آخرین: چندی قبل دختر 22 سالهيي به نام فهيمه براي رفتن به آموزشگاه از منزلشان در منطقه شهران خارج شد و ديگر برنگشت. پدر فهيمه كه نسبت به سرنوشت دخترش نگران شده بود، به كلانتري 142 كن رفت و براي يافتن او تقاضاي كمك كرد.
فرداي آن روز پسر ناشناسي با پدر فهيمه تماس گرفت و گفت: ما دخترتان را گروگان گرفتهايم و بايد 450 هزار تومان به ما بدهيد تا فهيمه را آزاد كنيم.
پدر فهيمه قبول كرد و شخا آدمربا در ميدان صادقيه تهران قرار ملاقات گذاشت تا پول درخواستي را تحويل بدهد و دخترش را آزاد كند،اما ابتدا موضوع را با پليس در ميان گذاشت. كارآگاهان به او توصيه كردند، با كيف پول در سر قرار حاضر شود و منتظر رسيدن آدمربا بماند. ساعتي پيش از فرا رسيدن زمان ملاقات، ماموران در اطراف محل قرار كمين كردند. بدون اينكه ديده شوند.
اما پدر فهيمه هر چه به انتظار ايستاد، خبري از جوان ناشناس نشد.
او با نااميدي و اضطراب به خانه برگشت و همان شب جوان ناشناس در يك تماس تلفني به او گفت: دخترت هرگز به خانه برنميگردد. ديگر منتظرش نباشيد. پس از گفتن اين جمله فورا تلفن را قطع كرد. از سوي ديگر، كارآگاهان جستوجوي گستردهيي را براي يافتن دختر ربوده شده آغاز كردند تا اينكه با گذشت پنج روز از اين ماجرا، فهيمه با پدرش تماس گرفت و گفت: من در ميدان آزادي منتظرت هستم و از چنگ آدمربايان فرار كردهام. ماموران همراه با پدر فهيمه به ميدان آزادي رفتند و با دختر جوان روبرو شدند. فهيمه همان موقع همراه ماموران به دايره يازدهم آگاهي تهران رفت تا در آنجا شكايت خود را مطرح كند. ماموران كنجكاو بودند كه بدانند چه بلايي بر سر فهيمه آمده و چگونه به تنهايي برگشته است. فهيمه كه بشدت ترسيده بود ماجراي ربوده شدنش را چنين تعريف كرد: روز دوم اسفندماه از آموزشگاه بيرون آمدم تا به خانه برگردم. در ميدان نور سوار خودرويي شدم كه سه سرنشين داشت. هر سه پسر جواني بودند كه يكي از آنها در صندلي جلو و ديگري در صندلي عقب نشسته بود. جوان سوم هم رانندگي ميكرد. در ميانه راه پسر جواني كه در صندلي عقب نشسته بود، چاقويي از جيبش درآورد و به پهلويم فشار داد. ميخواستم فرياد بزنم، اما دستهايش را روي دهانم گذاشت و مرا روي صندلي خواباند.
آنها در تاريكي شب به سمت يافتآباد راه افتادند و مرا در منطقه چهاردانگه به اتاقكي در حاشيه يك زمين كشاورزي بردند.
به آنها التماس كردم كه با من كاري نداشته باشند، اما هر سه با زور وحشيگري به من تجاوز كردند و بعد مرا در اتاقي انداختند و زندانيام كردند.
فرداي آن روز هم دو جوان افغاني كه كارگر زمين كشاورزي بودند به سراغم آمدند و به من تجاوز كردند.
چند بار ميخواستم خودم را بكشم، اما نشد. مدت چهار شبانه روز در آن خانه كوچك زنداني بودم، تا اينكه روز پنجم، سه پسر جوان براي انجام كاري از آنجا رفتند، ساعتي بعد به سراغ يكي از كارگران افغاني رفتم و با دادن مقداري پول و زنجير طلايم از او خواستم كه يك اتومبيل برايم بگيرد. او هم پذيرفت و با گرفتن پول و زنجير طلا مرا سوار اتومبيل كرد تا از آنجا بروم…
بعد از صحبت هاي فهيمه، كارآگاهان به منطقه چهاردانگه رفتند و دو كارگر افغاني به نام اوصف و شكور و پسرجواني به نام مصطفي )19ساله( را كه راننده اتومبيل بود، دستگير كردند.
اوصف و شكور به تجاوز به دختر جوان اعتراف كردند و مصطفي در بازجويي اوليه گفت: من راننده بودم و از ماجراي آدمربايي خبر نداشتم و يكي از دوستانم به من گفته بود كه در منطقه ميدان نور با دوست دخترش قرار دارد. من هم با آنها رفتم، اما وقتي دختر جوان سوار ماشين شد. دوستم با چاقو او را تهديد كرد و به زمين كشاورزي برد. اما همين جوان در بازجوييهاي بعدي اعتراف كرد كه او نقشه آدمربايي را ميدانسته و به دختر جوان هم تجاوز كرده است.
كارآگاهان با اطلاعات به دست آمده، يكي از همدستان او به نام داود را كه در ربودن فهيمه شركت داشت دستگير كردند. اما هنوز سومين جوان فراري است.
پرونده اين آدمربايي به شعبه 77 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و ديروز در دادگاه مصطفي و همدستش داود به ربودن دختر و تجاوز به او اعتراف كردند.
اكنون تلاشي دوباره براي دستگيري سومين جوان متجاوز آغاز شده است تا قاضي دادگاه حكم خود را درباره متهمان صادر كند.
پرونده اين جنايت سياه كه با توجه به اقرار صريح ربايندگان دختر جوان به تجاوز به عنف به نظر مى رسد آنان با مجازات اعدام روبرو شوند به شعبه ۷۷ دادگاه كيفرى استان تهران ارجاع شده است وقرار است ۵ قاضى به اتهامات هولناك عاملان جنايت سياه رسيدگى كنند.
آدم ربایی و تجاوز 5 نفر به دختر جوان
به آنها التماس كردم كه با من كاري نداشته باشند، اما هر سه با زور وحشيگري به من تجاوز كردند و بعد مرا در اتاقي انداختند و زندانيام كردند.
! چرا جلوي ورود آنها گرفته نمي شه ؟!اكثراون هم بدون مجوزند؟!
البته تذكري هم براي خانواده ها كه شب هنگام داخل خودروهاي باسه سرنشين مرد يك دختر بچه ....
برای بار دوم ........ کنید..این جا صحبته قصاصه. ... گوهرم رو گرفتی/گوهرت رو .......... میگیرم