این گروههای تروریستی علیرغم اینکه برخی اوقات با یکدیگر درگیر میشوند، اما در واقع نتیجه رفتار آنها در مسیر اهداف قدرتهای استعمار نو است که به دنبال تغییر جغرافیای خاورمیانه در مسیر اهداف استعماریشان هستند.
یکی از گروههایی که در حال حاضر در منطقه فعال است گروه شبه نظامی پ ک ک است که در حال نبرد با ارتش ترکیه است.
با یکی از اعضای گروه پ ک ک که به تازگی از این گروه جدا شده است به گفتوگو نشسته که متن کامل این گفتوگو را در ذیل میخوانید:
- ضمن معرفی کوتاه خودتان، بفرمایید که چگونه به عضویت گروه پ ک ک در آمدید؟
شریفی: مهدی شریفی هستم، 30 ساله و از استان البرز. تحصیلاتم تا سطح دیپلم است. کارم هم آموزش غواصی بود.
تقریبا از حدود یک سال پیش زمانی که داعش عملیات خود را در سطح منطقه آغاز کرد و با توجه به بعد روانی ماجرا و خشونتی که در برخورد با مناطق اشغالی داشت، من هم مثل دیگران از طریق رسانههای مختلف سعی میکردم که اخبار مرتبط با این جریان را رصد کنم.
وضعیتی که در مناطق اشغالی از سوی گروه داعش اتفاق افتاد شور و هیجانی در من ایجاد کرد و من براساس حس نوع دوستی، میهنپرستی و دیدگاه مذهبی علاقمند بودم که اسلحه دست بگیرم و با داعشیها بجنگم. از طرفی دیگر میدیدم که تهدیدات این گروه تکفیری متوجه شیعیان منطقه و ایران به عنوان مهد شیعه در جهان اسلام است.
*از طریق فضای مجازی عضو پ ک ک شدم
برای پیگیری کانالهای مناسب در داخل کشور پیگیریهایی را انجام دادم، اما مجرای قانونی که متصدی کمکرسانی به سوریه بودند، عنوان کردند که نوع کمکهای ما به مردم سوریه بشردوستانه است و صرفا به دوستانمان در این قضیه مشورت میدهیم، بنابراین برنامهای برای مسلح کردن داوطلبان و انتقال آنها به سوریه نداریم.
حتی به من هشدار دادند که نیت خودم را مبنی بر رفتن به سوریه به صورت داوطلبانه و گرفتن اسلحه برای مبارزه با داعش در خاک این کشور عملی نکنم، چون احتمال دستگیری و یا سوءاستفاده از افرادی مثل من از سوی داعش وجود دارد و ممکن است که بعدها از سوی این گروه استفادههای تبلیغاتی از این موضوع مبنی بر حمایت و کمکهای نظامی ایران به حکومت سوریه شود.
- آیا قبلا آموزشهای نظامی دیده بودید؟
شریفی: خیر، تنها در حد آموزشهای دوران سربازی، نحوه استفاده از اسلحه را میدانستم، البته نیتم این بود که اگر در بعد نظامی هم نتوانستم رو در وی داعش قرار بگیرم، شرایطی برای من فراهم شود که بتوانم با اقامت در یکی از کمپهای مناطق درگیری، کمکهای بشردوستانه انجام دهم.
وقتی از این طریق نتوانستم به مقصودم برسم تلاش کردم که با حضور در شبکههای اجتماعی و مجازی با گروههایی که قصد مبارزه مسلحانه با داعش را داشتند، ارتباط برقرار کنم.
در حین مرور شبکههای اجتماعی با فردی آشنا شدم که مدعی بود میتواند در این زمینه به من کمک کند. مدت کمی از ارتباط من با او در فضای مجازی نگذشته بود که او کم کم پرسشهایی را در مورد وضعیت خصوصی و اجتماعی من مطرح کرد و من هم توضیحاتی دادم.
- چرا اینقدر به کسی که در چنین فضایی با یک هویت مجازی با شما ارتباط برقرار کرده بود، اعتماد کردید و اطلاعات شخصی خود را در اختیار وی قرار دادید؟
شریفی: چون برای رسیدن به هدفم که جنگیدن با داعش بود به خیلی از نهادها مراجعه کردم و پاسخی دریافت نکردم، به همین خاطر ناامید شده بودم و وقتی آن فرد مدعی شد که میتواند برای من شرایطی فراهم آورد که به سوریه بروم و با داعش بجنگم من هم فرصت را مغتنم شمردم و به گفتههای او اعتماد کردم.
او بعد از گرفتن اطلاعات شخصی از من خواست تا به اقلیم کردستان در عراق بروم. قرار بود به محض ورود به اقلیم بین من و او ملاقاتی صورت بگیرد.
روزهای آخر منتهی به مسافرت من، شماره تلفنی را به من داد که بعد از ورود به اقلیم تماس بگیرم و همدیگر را ببینیم، اما بعد از اینکه به کردستان عراق رسیدم و زنگ زدم اعلام کرد که الان نمیتواند سر قرار حاضر شود و بعد نشانی داد که به نقطهای دیگر بروم و آنجا یکی از دوستانش را ملاقات کنم تا شرایط انتقال من به جبهه مقابله با داعشیها فراهم شود.
با توجه به اینکه من کردی بلد نبودم، هنگام منتقل شدن به شهری دیگر گوشی را به راننده دادم تا دوست مجازیم به وی نشانی دقیق محل ملاقات را بدهد.
بعد از رفتن به محل مورد نظر با آن فرد دوم ملاقات کردم. ضمن صحبت او از من سوالاتی در مورد اهداف سفر پرسید و گفتم که برای جنگ با داعش آمدهام. مجموعهای سوالات و جوابها حاوی اطلاعات غیرمعمولی نبود که شکی را در من بر انگیزد.
- بالاخره نپرسیدید که آنها چه کسانی هستند و با چه ارگان و گروهی مرتبط هستند که این قدر راحت میتوانند شرایط انتقال شما به جبهه جنگ را فراهم کنند؟
شریفی: آنها خود را وابسته به گروهی موسوم به "ی پ گ" معرفی میکردند. در تبلیغات اینترنتی مجازی، این گروه مدعی شده بود که انجمنی مردم نهاد است که با حمایت مردمی قصد حمایت از آسیب دیدگان تهاجم داعش را دارند.
آن موقع در رسانهها در مورد کشتار مردم شنگال و کوبانی اخباری منتشر شده بود و من هم فکر میکردم در چنین شرایطی که مردم ستمدیده این مناطق در معرض تهدیدات جانی و مالی قرار دارند به گروه "ی پ گ" که مدعی مقابله با این تهاجمات بود، یاری برسانم.
بعدها متوجه شدم که این گروه بخش نظامی یکی از شاخههای گروهک تروریستی پ ک ک در سوریه است، اما با پوشش انجمنهای مردم نهاد و ارائه چهرهای مظلومانه به صورت غلوآمیز اخبار مناطق اشغالی نظیر کوبانی و شنگال را در جراید و رسانهها منتشر میکند.
گروه "ی پ گ" خود را در عرصه رسانهها مثل یک قهرمان معرفی کرده بود که با درگیر شدن با داعش توانسته عده زیادی از مردم کوبانی و شنگال را از چنگال مرگ نجات دهد.
من در مهر 1393 در اقلیم کردستان در اردوگاه قندیل بودم و بعد از گذشت چهار الی پنج روز به سوریه منتقل شدم.
* در مدتی که در قندیل بودم متوجه ارتباط "ی پ گ" با پ ک ک شدم
در این مدتی که در قندیل بودم متوجه ارتباط این گروه با گروهک تروریستی پ ک ک شدم.
من آمده بودم که با تروریستها بجنگم، نه اینکه در دامن گروههای تروریستی دیگر گرفتار شوم، اما راه خروجی نداشتم. اگر هم قصدی برای خروج از موقعیت خودم داشتم، نمیتوانستم چون نیروهای گروه پ ک ک میگفتند که تو به اردوگاه ما آمدی و افراد ما را دیدی و الان نمیتوانی از ما جدا شوی.
* تلاش داشتند من در کلاسهای ایدئولوژیکی براساس مرام مارکسیستی شرکت کنم
آنها حتی میخواستند مرا مجبور کنند که قبل از رفتن به مناطق درگیری و جنگیدن، چند ماه در کلاسهای آموزشی و ایدئولوژیکی که براساس مرام این گروه که مارکسیستی است، شرکت کنم اما من که قصد فراگیری افکار و عقاید آنها را نداشتم و از اول هم نیتم جنگیدن با داعش بود، بالاخره با اصرار در نهایت آنها مرا با یک گروه پنج نفره و مخفیانه و از راه کوهستان به سوریه منتقل کردند.
جالب اینجا بود که در مدت حضور من در قندیل و حتی به محض ورود تمام وسایل ارتباطی از من گرفته شد و دیگر نمیتوانستم با تلفن و موبایل با خانواده و اطرافیان خود تماس بگیرم و به اینترنت هم دسترسی نداشتم، چون از نظر آنها ممنوع بود.
من فقط قبل از رفتن به عراق به خانواده خود گفتم که برای کار به اقلیم کردستان میروم. بعد از ورود به خاک سوریه با شرایط حاد نظامی روبرو شدیم و گروه هم با عجله ما را مسلح کرد.
ما در استان جزئه مستقر شدیم که به ادعای گروه از مراکز تجمع کردها بوده، اما در عین حال درصد قابل توجهی از اعراب هم در این نقطه ساکن بودند، اما اعضای گروه به اعراب اعتماد نداشتند و آنها را متهم به همکاری با داعش میکردند و وقتی آنها عنوان میکردند که اعراب و اهل سنت در جنگ با داعش کشته شدهاند، اعضای گروه میگفتند که پس چرا شما کشته نشدید.
من جزو گروهی بودم که به شهر جزئه منتقل شده بود. در آن مقطع گروههای مختلف سلفی و تکفیری حضور داشتند که بعضا با هم درگیر هم میشدند. به عبارت دیگر شمال سوریه محلی برای درگیر و نزاع میان گروههای تروریستی اعم از سلفی، تکفیری و برخی از گروههای مسلح کردی بود.
"ی پ گ" شاخه سوری گروه تروریستی پ ک ک است که در این منطقه فعال است. در تبلیغات برخی از رسانهها آمده بود که مردم کرد شمال سوریه برای آزادی سرزمینشان با حکومت درگیر شدند، در صورتی که اینگونه نیست و شاخههای پ ک ک هستند که برای اهداف سازمانی خود اسلحه در دست گرفتند.
این گروهها زیر نظر شخصی به نام "باحص" که یکی از مقامات بلندپایه پ ک ک و اصالتا ترکیهای بود و الان فرماندهی عملیات این گروه را در سوریه به عهده دارد، مشغول فعالیت هستند، البته در عرصه رسانهها این شخص چهره گمنامی است و مخفیانه کارها و اهداف سازمانی خود را دنبال میکند.
- وضعیت جبهههای نبرد و مراجعت جنگزندگان به مناطقی که از اشغال داعش درآمده به چه صورت است؟
شریفی: نمیخواهم بگویم که مسئله کوبانی و مردم آن جدی نیست، اما نبرد در مناطق مرزی عراق و بخشهای سوریه بسیار شدیدتر از آن چیزی است که در کوبانی اتفاق افتاده است.
*در تبلیغات رسانهای مسائل کوبانی به صورت غلوآمیزی مطرح میشود
با این وصف در تبلیغات رسانهای مسائل کوبانی به صورت غلوآمیزی مطرح میشود. نکته قابل توجه اینکه بعد از آزادی کوبانی از اشغال داعش، گروه پ ک ک از ورود مردم به خانههایشان جلوگیری میکردند و تنها به کردها و عربهایی که با گروه همکاری داشتند اجازه ورود به کوبانی میدادند.
*پ ک ک پس از باز پسگیری کوبانی اهالی را مورد آزار قرار داد و اموالشان را غارت کرد
متاسفانه گروه بعد از باز پسگیری کوبانی، تفتیش افراد و جستجوی خانه به خانه را شروع کرده بود و اهالی را مورد توهین و آزار قرار داد و حتی اموال آنها را به بهانه کمک به جبهههای جنگ به غنیمت گرفت.
تنها جرم این افراد هم این بود که در دوران اشغال کوبانی از سوی داعش زنده مانده بودند و از نظر گروه پ ک ک تنها دلیل زنده ماندن این افراد هم همکاری با داعش بود و این اتهام باعث رنجش اهالی کوبانی شد و حتی برخی از این افراد را مجبور کرد به مرز مناطق تحت اشغال داعش منتقل شوند.
*پ ک ک تلاش میکند با نامهای مختلف فعالیت کند
زمانی که شهر شنگال در آستانه باز پسگیری قرار گرفت، گروه به اعضای خود دستور داد که هر جنبدهای که در مناطق متصرفی داعش قرار دارد، دشمن محسوب میشود و به محض اینکه زن یا بچهای به نزدیکی محل استقرار نیروهای گروه میرسید، اعضای شاخه نظامی پ ک ک در سوریه دستور تیراندازی داشتند، بنابراین خیلی از اهالی کوبانی و شنگال تنها به جرم زنده بودن مورد اصابت تیرهای جنگی افراد پ ک ک قرار میگرفتند.
*رویه و منش داعش و پ ک ک موقع تصرف یک منطقه با قتل و غارت همراه بود
نکته مهمی که لازم است گفته شود این است که پ ک ک خیلی تلاش میکند با نامهای مختلف فعالیت کند و این به آن دلیل است که پ ک ک در لیست سیاه گروههای تروریستی قرار دارد و حتی کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز این امر را مورد تاکید قرار میدهند، به همین جهت من در مطالبم پ ک ک را خطاب میکنم چون "ی پ گ" یا پژاک یا کودار و انواع و اقسام نامهایی که ایجاد شده، اساسا وجود خارجی فارغ از هویت پ ک ک ندارند، اما درباره رفتار پ ک ک در سوریه میتوانم اینطور بگویم که به عبارت دیگر رویه و منش داعش و گروه پ ک ک موقع تصرف یک منطقه با قتل و غارت توامان بود و این شباهت رفتار بسیار قابل تامل است.
با این وصف ظاهرا یکی از منابع مهم درآمدی گروه پ ک ک غارت اموال ساکنان شهرهای آزاد شده بود.
*پ ک ک بر استخراج نفت در سوریه نظارت دارد
شریفی: هزینههای گروه بسیار بالاست. شمال سوریه نفتخیر است و افراد پ ک ک هم بر استخراج نفت نظارت دارد و از این طریق درآمد کلانی به دست میآورد.
*لباس، خوراک و ... اعضای پ ک ک و داعش عمدتا از ترکیه میآمد
جالب اینجاست به رغم اختلاف نظر شدید میان ترکیه و گروه تروریستی پ ک ک واسطههایی به میان آمدند که شرایط برقراری ارتباط تجاری میان این دو را فراهم آوردند. لباس، کفش، خوراک و ... اعضای پ ک ک و گروه داعش عمدتا از کشور ترکیه آمده است. این نشان میدهد که واسطهها به خوبی نقش خود را ایفا کردهاند.
*قاچاق موادمخدر از جمله فعالیتهای اقتصادی پ ک ک است
قاچاق موادمخدر از دیگر کارهایی است که اعضای گروه پ ک ک انجام میدهند. با ورود موادمخدر و خروج آن مبالغ هنگفتی به جیب پ ک ک میرود و تزانزیت آن هم مسئله مهمی است که به عهده این گروه است.
*قاچاق انسان از جمله منابع درآمدی پ ک ک است
قاچاق انسان یکی دیگر از منابع درآمدی پ ک ک و شاخههایش است. منطقهای که گروه استقرار دارد کریدور اروپاست و بسیاری قصد مهاجرت به ترکیه و اروپا به صورت غیرقانونی دارند و با دادن هزینههای گزاف به گروه پ ک ک در مناطق مختلف شرایط انتقال خود را فراهم میکنند، اما در درجه اول مهمترین منبع درآمدی گروه در حال حاضر انتقال نفت سوریه به ترکیه از طریق واسطههاست که البته ترکها هم به جای پول، کالا در اختیار واسطهها قرار میدهند.
*هدف اصلی پ ک ک با شعار حمایت از مردم کرد، "تسلط بر مناطق نفتی سوریه" است
به نظر من هدف اصلی پ ک ک با شعار حمایت از مردم کرد شمال سوریه، تسلط بر مناطق نفتی این کشور است که ثروت سرشاری را نصیب آنان کرده است.
*مبارزه با داعش پوششی برای اقدامات اقتصادی پ ک ک است
مبارزه با داعش پوششی برای اقدامات اقتصادی گروه است. شهرهای کوچکی مثل کوبانی و شنگال، البته در مقایسه با مناطقی که در استان انبار در اشغال داعش است از محدوده خیلی کمی برخوردارند، اما بیش از دیگر جبهههای درگیری با داعشیها سر و صدای تبلیغی و رسانهای دارند.
من به هیچوجه منکر کشتار مردم مناطق کردنشین شمال سوریه از سوی تکفیریها نیستم، اما حمایت رسانهای از مردم این مناطق که با تحرکات گروه پ ک ک نیز همراه بود نباید از نظر دور داشت.
شیوههای کسب منابع اقتصادی که از سوی گروه طراحی شده بود در گروههای دیگر نیز مورد تقلید قرار گرفت و گروههای عربی و ارمنی هم با گرفتن مالیات و برخی از کمکها با شعار حمایت از مردم عرب و ارامنه سوریه تشکیل شدند.
- گروههایی که با هدف دفاع از مردم سرزمینهای تحت اشغال داعش تشکیل شدند، به لحاظ نظامی با هم درگیریهایی هم دارند؟ طبق آن چیزی که میگویید این گروهها با شعار حمایت از مردم دنبال غنیمتیابی هستند؟
شریفی: به لحاظ نظامی تاکنون درگیر نشدهاند، اما به لحاظ فکری به شدت با هم اختلاف دارند و البته زمینههای اختلاف هم بینشان زیاد است و احتمال درگیری هم وجود دارد.
*پس از عقبنشینی داعش، قومیتهای غیرکرد با تبعیضهای شدیدی مواجه شدند
ببینید شعار گروه "ی پ گ" پاکسازی شمال سوریه از دستاندازی داعشیها بود و شاید عده زیادی تصور میکردند در صورت آزادسازی سرزمینشان عرب و کرد و ارمنی و سوری با آرامش در کنار همدیگر زندگی میکنند، اما بعد از بیرون رانده شدن داعش، قومیتهای غیرکرد با تبعیضهای شدیدی مواجه شدند.
بسیاری از اهالی شهرهای شمال سوریه پایبند اعتقادات مذهبی هستند، اما فضایی که گروه پ ک ک بعد از عقبنشینی داعش ایجاد کرده، انجام وظایف شرعی را دشوار کرده است.
*پ ک ک به لحاظ ایدئولوژیکی و مرام مارکسیستی با دین و مذهب مخالفند
اعضای پ ک ک به لحاظ ایدئولوژیکی و مرام مارکسیستی با دین و مذهب مخالف هستند.
*قرآن و نمازخوانها را مسخره میکردند
آدمهایی را دیدم که به خاطر نماز و قرآن خواندن مسخره شدند و میگفتند وقتی که داعش خود را نماینده حکومت اسلامی معرفی میکند و در اجرای احکام دینی سختگیر است چه دلیلی دارد که یک فرد نماز بخواند. معتقدان به مبانی دینی مانند داعشیها به آدمکشی میرسند.
- گروه پ ک ک در مناطق آزاد شده چه ساختار و تشکیلات اداری را پیاده کرده است؟
شریفی: گزارشهای قبلی از شمال سوریه قبل از درگیریهای اخیر نشان میدهد که هر کدام از گروههای قومی در کمال آرامش با حفظ هویتهای نژادی، زبانی و دینی خود با هم زندگی میکردند.
*"ی پ گ" شاخه سوری پ ک ک اقدام به غارت مناطق آزاد شده از دست داعش کرد
الان "ی پ گ" که همان شاخه سوری پ ک ک است بعد از کشتار و غارتی که صورت داد، اداره مناطق آزاد شده را به دست گرفته و فضایی از بدبینی و اتهام را نسبت به ساکنان آن مناطق به وجود آورده است.
*آزاد اذیت برخی افراد متدین از سوی پ ک ک به اتهام همراهی با داعش
برخی از افراد به صرف دارا بودن برخی ویژگیهای مردم متدین مثل داشتن ریش متهم به همراهی با داعش میشوند و مورد آزار و اذیت قرار میگیرند.
*تشکیل گروه پلیس با نام "آسایش" از سوی پ ک ک
طبیعی است که بسیاری از مردم احساس امنیت نداشته باشند. گروه پلیسی به نام "آسایش" تشکیل شده که دقیقا قوانین پ ک ک را اجرا میکند.
*پ ک ک در شهر "تل کوچر" 100 نفر را به جرم داعشی بودن زندانی کرد
در چنین وضعیتی هیچ اعتراضی از سوی مردم درباره غارت اموال یا به قتل رسیدن سرپرست یک خانواده پذیرفته نیست. در شهر تل کوچر گروه پ ک ک نزدیک به 100 اسیر را به جرم داعشی بودن یا همکاری با داعش زندانی کرده است.
*پ ک ک در سوریه به خاطر اختلافات فکری و ساختاری افراد را زندانی میکرد
در بین این افراد زندانی به کسانی برخوردم که به هیچوجه به لحاظ مرام فکری و سازمانی پیوندی با داعشیها نداشتند و تنها به خاطر اختلافات فکری و ساختاری با گروه پ ک ک به مشکل برخورده بودند و قصد خروج از آنجا را داشتند، اما به اتهام همکاری با داعش زندانی شدند.
*دانشآموزان عرب مجبور به گویش کردی میشدند
نظارت شدیدی هم روی آموزش و پرورش و مدارس دارند و در مورد مواد درسی حساس هستند. دانشآموزان عرب در آنجا مجبورند گویش کرد کرمانجی را یاد بگیرند، بنابراین تنها هدف گروه دفاع از کردهاست، آن هم کردهایی که با آنها همسویی فکری دارند.
*کشتهسازی از جمله اقدامات تبلیغاتی پ ک ک/اعزام افراد کم تجربه به خط مقدم جبهه
- گروه پ ک ک در شمال سوریه از چه شیوههای تبلیغاتی استفاده میکرد؟
شریفی: یکی از اقدامات تبلیغی آنها کشتهسازی بود، به این معنا که افرادی را که آشنایی کمی با آموزشهای نظامی داشتند از سوی این گروه مسلح میشدند و در موقع حمله در خط مقدم قرار میگرفتند و بسیاری از اینها هم در حین عملیات کشته میشدند و گروه هم اعلام میکرد که برای آزادسازی مناطق اشغالی بسیاری از اعضای ما کشته شدند.
*عضوگیری پ ک ک از نوجوانان
کار گروه پ ک ک عضوگیری از میان جوانان و نوجوانان بود تا هر چه بیشتر بر تعداد اعضایش بیفزاید که این مسئله با نارضایتی شدید خانوادهها روبرو بود، حتی زمانی رسید که بسیاری از ساکنان مناطق شمال سوریه اعلام کردند که خواهان خروج گروه "ی پ گ" از مناطق آزاد شده هستند تا از قتل و غارت آنها در امان بمانند.
نکته قابل توجه اینکه گروه در حال حاضر با این ادعا که برای باز پسگیری شهرهای کوبانی و شنگال خون داده، مدعی تملک این مناطق است.
- یک روز زندگی در میان اعضای پ ک ک چگونه میگذرد؟
شریفی: اعضای گروه دقیقا براساس یک اداره سازمانی رفتار میکنند. زنها و مردها عضو این گروه علاوه بر شرکت در عملیات موظف به کار یدی نیز هستند.
*بیگاری کشیدن از زنان و دختران از سوی پ ک ک
زنان همپای مردان کارهای سختی مثل بیگاری را انجام میدهند. گروه چون به تشکیلات زیرزمینی علاقمند است بسیاری از خانمهای عضو را واداشته که در کندن غارها شرکت کنند.
بخشی از این اجبارهای صورت گرفته با این هدف صورت میگیرد که نیروها را آن چنان در شرایط سختی نگه دارند تا در مواقع معدودی که تسهیلاتی حداقلی برایشان فراهم میآورند پیششان بزرگ جلوه کند.
هر کدام از این دختران موظفند در طول شش ماه غاری به طول 180 متر به گروهک تحویل دهند که کار بسیار سختی برای خانمهاست.
یکی از شیوههای گروهک برای زمینگیر کردن اعضا این بود که طی چند مرحله از آدمها فیلم میگرفتند تا سندی برای اثبات وفاداری وی به گروه داشته و با لباس کردی به تن و اسلحه به دست از آنان فیلمبرداری میکردند.
*مجبور کردن اعضای پ ک ک برای اعتراف به کارهای غیراخلاقی
یکی دیگر از اقدامات آنها واداشتن نیروها به نگارش زندگینامه و حتی فسادها و اعتراف به کارهای غیراخلاقی است. نکته قابل تامل اینکه همین افشای اسرار در فردا روزی که یک عضو بنا به دلایلی قصد خروج از گروه را دارد مثل یک چماق بر سر وی کوبیده میشود و یا به عنوان ابزاری برای تهدید وی مبنی بر اینکه در صورت خروج هیچ جایگاهی در کشور خود نخواهد داشت، لذا آنها غیرمستقیم خود نیز میدانند که کار آنها تروریستی است و وابستگی به یک گروه تروریستی در تمام دنیا عواقب سختی دارد.
*یارگیری پ ک ک در منطقه به سبکهای مختلف
- شیوههای عضوگیری در گروه پ ک ک چگونه است؟
شریفی: برای یارگیری برنامهریزی دقیق و منظمی دارند. با چند نفری صحبت کردم که برخی از آنان ایرانی بودند و متوجه شدم برای همراه کردن هر کدام از آنها شیوه مخصوصی را به کار بردند.
یکی از اعضا تعریف میکرد که دچار افسردگی شدیدی بود و تنها چیزی که او را سرگرم میکرد، کتابخوانی بود. یکی از دوستان من که نمیدانستم با پژاک هم همکاری میکند اطلاعات شخصی من را به گروه داده بود و کم کم دامنه ارتباط خود با من را گستردهتر کرد و به بهانههای مختلف من را به کوهنوردی یا پارکگردی و خیابانگردی تشویق میکرد.
بعد از مدتی نفر سومی به ما پیوست و خودش را از علاقمندان به کتاب نشان داد و اتفاقا در مورد ادبیات و شعر و کتاب اطلاعات زیادی داشت و در مورد نویسندگان زیادی با من صحبت کرد.
کم کم من به او اعتماد کردم تا حدی که وقتی پیشنهاد عضویت در گروه را به من داد، پذیرفتم، چون احساس کردم که نیمه گمشده خودم را پیدا کردم.
موسیقی، ورزش، سینما، هنر و ... از زمینههایی بود که اعضا با پیدا کردن علاقمندانی در آن رشتهها برای خود یارگیری میکردند.
اکثر این افراد هم از اقشار کم درآمد و جوان جامعه انتخاب میشدند. گروه برای کسانی که از پیوستن به خود اظهار ناامیدی میکردند هم برنامه داشت و با تبلیغات فراوان سعی میکنند این مطلب را القا کنند که در ایران مخالفان کشته میشوند و شما به محض ورود به ایران تیرباران خواهید شد.
از آنجایی که تمام وسایل ارتباطی با خارج از گروه از شما گرفته میشود و هیچ اطلاعی از وقایع و اتفاقاتی که در بیرون میافتد، ندارید این شایعات را باور میکنید.
*استفاده از وسایل ارتباط جمعی و ارتباطی در پ ک ک ممنوع بود
من در طول اقامتم در سوریه هیچ بهرهای از تلفن، موبایل، اینترنت، روزنامه و ... نداشتم و تنها میتوانستم کتاب بخوانم و برای آن هم مجبور بودم به کتابخانهای مراجعه کنم که تنها کتابهای عبدالله اوجلان در آن موجود بود. دیدن تلویزیون هم تنها به هفت یا هشت کانالی که مربوط به پ ک ک یا همسو با آن بود، محدود میشد.
برای کنترل بیشتر هم هر روز اعضا در گروههای مختلف باید به مسئول مربوطه مراجعه میکردند تا در جلسه انتقادی شرکت کنند.
*برگزاری جلسات انتقادی بین اعضا در پ ک ک به سبک گروهک نفاق
در این جلسات همه اعضا موظف بودند از خود و دیگران انتقاد کنند. مثلا ارتباط دوستانه دو نفره همیشه از جمله موضوعاتی بود که در جلسه از سوی دیگر اعضا مورد انتقاد قرار میگیرد و فردی که از او انتقاد شده باید به این اشکال پاسخ دهد، حتی صحبت کردن دو نفر با همدیگر به زبان غیر کرمانجی نیز از دیگر موارد اتهامی بود که در این جلسات مطرح میشد. انتقادات اگر از یک حدی فراتر رفت، فرد مورد نظر با ارسال نامهای مجبور میشود که دوباره به یکی از اردوگاهها بازگردد و مجدد تحت آموزش ایدئولوژیکی و مرام سازمانی قرار گیرد.
- اعضای گروه پ ک ک از چه وضعیت تحصیلی برخوردار بودند؟
شریفی: یکی از فرماندهان این گروهک روزی در یکی از شبکههای تلویزیونیشان اعلام کرد که بسیاری از تحصیلکردگان و دانشگاهیان به گروه ما میپیوندند.
*اعضای پ ک ک از سواد پائینی برخوردار بودند
این در حالی است که در یک جمعبندی اعضای گروه از تحصیلات پایینی برخوردار هستند. نمونه جالب آن خود من بودم که تحصیلات دیپلم داشتم، اما در بین اعضای گروه به عنوان یک فرد تحصیل کرده به شمار میآمدم و دیگر اعضا تحصیلات پایینی داشتند، حتی در بین آنها آمار بیسوادان هم بالا بود. مثلا یکی از آنها یکی از شهروندان سوری بود که عرب بود و علاوه بر تسلط به این زبان به خاطر حضور در گروه مجبور به فراگیری زبان کرمانجی هم بود و دیگر هیچ بهرهای از سواد نداشت.
*حرف اول و آخر را عبدالله اوجلان میزند
در چنین مواقعی حرف اول و آخر در جمع را مجموعه حرفهای عبدالله اوجلان میزند که از مقام بالایی در بین اعضا برخوردار است و هیچ حرف علمی و منطقی که با افکار اوجلان همخوانی نداشته باشد، پذیرفته نیست.
*دروغپردازی و انتشار شایعات علیه ایران از سوی پ ک ک
اعتبار اخبار هم منوط به انتشار آن از مسیرهای کنترل شدهای است که گروه پ ک ک در نظر گرفته است. زمانی که من به کردستان و بعد به سوریه منتقل شدم اخبار ماجرای اسیدپاشی یا برخی حوادث را که در ایران منتشر شده بود، مطلع بودم و از چند و چون ماجرا آگاهی داشتم، اما وقتی در کردستان عراق یا سوریه از من سوال میشد که حقیقت ماجرا چه بوده و من هم در این زمینه همان کم و کیفی را که داستان در ایران اتفاق افتاده در اختیار آنها قرار میدادم، آنها معترض میشدند که نه تو از حقیقت ماجرا خبر نداری و در گروه گفته شده که مثلا 48 دختر را با اسید سوزاندهاند.
وقتی که من این شایعات را رد میکردم با برخورد نامناسب آنها مواجه میشدم و مرا متهم به مشکلات فکری میکردند و میگفتند مشکل تو این است که ایدئولوژی پ ک ک را نخواندهای و من ارتباط این دو را با هم واقعا درک نمیکردم.
*با بی بی سی و شبکههای وابسته به پژاک برای تبلیغات مصاحبه داشتم
- تا به حال مصاحبه مطبوعاتی هم داشتید؟
شریفی: یک بار با بی بی سی مصاحبه کردم و بار دیگر با یکی از تلویزیونهای وابسته به گروه پژاک که شاخهای از پ ک ک است مصاحبه کردم و این مصاحبه در راستای برنامههای گروه بود.
همین مصاحبه من که از طریق پژاک وارد شده بودم و در پ ک ک سازماندهی و در آن موقع در "ی پ گ" بودم با رسانهای که وابسته به پژاک بود خود نشاندهنده ارتباط تشکیلاتی این گروهها با هم هست.
*گروه مستندساز "بی بی سی" از گروههای تروریستی قهرمان میسازد
مصاحبه من با بی بی سی در شنگال اتفاق افتاد و برای من معلوم نبود که چه سودی از انتشار اخباری مثبت در مورد گروه "ی پ گ" میبردند، چون با وجود اقدامات تروریستی آنان، گروه مستندساز بی بی سی از "ی پ گ" تصویری از یک قهرمان ساخت.
*"بی بی سی" مصاحبه من را سانسور کرد
در این مصاحبه که به صورت گزینشی پخش شد من از مردم که آموزش نظامی لازم را ندیدند، خواستم که از آمدن به مناطق درگیری و عضویت در گروه خودداری کنند، اما موقع پخش این قسمت از مصاحبه من حذف شد.
* پ ک ک میخواست ایرانیهای عضو گروه در عملیات علیه داعش کشته شوند
- در عملیاتها زخمی هم شدید؟
شریفی: بله، زخمی هم شدم. ما بیشتر مثل یک سپر انسانی بودیم و آنها دلشان میخواست ایرانیهایی که با گروه بودند در عملیات علیه داعش کشته شوند تا در تبلیغاتشان اعلام کنند که از ایران هم کسانی بودند که به میل و علاقه به گروه ما پیوستند.
متاسفانه دو ایرانی هم در این میان کشته شدند. محمدحسین کریمی و امیر قبادی دو ایرانی بودند که با انگیزههای مبارزه با داعش به گروه وارد شدند و آنها هم مثل من فریب خوردند و از طریق فضای مجازی گول خوردند و متاسفانه بعد از ورود به گروه و شرکت در عملیات علیه داعش بعد از 20 روز کشته شدند.
*یک ایرانی زخمی عضو پ ک ک را به پشت جبهه منتقل نکردند تا اینکه جان داد
نکته تاسف بار اینکه محمدحسین کریمی با گلولهای که به پایش اصابت کرده بود زخمی شده بود، اما به عمد به پشت جبهه منتقل نشد تا مورد مداوا قرار بگیرد و از شدت خونریزی جان سپرد و آنها جنازه را آوردند و بلافاصله به خاک سپردند.
یادم میآید که به دروغ میگفتند او را به مرز ایران بردهایم، اما تحویل نگرفتهاند، در صورتی که در هر صورت رفتن عادی و بدون جنازه هم یک هفته طول میکشید و آنها میگفتند ظرف دو روز رفتهایم و برگشتهایم. اساسا در پ ک ک هر چیزی توجیه خودش را دارد و باید قبول کنی در غیر این صورت فردی هستی که متهم به نداشتن ایدئولوژی پ ک ک میشوی و در صورت اصرار بر حرفهایت باید منزوی شوی.
* "جمیل بایک" دومین مقام پ ک ک به همراه یک آمریکایی یهودیتبار در پایگاه پ ک ک
روزی "جمیل بایک" که دومین مقام پ ک ک بعد از اوجالان است و تقریبا همه کاره پ ک ک در همه شاخههایش هست را به همراه یک آمریکایی یهودیتبار ملاقات کردم. در این دیدار من مطالبی در مورد فاصله میان شعارها و حوزه عمل گروه و قتل و غارتهای صورت گرفته در مناطق درگیری با داعش پس از تصرف توسط افراد پ ک ک را با او در میان گذاشتم، اما متوجه شدم که سطح فهم او در حد همان اعضای کمسواد گروه بود، چرا که مرتب فقط توجیه میکرد و میگفت تو باید بیایی و ایدئولوژی پ ک ک را یاد بگیری تا بتوانی این مسائل را درک کنی.
آنها شعاری دارند که به این مفهموم است که برای رسیدن به هدف هر کاری را باید کرد. این همان شعار هدف وسیله را توجیه میکند است که در تمام جاهایی که پ ک ک هست شما به عینه میبینی.
*آمریکایی همراه نفر دوم پ ک ک به ایرانیها بد و بیراه گفت
آن آمریکایی یهودی هم که با او بود به محض اینکه فهمید من ایرانیام به انگلیسی در مورد ایران بد و بیراه گفت و با لحنی تحقیرآمیز در مورد ما صحبت میکرد که این مسئله خیلی من را اذیت کرد.
*ماجرای فرار از پایگاههای پ ک ک و بازگشت به ایران
-بعد از زخمی شدن دوباره به جبهههای جنگ برگشتید؟
شریفی: سپس به یکی از پایگاههای پشتیبانی شهر شنگال برگشتم و بیست روز آنجا رفتم. در این مدت خیلی از اعضای گروه با من صحبت کردند و سعی کردند با وعدههایی مرا به همکاری بیشتر ترغیب کنند و من که در این مدت خباثتهای این گروه را دیده بودم از هر فرصتی برای خروج از گروه و مراجعت به ایران استفاده میکردم در این شرایط بود که به جهت وضعیت قرارگاهی که من در آن مستقر بودم و یک قرارگاه پشتیبانی بود و تردد در آن زیاد، از این فرصت استفاده کردم و با سختی بسیار از آنجا خارج شدم و در اولین فرصت به کنسولگری ایران در اربیل مراجعه کردم و درخواستم را منبی بر بازگشت به ایران مطرح کردم و با برخورد خوب آنها مواجه شدم و زمینه بازگشت من به ایران فراهم شد.
اکنون هم در اختیار قوه قضائیه کشورمان هستم و با توجه به اینکه عضو یکی از گروههای تروریستی بودم باید پاسخگوی اعمال خود باشم، اما در حال حاضر با اینکه بازداشت هستم، اما از امکانات مطلوبی نظیر انواع روزنامهها و رادیو و تلویزیون برخوردار هستم و برای تماس با خانواده و دیدار با آنها مشکلی ندارم، در عین حال امیدوارم که مشمول رافت اسلامی قرار بگیرم.