و بلوکه شدن پول آن را تشکیل میدهد. با این وجود، در متن سند برجام و ضمایم آن، هیچ اشارهای به قفل شدن پولهای نفتی و لغو تحریمهای مربوط به آن وجود ندارد.
*لغو تحریم پول بلوکه شده نفت در برجام گم شد؟
مهمتر از آن، در هیچ بخشی از متن برجام هیچ ارجاعی به بخش (sec1245 (d)(4 از قانون NDAA و نیز به بخش sec504 قانون TRA نشده، بلکه تنها به بخش 1 و 3 از قانون NDAA اشاره شده است که بر اساس آن فقط تحریم بانک مرکزی ایران و موسسات مالی خارجی طرف حساب ایران، تعلیق میشود و به عبارت سادهتر تحریم تراکنش مالی با موضوع نفت خام ایران همچنان پابرجا میماند. همچنین بر اساس قانون TRA شرط محصور شدن درآمدهای نفتی ایران (Locking Up Iran,s Oil Revenues) هنوز پابرجاست، چرا که بند مرتبط در قانون کاهش تهدید ایران یعنی (504 TRA sec) نیز در برجام مورد اشاره قرار نگرفته است.
در نتیجه درآمدهای نفتی ایران چه آنهایی که در گذشته حاصل شده است و هماکنون در کشورهای هند، چین، کره جنوبی، ژاپن و ترکیه است و چه آنهایی که در آینده قرار است فروخته شود، از دسترس ایران خارج شده و به صورت محصور (Locking Up) درخواهد آمد.
به نظر میرسد طرفهای غربی در مذاکرات و تنظیم سند برجام شیطنت بسیار ویژهای به خرج دادهاند تا بخشهای مهمی از تحریمهای ایران نه تنها لغو نشود، بلکه حتی این تحریمهای مهم تعلیق نیز نشوند تا به مانند شمشیر داموکلس بر سر ایران باقی مانده و حتی در صورت تعلیق داوطلبانه آن از سوی اروپا و آمریکا، زمینه امتیازگیری هر چهبیشتر آنها را در زمینههای مختلف استراتژیک و راهبردی از ایران فراهم کند.
توضیحات متخصصان حقوقی و به خصوص اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای میتواند در این زمینه ابهام زدایی کرده و به شفاف شدن موضوع کمک کند.
از این محل میتوانید فایل پاورپوینت تهیه شده در این باره که به طور کامل و مستند به متن برجام این ابهامات رو توضیح میدهد دریافت کنید.