جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۱

ماجرای استخاره داریوش ارجمند برای قبول نقش مالک

داریوش ارجمند در مراسم رونمایی از کتاب «غریب قریب» گفت: تشکری بافنده غریبی در روزگار ماست. تار و پود کتاب از مستندات تاریخی و استعداد هنری است که در شخصیت‌پردازی داستان این رمان به شکل موفق از کار درآمده است.
کد خبر : ۲۵۵۲۶۰
صراط: نشست رونمایی از کتاب غریب قریب اثر سعید تشکری عصر امروز شنبه سوم شهریور با حضور حجةالاسلام و‌المسلمین محمدرضا زائری، داریوش ارجمند، نصرالله قادری نمایشنامه‌نویس، سعید تشکری و جمعی از مسئولان مرکز‌ آفرینش‌های فرهنگی هنری آستان قدس در خبرگزاری مهر برگزار شد.

داریوش ارجمند در این مراسم در سخنانی گفت: نزدیک به 30 سال نوکری امام رضا را در مشهد در آستان قدس و خارج از آن برعهده داشته‌ام. سعید تشکری که امروز مرد مسنی است آن دوران جوان رعنایی بود که دائما در تکاپو، جستجو و کار بود. او در نویسندگی، نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی فعالیت‌های بسیاری داشت. همواره فکر می‌کردم که این جوان روزی خود را به جای بسیار بالایی خواهد رساند.

وی ادامه داد: اگر از منظر هنری به این کتاب نگاه کنیم خواهیم دید که رمان یگانه‌ای است که شبیه آن تاکنون در ادبیات ما نوشته نشده است. اگر هم نوشته شده آنقدر شعارگونه، دم دستی و فریبکارانه بوده است که فرد را دلزده می‌کند. درست مانند برخی مداحان که با حرف‌هایی که می‌زنند من را از دینم زده می‌کنند.

ارجمند تصریح کرد: با خواندن این رمان احساس کردم که با یک اعتقاد و دانش گسترده این جملات بیان شده است. اینکه من بتوانم یک قصه مذهبی را اینگونه در لابه‌لای دالان‌های زمان عبور دهم که گاه شعرگونه، گاه نمایشنامه و گاه تصویر امری بدیع است و همه اینها به برکت پایه اعتقادی سعید تشکری و دانشی است که در سال‌های دراز آموخته است.

وی افزود: درباره حضرت رضا(ع)، مصایب و شعرهای بسیاری گرفته شده است اما اگر از همه افراد بپرسید که سرنوشت حرم رضوی چه بوده و چه دورانی بر او گذشته است، سبک‌تکین چه کرد و چه افرادی را داغ و درفش کردند که به زیارت حضرت نیایند نکات غریبی را خواهید یافت که تاکنون درباره آنها بیان نشده است. البته در همین روزگار نیز این اتفاقات در حال رخ دادن است اینکه عده‌ای مسلمان‌نما با آن شال‌های سیاه و چهره‌های زشت به ما می‌گویند چرا به حرم‌ رضوی و سایر اماکن متبرکه می‌آویزید نشان می‌دهد که اینها هم جزو همان‌ها هستند. کتاب تشکری امروز را برای ما تفسیر می‌کند. در جایی می‌گوید "مرگ چیزی است که همه را در بر می‌گیرد" آنهایی که آمدند آن صندوق چوبی متبرک را ویران کردند، سربازانی که دور حرم را گرفتند تا کسی نزدیک شود همه از بین رفتند اما این مکان متبرک در طول تاریخ پابرجا ماند.

این بازیگر سینما و تلویزیون قصه عشق مطرح شده در ابتدای رمان را حیرت‌انگیز دانست و افزود: در جلد اول کتاب سعید تشکری ما را به حمامی می‌برد که چرک تاریخی را از روح ما می‌شوید در نهایت باید بگوید که فاخرترین هنر این کشور فرش است و تشکری بافنده غریبی در روزگار ما است. زیباترین بافنده فرش هنری در این کتاب است. تار و پود کتاب از مستندات تاریخی و استعداد هنری است که در شخصیت‌پردازی داستان این رمان به شکل موفق از کار درآمده است. من حرکت سیال ذهن را در تشکری دیدم. گویی کسی دیگر از درون ذهنش او را فرمان داده است. این قصه فرض هفت رنگ تاریخی است که تشکری بافته و قیاس آن با فرش، شمسه وسط آن است که در رمان امام رضا به عنوان شمسه بزرگ در نظر گرفته شده و همه افراد و اتفاقات تاریخی حول آن می‌چرخند.

ارجمند ادامه داد: این رمان، قلب تپنده تاریخی این ماجرا را با ما آشنا می‌کند و به ما انتقال احساس زمان را منتقل می‌کند. تشکری موفق شده احساس زمانه پیش از خود را در یک کار هنری به ما منتقل کند. او مزد مجاورت در حرم رضوی و سال‌هایی که آنجا به نمایشنامه‌نویسی را مشغول بود گاه طعنه شنید و گاه نیش خورد اما مثل یک کوه استوار و آرام باقی ماند را از امام رضا گرفت. او نشان داد رشد حرم رضوی چگونه در اعتقادات مردم بوجود آمد و از سفاک‌ترین آدم‌ها تا معتقدترین آدم‌ها را به تصویر کشید.

وی افزود: باید بگویم به برکت هجرت امام رضا (ع) به خراسان، فلسفه اسلامی در کشور ما شکل گرفت. پس از مکه، مدینه و کربلا جای دیگری در جهان چنین قداست طولانی و طویلی نداشته است که مردمان اینگونه به آن هجوم بیاورند. من تاکنون نشده از امام رضا چیزی بخواهم و ایشان به من ندهند.

این بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به خاطره‌ای از حضورش در نقش مالک اشتر گفت: برای نقش مالک در حرم رضوی استخاره کردم. آیه‌ای آمد که من را منع می‌کرد وقتی به تهران برگشتم به آقای میرباقری گفتم که بازی نمی‌کنم و او گفت چرا و من جواب استخاره را نشانش دادم. پس از چند ماه به مشهد روزی در دفترم نشسته بودم که تهیه‌کننده فیلم به دیدنم آمد و از من خواست که دوباره روی این نقش فکر کنم. شب عاشورا بود من با محسن مصطفی‌زاده به حرم رفتم و از او خواستم باز هم برایم استخاره‌ای بگیرد. آیه فرمان خداوند برای ساخت خانه کعبه به حضرت ابراهیم آمد. آقای مصطفی‌زاده به من گفت شک نکن این فرمان خداست و دیگر نباید حتی رقمی برای بازی خود در نقش انتخاب کنی. آمدم پیش آقای میرباقری و دیدم همه عوامل فیلم تغییر کرده‌اند. وقتی پذیرفتم دوباره به مشهد بازگشتم رفتم به پابوس آقا و به ایشان گفتم آقا من قرار است نقش نوکری پدرت را بازی کنم به تنهایی از عهده آن برنخواهم آمد. شما باید کمکم کنید.

ارجمند ادامه داد: به نظرم توفیق سعید تفکری برای نوشتن این رمان نیز ناشی از ارادتی است که در قلبش نسبت به امام رضا دارد و حالا او مزد ارادتش را گرفته است. این رمان تاثیرش بیش از هر چیزی بود که در مورد حرم رضوی خوانده و شنیده بودم و این فرش هفت رنگ زیبایی است که لایق حرم رضوی است.

نصرالله قادری نمایشنامه‌نویس نیز در این مراسم، سخنان خود را با یادی از انوشیروان ارجمند آغاز کرد و گفت: انوشیروان دوست مشترک من و سعید تشکری بود. زمانی که کتاب به دستم رسید دیر بود. گفتم می‌آیم اما صحبت نمی‌کنم اما گویی این انوشیروان بود که من را به آمدن و صحبت کردن درباره کتاب ترغیب می‌کرد.

وی ادامه داد: این کتاب به دلیل اینکه فرم‌های آموخته شده ذهن ما را از رمان به هم ریخته است کتاب پراهمیتی نیست. ما یاد گرفته‌ایم که رمان باید توسط دانای کل اول شخص یا سوم شخص روایت شود.  پدرخوانده‌های ما یاد گرفته‌اند که یک اثر هنری را در یک تختی بررسی کنند اگر اثر هنری اندازه آن تخت بود مشکی ندارد اما اگر کوچک‌تر یا بزرگ تر بود از سر و ته آن خواهند زد. این کتاب از دیدگاه نقد رسمی مذهبی باید سر و تهش را زد. متاسفانه دنیای روشنفکری که اصلا این کتاب‌ها را نمی‌خوانند و نخوانده می‌گویند روضه است. وقتی سید مهدی شجاعی را در داستان‌هایش به روضه‌خوانی متهم می‌کنند از دید آنها دیگر سعید تشکری نوحه‌خوان است.

قادری ادامه داد: ما دائما در دنیای رمان کاراکتر اصلی را یک انسان می‌بینیم اما در این کتاب کاراکتر اصلی یک شیء که مکان است و سابقه نوشتن در ادبیات ما اندک است. داستان کتاب درباره مکانی است که در یک چرخه تولد، مرگ و تولد پیش می‌رود. این مکان به نوعی کاراکتر اصلی است. مکانی که منهای صاحبش هیچ معنایی ندارد. مکان تنها یک مکان نیست بلکه صاحب دارد و دائما به دست آدم‌های مختلف ساخته، خراب و باز ساخته می‌شود. صاحبی دارد که به این مکان ارج و قرب می‌دهد و صاحب این مکان معصوم دهم ما که اتفاقا این مکان در ایران است. کتاب اصلا در این زمینه نیست که کسی دارد ماجرا را روایت می‌کند. روایت را خود صاحب مکان شروع می‌کند. گاهی روایت از معصوم است و گاهی نویسنده و این دائم در حال تغییر است.

این نمایشنامه‌نویس با اشاره به اینکه کتاب‌های هنری درباره امام رضا(ع) شمار اندکی دارند گفت: زمانی با آقای تشکری در آستان قدس به دنبال کتاب‌هایی بودیم که شخصیت امام رضا را در عالم هنر به تصویر کشیده باشند. 5 کتاب بیشتر نیافتیم سایر کتاب‌ها رونوشتی از همین کتاب‌ها بود.

وی با اشاره به کتاب غریب قریب، افزود: در کتاب نوعی جنون دیده می‌شود. عدم ادراک این جنون، عدم ادراک کتاب است. کتاب نثر است و شعر نیز می‌گوید. درباره مکان حرف می‌زند که چگونه تغیر کرده و به ای جایگاه رسیده در عین حال درباره صاحب مکان و آدم‌های دیگر هم حرف می‌زند. این قدرت نویسنده است که خود را جای مخاطبان ناشناخته خود می‌گذارد و از منظر آنها به ماجرا نگاه می‌کند.

نویسنده کتاب شخص شوکران، ادامه داد: من کتاب را پیش یک نویسنده مسیحی بردم و از او خواستم چند بخش کوتاه را خوانده و دریافت‌های خود را بگوید. او از کتاب بسیار استقبال کرد و بسیار با آن ارتباط برقرار کرد چرا که کتاب بسیار روان و راحت است از زوایای مختلف می‌توان به کتاب نگاه کرد از نظر روان‌شناختی شخصیت نوع تازه‌ای از رمان را به ما معرفی می‌کند. من فکر می‌کردم رونمایی تنها از عروس انجام می‌شود اما اکنون این کتاب عروسی است که می‌توان از آن رونمایی کرد.

قادری در پایان سخنان گفت: این کتاب را نویسنده ننوشته است. کتاب بر او نوشته شده ما در دنیای هنر باور داریم که شعر را شاعر نمی‌گوید بلکه شعر است که شاعر را می‌گوید. کتاب برای من صنعت نیست بلکه یک هنر است این کتاب نیز کتابی است که نویسنده او را ننوشته است بلکه کتاب نویسنده را نگاشته است.

سعید تشکری آخرین سخنران این نشست بود که در سخنانی گفت: سابقه آشنایی من با بسیاری از آدم‌هایی که امروز در اینجا نشسته‌اند از طرد شروع شده است نه از جذب. آنها خواستند من را سعید تشکری داستان‌نویس امروز ببینند.

وی ادامه داد: یک کشفی کردم و آن این است که هر وقت یک رمان خوب می‌خوانم در آن یک مکان خوب وجود دارد از کارهای ویکتورهوگو گرفته تا گوژپشت نوتردام و ... هر کدام یک مکانی دارند که به واسطه آنجا که یا خیلی گمنام بوده و پس از انتشار رمان مشهور بوده و یا با انتشار رمان مشهورتر شده است به مخاطبان معرفی شده است.

تشکری افزود: من در رمان‌هایی که درباره حضرت رضا نوشتم از شخصیت‌هایی استفاده کردم که به نوعی با حضرت رضا ارتباط داشتند اما هیچ وقت به سراغ این مکان مقدس نرفته‌ام. اول درباره آن فکر کردم و بعد به صورت مشاوره با آستان قدس حرف زدم و باید برای دوستان استان قدس اثبات می‌کردم که این کار را بلدم. باید 100 صفحه می‌نوشتم تا ببینم می‌شود یا نه و این 100 صفحه 100 صفحه تبدیل به یک رمان شد.

وی گفت: بخش‌های اولیه رمان را در شرایطی نوشتم که صدا نداشتم. هر چه جلوتر رفتم دیدم قهرمان‌هایی که در این رمان می‌آیند معماران فرهنگی حضرت رضا هستند یعنی کسانی که باید با قدرت بجنگند و فضیلت خود را اثبات کنند. در حین اینکه به ارائه اثر هنری برای حضرت رضا می‌پردازند. امروز حال خوشی دارم وقتی فکر می‌کنم گوهرشادی که در تاریخ ما یک بار بیشتر به دیدن حرم رضوی نرفت امروز با عنوان مسجدی در حرم یادش زنده است. من نمایشنامه‌ها و رمان‌های بسیاری نوشته‌ام اما از آنها لذت واقعی را نبردم.

وی گفت: به گواه همه دوستان من یکی از اولین نفراتی هستم که نمایشنامه رضوی نوشت. اما رمان با نمایشنامه متفاوت است. رمان به بازیگران سنجاق نمی‌شود باید در رمان فضلی باشد و کلمه‌ای که نقش بازی می‌کند. من معتقدم کشف مقدس لذت مقدس است. من کشف کردم که تاکنون این بنا گفته نشده است. اینکه آیا شایسته‌اش بودم خدا خواسته با من مهربان باشد و یا امام رضا کمک کرده است را دیگر نمی‌دانم.

منبع: تسنیم