۱. شرایط ما از حیث دستاوردهای واقعی تولیدشده در کشور آنگونه بود که بتوانیم در دیپلماسی، آنها را «تبدیل به منفعت ملّی»کنیم. «[در سال ۹۱] آن روزی که وارد مذاکرات شدیم»، نوزدههزار سانتریفیوژ از جمله داراییهایی بود که «دستاورد قابل قبول و مهمّی» به حساب میآمد و «احساس کردیم با دست قوی داریم وارد [مذاکره] میشویم.»
۲. دشمن ما، آمریکاییها وقتی دستاوردهایی مانند دستیابی به سوخت بیستدرصد را دیدند «فهمیدند ما بدون وابستگی میتوانیم به فنّاوری پیشرفته دست پیدا کنیم.» و با ناکارآمد بودن تحریمها ناچار شدند به ایران پیشنهاد بدهند که «میخواهیم مسئلهی هستهای را حلّوفصل کنیم» و صراحتاً گفتند که علاوه بر«برداشتن تحریمها»، «ایران را بهعنوان یک قدرت هستهای خواهیم شناخت.» آمریکاییها به دلیل شرایط داخلیشان در داخل و ناکارآمد بودن تحریمها مجبور شدند پای میز مذاکره بیایند.
۳. مردم ما زمینه سوم شرایط مذاکره بودند. رهبر انقلاب فرمودند: «بنده به تک تک این ملّت اعتماد دارم... معتقدم یَدُا...ِ مَعَ الجَماعَه؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار میکند. بیستودوّم بهمن را نگاه کنید، در آن سرما، روز قدس را نگاه کنید، در آن گرما با آن دهان روزه؛ چه کسی مردم را میآورد در این خیابانها؟... این دست خدا است؛ خدا را میبینیم، اعتماد میکنیم به این حرکت مردمی.» مردم را باید اینگونه شناخت.
۴. برای جمهوری اسلامی هم مذاکره جزیی از مسیر مبارزه و مقاومت بود. هدف مذاکره «عبور هنرمندانه از موانعی که دشمن... ایجاد کرده است.» «برداشتهشدن تحریم» و «به رسمیت شناختن قدرت هستهای ایران» دو هدف از پیشتعیینشده برای مذاکره بود.
به همین دلیل است که پس از رسیدن به "برجام" رهبر معظم انقلاب در خطبههای عید فطر به اقرار دشمن بر «گردش صنعت هستهاى» اشاره میکنند و در دیدار خبرگان با اشاره به یکی دیگر از اهداف مذاکره یعنی لغو تحریمها؛ با اقتدار گفتند اگر این مسأله تعیین تکلیف نشود، «پس معاملهای در کار نخواهد بود.»
این چهار عنصر نشان میدهد امروز، شرایط نه شرایط تحمیل است و نه اجبار برای پذیرفتن چیزی. در این روزهایی که بسیاری از نقاط غرب آسیا را بوی خون و باروت پُر کرده است و عکسهای آیلان، -کودک غرقشده سوری- دل هر انسان پاکدلی را به درد میآورد، ایران نه تنها، «سرزمین امن منطقه» محسوب میشود بلکه مقتدرانه در تحولات آن تلاش میکند تا نقش تاریخی خود را برای دفاع از مظلومان انجام دهد. برای ایرانی که «حضور پُرمضمون مردمش در تشییع [غواصها]، یکی از به یادماندنیترین حوادث انقلاب» را رقم میزند، برای ایرانی که امروز دیگر کشورها از مقاومتش "الگو میگیرند"، برای ایرانی که رهبرش در منطقه و حتی فراتر از منطقه به عنوان راهبر محور مقاومت شناخته میشود، هیچ اجباری برای پذیرش هیچ چیزی برخلاف «منافع و مصالح ملی» وجود ندارد. نیروی مومن انقلابی با «روحیّهی اسلامیِ مبارز و جهادی» تلاش میکند و میداند چه این متن تصویب بشود و چه نشود:
۱. در داخل کشور اقتصاد مقاومتی اولویت است.
۲. در منطقه سیاستهای ما تغییر نمیکند.
۳. مبارزه با استکبار پایان نمیپذیرد و امریکا اتم مصادیق استکبار خواهد بود.