صراط: مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با اقشار مختلف مردم با اشاره به خاطرات ژنرال آمریکایی(هایرز) که در روزهای آخر عمر رژیم گذشته برای نجات رژیم به تهران آمده بود، اشاره کردند؛ ژنرال نقل میکند: من ژنرالهای شاه را جمع کردم و به آنها گفتم که لولههای تفنگها را پایین بیاورید؛ یعنی مسلّحین رژیم شاه که با مردم مواجه بودند، خیلی اوقات تیرهای هوایی میزدند که مردم را بترسانند، این آقا به ژنرالهای شاه توصیه میکند و میگوید لوله تفنگها را بیاورید پایین و به مردم بزنید؛ آنها هم اینجا در این میدان انقلاب به این دستور عمل کردند؛ لولههای تفنگ را پایین آوردند، مردم را هدف قرار دادند، عدّه زیادی را به شهادت رساندند؛ ولی اثر نکرد، مردم عقب نرفتند، مردم ادامه دادند.
بعد یکی از فرماندهان ارتش شاه - ارتشبد قرهباغی - میآید پیش هایزر و میگوید این دستور تو فایدهای نداشت و مردم را نتوانست به عقب براند.
هایزر در خاطراتش مینویسد که چقدر اینها تحلیلهای کودکانهای دارند! یعنی چه؟ یعنی [میگوید] توقّع قرهباغی این بود که با یک بار مردم را به رگبار بستن قضیّه تمام میشود؛ نه، باید ادامه پیدا کند، باید هرجا با مردم مواجه میشوند، آنها را قتلعام کنند! آمریکا این است؛ آمریکا 25 سال در این کشور حاکمیّت مطلق داشته است؛ به ژنرالهای رژیم شاه اینجور دستور میدهد؛ در زمینههای اقتصادی، در زمینههای سیاسی، در زمینههای امنیّتی، در زمینههای سیاست خارجی، در ایران حرف حرف آمریکاییها بود؛ حاکمیّت مطلق آمریکا در دوران رژیم طاغوت. اینجور رژیمی بر کشور ما حکومت میکرد که افسرش هم تابع آمریکایی است، وزیر داراییاش هم تابع او است، وزیر دفاعش هم تابع او است، نخستوزیرش هم تابع او است، خود شاه هم تابع آمریکا است؛ بیچونوچرا! یک چنین رژیمی بر این مملکت حکومت میکرد.»
*ژنرال هابزر ببر کاغذی آمریکا در برابر موج مردمی انقلاب
ژنرال هایزر به دنبال کنفرانس گوادلوپ به تهران اعزام شد و ماموریت اصلی او در ایران ترتیب خروج شاه از صحنه و جلوگیری از واکنش منفی نظامیان در برابر کنار گذاشتن شاه بود.
هایزر رئوس تصمیمات کنفرانس گوادلوپ را به فرماندهان نظامی ایران ابلاغ کرد و به آنها گفت که آمریکا با هرگونه اقدام نظامی برای جلوگیری از خروج شاه یا ساقط کردن حکومت بختیار مخالفت خواهد کرد.
هایزر پس از رام کردن ژنرال های ارتش ایران به اتفاق سولیوان به ملاقات شاه رفت و در خاطرات خود نوشته است که در این ملاقات هایزر جز تاکید در مورد تسریع خروج وی از ایران مطلبی برای گفتن نداشته است.(1)
ماموریت هایزر آنطور که از نوشته های خود او و سایر مقامات رسمی آمریکا بر می آید،جلوگیری از فروپاشی ارتش ایران پس از خروج شاه و تضمین حمایت ارتش از حکومت بختیار بود.
ولی هایزر در عین حال می بایست از هرگونه اقدام نظامی برای جلوگیری از خروج شاه پیشگیری کند و بعد از خروج شاه نیز نظامیان را از دست زدن به یک اقدام حاد و ناپخته علیه حکومت بختیار باز دارد.
آخرین مرحله ماموریت هایزر در صورت شکست بختیار و نا امیدی آمریکا از کنار آمدن با انقلابیون ایران ترتیب یک کودتای نظامی برای منافع آمریکا در ایران بود اما وقتی به فکر آن افتادند که کار از کار گذشته و ارتش دیگر از فرماندهان خود اطاعت نمی کرد.
هایزر روز 14 دی 1357 بدون اطلاع قبلی با یک هواپیمای نظامی از بروکسل عازم تهران شد و بلافاصله مذاکرات خود را با فرماندهان نظامی آغاز کرد.
ارتشبد قره باغی که در همان موقع به ریاست ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران منصوب شده بود در خاطرات خود از نخستین جلسات مذاکره با هایزر می نویسد ژنرال هایزر به صراحت گفت که « دیگر دولت آمریکا از اعلیحضرت پشتیبانی نمی کند! و برای برقراری آرامش در مملکت، همانطور که ملت ایران میخواهد مسافرت اعلیحضرت ضروری است! ژنرال هایزر اضافه کرد نه تنها دولت آمریکا بلکه دولتهای اروپایی غربی هم دیگر از اعلیحضرت پشتیبانی نمی نمایند.»
هرچه تاریخ حرکت شاه از ایران نزدیک تر میشد گزارش های هایزر از اضطراب و بی قراری در ارتش و تمایل بعضی از فرماندهان نظامی برای اقدام به کودتا هنگام عزیمت شاه حکایت میکرد
قره باغی سپس به نقل اظهارات هایزر به فرماندهان نیروها پرداخته و از جمله ازقول دریا سالار حبیب اللهی فرمانده وقت نیروی دریایی اشاره کرده می نویسد دریا سالار حبیب اللهی نیز اظهار نمود:«من هم با ایشان(هایزر)ملاقات داشتم.... او می گوید ملت ایران اعلیحضرت را نمی خواهند،مصلحت کشور در این است که به مسافرت بروند و تنها راه برقراری آرامش در کشور را خروج اعلیحضرت از ایران و پشتیبانی ارتش از دولت بختیار می داند!»(2)
قره باغی اظهارات ژنرال هایزر را در ملاقات با خود و فرماندهان نیروها به شاه گزارش می دهد ودر شرح ملاقات بعدی خود با هایزر چنین می نویسد:
«... در مذاکره بعدی که با مستشاران داشتیم ژنرال هایزر مجدداً ضمن اشاره به لزوم مسافرت اعلیحضرت،مسئله پشتیبانی دولت آمریکا از دولت بختیار و همچنین ضرورت پشتیبانی ارتش از ایشان را تکرار نمود.»(3)
درباره ماموریت هایزر در ایران،بژرینسکی مشاور امنیت ملی کارتر توضیحات مفصلی در کتاب خاطرات دوران خدمت خود در کاخ سفید داده و صریحاً اعتراف می کند که طرح یک کودتای نظامی در ایران در صورت شکست بختیار یکی از وظایف اصلی هایزر در تهران بوده است.درباره این طرح و نقش هایزر در تهیه مقدمات آن برژنیسکی چنین مینویسد: «اجرای نقشه کودتا در ایران ،هم به یک برنامه ریزی دقیق و طرح لجستیکی و هم به تصمیم و اراده سیاسی از طرف فرماندهان نظامی ایران بستگی داشت.وعلاوه بر آن مستلزم علامت یا اجازه ای از طرف یک مقام قابل قبول بود.ماموریت هایزر آماده نگاهداشتن ارتش ایران برای انجام چنین برنامه ای در صورت ضرورت بود و با رفتن شاه از ایران فقط واشنگتن می توانست علامت لازم را برای اجرای این نقشه در ایران بدهد.
درباره قابلیت ارتش برای دست زدن به چنین کاری نظرات متفاوتی وجود داشت. سولیوان که همیشه با فکر کودتای نظامی در ایران مخالفت می کرد در تعقیب نظریات قبلی خود می گفت ارتش ایران توانایی دست زدن به کودتا را ندارد و این نظر او از طرف وزارت خارجه تقویت می شد.
در اواخر دسامبر گری سیک (مسئول امور ایران در شورای امنیت ملی) به من نوشته بود که نظامیان ایران در وضع متزلزلی هستند و توانایی آنها برای حکومت مورد تردید است.
منابع اطلاعاتی نظر مشخصی در این مورد نداشتند. من شخصاً گری سیک را مامور مذاکره با بعضی از ایرانیان مطلع کردم و او نتیجه مذاکرات خود را چنین گزارش داد که ارتش ایران اگر درست رهبری شود. هنوز توانایی انجام کاری رادارد. زاهدی هم توانایی ارتش را برای اقدام به کودتا تأیید میکرد، ولی به علت موضع خاص او به طرفداری از شاه روی حرفهایش نمی شد حساب کرد.
با عدم اطمینانی که درباره وضع ارتش ایران بوجود آمده بود ارزیابی بی طرفانه و حرفهای هایزر درباره نیروهای مسلح ایران مهمترین منبع اطلاعاتی ما در این زمینه به شمار می رفت،هایزر روز چهارم ژانویه وارد تهران شد و چند روز بعد ما شروع به دریافت گزارش هایی از او کردیم.
روش معمول این بود که او با تلفن مطمئن با هارولدبراون وزیر دفاع یا ژنرال جوفر رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا صحبت می کرد و ضمن دادن اطلاعات لازم سوالاتی در رابطه با ماموریت خود به عمل می آورد و یا به سوالاتی که قبلاً از طرف ما عنوان شده بود جواب می داد.
در چند مورد من هم به اتفاق براون در گفتگوی تلفنی با او شرکت کردم.گاهی هایزر و سولیوان با هم در گفتگوی تلفنی شرکت می کردند.در چند مورد هم هایزر گزارشات تلگرافی برای ما فرستاد. گزارش های تلفنی یا تلگرافی هایزر از طریق براون در اختیار من قرار می گرفت ومن آنها را با رییس جمهوری در میان می گذاشتم.
اولین گزارش مهم هایزر روز نهم ژانویه،یک هفته پیش از عزیمت شاه از ایران بدست ما رسید.
در این گزارش هایزر نوشته بود که نگرانی عمده در ارتش ایران این است که فرماندهان ارشد هم همراه شاه یا به دنبال شاه ایران را ترک کنند و ارتش با از دست دادن کادر اصلی فرماندهی خود از هم می پاشید.»
در هرحال نقشه های هایزر بر باد رفت و نتوانست ماموریتی که داشت با موفقیت به انجام برسد و موج انقلاب خروشان شد و نظامیان یا از پادگان فرار و به صف مخالفین می پیوستند و یا در رده های بالای آنها از کشور گریخته و هایزر با مشاهده وضع موجود و نا امیدی از عدم اجرای نقشه های خود کشور را ترک کرد.
هر چه تاریخ حرکت شاه از ایران نزدیک تر میشد گزارشهای هایزر از اضطراب و بی قراری در ارتش و تمایل بعضی از فرماندهان نظامی برای اقدام به کودتا هنگام عزیمت شاه حکایت میکرد.
هایزر در گزارش های خود تاکید می کرد که او در اجرای ماموریت خود فرماندهان نظامی را به حمایت از بختیار و دادن شانس و فرصت بیشتری به او برای اعمال حاکمیت تشویق می کند.براون در روزهای 12 و 13 ژانویه موارد فوق را به رییس جمهور گزارش داد و در گزارش روز سیزدهم ژانویه خود اضافه کرد«من به ژنرال هایزرگفتم که ما نباید به فرماندهان نظامی ایران این طور تفهیم کنیم که دست زدن به یک اقدام نظامی از نظر ما مردود یا منتفی است،وهمچنین نباید تاکید کنیم که هر حکومت غیر نظامی بهتر از یک رژیم نظامی است.من موکداً این موضوع را تکرار کردم که ما فقط مخالف کودتا علیه حکومت بختیار هستیم ولی اگر اوضاع رو به وخامت بگذارد و شانسی برای بقای حکومت بختیار نباشد ارتش نباید بی تفاوت بماند.»(4)
با وجود گزارشات فوق و اظهار امید به وحدت نظامیان ایران در مقابل مخالفین،ولی در ارزیابی نهایی گزارش های هایزر حاکی از افزایش نگرانی و اضطراب درباره امکان بازگشت حضرت امام خمینی(ره) به ایران و نتایج آن بود.
در هرحال نقشه های هایزر بر باد رفت ونتوانست ماموریتی که داشت با موفقیت به انجام برسد و موج انقلاب خروشان شد و نظامیان یا از پادگان فرار و به صف مخالفین می پیوستند و یا در رده های بالای آنها از کشور گریخته و هایزر با مشاهده وضع موجود وناامیدی از عدم اجرای نقشه های خود کشور را ترک کرد.
پی نوشته ها:
1-روبین،باری(1363)جنگ قدرتها در ایران ترجمه محمود طلوعی،تهران:آشتیانی،ص177.
2-اعترافات ژنرال(خاطرات ارتشبد عباس قره باغی)(1364) ،تهران:نی،ص142-139.
3-سایروس ونس و زبیگنیو برژرینسکی(1362)توطئه در ایران،ترجمه محمود طلوعی،تهران:هفته،ص143-142)
4- همان ، ص144 .