صراط: روزنامه آرمان امروز سه شنبه ۹۴/۶/۳۱ گفت و گویی با احمد پورنجاتی از چهرههای سیاسی اصلاح طلب انجام داده که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ماجرای تقابل آیتا... مصباحیزدی با مواضع آیتا... هاشمی هر روز شکل جدیدتری به خود میگیرد، به گونهای که در هفتههای گذشته این وضعیت شدت بیشتری گرفته است. به نظر شما چرا برخی از محبوبیت و مشی اعتدالی آیتا... هاشمی بیمناکند و به بهانههای مختلف علیه ایشان موضع میگیرند؟
برای پاسخ به این سوال در ابتدا باید وضعیت اخلاقی فضای سیاسی در سالهای اخیر را مورد بررسی قرار داد. متاسفانه در سالهای اخیر نوعی فرهنگ سطحی و ادبیات کوچه و بازاری بر فضای سیاسی حاکم شده است. بنده نگران این مساله هستم که نسل پس از ما درباره ادبیات سیاستمداران عصرکنونی چه قضاوتی خواهند کرد. نکته دیگر اینکه تقابل آیتا... مصباح با آیتا... هاشمی تفاوت دو نوع نگرش فکری و سیاسی است که از ابتدا و حتی قبل از انقلاب شروع شد و تا امروز نیز به صورت کجدار و مریز ادامه داشته است. البته این تقابل به دلیل فعالیت بیشتر آقای مصباح در سالهای اخیر شکل جدیدی به خود گرفته و شدت پیدا کرده است. پس از رحلت حضرت امام (ره) به یک باره فعالیت سیاسی آقای مصباح بیشتر شد و از یک حالت درونگرایی سیاسی به حالت برونگرایی و کنشگرایی سیاسی تغییر وضعیت دادند. دلیل این مساله نیز جای تامل و بررسی دارد که چرا فعالیتهای ایشان و هوادارانشان دقیقا پس از رحلت حضرت امام (ره) بیشتر شد و تا قبل از آن وضعیت دیگری داشت. تقابل دیدگاههای آقای هاشمی و آقای مصباح یزدی از قبل از انقلاب آغاز شد. البته این تقابل تنها در این دو شخصیت خلاصه نمیشد و بین شخصیتهای دیگر نیز وجود داشت. قبل از انقلاب در زمینه اندیشه دینی دو دیدگاه متفاوت درباره نواندیشی دینی و تفکرات سنتی دینی وجود داشت که این شکاف پس از انقلاب نیز در شکلهای مختلف خود را نشان داد. تقابل آیتا... مصباح تنها با آیتا... هاشمی نبود و وی با آیتا... بهشتی نیز زاویه داشت. در نتیجه تقابل امروزی هاشمی و مصباح در مسائل سیاسی تاریخچه بسی طولانی در مسائل سیاسی و همچنین اندیشه دینی دارد. این تقابل ریشه در دو نگرش بسیار مهم تاریخی و فکری در گذشته دارد. نگرش نخست ریشه در باورهای سیاسی، اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی حضرت امام (ره) دارد. این دیدگاه در شکلهای مختلف و از جمله اهمیت به نظریات و آرای مردم در مقاطع مختلف تاریخی خود را نشان داده است.
نگرش دوم اما دیدگاه متفاوتی نسبت به تفکر یاران نزدیک حضرت امام (ره) مانند آقای هاشمی دارد. این نوع نگرش همواره از مواضع خود حمایت کرده و درصدد اشاعه آن به افکار عمومی نیز برآمده است. این نگرش در نهایت در شکل دولت محمود احمدینژاد متبلور شد و به مدت هشت سال سکان مدیریت کشور را به دست گرفت. البته این هشت سال با خسارتها و مشکلات متعددی برای کشور همراه بود. در نتیجه این تقابل یک دوگانه تاریخی است که یکی از این نگرشها به انقلاب اسلامی منجر شده و در نماد حضرت امام و ساختارهای نظام و قانون اساسی کشور تبلور پیدا کرده است. به همین دلیل در برخی از مقاطع تاریخی جریان مقابل یاران نزدیک حضرت امام برای به حاشیه راندن جریان اصلی انقلاب فعالیت خود را تشدید میکند و با هجمه علیه شخصیتهای تاثیرگذار این جریان مانند آیتا... هاشمی درصدد تثبیت خود در بین افکار عمومی برمیآید. در نتیجه نباید تقابل آقای مصباح با آیتا... هاشمی را یک کشمکش شخصی تلقی کرد و باید آن را به عنوان دو نوع تفکر و نگرش در طول تاریخ انقلاب مورد بررسی قرار داد.
اصلاحطلبان و آیتا... هاشمی در شرایط کنونی چه رابطهای با یکدیگر دارند؟ برخی از اصولگرایان معتقدند که آیتا... هاشمی به اصلاحطلبان نزدیک شده در حالی که در گذشته مورد هجمه اصلاحطلبان قرار گرفته است. آیا دیدگاههای سیاسی آیتا... هاشمی تغییر پیدا کرده است؟
هسته اصلی چنین دیدگاهی در خارج از اردوگاه اصلاحطلبی شکل گرفته است. اصولگرایان با تکرار این ادعا که اصلاحطلبان علیه آیتا... هاشمی هجمه میکردهاند به نوعی این مساله را در افکار عمومی مطرح کردهاند که مورد پذیرش نیز قرار گرفته و عدهای گمان میکنند واقعا چنین اتفاقی رخ داده است. این در حالی است که حتی اگر یک مساله اصلا در واقعیت رخ نداده باشد، تکرار آن در افکار عمومی میتواند سبب باورپذیری آن شود. واقعیت این است که اصلاحطلبان اصیل که عموما حول محور رئیس دولت اصلاحات قرار داشتند همواره در طول دوران دولت اصلاحات با احترام و تکریم با آیتا... هاشمی برخورد میکردند. این وضعیت به شکلی بود که حتی در دولت اصلاحات، در برخی از تنگناهای سیاسی از نظریات و تجربیات آیتا... هاشمی استفاده میشد. با این وجود در مجموعه جریان اصلاحطلبی افرادی حضور داشتند که به مرور زمان در دولت اصلاحات به نام و نشانی رسیده بودند و صداهای بلندتری نسبت به بقیه داشتند. ممکن است این افراد نسبت به آیتا... هاشمی جفا کرده باشند یا اقداماتی انجام داده باشند که مورد تایید قاطبه اصلی اصلاحطلبان قرار نگرفته باشد. بنده به خاطر دارم که اینگونه افراد در همان زمان نیز از طرف اصلاحطلبان اصیل و معتدل به خاطر مواضعشان مورد انتقاد قرار میگرفتند. البته این افراد نیز در مقابل نسبت به قاطبه اصلی اصلاحطلبی گلایه داشتند که چرا در این زمینه حمایت لازم از دیدگاهایشان صورت نمیگیرد. در کلیت ماجرا، دیدگاههای این افراد در بین قاطبه اصلی اصلاحطلبان جدی گرفته نمیشد. البته بنده ترجیح میدهم نامی از این عده به زبان نیاورم. این عده برخلاف قاطبه اصلاحطلبان به شکلی رفتار میکردند که گویا جریان اصلاحطلبی با آیتا... هاشمی دارای زاویه عمیق است و تلاش میکردند دیدگاههای خود از جریان اصلاحطلبی را به مردم قالب کنند. در صورتی که اصلا وضعیت به این شکل نبود. نکته دیگر اینکه انتخابات دوم خرداد1376در دولت آقای هاشمی اتفاق افتاد و ایشان نقش بسیار پررنگی در صیانت آرای مردم در آن انتخابات داشتند. مساله مهم اینکه دولت اصلاحات از بسیاری از سیاستهای دولت آقای هاشمی که منطقی و عقلایی بود حمایت کرد و آنها را ادامه داد. مشی و رویکرد رئیس دولت اصلاحات به شکلی بود که به هیچ عنوان به دنبال تخریب دستاوردهای دولت گذشته نبود و به همین دلیل از تمام نقاط قوت دولت آقای هاشمی برای پیشبرد برنامههای دولت اصلاحات استفاده کرد. در نتیجه برهم زدن رابطه اصلاحطلبان و آیتا... هاشمی در گذشته یکی از سیاستهای شایع جریان اصولگرایان است. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که در شرایط کنونی اصولگرایان به این وضعیت دچار شدهاند و طیفهای تندرو اصولگرایی برخلاف مشی غالب جریان اصولگرایی علیه آیتا... هاشمی هجمه میکنند. بیشک بسیاری از مواضع تند و غیراخلاقی تندروهای اصولگرا علیه آیتا... هاشمی و دیگر شخصیتهای معتدل و تاثیرگذار، مورد قبول قاطبه اصلی و عقلای اصولگرایی قرار نمیگیرد. بنده در این زمینه آقای علی لاریجانی را مثال میزنم که یکی از عقلای اصولگرایی به شمار میرود. برخوردی که در شرایط کنونی تندروهای اصولگرا با ایشان دارند مورد حمایت قاطبه اصلی اصولگرایان قرار ندارد. برخورد با ایشان حتی به برخورد فیزیکی در قم نیز کشیده شد. با این وجود هیچ کدام از اصولگرایان اصیل از اینگونه برخوردها حمایت نکردند و اتفاقا در تقبیح آن سخن گفتند.
برخی از شخصیتهای اصلاحطلب معتقدند که در شرایط کنونی اگر اصلاحطلبان روی یک شخصیت اصولگرای معتدل برای سرلیستی انتخابات مجلس آینده سرمایهگذاری کنند به سود اصلاحطلبان است و ممکن است اتفاق خوشایند انتخابات ریاستجمهوری سال92دوباره برای اصلاحطلبان رخ بدهد. آقای زیباکلام معتقد به حمایت از آقای ناطق نوری هستند و آقای عطریانفر عنوان کردند حتی حمایت از علی لاریجانی نیز در شرایط کنونی میتواند به سود اصلاحطلبان تمام شود. نظر شما در این باره چیست؟
بنده با احترام به نظریات سایر دوستان اصلاحطلب باید عنوان کنم که ما نباید آرزوها و آمال خود را به عنوان پیشبینی و پیشگویی مطرح کنیم. در شرایط کنونی واقعیتهای سیاسی بیانگر این مساله است که حضور آقای ناطق نوری در انتخابات منتفی است. در نتیجه نمیتوان به تصورات و تمایلات خود رنگ واقعیت داد و آن را به عنوان یک موضع سیاسی که فاقد خلاقیت و ابتکار است مطرح کرد. سابقه و منش آقای ناطق نوری از ابتدای انقلاب و بهویژه در مقطع زمانی دولت اصلاحات بیانگر رفتار همراه با عقلانیت و اعتدال است. در نتیجه نمیتوان چنین شخصیت ارزشمندی را با توجه به اینکه خاستگاه جریانی و جناحی دارد در قبال یک جریان خاص سیاسی تعریف کرد. آقای ناطق نوری چهرهای معتدل هستند که به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی تعلق دارند. به همین شکل آیتا... هاشمی را نمیتوان در یک جناح و جریان خاص تعریف کرد. آیتا... هاشمی نیز یک سرمایه کمنظیر انقلاب است. نکته دیگر اینکه هر جریان شناسنامهدار سیاسی برای خود قواعد و اصولی دارد که این قاعده و اصول به مرور زمان و در طول تاریخ شکل گرفته و به آسانی قابل تغییر نیست. به همین دلیل استفاده از شخصیتهای یک جریان سیاسی دیگر که در باشگاه سیاسی متفاوتی حضور دارند به راحتی امکانپذیر نخواهد بود. این استراتژی بهویژه تا قبل از اعلام نتایج تایید صلاحیتها از سوی شورای نگهبان به هیچ عنوان صحیح نیست و باید اجازه داد وضعیت تایید صلاحیتها مشخص شود و سپس دست به انتخاب استراتژی مناسب زد. مطرح کردن این نوع دیدگاهها نوعی برخورد فراپراگماتیستی و فوق فایدهنگرانه به مساله انتخابات آتی است که برخی از دوستان مطرح میکنند. قرار نیست اصلاحطلبان به هر قیمت و با هر لیستی و با حمایت از هر شخصیتی در انتخابات مجلس شرکت کنند. وضعیت آقای عارف کاملا مشخص است. شخصیت و منش ایشان بهطور کامل در جریان اصلاحطلبی تعریف میشود. شاید برخی عنوان کنند اگر اتفاقی که در انتخابات ریاستجمهوری برای اصلاحطلبان رخ داد و آقای عارف به سود یک گزینه غیراصلاحطلب کنارهگیری کرد در انتخابات مجلس نیز رخ بدهد بسیار خوشایند خواهد بود. این در حالی است که این مقایسه به هیچ عنوان صحیح و عقلانی نیست. شرایط انتخابات ریاستجمهوری و وضعیتی که کشور درآن مقطع زمانی قرار گرفته بود با وضعیت انتخابات مجلس و آرامش نسبی که بر فضای سیاسی کشور حاکم شده بسیار متفاوت است. اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یک رویکرد دوگانه را دنبال خواهند کرد. اصلاحطلبان یک افق حداکثری در انتخابات مجلس پیش روی خود میبینند و یک افق حداقلی ممکن برای خود ترسیم کردهاند که مواضع خود را از آن پایینتر نخواهند آورد. حضور باشکوه و قدرتمند اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یک امر بدیهی است و بزرگان جریان اصلاحطلبی همواره به آن تاکید کردهاند. با این وجود گمانهزنی کردن درباره سرلیستی اصلاحطلبان در شرایطی که هنوز آرایش سیاسی انتخابات مجلس مشخص نشده کاری عقلانی و نتیجهبخش نخواهد بود. ضمن اینکه این مساله را نیز نباید از نظر دور داشت که انتخاب رئیس مجلس به ترکیب مجلس آینده بستگی دارد و از هماکنون نمیتوان درباره آن اظهارنظر کرد. اگر اصلاحطلبان در انتخابات آینده پیروز شوند و اکثریت مجلس را به دست بیاورند میتوان به این مساله که یک شخصیت اصلاحطلب به ریاست مجلس برسد خوشبین بود.
شما با ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل در بدنه مجلس آینده و این مساله که اسامی اصولگرایان معتدل وارد لیست اصلاحطلبان شود موافق هستید؟
بنده معتقدم این حق افکار عمومی و لازمه شفافیت سیاسی است که هر جریان سیاسی با کاندیداهای خاص خود به عرصه انتخابات وارد شود. اگر چه پدیده ائتلاف در فضای سیاسی پدیده ناپسندی نیست، اما به دلیل تمایزات و تفاوتهای معناداری که بین رویکرد اصلاحطلبان و اصولگرایان در اداره کشور و نه اصل نظام وجود دارد بنده با ائتلافهای انتخاباتی موافق نیستم. به نظر من اگر چنین ائتلافی در نهایت شکل بگیرد موفقیتآمیز نخواهد شد و باعث سردرگمی استراتژیک جریان اصلاحطلبی خواهد شد.
حضور شخصیتهای معتدلی چون سیدحسن خمینی که منادی رویکردهای جدیدی در عرصه سیاسی هستند را در انتخابات خبرگان رهبری چگونه ارزیابی میکنید؟این در حالی است که به نظر میرسد ایشان مورد حمایت آیتا... هاشمی و همچنین آقای روحانی نیز قرار خواهند گرفت. آیا این ائتلاف احتمالی در انتخابات خبرگان موفق خواهد شد؟
به نظر من اصلاحطلبان در گذشته نیز باید حضور جدی در انتخابات مجلس خبرگان را فراتر از چالشها و رقابتهای سیاسی در دستور کار خود قرار میدادند. نکته دیگر اینکه برخی از افرادی که در دورههای اخیر مجلس خبرگان حضور پیدا کردند میبایست ابتدا در انتخابات مجلس شورای اسلامی حاضر میشدند. دلیل این مساله نیز این است که فضای مجلس شورای اسلامی برای فعالیت سیاسی اینگونه افراد مهیاتر بود. در شرایط کنونی نیز نام بردن از برخی شخصیتها مانند سید حسن خمینی که جایگاهی فراتر از رقابتهای سیاسی دارند به عنوان نماینده یک طیف خاص سیاسی صحیح نیست. با این وجود حضور شخصیت اصیل، اسلامشناس و مردمشناسی چون سیدحسن خمینی در انتخابات خبرگان را باید به فال نیک گرفت و از آن حمایت کرد. ایشان شخصیت میانسالی هستند که آینده سیاسی درخشانی خواهند داشت. بنابراین پاسخ من به پرسش شما دارای دو وجه است؛ اول اینکه نباید با رویکرد سیاسی، شخصیتهایی چون سیدحسن خمینی را به حضور در انتخابات خبرگان دعوت کرد. دوم اینکه بنده فیالنفسه حضور شخصیتهای برجستهای چون سیدحسن خمینی که دارای عقلانیت سیاسی و مشی اعتدالی هستند را در انتخابات خبرگان مفید و موثر میدانم.
ماجرای تقابل آیتا... مصباحیزدی با مواضع آیتا... هاشمی هر روز شکل جدیدتری به خود میگیرد، به گونهای که در هفتههای گذشته این وضعیت شدت بیشتری گرفته است. به نظر شما چرا برخی از محبوبیت و مشی اعتدالی آیتا... هاشمی بیمناکند و به بهانههای مختلف علیه ایشان موضع میگیرند؟
برای پاسخ به این سوال در ابتدا باید وضعیت اخلاقی فضای سیاسی در سالهای اخیر را مورد بررسی قرار داد. متاسفانه در سالهای اخیر نوعی فرهنگ سطحی و ادبیات کوچه و بازاری بر فضای سیاسی حاکم شده است. بنده نگران این مساله هستم که نسل پس از ما درباره ادبیات سیاستمداران عصرکنونی چه قضاوتی خواهند کرد. نکته دیگر اینکه تقابل آیتا... مصباح با آیتا... هاشمی تفاوت دو نوع نگرش فکری و سیاسی است که از ابتدا و حتی قبل از انقلاب شروع شد و تا امروز نیز به صورت کجدار و مریز ادامه داشته است. البته این تقابل به دلیل فعالیت بیشتر آقای مصباح در سالهای اخیر شکل جدیدی به خود گرفته و شدت پیدا کرده است. پس از رحلت حضرت امام (ره) به یک باره فعالیت سیاسی آقای مصباح بیشتر شد و از یک حالت درونگرایی سیاسی به حالت برونگرایی و کنشگرایی سیاسی تغییر وضعیت دادند. دلیل این مساله نیز جای تامل و بررسی دارد که چرا فعالیتهای ایشان و هوادارانشان دقیقا پس از رحلت حضرت امام (ره) بیشتر شد و تا قبل از آن وضعیت دیگری داشت. تقابل دیدگاههای آقای هاشمی و آقای مصباح یزدی از قبل از انقلاب آغاز شد. البته این تقابل تنها در این دو شخصیت خلاصه نمیشد و بین شخصیتهای دیگر نیز وجود داشت. قبل از انقلاب در زمینه اندیشه دینی دو دیدگاه متفاوت درباره نواندیشی دینی و تفکرات سنتی دینی وجود داشت که این شکاف پس از انقلاب نیز در شکلهای مختلف خود را نشان داد. تقابل آیتا... مصباح تنها با آیتا... هاشمی نبود و وی با آیتا... بهشتی نیز زاویه داشت. در نتیجه تقابل امروزی هاشمی و مصباح در مسائل سیاسی تاریخچه بسی طولانی در مسائل سیاسی و همچنین اندیشه دینی دارد. این تقابل ریشه در دو نگرش بسیار مهم تاریخی و فکری در گذشته دارد. نگرش نخست ریشه در باورهای سیاسی، اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی حضرت امام (ره) دارد. این دیدگاه در شکلهای مختلف و از جمله اهمیت به نظریات و آرای مردم در مقاطع مختلف تاریخی خود را نشان داده است.
نگرش دوم اما دیدگاه متفاوتی نسبت به تفکر یاران نزدیک حضرت امام (ره) مانند آقای هاشمی دارد. این نوع نگرش همواره از مواضع خود حمایت کرده و درصدد اشاعه آن به افکار عمومی نیز برآمده است. این نگرش در نهایت در شکل دولت محمود احمدینژاد متبلور شد و به مدت هشت سال سکان مدیریت کشور را به دست گرفت. البته این هشت سال با خسارتها و مشکلات متعددی برای کشور همراه بود. در نتیجه این تقابل یک دوگانه تاریخی است که یکی از این نگرشها به انقلاب اسلامی منجر شده و در نماد حضرت امام و ساختارهای نظام و قانون اساسی کشور تبلور پیدا کرده است. به همین دلیل در برخی از مقاطع تاریخی جریان مقابل یاران نزدیک حضرت امام برای به حاشیه راندن جریان اصلی انقلاب فعالیت خود را تشدید میکند و با هجمه علیه شخصیتهای تاثیرگذار این جریان مانند آیتا... هاشمی درصدد تثبیت خود در بین افکار عمومی برمیآید. در نتیجه نباید تقابل آقای مصباح با آیتا... هاشمی را یک کشمکش شخصی تلقی کرد و باید آن را به عنوان دو نوع تفکر و نگرش در طول تاریخ انقلاب مورد بررسی قرار داد.
اصلاحطلبان و آیتا... هاشمی در شرایط کنونی چه رابطهای با یکدیگر دارند؟ برخی از اصولگرایان معتقدند که آیتا... هاشمی به اصلاحطلبان نزدیک شده در حالی که در گذشته مورد هجمه اصلاحطلبان قرار گرفته است. آیا دیدگاههای سیاسی آیتا... هاشمی تغییر پیدا کرده است؟
هسته اصلی چنین دیدگاهی در خارج از اردوگاه اصلاحطلبی شکل گرفته است. اصولگرایان با تکرار این ادعا که اصلاحطلبان علیه آیتا... هاشمی هجمه میکردهاند به نوعی این مساله را در افکار عمومی مطرح کردهاند که مورد پذیرش نیز قرار گرفته و عدهای گمان میکنند واقعا چنین اتفاقی رخ داده است. این در حالی است که حتی اگر یک مساله اصلا در واقعیت رخ نداده باشد، تکرار آن در افکار عمومی میتواند سبب باورپذیری آن شود. واقعیت این است که اصلاحطلبان اصیل که عموما حول محور رئیس دولت اصلاحات قرار داشتند همواره در طول دوران دولت اصلاحات با احترام و تکریم با آیتا... هاشمی برخورد میکردند. این وضعیت به شکلی بود که حتی در دولت اصلاحات، در برخی از تنگناهای سیاسی از نظریات و تجربیات آیتا... هاشمی استفاده میشد. با این وجود در مجموعه جریان اصلاحطلبی افرادی حضور داشتند که به مرور زمان در دولت اصلاحات به نام و نشانی رسیده بودند و صداهای بلندتری نسبت به بقیه داشتند. ممکن است این افراد نسبت به آیتا... هاشمی جفا کرده باشند یا اقداماتی انجام داده باشند که مورد تایید قاطبه اصلی اصلاحطلبان قرار نگرفته باشد. بنده به خاطر دارم که اینگونه افراد در همان زمان نیز از طرف اصلاحطلبان اصیل و معتدل به خاطر مواضعشان مورد انتقاد قرار میگرفتند. البته این افراد نیز در مقابل نسبت به قاطبه اصلی اصلاحطلبی گلایه داشتند که چرا در این زمینه حمایت لازم از دیدگاهایشان صورت نمیگیرد. در کلیت ماجرا، دیدگاههای این افراد در بین قاطبه اصلی اصلاحطلبان جدی گرفته نمیشد. البته بنده ترجیح میدهم نامی از این عده به زبان نیاورم. این عده برخلاف قاطبه اصلاحطلبان به شکلی رفتار میکردند که گویا جریان اصلاحطلبی با آیتا... هاشمی دارای زاویه عمیق است و تلاش میکردند دیدگاههای خود از جریان اصلاحطلبی را به مردم قالب کنند. در صورتی که اصلا وضعیت به این شکل نبود. نکته دیگر اینکه انتخابات دوم خرداد1376در دولت آقای هاشمی اتفاق افتاد و ایشان نقش بسیار پررنگی در صیانت آرای مردم در آن انتخابات داشتند. مساله مهم اینکه دولت اصلاحات از بسیاری از سیاستهای دولت آقای هاشمی که منطقی و عقلایی بود حمایت کرد و آنها را ادامه داد. مشی و رویکرد رئیس دولت اصلاحات به شکلی بود که به هیچ عنوان به دنبال تخریب دستاوردهای دولت گذشته نبود و به همین دلیل از تمام نقاط قوت دولت آقای هاشمی برای پیشبرد برنامههای دولت اصلاحات استفاده کرد. در نتیجه برهم زدن رابطه اصلاحطلبان و آیتا... هاشمی در گذشته یکی از سیاستهای شایع جریان اصولگرایان است. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که در شرایط کنونی اصولگرایان به این وضعیت دچار شدهاند و طیفهای تندرو اصولگرایی برخلاف مشی غالب جریان اصولگرایی علیه آیتا... هاشمی هجمه میکنند. بیشک بسیاری از مواضع تند و غیراخلاقی تندروهای اصولگرا علیه آیتا... هاشمی و دیگر شخصیتهای معتدل و تاثیرگذار، مورد قبول قاطبه اصلی و عقلای اصولگرایی قرار نمیگیرد. بنده در این زمینه آقای علی لاریجانی را مثال میزنم که یکی از عقلای اصولگرایی به شمار میرود. برخوردی که در شرایط کنونی تندروهای اصولگرا با ایشان دارند مورد حمایت قاطبه اصلی اصولگرایان قرار ندارد. برخورد با ایشان حتی به برخورد فیزیکی در قم نیز کشیده شد. با این وجود هیچ کدام از اصولگرایان اصیل از اینگونه برخوردها حمایت نکردند و اتفاقا در تقبیح آن سخن گفتند.
برخی از شخصیتهای اصلاحطلب معتقدند که در شرایط کنونی اگر اصلاحطلبان روی یک شخصیت اصولگرای معتدل برای سرلیستی انتخابات مجلس آینده سرمایهگذاری کنند به سود اصلاحطلبان است و ممکن است اتفاق خوشایند انتخابات ریاستجمهوری سال92دوباره برای اصلاحطلبان رخ بدهد. آقای زیباکلام معتقد به حمایت از آقای ناطق نوری هستند و آقای عطریانفر عنوان کردند حتی حمایت از علی لاریجانی نیز در شرایط کنونی میتواند به سود اصلاحطلبان تمام شود. نظر شما در این باره چیست؟
بنده با احترام به نظریات سایر دوستان اصلاحطلب باید عنوان کنم که ما نباید آرزوها و آمال خود را به عنوان پیشبینی و پیشگویی مطرح کنیم. در شرایط کنونی واقعیتهای سیاسی بیانگر این مساله است که حضور آقای ناطق نوری در انتخابات منتفی است. در نتیجه نمیتوان به تصورات و تمایلات خود رنگ واقعیت داد و آن را به عنوان یک موضع سیاسی که فاقد خلاقیت و ابتکار است مطرح کرد. سابقه و منش آقای ناطق نوری از ابتدای انقلاب و بهویژه در مقطع زمانی دولت اصلاحات بیانگر رفتار همراه با عقلانیت و اعتدال است. در نتیجه نمیتوان چنین شخصیت ارزشمندی را با توجه به اینکه خاستگاه جریانی و جناحی دارد در قبال یک جریان خاص سیاسی تعریف کرد. آقای ناطق نوری چهرهای معتدل هستند که به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی تعلق دارند. به همین شکل آیتا... هاشمی را نمیتوان در یک جناح و جریان خاص تعریف کرد. آیتا... هاشمی نیز یک سرمایه کمنظیر انقلاب است. نکته دیگر اینکه هر جریان شناسنامهدار سیاسی برای خود قواعد و اصولی دارد که این قاعده و اصول به مرور زمان و در طول تاریخ شکل گرفته و به آسانی قابل تغییر نیست. به همین دلیل استفاده از شخصیتهای یک جریان سیاسی دیگر که در باشگاه سیاسی متفاوتی حضور دارند به راحتی امکانپذیر نخواهد بود. این استراتژی بهویژه تا قبل از اعلام نتایج تایید صلاحیتها از سوی شورای نگهبان به هیچ عنوان صحیح نیست و باید اجازه داد وضعیت تایید صلاحیتها مشخص شود و سپس دست به انتخاب استراتژی مناسب زد. مطرح کردن این نوع دیدگاهها نوعی برخورد فراپراگماتیستی و فوق فایدهنگرانه به مساله انتخابات آتی است که برخی از دوستان مطرح میکنند. قرار نیست اصلاحطلبان به هر قیمت و با هر لیستی و با حمایت از هر شخصیتی در انتخابات مجلس شرکت کنند. وضعیت آقای عارف کاملا مشخص است. شخصیت و منش ایشان بهطور کامل در جریان اصلاحطلبی تعریف میشود. شاید برخی عنوان کنند اگر اتفاقی که در انتخابات ریاستجمهوری برای اصلاحطلبان رخ داد و آقای عارف به سود یک گزینه غیراصلاحطلب کنارهگیری کرد در انتخابات مجلس نیز رخ بدهد بسیار خوشایند خواهد بود. این در حالی است که این مقایسه به هیچ عنوان صحیح و عقلانی نیست. شرایط انتخابات ریاستجمهوری و وضعیتی که کشور درآن مقطع زمانی قرار گرفته بود با وضعیت انتخابات مجلس و آرامش نسبی که بر فضای سیاسی کشور حاکم شده بسیار متفاوت است. اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یک رویکرد دوگانه را دنبال خواهند کرد. اصلاحطلبان یک افق حداکثری در انتخابات مجلس پیش روی خود میبینند و یک افق حداقلی ممکن برای خود ترسیم کردهاند که مواضع خود را از آن پایینتر نخواهند آورد. حضور باشکوه و قدرتمند اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یک امر بدیهی است و بزرگان جریان اصلاحطلبی همواره به آن تاکید کردهاند. با این وجود گمانهزنی کردن درباره سرلیستی اصلاحطلبان در شرایطی که هنوز آرایش سیاسی انتخابات مجلس مشخص نشده کاری عقلانی و نتیجهبخش نخواهد بود. ضمن اینکه این مساله را نیز نباید از نظر دور داشت که انتخاب رئیس مجلس به ترکیب مجلس آینده بستگی دارد و از هماکنون نمیتوان درباره آن اظهارنظر کرد. اگر اصلاحطلبان در انتخابات آینده پیروز شوند و اکثریت مجلس را به دست بیاورند میتوان به این مساله که یک شخصیت اصلاحطلب به ریاست مجلس برسد خوشبین بود.
شما با ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل در بدنه مجلس آینده و این مساله که اسامی اصولگرایان معتدل وارد لیست اصلاحطلبان شود موافق هستید؟
بنده معتقدم این حق افکار عمومی و لازمه شفافیت سیاسی است که هر جریان سیاسی با کاندیداهای خاص خود به عرصه انتخابات وارد شود. اگر چه پدیده ائتلاف در فضای سیاسی پدیده ناپسندی نیست، اما به دلیل تمایزات و تفاوتهای معناداری که بین رویکرد اصلاحطلبان و اصولگرایان در اداره کشور و نه اصل نظام وجود دارد بنده با ائتلافهای انتخاباتی موافق نیستم. به نظر من اگر چنین ائتلافی در نهایت شکل بگیرد موفقیتآمیز نخواهد شد و باعث سردرگمی استراتژیک جریان اصلاحطلبی خواهد شد.
حضور شخصیتهای معتدلی چون سیدحسن خمینی که منادی رویکردهای جدیدی در عرصه سیاسی هستند را در انتخابات خبرگان رهبری چگونه ارزیابی میکنید؟این در حالی است که به نظر میرسد ایشان مورد حمایت آیتا... هاشمی و همچنین آقای روحانی نیز قرار خواهند گرفت. آیا این ائتلاف احتمالی در انتخابات خبرگان موفق خواهد شد؟
به نظر من اصلاحطلبان در گذشته نیز باید حضور جدی در انتخابات مجلس خبرگان را فراتر از چالشها و رقابتهای سیاسی در دستور کار خود قرار میدادند. نکته دیگر اینکه برخی از افرادی که در دورههای اخیر مجلس خبرگان حضور پیدا کردند میبایست ابتدا در انتخابات مجلس شورای اسلامی حاضر میشدند. دلیل این مساله نیز این است که فضای مجلس شورای اسلامی برای فعالیت سیاسی اینگونه افراد مهیاتر بود. در شرایط کنونی نیز نام بردن از برخی شخصیتها مانند سید حسن خمینی که جایگاهی فراتر از رقابتهای سیاسی دارند به عنوان نماینده یک طیف خاص سیاسی صحیح نیست. با این وجود حضور شخصیت اصیل، اسلامشناس و مردمشناسی چون سیدحسن خمینی در انتخابات خبرگان را باید به فال نیک گرفت و از آن حمایت کرد. ایشان شخصیت میانسالی هستند که آینده سیاسی درخشانی خواهند داشت. بنابراین پاسخ من به پرسش شما دارای دو وجه است؛ اول اینکه نباید با رویکرد سیاسی، شخصیتهایی چون سیدحسن خمینی را به حضور در انتخابات خبرگان دعوت کرد. دوم اینکه بنده فیالنفسه حضور شخصیتهای برجستهای چون سیدحسن خمینی که دارای عقلانیت سیاسی و مشی اعتدالی هستند را در انتخابات خبرگان مفید و موثر میدانم.