در یکی از برنامههای کوهنوردی به دماوند با یکی از همین تور لیدرهای آموزش یافته موسسه طبیعت برخورد میکنی، او را رضا صدا میزدند، بسیار خوشرو و با انرژی، مولفه ای که همه راهنمایان گردشگری باید چنین خصلتهای را داشته باشند، سه روزی که با تیم هستی آقا رضا در خط نخست راهنمای کوهنوردان تلاشهای بسیاری میکند و در نهایت پس از صعود به دماوند فرصتی پیش میآید تا از دغدغههای شغل تور لیدری بیشتر بگویید، کما اینکه وقتی وی متوجه میشود که خودت نیز دوره دیده تور لیدری هستی برای مصاحبه رغبت بیشتری نشان میدهد و یکی از صحبتهایش نیز که تعریف خاطره ای از 40 پزشک جراح بود را به عنوان تلخترین خاطره فعالیتیاش یاد میکند.
این تور لیدر عنوان کرد: در یکی از برنامههای راهنمایی گردشگری که به یکی از کشورهای همسایه داشتم، با تیمی 40 نفره مواجه بودم که در طول سفر نیز وضعیت جسمی بیشترشان مناسب نبود و حالت تهوع و استفراغ و مشکلات دیگری را با آنان داشتم، ولی نکته مهمی که بودن با آنها را برایم سختتر کرده بود مربوط به زمان معرفی بیوگرافیشان بود.
وی بیان کرد: من به عنوان یک تورلیدر باید برای هر سفری خودم را به طور کامل به مسافران معرفی کنم بنابراین فرصتی پیش آمد و جلسه معرفی را برگزار کردیم ولی پس از معرفی خودم و تخصصهای که داشتم با نگاههای خاص آنها مواجه شدم، و وقتی تک تک اعضا خودشان را معرفی کردند پی به آن نگاهها بردم.
این تور لیدر با پرداختن به مشکلات سفر و راهنمایی گردشگری این 40 پزشک عنوان کرد: شاید براتون تعجب آور باشد، این افراد در طول سفری که داشتیم حتی یک قرص و دارو همراه نداشتند و وقتی این مسئله برایم سؤال بزرگی شد که در مراسم معرفیشان متوجه شدم هر کدام از این 40 نفر، متخصص، جراح و پزشک حاذقی هستند و حال این در شرایطی بود که باید در این سفر من جدا از نقش راهنمایی گردشگری، پرستاری از آنان را نیز انجام میدادم.