صراط: وحید مژده کارشناس مسائلی سیاسی افغانستان با ارسال یادداشتی موضوعاتی همچون مرگ «ملاعمر»، آغاز رهبری «ملامنصور»، چرایی تثبیت جایگاه منصور میان طالبان، دلایل رانده شدن برادر و پسر ملاعمر از رهبری، نقش پاکستان در میان طالبان و هراس ریاض از چند دستگی طالبان را بررسی کرد.
مژده در این یادداشت تأکید کرده ملامنصور از 5 سال قبل مسئولیت رهبری طالبان را داشته و به دلیل شرایط حساسی که وجود داشت، مرگ ملاعمر فاش نشد.
به همین دلیل بود که ملاعمر به پرستار خود گفت پیش از اطلاع خبر مرگ به خانواده وی به «ملا عبدالحکیم» یکی از مقامات طالبان این خبر را برساند.
این کارشناس افغانستان چگونگی تثبیت جایگاه ملامنصور را نیز بررسی کرد و نوشت: منصور در زمان حیات رهبر پیشین طالبان تلاشهای خود را آغاز کرده بود.
مژده در این یادداشت به دلایل عدم رهبری «ملایعقوب» پسر ملاعمر و «عبدالمنان هوتک» برادر ناتنی ملاعمر نیز اشاراتی داشته است.
وی افزود: پاکستان تنها حامی طالبان نیست، بلکه عربستان نیز تلاش میکند تا طالبان را از چند دستگی نجات دهد، اما با اینکه پاکستان اکنون مخالف طالبان است، درخواستها و دستدرازیهای نیز در میان این گروه دارد.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است.
رهبری منصور 5 ساله شد
بر همگان معلوم است که «ملا محمدعمر» رهبر گروه طالبان حدود 2 سال و نیم پیش فوت کرده، اما «ملا اخترمحمد منصور» رهبر جدید طالبان از 5 سال پیش یعنی از سال 2010 میلادی رهبری این گروه را به عهده گرفته بود.
در سال 2010 میلادی زمانی که ملااختر منصور رهبری گروه طالبان را به عهده گرفت تا زمان حیات ملاعمر تنها دستورات وی را اجرا میکرد، اما در 2 سال و نیم گذشته اقدامات طالبان با ابتکار منصور و با مشورت شورای این گروه انجام میشد.
پس از اعلام مرگ ملاعمر، پاکستانیها در تلاش برای تغییر رهبری طالبان و کنار زدن ملامنصور شدند و به همین دلیل گروهی که به این کار از سوی پاکستان گماشته شده بود، اعلام کرد که رهبر پیشین گروه طالبان از سوی ملا اختر منصور کشته شده است، اما بنابر مشخص بودن قضیه مرگ ملاعمر نزد شورای طالبان، این قضیه نتوانست سبب ایجاد چند دستگی میان طالبان شده و موقعیت منصور را تضعیف کند.
سر و صداهای به وجود آمده پس از اعلام مرگ ملاعمر به همین دلیل به جایی نرسید و ملامنصور به رهبری گروه طالبان باقی ماند، یعنی پس از اعلام مرگ ملاعمر تغییرات زیادی در رهبری طالبان دیده نمیشد، اما هرآنچیزی که شاهدیم تغییر برنامه صلح است که قرار بود آغاز شود، اما اکنون به آیندهای نامعلومی موکول شده است.
چرا مرگ «ملاعمر» اعلام نشد؟
در خصوص چگونگی رهبری ملامنصور باید اذعان داشت که با توجه به اشارات برخی رهبران گروه طالبان به این مسئله، مرگ ملاعمر به اکثر اعضای شورای طالبان اعلام شده و آنان ملامنصور را جایگزین وی کرده بودند.
اعضای شورای طالبان در این زمان مرگ ملاعمر را مخفی کرده و اعلام آن را به سود خود ندانستند، زیرا شرایط سیاسی آن زمان برای طالبان که قرار بود نظامیان خارجی از افغانستان خارج شوند، بسیار حساس پنداشته میشد.
اگر مرگ ملاعمر 2 سال و نیم پیش اعلام میشد، روحیه سربازان طالبان تضعیف و روحیه نیروهای افغانستان تقویت میشد و این گزینه پاسخی است به چرایی اعلام نشدن مرگ ملاعمر.
تثبیت جایگاه «ملامنصور» پیش از مرگ عمر
همانطوری که مشخص است طالبان پس از مرگ ملاعمر به شمال افغانستان رسیده و این نشاندهنده پیشرفت این گروه در بخش سیاسی و نظامی است و مذاکراتی که از سوی طالبان به راه انداخته شده بود، از سوی فرماندهان طالبان تخریب شد و در این خصوص آنان گفتند: طالبانی که با دولت کابل وارد مذاکره شدهاند، نماینده ما نیستند.
این موارد نشان میدهد که ملامنصور پیش از مرگ ملاعمر توانایی خود را به شورای طالبان نشان داده و حقانیت خود را نزد فرماندهان طالبان به اثبات رسانده است.
اطلاع «عبدالحکیم» از مرگ رهبر طالبان
در اینجا باید مسئلهای دیگر را نیز تذکر داد که از نگاه اهل سنت زمانی که امیر مسلمانان از بین میرود باید امیر جدید پیش از مدفون شدن امیر اول مسائل سیاسی و حکومتی را به عهده بگیرد و این اقدام باید از سوی شورای حل و عقد صورت بگیرد.
اما این سنت در خصوص مرگ ملاعمر صورت نگرفت و دلیل آن گفتههای ملاعمر بود که گفته بود خبر مرگ مرا به خانواده من نرسانید بلکه درگذشتم را به «مولوی عبدالحکیم» رئیس دارالافتاء برسانید.
این سخنان ملاعمر به این معنی است که دارالافتا باید مشخص کند که آیا مرگ ملاعمر منتشر و اعلام شود یا خیر که در اینجا دارالافتا اعلام آن را به جا ندانست و با این وجود برخی از اعضاء شورای طالبان از مرگ ملاعمر در آن زمان اطلاع یافتند، اما برخی دیگر همچنین بیخبر بودند.
اکنون که ملاعمر از بین رفته و ملامنصور رهبری این گروه را به دست گرفته، طالبان بیعت با ملامنصور را ضروری میدانند و این باید طوری باشد که تمام مشکلات و اختلافات ادعا شده از بین برود که ظاهراً از بین رفته است.
دلائل پذیرش ملامنصور از سوی طالبان
ملامنصور پس از اینکه رهبری گروه طالبان را به صورت رسمی به عهده گرفت، نتوانست از اختلافات احتمالی جلوگیری کند و به همین دلیل یک دسته فرماندهان گروه طالبان با رهبری وی مخالفت کردند.
از سوی دیگر، مخالفان رهبری ملامنصور نیز روی اینکه «ملا یعقوب» پسر ملا عمر آیا شایسته رهبری این گروه است یا خیر، دچار اختلافاتی شدند.
ملایعقوب که 22 سال سن دارد و تاکنون در شهر «کراچی» پاکستان زندگی کرده جبهه جنگ و سنگرهای طالبان و دشمنان طالبان را نمیشناسند و این دلیل اختلافات بر روی شایستگی وی شده بود، اما در این میان طالبان فرد دیگر که تواناییهایی در حد ملا منصور داشته باشد، نداشتند.
دلیل دیگر اختلاف مخالفان ملا منصور این بود که آیا پس از مرگ یک امیر پسر وی باید امیر شود یا خیر که این مسئله نیز بر همگان مشخص است که حکومت ارثی نیست و ضرورتی ندارد که پسر امیر متوفی مسئولیتهای پدر را بر عهده بگیرد.
این اختلافات که ریشههای ضعیفی داشت، به زودی تمام شد و موقعیت ملامنصور به عنوان فرمانده عمومی این گروه تثبیت شد.
درخصوص چگونگی رهبری ملامنصور 2 موضوع دیگر نیز اهمیت ویژه و حیاتی دارد، نخست اعلام حمایت «ایمن الظواهری» رهبر القاعده از ملا منصور و دوم اطاعت گروه «حقانی» از رهبر جدید گروه طالبان توانست جایگاه و پایگاه منصور را تثبیت کند.
«عبدالمنان» چه شد؟
پس از مرگ ملاعمر شایعاتی وجود داشت که یکی از مخالفان ملامنصور «ملا عبدالمنان» است و به نظر میرسد در این راستا مبالغه صورت گرفته است.
در گروه طالبان 2 فرمانده بزرگ با این نام است که اولی یکی از دوستان «آغاجان معتصم» که پیش از این از صف طالبان جدا شده و نام کامل وی نیز «عبدالمنان نیازی» است.
برادر ناتنی ملاعمر نیز «عبدالمنان هوتک» نام دارد که در همان روزها بیطرفی خود را اعلام کرد و به همراه برخی از فرماندهان دیگر این گروه گفتند تا زمانی که تمام سربازان طالبان از سنگرها و جبهههای جنگی با رهبری ملامنصور موافقت نکنند، آنان بیطرف خواهند بود و پس از موافقت تمام طالبان بر رهبری ملامنصور آنان نیز در کنار رهبر جدید این گروه خواهند بود.
در خصوص اینکه طالبان به چند دسته تقسیم شدند باید گفت که تاکنون یک دسته وجود دارد و پس از مرگ ملاعمر با اینکه برخی از افراد این گروه سروصداهایی را انجام دادند، اما به جایی نرسیدند و اکنون هیچ دستهای از گروه طالبان جدا نشده است.
یک سلسله مسائل نیز نشاندهنده این امر است که برخی فرماندهان طالبان مخالف روند صلح هستند و برخی حملات اخیر در کابل که هیچ گروهی مسئولیت آن را نپذیرفت، نگرانیهایی مبنی بر اینکه در صف ملا منصور تندروترهایی نیز وجود دارند که این اقدامات را انجام میدهند و به فرمانهای ملامنصور نیز اعتنایی نمیکنند، به وجود آمد.
پاکستان تنها حامی طالبان نیست
با توجه به اینکه بین پاکستان و ملامنصور اختلافاتی به میان آمده و این احتمالات را افزایش داده که سبب عدم حمایت اسلامآباد از طالبان میشود باید در نظر داشت که پاکستان تنها حامی طالبان نیست.
عربستان سعودی و اطلاعات شیوخ عرب با حمایتهایی که از طالبان دارند، گاهی با توافق اسلامآباد روی یک مسئله تصمیم میگیرند و در برخی موارد حتی بدون در نظر داشت اسلامآباد از یک اقدام طالبان حمایت میکند.
اختلافات موجود پاکستان و طالبان از سال 2012 میلادی زمانی که ملامنصور دفتر طالبان در قطر را ایجاد و این گروه را دور از ISI قرار داد، به چشم میخورد و پس از آن شمار زیادی از سربازان طالبان در افغانستان کشته شدند که گویای اختلافات میان اسلامآباد و طالبان است.
درخواستهای پاکستان از طالبان
اکنون موقعیت ملامنصور میان گروه طالبان تا حدی تثبیت شده اما در آغاز پاکستان میخواست پسر ملاعمر را به عنوان یک رهبر ضعیف برای گروه طالبان برگزیند و یک رهبری خارج از «قندهار بزرگ» را برای طالبان به میان آورد که سبب اختلافات درونی میان این گروه میشد.
در خصوص دلیل ناکامی پاکستان در موارد بالا باید اذعان داشت که حقانی درخواست پاکستان مبنی بر ایجاد رهبری در خارج از قندهار بزرگ که شامل چند ولایت نزدیک ولایت قندهار میشود را نپذیرفته و به وحدت با طالبان تأکید کرد.
یکی دیگر از تلاشهای پاکستان که هنوز در میان شورای طالبان جریان دارد این است که برخی فرماندهان وابسته به اسلامآباد تلاش میکنند تا در شورای طالبان دارای حق وتو شوند.
دلایل هراس ریاض از چندپارچگی طالبان
با توجه به این مسائل نمیتوان گفت که نقش پاکستان در آینده طالبان چه خواهد بود، اما عربستان سعودی نگران این بود که مبادا با چند دستگی طالبان برخی به داعش بپیوندند.
با توجه به سالها کار که با طالبان و القاعده دارم باور دارم که جانشین طالبان هیچ گروهی میانهروتر از طالبان نخواهد بود و اگر القاعده ضعیف شد، جای آن گروه را داعش پُر کرد و اگر طالبان نیز از صحنه بیرون رانده شود به معنای قوی شدن دولت کابل نیست، بلکه گروههای دیگری مانند «کماندوهای اسلامی» قدرتمندتر خواهند شد.
با توجه به موضوعات موجود به نظر میرسد طالبان تا یک تا 2 سال دیگر یکهتاز میدان نبرد در افغانستان باقی خواهد ماند.