صراط: پس از آنکه محمدرضا گلزار علت جدایی خودش از گروه سازندهی سریال «عشق تعطیل است» را ضعف متن این سریال دانست، بیژن بیرنگ از پشتصحنه این سریال و ماجراهایی سخن گفته که این بازیگر به وجود آورده است.
بیرنگ که هم کارگردان این سریال بود و هم نویسنده متن آن در گفتوگو با هفتهنامه تماشاگران امروز از ماجراهایی سخن گفته که باعث شده این سریال پس از قسمت پنجم زمینگیر شود.
به گزارش خبرآنلاین، سریال «عشق تعطیل است» برای پخش در شبکه نمایش خانگی تولید شد و خیلی زود ساخت آن متوقف شد.
محمدرضا گلزار در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود که «علت جدایی من و تیم سازنده از این پروژه دور بودن متن اثر از سلیقه من بود... اگر بخواهم در خصوص جزئیات جدا شدن از پروژه خانگی «عشق تعطیل نیست» بگویم همین كافى ست كه همه باهم انصراف دادیم، یعنی قبل از شروع قسمت 6 من بهشخصه و به خاطر خواسته جمعی گروه، کارگردان را صدا کردم و از او خواستم متن را به خاطر عدم علاقه مردم به آن عوض کند و نویسنده جدیدی به گروه اضافه کند که کارگردان زیر بار چنین کاری نرفت و ترجیح داد که کار را متوقف کند. این شد که همه باهم انصراف دادیم و پروژه متوقف شد.»
بیژن بیرنگ که ساخت سریالهای پرمخاطبی مثل «همسران» و «خانه سبز» را در کارنامهی کاریاش دارد، به تماشاگران امروز گفته که او این سریال را تعطیل نکرده و در انتخاب بازیگر برای این مجموعه اشتباه کرده است.
او بابیان این مطلب که بعضي از دوستان درك نكردند چهکاری قرار است انجام بدهند، گفته: «نه خانم مهناز افشار مشكلي داشت و نه باقي دوستان. اين مشكل را آقاي گلزار به وجود آوردند و سرمايهگذار.»
او گفته: «آقای گلزار از طرف سرمايهگذار به من تحميل شد به این شکل كه اين سريال را در صورتي ميتوانيم بسازيم كه آقاي گلزار باشد. ايشان اين سبك بازي را بلد نيست، در لحظات عاطفي مشكل دارد، در خنداندن مشكل دارد، جنس كمدي كار ما یک كمدي كلام است و احتياج به يك مقدار کار تئاتری دارد و هر كلمهاي باعث ميشود كلمه ديگر به وجود بيايد و اين بايد مخاطب را بخنداند و يك نوع بذلهگويي خاص از بازيگر ميخواهد که ایشان با این جنس کار مشكل دارد.»
او اضافه کرده: «البته اين بذلهگويي را به نظرم باقي دوستان مثل آقاي حقیقت دوست و خانم افشار داشتند و شيرين و خيلي خوب بودند. حتي زانيار خسروي، آقاي خمسه، خانم مهرانه مهينترابي و بازيگرهاي جديدي مثل حديث ميراميني، خانمي كه نقش دختر كوچك را بازي ميكردند، داشتند و به یکشکلی همراه كار بودند. مثلاً خانم افشار از روز اول معتقد بود كه اين كار جديدي است و تمام سعيمان را بايد بكنيم كه اين اتفاق بيفتد. آقاي خمسه همينطور، خانم مهرانه مهينترابي هم. تنها كسي كه اين ميان مانع كار بود به نظر من آقاي گلزار بود.»
این کارگردان گفته: «آقاي گلزار به نظر من بايد ياد بگيرد که با سوپراستار بودن و با طمطراق و يراق وارد صحنه شدن و گوش به حرف كارگردان نسپردن و اينكه من همين هستم و بايد باشم، چون از من در بيرون چنين انتظاري است، نميتواند يك كار جديد را به وجود بياورد. تلویحاً چندین بار اين اواخر به ایشان گفتم ما آدمهايي مثل خسرو شكيبايي يا فردوس كاوياني و باقي بازيگرهايي كه در طول اين سالها با آنها کارکردهام، داشتهايم که اینگونه نبودهاند.»
او معتقد است که اين اولین بار بوده که چنین رفتاری را میدیده و برايش جاي تعجب داشته كه يك بازيگر خودش را به كارگردان و متن نسپرد و دائم با جملات و كلماتي كه ميگويد عناد داشته باشد؛ «اگر بخواهم خيلي روراست باشم شايد به اين دليل كه ما صحبت از اين كرديم كه عشق و ارتباطات بايد چطور باشد و چطور بايد سعي كنيم عشق تعطيل نشود و من فكر ميكنم آقاي گلزار با حديث عشق خيلي فاصله داشت. به نظرم ايشان عشق را نميشناسند و نميخواهند بشناسد.»
بیرنگ گفته: «نتيجه كار ایشان نشان داد كه براي چنين كاري ساخته نشدهاند. ايشان یقیناً نميتوانند آقاي شكيبايي باشند. من هميشه اين مورد را درباره آقاي شكيبايي گفتهام كه ایشان كسي بودند كه كلمات و جملاتي را كه به نظرشان شعار بود تبديل به شعور ميكردند، ولي ما متأسفانه در اين كار شاهد بوديم كه كلماتي كه در آن شعور بود تبديل به شعار شد و اين غیرقابلپذیرش است.»
این نویسنده تأکید کرده: «آقاي گلزار كسي بود كه به اين تجربه صدمه زد و من اگر ميتوانستم سري دوم را بسازم با آدمهاي ديگري كار ميكردم كه اگر هم بهاندازه ايشان شناختهشده نباشند، ولي حداقل با اعتماد و عشق كار كنند. مگر ميشود با بيرنگ کارکرد و به او اعتقاد نداشت و بعد هم بگويد نويسنده بايد عوض ميشد؟ اصلاً ايشان در آن حدي است كه بتواند بگويد نويسنده عوض كنيد؟ كدام نويسندهاي در ايران ميتواند در سبك و سياق من بنويسد؟ من به دوستان نويسنده توهين نميكنم، ولي هر كس سبك خاص خودش را دارد و چطور يك آدم ميتواند بعد از 36 سال كه بيرنگ کارکرده، بگويد شما سبك و سياقت را عوض كن و جور ديگر اين سريال را بسازيم و ادامه دهيم؟ البته ايشان از طرف سرمايهگذار حمايت میشد و خب نتيجهاش همين شد كه ميبينيد.»
بیرنگ که هم کارگردان این سریال بود و هم نویسنده متن آن در گفتوگو با هفتهنامه تماشاگران امروز از ماجراهایی سخن گفته که باعث شده این سریال پس از قسمت پنجم زمینگیر شود.
به گزارش خبرآنلاین، سریال «عشق تعطیل است» برای پخش در شبکه نمایش خانگی تولید شد و خیلی زود ساخت آن متوقف شد.
محمدرضا گلزار در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود که «علت جدایی من و تیم سازنده از این پروژه دور بودن متن اثر از سلیقه من بود... اگر بخواهم در خصوص جزئیات جدا شدن از پروژه خانگی «عشق تعطیل نیست» بگویم همین كافى ست كه همه باهم انصراف دادیم، یعنی قبل از شروع قسمت 6 من بهشخصه و به خاطر خواسته جمعی گروه، کارگردان را صدا کردم و از او خواستم متن را به خاطر عدم علاقه مردم به آن عوض کند و نویسنده جدیدی به گروه اضافه کند که کارگردان زیر بار چنین کاری نرفت و ترجیح داد که کار را متوقف کند. این شد که همه باهم انصراف دادیم و پروژه متوقف شد.»
بیژن بیرنگ که ساخت سریالهای پرمخاطبی مثل «همسران» و «خانه سبز» را در کارنامهی کاریاش دارد، به تماشاگران امروز گفته که او این سریال را تعطیل نکرده و در انتخاب بازیگر برای این مجموعه اشتباه کرده است.
او بابیان این مطلب که بعضي از دوستان درك نكردند چهکاری قرار است انجام بدهند، گفته: «نه خانم مهناز افشار مشكلي داشت و نه باقي دوستان. اين مشكل را آقاي گلزار به وجود آوردند و سرمايهگذار.»
او گفته: «آقای گلزار از طرف سرمايهگذار به من تحميل شد به این شکل كه اين سريال را در صورتي ميتوانيم بسازيم كه آقاي گلزار باشد. ايشان اين سبك بازي را بلد نيست، در لحظات عاطفي مشكل دارد، در خنداندن مشكل دارد، جنس كمدي كار ما یک كمدي كلام است و احتياج به يك مقدار کار تئاتری دارد و هر كلمهاي باعث ميشود كلمه ديگر به وجود بيايد و اين بايد مخاطب را بخنداند و يك نوع بذلهگويي خاص از بازيگر ميخواهد که ایشان با این جنس کار مشكل دارد.»
او اضافه کرده: «البته اين بذلهگويي را به نظرم باقي دوستان مثل آقاي حقیقت دوست و خانم افشار داشتند و شيرين و خيلي خوب بودند. حتي زانيار خسروي، آقاي خمسه، خانم مهرانه مهينترابي و بازيگرهاي جديدي مثل حديث ميراميني، خانمي كه نقش دختر كوچك را بازي ميكردند، داشتند و به یکشکلی همراه كار بودند. مثلاً خانم افشار از روز اول معتقد بود كه اين كار جديدي است و تمام سعيمان را بايد بكنيم كه اين اتفاق بيفتد. آقاي خمسه همينطور، خانم مهرانه مهينترابي هم. تنها كسي كه اين ميان مانع كار بود به نظر من آقاي گلزار بود.»
این کارگردان گفته: «آقاي گلزار به نظر من بايد ياد بگيرد که با سوپراستار بودن و با طمطراق و يراق وارد صحنه شدن و گوش به حرف كارگردان نسپردن و اينكه من همين هستم و بايد باشم، چون از من در بيرون چنين انتظاري است، نميتواند يك كار جديد را به وجود بياورد. تلویحاً چندین بار اين اواخر به ایشان گفتم ما آدمهايي مثل خسرو شكيبايي يا فردوس كاوياني و باقي بازيگرهايي كه در طول اين سالها با آنها کارکردهام، داشتهايم که اینگونه نبودهاند.»
او معتقد است که اين اولین بار بوده که چنین رفتاری را میدیده و برايش جاي تعجب داشته كه يك بازيگر خودش را به كارگردان و متن نسپرد و دائم با جملات و كلماتي كه ميگويد عناد داشته باشد؛ «اگر بخواهم خيلي روراست باشم شايد به اين دليل كه ما صحبت از اين كرديم كه عشق و ارتباطات بايد چطور باشد و چطور بايد سعي كنيم عشق تعطيل نشود و من فكر ميكنم آقاي گلزار با حديث عشق خيلي فاصله داشت. به نظرم ايشان عشق را نميشناسند و نميخواهند بشناسد.»
بیرنگ گفته: «نتيجه كار ایشان نشان داد كه براي چنين كاري ساخته نشدهاند. ايشان یقیناً نميتوانند آقاي شكيبايي باشند. من هميشه اين مورد را درباره آقاي شكيبايي گفتهام كه ایشان كسي بودند كه كلمات و جملاتي را كه به نظرشان شعار بود تبديل به شعور ميكردند، ولي ما متأسفانه در اين كار شاهد بوديم كه كلماتي كه در آن شعور بود تبديل به شعار شد و اين غیرقابلپذیرش است.»
این نویسنده تأکید کرده: «آقاي گلزار كسي بود كه به اين تجربه صدمه زد و من اگر ميتوانستم سري دوم را بسازم با آدمهاي ديگري كار ميكردم كه اگر هم بهاندازه ايشان شناختهشده نباشند، ولي حداقل با اعتماد و عشق كار كنند. مگر ميشود با بيرنگ کارکرد و به او اعتقاد نداشت و بعد هم بگويد نويسنده بايد عوض ميشد؟ اصلاً ايشان در آن حدي است كه بتواند بگويد نويسنده عوض كنيد؟ كدام نويسندهاي در ايران ميتواند در سبك و سياق من بنويسد؟ من به دوستان نويسنده توهين نميكنم، ولي هر كس سبك خاص خودش را دارد و چطور يك آدم ميتواند بعد از 36 سال كه بيرنگ کارکرده، بگويد شما سبك و سياقت را عوض كن و جور ديگر اين سريال را بسازيم و ادامه دهيم؟ البته ايشان از طرف سرمايهگذار حمايت میشد و خب نتيجهاش همين شد كه ميبينيد.»