صراط: محمد قوچانی سردبیر نشریه صدا و نایبرئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران در یادداشتی با عنوان «ناطق نوری بیاید یا نیاید؟» به تبیین استراتژی اصلاحطلبان در برابر اصولگرایان معتدل پرداخت.
در بخشی از این یادداشت آمده است: به طور مشخص نقش علیاکبر ناطق نوری، علیاکبر ولایتی و علی لاریجانی به صورت فردی و به دور از منویات حزبی و جناحی اصولگرایان در پیروزی روحانی موثر بود، یعنی اگر هاشمی و خاتمی به صورت تشکیلاتی و اثباتی به روحانی کمک کردند، ولایتی و لاریجانی به شکل فردی و سلبی به او یاری رساندند و البته ناطق نوری در هر دو جبهه کمک کرد.
در این یادداشت آمده است: اصلاحطلبان میتوانند راهبرد ائتلاف در درون مجلس دهم که احتمالا متکثر، چند قطبی و فاقد یک اکثریت مطلق خواهد بود بیندیشند که در این صورت هر کس ساز و کار جبهه اصلاحات به ریاست رئیس دولت اصلاحات و با نظر آیتالله هاشمی رفسنجانی را تعیین کند، در صدر فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان قرار خواهد گرفت که افرادی مانند عارف مهمترین چهره آن خواهند بود.
در ادامه این یادداشت آمده است: عارف به علت شخصیت علمی، فرهنگی و اخلاق سیاسی و تشکیلاتیاش در انتخابات 24 خرداد 92 شایسته حمایت بود اما در نهایت این کمیت و کیفیت فراکسیون جبهه اصلاحات در مجلس دهم است که نسبت ما با فراکسیونهای اصولگرا را روشن خواهد کرد.
از سوی دیگر قوچانی در این یادداشت تاکید میکند: ناطق نوری مانند علی لاریجانی به معنای مثبت کلمه در علم سیاست یک محافظهکار عاقل است که اکنون دیگر در جبهه اصولگرایی نمیگنجد گرچه اصلاحطلب تشکیلاتی هم نیست، او هم مانند اصلاحطلبان در این سالها تغییر کرده و تلقی روشنتری درباره دموکراسی، تحزب، انتخابات، توسعه، حقوق و آزادیهای اساسی مردم دارد و این تلقی را در سران و چهرههای اصلاحطلب از حزب مشارکت تا کارگزاران بیان کرده است.
قوچانی در یادداشت نشریه صدا تاکید میکند: اصلاحطلبان یک فرصت به ناطق نوری بدهکارند و اکنون که بر سر یک گزینه میانه به نام حسن روحانی با او به تفاهم رسیدهاند، باید این قرض را ادا و این فرصت را ایجاد کنند، باید این فرصت را ایجاد کرد که آن روی سکه دوم خرداد هم مجال عرضه یابد و روشن شود که آن انتخابات، انتخاب میان بهشت و جهنم نبود.
در ادامه این یادداشت آمده است: اکنون که اصلاحطلبان بر سر یک گزینه میانه به نام حسن روحانی با ناطق نوری به تفاهم رسیدهاند باید این قرض را ادا و این فرصت را ایجاد کنند؛ اخبار موثق و گمانهزنیهای دقیق حاکی از آن است که بزرگان جبهه اصلاحات آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی و سیدحسن خمینی همگی از این راه استقبال میکنند و معتقدند که باید ناطق نوری را به نامزدی تشویق کرد و از او خواست که به عنوان یکی از 10 چهره ملی کشور وارد صحنه انتخابات شود.
قوچانی در این یادداشت نوشته است: بدون شک این نقش ناطق نوری با مخالفت آقایان لاریجانی و عارف مواجه نمیشود که آنان خود از علاقمندان ناطق هستند و عارف یکی از گزینههای پیشنهادی ناطق نوری در کابینه فرضی سال 1376 بود.
«نامزدی و ریاست ناطق نوری در مجلس دهم فاز دوم پروژه اعتدال است و پس از ریاست جمهوری روحانی این مسیر را تثبیت خواهد کرد و براساس شواهد خبری و تحلیلی، رئیسجمهور هم از این راهبرد استقبال خواهد کرد، دکتر عارف هم در چنین موقعیتی در هیات مرکزی و رهبر پارلمانی جبهه اصلاحات خواهد بود و به ناطق نوری کمک میکند.»
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: نقشی که ناطق نوری در این مرحله از تاریخ جمهوری اسلامی میتواند ایفا کند از عهده هیچ کس برنمیآید، نامزدی ناطق نوری در انتخابات مجلس دهم را فقط میتوان با نامزدی هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری گذشته قیاس کرد که اصلاحطلبان (اکثریت اصلاحطلبان و نه فقط کارگزاران) بیش از اصولگرایان مشتاق آن بودند با این تفاوت که احتمال رد صلاحیت ناطق نوری در انتخابات مجلس دهم محال است و این یک فرصت طلایی است و بازآفرینی دوم خرداد این بار در شکل تازهای رخ میدهد.
در بخشی از این یادداشت آمده است: به طور مشخص نقش علیاکبر ناطق نوری، علیاکبر ولایتی و علی لاریجانی به صورت فردی و به دور از منویات حزبی و جناحی اصولگرایان در پیروزی روحانی موثر بود، یعنی اگر هاشمی و خاتمی به صورت تشکیلاتی و اثباتی به روحانی کمک کردند، ولایتی و لاریجانی به شکل فردی و سلبی به او یاری رساندند و البته ناطق نوری در هر دو جبهه کمک کرد.
در این یادداشت آمده است: اصلاحطلبان میتوانند راهبرد ائتلاف در درون مجلس دهم که احتمالا متکثر، چند قطبی و فاقد یک اکثریت مطلق خواهد بود بیندیشند که در این صورت هر کس ساز و کار جبهه اصلاحات به ریاست رئیس دولت اصلاحات و با نظر آیتالله هاشمی رفسنجانی را تعیین کند، در صدر فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان قرار خواهد گرفت که افرادی مانند عارف مهمترین چهره آن خواهند بود.
در ادامه این یادداشت آمده است: عارف به علت شخصیت علمی، فرهنگی و اخلاق سیاسی و تشکیلاتیاش در انتخابات 24 خرداد 92 شایسته حمایت بود اما در نهایت این کمیت و کیفیت فراکسیون جبهه اصلاحات در مجلس دهم است که نسبت ما با فراکسیونهای اصولگرا را روشن خواهد کرد.
از سوی دیگر قوچانی در این یادداشت تاکید میکند: ناطق نوری مانند علی لاریجانی به معنای مثبت کلمه در علم سیاست یک محافظهکار عاقل است که اکنون دیگر در جبهه اصولگرایی نمیگنجد گرچه اصلاحطلب تشکیلاتی هم نیست، او هم مانند اصلاحطلبان در این سالها تغییر کرده و تلقی روشنتری درباره دموکراسی، تحزب، انتخابات، توسعه، حقوق و آزادیهای اساسی مردم دارد و این تلقی را در سران و چهرههای اصلاحطلب از حزب مشارکت تا کارگزاران بیان کرده است.
قوچانی در یادداشت نشریه صدا تاکید میکند: اصلاحطلبان یک فرصت به ناطق نوری بدهکارند و اکنون که بر سر یک گزینه میانه به نام حسن روحانی با او به تفاهم رسیدهاند، باید این قرض را ادا و این فرصت را ایجاد کنند، باید این فرصت را ایجاد کرد که آن روی سکه دوم خرداد هم مجال عرضه یابد و روشن شود که آن انتخابات، انتخاب میان بهشت و جهنم نبود.
در ادامه این یادداشت آمده است: اکنون که اصلاحطلبان بر سر یک گزینه میانه به نام حسن روحانی با ناطق نوری به تفاهم رسیدهاند باید این قرض را ادا و این فرصت را ایجاد کنند؛ اخبار موثق و گمانهزنیهای دقیق حاکی از آن است که بزرگان جبهه اصلاحات آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی و سیدحسن خمینی همگی از این راه استقبال میکنند و معتقدند که باید ناطق نوری را به نامزدی تشویق کرد و از او خواست که به عنوان یکی از 10 چهره ملی کشور وارد صحنه انتخابات شود.
قوچانی در این یادداشت نوشته است: بدون شک این نقش ناطق نوری با مخالفت آقایان لاریجانی و عارف مواجه نمیشود که آنان خود از علاقمندان ناطق هستند و عارف یکی از گزینههای پیشنهادی ناطق نوری در کابینه فرضی سال 1376 بود.
«نامزدی و ریاست ناطق نوری در مجلس دهم فاز دوم پروژه اعتدال است و پس از ریاست جمهوری روحانی این مسیر را تثبیت خواهد کرد و براساس شواهد خبری و تحلیلی، رئیسجمهور هم از این راهبرد استقبال خواهد کرد، دکتر عارف هم در چنین موقعیتی در هیات مرکزی و رهبر پارلمانی جبهه اصلاحات خواهد بود و به ناطق نوری کمک میکند.»
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: نقشی که ناطق نوری در این مرحله از تاریخ جمهوری اسلامی میتواند ایفا کند از عهده هیچ کس برنمیآید، نامزدی ناطق نوری در انتخابات مجلس دهم را فقط میتوان با نامزدی هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری گذشته قیاس کرد که اصلاحطلبان (اکثریت اصلاحطلبان و نه فقط کارگزاران) بیش از اصولگرایان مشتاق آن بودند با این تفاوت که احتمال رد صلاحیت ناطق نوری در انتخابات مجلس دهم محال است و این یک فرصت طلایی است و بازآفرینی دوم خرداد این بار در شکل تازهای رخ میدهد.