جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۱:۴۳

اصلاح‌طلبان به وجود خائن اعتقاد ندارند؟!

حال که اصلاح طلبان پذیرفته‌اند که گرا دادن به دشمن جرم و خیانت محسوب می شود، کافی است تا مروری بر عملکرد سال‌های اخیر اردوگاه اصلاح‌طلبی داشته باشند تا مشخص گردد که چه تعداد از فعالین این اردوگاه، امروز به بیگانگان پیوسته اند!
کد خبر : ۲۵۳۳۸۶
صراط: اظهارات صادق خرازی در گفتگو با هفته نامه مثلث، اصلاح طلبان را برآشفته است و آنان را در به محکمه افکارعمومی کشانده است. در آن گفتگو خرازی مدعی شده: «معتقدم به اصلاحاتی که نمادهایش مشخص و معین هستند. من اصلاح‌طلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بدو بیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجی‌ها مذاکره می‌کردند و به دشمن ‌گرا می‌دادند؛ من آنها را به‌عنوان اصلاح‌طلب قبول ندارم. لیست‌شان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد. منتها به سیستم امنیتی نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ایران ارائه می‌دهم که بدانید این آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپایی یا فرانسوی یا فلان مقام ارشد آمریکایی پنهان مذاکره کرده و‌گرا داده است. ما این را قبول نداریم»

 این اظهارات، واکنش‌های تند افراطیون اصلاح‌طلب را که اغلب درفتنه 88 هم نقش داشته اند به همراه داشته است. در این میان ادعایی از جانب روزنامه آرمان مطرح گردیده که تعجب مخاطبین را به همراه دارد. این روزنامه مدعی شده: «اصلاح‌طلبان قاطعانه از خرازی خواستند اگر لیستی از افرادی در اختیار دارد که به دشمن گرا داده‌اند باید هر چه سریعتر آن را منتشر کند تا شناخت اصلاح‌طلبان از این افراد که خرازی مدعی گرا دادن آنها به دشمن است بیشتر شود و اگر ادعای آقای دیپلمات صحت داشته باشد، با آنها مرزبندی صورت گیرد. از سوی دیگر‌ گرا دادن به دشمن جرم کمی نیست که بتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد. این موضوع نه جناحی بلکه ارتباط مستقیم با منافع و امنیت ملی سر و کار دارد پس اگر صادق‌خان خزاری لیستی از گرادهندگان به دشمن داشت به چه سبب این لیست را تحویل نهادهای امنیتی کشور نداده که با متخلفان برخورد جدی شود؟»

همچنین اصلاح طلبان در اعتراض به خرازی در شبکه های مجازی کمپینی راه اندازی کرده و  خواستار معرفی اصلاح طلبان خائن شده‌اند. آنها خطاب به خرازی نوشته‌اند: «آقای دکتر خرازی! ریاست محترم شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان؛ به خدمت شریف شما عارض هستیم شما در روزهای گذشته طی مصاحبه ای اعلام کردید که لیستی از اصلاح طلبانی که در دوره ی مسولیت شما در وزارت خارجه، شاهد رفتارهای خائنانه و خلاف منافع ملی آنها بوده اید را در اختیار دارید. ما به عنوان جمعی از فعالین سیاسی جوان که وارثین آینده ی این مرام و مسلک سیاسی هستیم و بر لزوم پالایش آن از هر نوع آلودگی سیاسی و امنیتی واقف هستیم، از حضرتعالی تقاضا داریم بصورت رسمی و شفاف اسامی این افراد را در اختیار افکار عمومی قرار دهید.»

حال که اصلاح طلبان بالاخص نسل جوان ایشان که چندان ازگذشته آگاه نیستند و البته جویای فهم حقیقت‌اند، پذیرفته‌اند که گرا دادن به دشمن جرم و خیانت محسوب ‌شده و حاضرند از این خائنین به ملت و کشور برائت جسته و مرزبندی داشته باشند، باید گفت که لازم نیست تا منتظر ارائه لیست از جانب آقای خرازی باشند، چرا که کافی است تا مروری بر عملکرد سال‌های اخیر اردوگاه اصلاح‌طلبی داشته باشند تا مشخص گردد که چه تعداد از فعالین این اردوگاه، امروز در آغوش بیگانگان قرار گرفته‌اند، بدون آنکه اصلاح‌طلبان حاضر باشند از آنان برائت بجویند و مرزبندی خود را اعلام نمایند. این خائنین اصلاح‌طلب را این چنین می‌توان دسته بندی نمود:

1- جمعی از فعالین احزاب سیاسی اردوگاه دوم خرداد و نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم

2- جمعی از روشنفکران سکولار که با حاکمیت دینی و حکومت اسلامی تعارض بنیادی داشته و جمهوری اسلامی را اندیشه‌ای پارادوکسیکال می‌خوانند.

3- قلم بدستان و روزنامه‌نگاران مطبوعات زنجیره‌ای که صحنه گردان عرصه "شارلاتانیزم مطبوعاتی" در دوران حاکمیت دولت دوم خرداد بودند.

4- جمعی از چهره‌های افراطی جنبش دانشجویی جریان دوم خرداد که در ایجاد اغتشاش و بلوا در برخی از دانشگاههای کشور در بعد از دوم خرداد 1376و خلق حوادث تلخی چون ماجرای 18 تیر سال 1378 درگیری‌های خرم آباد و ایجاد انحراف و استحاله در بخشی از جنبش دانشجویی در آن دوران نقش اصلِی را  بر عهده داشتند.

5- بخشی از هنرمندان بریده از ملت و دارای ویژگی "کیش شخصیت" که هنر خود را در خدمت نظام سلطه و در ضدیت با حکومت دینی قرار داده و اسلام و انقلاب را بزرگترین مانع در برابر ترویج اندیشه های انحرافی‌شان در حوزه هنر مبتذل و گسترش اباحی گری ‌می‌دانند و به این بهانه به صف مخالفین پیوسته اند.

اگر بخواهیم با صراحت بیشتری از اسامی این گرا دهندگان به دشمن یاد کنیم می‌توانیم به افرادی چون عبدالکریم سروش، محسن کدیور، عطاالله مهاجرانی، محسن سازگارا، اکبر گنجی، علی افشاری، محسن مخملباف، اردشیر امیر ارجمند, مجتبی واحدی، علی مزروعی، فاطمه حقیقت جو، حسن یوسفی اشکوری، مهرانگیز کار، موسوی خوئینی ها، مصطفی رخ صفت، مجید محمدی و ... یاد کنیم که تمام قد در طول چند ساله گذشته در خدمت رسانه‌های بیگانه بوده و از این طریق ارتزاق کرده‌اند.

همچنین نمونه‌های فراوانی از خیانت‌های این افراد و گرا دادن به دشمن درطول این سالها ثبت گردیده که گردآوری همه آنها مثنوی هزار من خواهد شد. تنها به عنوان یک نمونه می‌توان به اقدامات خیانت آمیز این جریان در تلاش برای افزایش فشارهای بین‌المللی بر جمهوری اسلامی به بهانه حقوق بشر اشاره کرد که از سال 88 با نوشتن نامه‌ای خطاب به خانم "ناوانتم پیلی" کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد آغاز و بعد از آن با تحریک و امضا گرفتن از 265 تن اساتید غیرایرانی دانشگاههای آمریکا و اروپا برای نوشتن نامه‌ای به آقای "بان کی مون" دبیرکل سازمان ملل ادامه یافت.

در بخشی از این نامه به خانم "پیلی"(19/5/88) که در حالتی فراخوان از ایرانیان سراسر جهان خواسته شده است تا پای آن را امضا نمایند, آمده است: «این ]جمهورِی اسلامِی[ رژیمی است که به طور سازمان یافته مخالفان و منتقدان را بازداشت و در سلول های انفرادی سپاه پاسداران، وزرات اطلاعات، نیروی انتظامی، حفاظت اطلاعات قوه ی قضائیه، سازمان زندانها و بسیج شکنجه می کند. این رژیمی است که زنان را به دلیل درخواست برابری حقوقی با مردان بازداشت و مجبور به اعتراف به جرائم ناکرده می‌کند. این رژیمی است که نقض نهادینه و گسترده ی حقوق همه‌ی اقشار از جمله کارگران، دانشجویان، معلمان، جوانان و هنرمندان و نویسندگان و روزنامه نگاران را به اعمال جاری دولت تبدیل کرده است.  این رژیمی است که به باور میلیون ها ایرانی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری رأی مردم را ربود، آنها را مورد ضرب و شتم قرار داد، دهها تن را به شهادت رساند، هزاران تن را بازداشت و در سلول های انفرادی تحت فشارهای جسمی و روانی قرار داده است که به مرگ برخی از زندانیان منجر شده است.»

نویسندگان وابسته و وطن فروش در ادامه جهت وارد ساختن فشارهای بین المللی به جمهوری اسلامی, خواستار جلوگیری از ورود رئیس جمهوری ایران زمین به نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان در سپتامبر پیش رو(شهریور 1388) می شود. این خائنین به وطن، کار را به آنجا می‌رسانند که حتی جلوتر از رژیم صهیونیستی خواستار معرفی سران نظام اسلامی به عنوان "جنایت کار" شده و دستگیری و بازداشت رئیس جمهوری 5/24 میلیونی ملت ایران را از دشمنان وطن خواستار می‌شوند. در این باره در متن این نامه آمده است:

«ما از شما درخواست می کنیم  تا پرونده ی نقض برنامه ریزی شده و گسترده‌ی حقوق اساسی مردم ایران را به شورای امنیت بسپارید  تا شورا  پرونده ی سران رژیم  را به عنوان "جنایت علیه بشریت" تصویب کرده و به دادگاه بین المللی کیفری ارسال نماید.»

همین اقدامات بود که بستر را برای دشمنان انقلاب اسلامی فراهم آورد تا یار دیگر مساله ارسال گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی وضع حقوق بشر در ایران را به عنوان اهرم فشاری بر جمهوری اسلامی علم نمایند. در ادامه انتشار نامه‌ای دیگر خطاب به "احمد شهید" گزارشگر ویژه سازمان ملل بود که در فهرست امضاکنندگان این نامه خائنانه اسامی افرادی چون: یرواند آبراهامیان، کاظم علمداری، داریوش آشوری، رضا براهنی، حمید دباشی، حسین قاضیان، رامین جهانبگلو، مهرانگیز کار، عبدالکریم لاهیجی، عباس میلانی به چشم می‌خورد.

از این نمونه‌های خیانت آمیز که به صراحت توهینی به همه ملت ایران است، در کارنامه اصلاح طلبان فراوان می‌توان یافت که دوستان جوان اصلاح‌طلب مشتاق کشف حقیقت، کافی است که خود جستجویی را در فضای مجازی انجام دهند تا ابعاد این مساله روشن گردد. چه خوب که این صف‌بندی و مرزبندی از همینک آغاز شود و منتظر لیست‌هایی که در جیب‌ها مخفی است نمانیم!
منبع: بصیرت
برچسب ها: صراط خائن