صراط: بنابر روایتی که در بعضی کتابهای
پهلوی آمده است، زردتشت به فرمان گشتاسب، کتاب اوستا را همراه با تفسیر آن
(زند) روی پوست گاو یا الواح زرین نوشت و آن را در گنج شاهی یاخزانه آتشکده
سمرقند نهاد. روایت دیگری که احتمالا بازتاب نظر روحانیان زردتشتی جنوب
ایران است، در کتاب چهارم دینکرد آمده است و بر طبق آن داریوش سوم دستور
داد، که همه اوستا و زند را در دو نسخه، یکی در خزانه شاهی و دیگری در
دزنبشت نگاه دارند. در روایت دیگری که در دینکرد آمده است، که به دستور
گشتاسب تعلیمات زردتشت به کتابت درآمد و نسخه اصلی آن را در گنج شاهی
نهادند و رونویسهایی از آن پخش گردید. پس از آن، نسخهای را نیز به دزنبشت
فرستادند. با آمدن اسکندر نسخهای که در دزنبشت بود، به دست رومیان افتاد و
آن را به زبان یونانی ترجمه کردند.
1- کلمات
«الکترو شیمی»: معادل آن را کلمه «برق شیمی» وضع کردهاند. این کلمه از دو
اسم ساخته شده است، به همین دلیل آن را در ردیف اسمهای مرکب قرار
میدهند. هر دو کلمه در متون قدیم فارسی وجود ندارد. در متون قدیم به جای
کلمه «شیمی»، از کلمه «کیمیا» استفاده میکردند و آن را معادل سحر و جادو
میدانستند. کلمه «کیمیا» د شعر حافظ نیز دیده میشود.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
این
معادل در زبان امروز بهکار میرود، اما کاربرد آن به اندازه کلمه لاتین
نیست. به دلیل آنکه معنای کلمه لاتین بهتر منظور گوینده را میرساند.
2- «کال
ویتینگ»: معادل آن را کلمه «انتظار مکالمه» قرار دادهاند. این معادل در
واقع ترجمه تحت اللفظی کلمه لاتین است. این کلمه از ترکیب دو اسم ساخته شده
است و هر دو جزء آن، کلمه عربی محسوب میشوند. کلمه «انتظار» مصدر باب
افتعال و کلمه «مکالمه»، مصدر باب مفاعله در زبان عربی هستند. به دلیل
کاربرد فراوان این دو کلمه در زبان فارسی، به عربی بودن آن کمتر توجه
میشود. با وجود تمام این تفاسیر، کلمه معادل در زبان امروز بهکار میرود.
دلیل آن قابل فهم بودن معنای کلمه معادل، برای فارسی زبانان است.
3- «ارگانیک»:
معادل آن را کلمه «اندامی یا عضوی» قرار دادهاند. این کلمات از ترکیب اسم
با پسوند «یاء نسبت» ساخته شده است. این کلمات در زبان فارسی کاربرد
دارند، اما در معنای کلمه لاتین بهکار نمیروند. به دلیل آنکه تطابق
معنایی میان کلمات معادل و معنای مصطلح کلمه لاتین وجود ندارد. البته نباید
این مسئله را فراموش کرد، که تک تک اجزاءـ کلمه معادل در زبان فارسی وجود
دارند. کلمه «عضو» کلمهای عربی و بر وزن فُعل است، که در زبان فارسی رایج
شده است و در هنگام کاربرد این کلمه به صورت جمع، از جمع مکسر آن ( اعضاء )
استفاده میشود.