صراط: احمد مسجدجامعی، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران اخیراً در نشستی تحت عنوان «زنان، کتاب، توسعه پایدار» طی سخنانی گفته است: در دولتهای قبلی 800 هزار شغل برای زنان از بین رفته است.
به گزارش ایبنا، وی همچنین اظهار کرده است: در حوزه نشر، زنان راه خود را طی کرده و کاری به تصمیمات سیاستگذاران نداشتهاند.
مسجدجامعی در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز گفته است: پیش از انقلاب چهرههایی مانند پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین دانشور وجود داشتهاند اما پس از انقلاب چهرههای برجسته زن بدین شکل نداشتیم اما در میان کتابهای پرخواننده نویسندگان زن سهم بیشتری را به خود اختصاص دادهاند!
او تصریح کرده است: در قسمتهایی که فرهنگ رسمی برای خودش خط و نشان کشیده شاهد افول حضور زنان هستیم اما در فرهنگ عمومی شکوفایی زنان را میبینیم.
*توجه به مسئله بانوان بعنوان چشم اسفندیار نظام اسلامی و جزء مهمی از کلیت جامعه اسلامی و ایرانی ما یک مسئله و نیاز ضروری است.
اما استفاده غلط از این نیاز ضروری و سیاسیکاری در قبال آن، تبعات سوئی دارد که دود آن در وهله اول به چشم جامعه زنان خواهد رفت. زیرا این قبیل اقدامات، نیازهای اصلی زنان جامعه را در حاشیه قرار میدهد.
بیان مفاهیم نادرستی مثل اینکه قانون و فرهنگ کشور در حال خط و نشان کشیدن برای مردم هستند و جامعه زنان در این خط و نشان کشی دچار افول شدهاند و یا مثلاً بیان اینکه زنان کشور در حوزه نشر به سیاستگذاریها اعتنایی ندارند! به هیچوجه برازنده نیست و به نظر نمیرسد غیر از ناراضیسازی فرضی، دستاورد دیگری داشته باشد.
همچنین بیان صحبتهای عجیبی مثل از بین رفتن 800 هزار شغل برای زنان و یا نوشته شدن اغلب کتابهای پرخواننده ایران توسط زنان و اهداف این صحبتهای خاص درباره بانوان نیز باید قضاوت را به افکار عمومی واگذاشت.
قبل از مسجدجامعی، هادی خانیکی، دیگر فعال اصلاحطلب نیز در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته بود: سوال اساسی و فراگیر برای بسیاری از زنان کشور مطرح شده که چرا در حق آنها اجحاف شده است؟!...زنان توقع دارند در جایگاه مناسب سیاسی و اقتصادی حضور داشته باشند.
خانیکی البته توضیح نداده بود چگونه در جریان سؤال اساسی و توقعات جامعه بزرگ زنان ایرانی قرار گرفته است؟
شهیندخت مولاوردی، معاون زنان و خانواده رئیسجمهور هم به تازگی اینطور اظهار کرده که اگر دولت اقدام به بیمهی زنان خانهدار نکرده؛ دلیل آن «وجود تحریم» بوده است!
متأسفانه تجربه نشان میدهد که منظور چهرههای جریان سیاسی خاص از پرداختن به مسئله زنان هیچگاه چیزی غیر از تلاش برای رأیآوری و عمل به توصیههای تئوری مذموم «توسعه» و «جامعه مدنی» نبوده است...
به گزارش ایبنا، وی همچنین اظهار کرده است: در حوزه نشر، زنان راه خود را طی کرده و کاری به تصمیمات سیاستگذاران نداشتهاند.
مسجدجامعی در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز گفته است: پیش از انقلاب چهرههایی مانند پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین دانشور وجود داشتهاند اما پس از انقلاب چهرههای برجسته زن بدین شکل نداشتیم اما در میان کتابهای پرخواننده نویسندگان زن سهم بیشتری را به خود اختصاص دادهاند!
او تصریح کرده است: در قسمتهایی که فرهنگ رسمی برای خودش خط و نشان کشیده شاهد افول حضور زنان هستیم اما در فرهنگ عمومی شکوفایی زنان را میبینیم.
*توجه به مسئله بانوان بعنوان چشم اسفندیار نظام اسلامی و جزء مهمی از کلیت جامعه اسلامی و ایرانی ما یک مسئله و نیاز ضروری است.
اما استفاده غلط از این نیاز ضروری و سیاسیکاری در قبال آن، تبعات سوئی دارد که دود آن در وهله اول به چشم جامعه زنان خواهد رفت. زیرا این قبیل اقدامات، نیازهای اصلی زنان جامعه را در حاشیه قرار میدهد.
بیان مفاهیم نادرستی مثل اینکه قانون و فرهنگ کشور در حال خط و نشان کشیدن برای مردم هستند و جامعه زنان در این خط و نشان کشی دچار افول شدهاند و یا مثلاً بیان اینکه زنان کشور در حوزه نشر به سیاستگذاریها اعتنایی ندارند! به هیچوجه برازنده نیست و به نظر نمیرسد غیر از ناراضیسازی فرضی، دستاورد دیگری داشته باشد.
همچنین بیان صحبتهای عجیبی مثل از بین رفتن 800 هزار شغل برای زنان و یا نوشته شدن اغلب کتابهای پرخواننده ایران توسط زنان و اهداف این صحبتهای خاص درباره بانوان نیز باید قضاوت را به افکار عمومی واگذاشت.
قبل از مسجدجامعی، هادی خانیکی، دیگر فعال اصلاحطلب نیز در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته بود: سوال اساسی و فراگیر برای بسیاری از زنان کشور مطرح شده که چرا در حق آنها اجحاف شده است؟!...زنان توقع دارند در جایگاه مناسب سیاسی و اقتصادی حضور داشته باشند.
خانیکی البته توضیح نداده بود چگونه در جریان سؤال اساسی و توقعات جامعه بزرگ زنان ایرانی قرار گرفته است؟
شهیندخت مولاوردی، معاون زنان و خانواده رئیسجمهور هم به تازگی اینطور اظهار کرده که اگر دولت اقدام به بیمهی زنان خانهدار نکرده؛ دلیل آن «وجود تحریم» بوده است!
متأسفانه تجربه نشان میدهد که منظور چهرههای جریان سیاسی خاص از پرداختن به مسئله زنان هیچگاه چیزی غیر از تلاش برای رأیآوری و عمل به توصیههای تئوری مذموم «توسعه» و «جامعه مدنی» نبوده است...