صراط: نفیسه سادات موسوی دختر سید امیر موسوی که شایعه فوت همسرش در حادثه منا در برخی رسانه ها منتشر شده بود، ضمن رد این شایعه، با کنایه، از رسانه های منتشرکننده این خبر انتقاد کرد.
به گزارش صراط، ظاهرا استناد رسانه ها، به متنی بود که وی پیشتر در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و با همسران جان باختگان حادثه منا ابراز همدردی کرده بود.
او اکنون با ارسال متنی در صفحه شخصی خود، ضمن رد شایعه مذکور، هم از رسانه های منتشرکننده انتقاد کرده و هم به برخی پیام های نیشدار مخاطبانش کنایه زده است.
متن مذکور بدین شرح است: "نوزده سال پيش، مهر هزاروسيصدوهفتادوپنج، سوار سرويس بودم تو راه مدرسه كه ديدم عكس بابامو رو ديوار بزرگ كشيدن. سواد كه نداشتم هنوز، كلاس اول ميرفتم تازه، برگشتم خونه با ذوق تعريف كردم،برخلاف انتظارم كسي ذوق نكرد. همه خشكشون زد و بعد كلي زنگ و پيگيري بالاخره ديوار مورد نظر كشف و رويت شد. عكس بابا بود ،زيرش هم نوشته بود:"شهيد سيد امير موسوي" توو عالم بچگي هيچوقت نفهميدم قضيه شوخي بوده با بابا يا اشتباه اداري، ولي جز من خيلياي ديگه م ديده بودن و شوكه شده بودن و تا دوروز زنگ ميزدن احوال بابا رو با ترس و لرز ميپرسيدن. .
جالبه كه نوزده سال بعد، يني مهر نود و چهار ، صبح بيدار ميشم و مي بينم همسرم و به فيض شهادت نائل كردند خبرگزاري هاي مثلا معتبر! اونم بخاطر شعري كه خودم تو تنها شبكه ي مجازي فعالم منتشر كردم و نوشتم تقديم به همسران جامانده ي حاجيان قرباني ....مثل قبل تر كه شعر زبان حال همسر شهيد مدافع حرم داشتم، يا زبانحال مادر شهيد گمنام...در كل شايعه پراكني از صفات بارز ايشان(ملت هميشه در صحنه ي ايران)بوده است!
.
.
عكس بتاريخ چهارم مهر يكهزارو سيصد و نودوچهار، جلوي ورردي سالن آمفي تئاتر مدرسه ي آقامحمدمهدي ميباشد، دقايقي پس از پايان جشن اولين روز مدرسه ي گل پسر!حاضران در عكس بترتيب از راست به چپ:
من، آقامحمدمهدي، آقا وحيد(پدر آقامحمدمهدي)
.
.
.
پ.ن:
كاري به سيل مسيجاي نگران و پيگير اقوام و اشنايان ندارم، موندم تو كار اون بزرگواري كه بعد از باور كردن شايعه، به جاي تسليت احتمالي ، مسيج كرده:"قديما كسي مكه ميرفت از حلاليت گرفتنشون ادم متوجه ميشد نه از خبر فوتشون!"
.
تا حالا فك ميكردم فقط فرهنگ نيوز لابلاي خبرهاش اخبار بي متبع و نامعتبر و گاها كذب و مغرضانه پخش ميكنه، امروز فهميدم مشرق و خبرانلاين هم قابل اعتماد نيستند."
به گزارش صراط، ظاهرا استناد رسانه ها، به متنی بود که وی پیشتر در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و با همسران جان باختگان حادثه منا ابراز همدردی کرده بود.
او اکنون با ارسال متنی در صفحه شخصی خود، ضمن رد شایعه مذکور، هم از رسانه های منتشرکننده انتقاد کرده و هم به برخی پیام های نیشدار مخاطبانش کنایه زده است.
متن مذکور بدین شرح است: "نوزده سال پيش، مهر هزاروسيصدوهفتادوپنج، سوار سرويس بودم تو راه مدرسه كه ديدم عكس بابامو رو ديوار بزرگ كشيدن. سواد كه نداشتم هنوز، كلاس اول ميرفتم تازه، برگشتم خونه با ذوق تعريف كردم،برخلاف انتظارم كسي ذوق نكرد. همه خشكشون زد و بعد كلي زنگ و پيگيري بالاخره ديوار مورد نظر كشف و رويت شد. عكس بابا بود ،زيرش هم نوشته بود:"شهيد سيد امير موسوي" توو عالم بچگي هيچوقت نفهميدم قضيه شوخي بوده با بابا يا اشتباه اداري، ولي جز من خيلياي ديگه م ديده بودن و شوكه شده بودن و تا دوروز زنگ ميزدن احوال بابا رو با ترس و لرز ميپرسيدن. .
جالبه كه نوزده سال بعد، يني مهر نود و چهار ، صبح بيدار ميشم و مي بينم همسرم و به فيض شهادت نائل كردند خبرگزاري هاي مثلا معتبر! اونم بخاطر شعري كه خودم تو تنها شبكه ي مجازي فعالم منتشر كردم و نوشتم تقديم به همسران جامانده ي حاجيان قرباني ....مثل قبل تر كه شعر زبان حال همسر شهيد مدافع حرم داشتم، يا زبانحال مادر شهيد گمنام...در كل شايعه پراكني از صفات بارز ايشان(ملت هميشه در صحنه ي ايران)بوده است!
.
.
عكس بتاريخ چهارم مهر يكهزارو سيصد و نودوچهار، جلوي ورردي سالن آمفي تئاتر مدرسه ي آقامحمدمهدي ميباشد، دقايقي پس از پايان جشن اولين روز مدرسه ي گل پسر!حاضران در عكس بترتيب از راست به چپ:
من، آقامحمدمهدي، آقا وحيد(پدر آقامحمدمهدي)
.
.
.
پ.ن:
كاري به سيل مسيجاي نگران و پيگير اقوام و اشنايان ندارم، موندم تو كار اون بزرگواري كه بعد از باور كردن شايعه، به جاي تسليت احتمالي ، مسيج كرده:"قديما كسي مكه ميرفت از حلاليت گرفتنشون ادم متوجه ميشد نه از خبر فوتشون!"
.
تا حالا فك ميكردم فقط فرهنگ نيوز لابلاي خبرهاش اخبار بي متبع و نامعتبر و گاها كذب و مغرضانه پخش ميكنه، امروز فهميدم مشرق و خبرانلاين هم قابل اعتماد نيستند."