صراط: سعید حجاریان، که از وی با عنوان رجل تئوریسین جریان اصلاحات نام برده میشود طی گفتوگویی با شماره اخیر نشریه نسیم بیداری پیرامون سازمان مجاهدین خلق گفته است: تا جایی که به ادبیات و متون سازمان برمیگردد، پایهگذاران این تشکیلات قصد داشتند وجه اخلاقی مبارزه را برای خودشان حل کنند؛ یعنی شهادتطلبی و کیش مرگ را توجیه کنند.
او در ادامه میافزاید: «انسان هیچوقت با محاسبه هزینه و فایده هر عملی(و در اینجا مبارزه)، به نقطه مرگ نمیرسد! سازمان در هنگام تأسیس باید این مسائل را حل میکرد. نواب صفوی و افرادی مانند او یک راه حل مذهبی داشتهاند که معادی داریم و حور و قصوری هست و ملائک به استقبال شهیدان میآیند و مانند اینها. این راه حلی بوده که روحانیت در برابر مبارزه مسلحانه، مطرح و آنرا توجیه میکرده است.»
حجاریان در ادامه با اشاره به رفت و آمد سازمان مجاهدین خلق در میان تفکر اشاره شده و تفکر مارکسیستی تصریح میکند: یکنوع مارکسیسم از ریختافتاده شرقی شده هم با آن اسلام آمیخته شده تا سازمان بتواند به زعم خود یک پایه علمی برای عملش پیدا کند. چون نمیتواند شهادتطلبی را به حور و قصور حواله دهد و میخواسته توجیهش علمی باشد!
او در ادامه میافزاید: «انسان هیچوقت با محاسبه هزینه و فایده هر عملی(و در اینجا مبارزه)، به نقطه مرگ نمیرسد! سازمان در هنگام تأسیس باید این مسائل را حل میکرد. نواب صفوی و افرادی مانند او یک راه حل مذهبی داشتهاند که معادی داریم و حور و قصوری هست و ملائک به استقبال شهیدان میآیند و مانند اینها. این راه حلی بوده که روحانیت در برابر مبارزه مسلحانه، مطرح و آنرا توجیه میکرده است.»
حجاریان در ادامه با اشاره به رفت و آمد سازمان مجاهدین خلق در میان تفکر اشاره شده و تفکر مارکسیستی تصریح میکند: یکنوع مارکسیسم از ریختافتاده شرقی شده هم با آن اسلام آمیخته شده تا سازمان بتواند به زعم خود یک پایه علمی برای عملش پیدا کند. چون نمیتواند شهادتطلبی را به حور و قصور حواله دهد و میخواسته توجیهش علمی باشد!
***
*بدون آنکه هیچ قصدی برای هجمه به سمت حجاریان و یا تکفیر وی داشته باشیم اما باید اذعان کرد که بهشت و وعدههایی که حجاریان با قرائت خود آنها را بیان کرده و از روی کجفهمی مدعی شده که روحانیت آنها را توجیه شهادت میدانستهاند؛ همانهایی است که به بهشت داعشی یا بهشت شهوانی معروف است و این روزها مورد استفاده ابزاری دواعش و سلفیهای تندرو برای فریب جوانان مسلمان قرار دارد.
فیالواقع اگر حجاریان از تعالیم دینی و فکری تشیّع پیرامون مبحث جهاد و شهادت؛ صرفا شنونده توصیفات حوری و قصر و ملائکه بوده تقصیر کسی نیست.
جهاد و شهادت در تفکر شیعی، در ابتدا مفهومی زمینی و در انتها آسمانی است.
به این معنا که مجاهد راه دین، برای اقامه حق و عدلی که جز با ریختن خون او میّسر نمیشود، عاقلانه جان فدا میکند و فرجام کار را به تدبیر نظام عقلایی آفرینش و ساحت عدالت باریتعالی میسپارد.
اثر وضعی شهادت برای ماندگان؛ امریست که در زمین محقق میشود و علمای مبرّز شیعه و مجاهدان نامدار تاریخ ما همواره در استناد به همین اثر وضعی و آثار واقعی بوده است؛ که در تبیین مسئله جهاد و شهادت و نفی ظلم و استکبار و الحاد تلاش کردهاند.
و گرنه دامن پاک اسلام ناب و سلسله جلیله روحانیت شیعه مبرّی بوده است از توسل به هور و قلیا و وعدههای شهوترانی در جنّت برای توجیه امر والایی همچون «شهادت».
در کنار این مسئله، همچنین باید دانست که افکار عمومی بیش از آنکه تعالیم شیعی در توجیه شهادت را همسان با شنیدههای حجاریان یافته باشند؛ در شعار «هیهات منالذله» حک شده روی بیرقهای ماه محرم یافتهاند.
روحانیت شیعه، پرچم شهادت را با خطابه حسینبنعلی(ع) در مقابل حاکم مدینه و با رجزخوانی کسی که گفته بود: اگر دست راستم را قطع کنید، بخدا قسم هرگز دست از دینم برنخواهم داشت؛ بالا نگه داشته است.
و گرنه سادهانگارانه است که کسی خیال کند، حماسه عاشورا و بیسر و سامانی اهلبیت پیامبر(ص) و در ادامه همان راه؛ اعتصاب غذای 23 اسیر نوجوان ایرانی در زندانهای عراق، زیر تانک رفتن حسین فهمیده، حماسه هواپیمایی که عباس دوران به هتل الرشید عراق کوبید و حماسههای شهدای ناجا جملگی با توجیه حوری و عیش و عشرت صورت گرفته و میگیرد!
ارزش شهید و شهادت نه به عالمی است که شهید در صورتی دیگر از زندگانی به آن منتقل میشود بلکه در همت اوست که زندگی حتی به قدر یک لحظه زیر سایه ستم را برنمیتابد و مرگ کوبشگر ظلم و ظالم را ترجیح میدهد.
شهید میداند که اگر شهید نشود، روزی میمیرد پس جمجهاش را به خدا میسپارد و حیات خود را تقدیم راه عقیده و جهاد میکند تا امنیتی بهتر، جهانی عادلانهتر و هستی مطلوبتری را به جهان ببخشد.
گفتنیست، حجاریان پیش از این نیز در یادداشتی که سال گذشته در روزنامه آرمان امروز منتشر کرد از این گفت که عملکرد ائمه اطهار پس از عاشورا عقلانیتر شده است!
او نوشته بود: یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهتگیری حرکتها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت. استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد!
حجاریان این سخنان را بدون هیچ اشارهای به آن حدیث معروف اصول کافی بیان کرده بود که هریک از ائمه اگر جای یکدیگر و در مقطع زمانی هم میزیستند؛ همان عملکردی را میداشتند که امام آن عصر داشته است.
این اظهارات حجاریان مورد انتقاداتی شدیدی واقعی شد.
یادآور میشود اینکه حجاریان در مطلب بالا از این گفته است که «انسان هیچوقت با محاسبه هزینه و فایده هر عملی(و در اینجا مبارزه)، به نقطه مرگ نمیرسد!» به این معناست که در تفکر وی، شهادت محل تردید است!
او قبل از این و در یادداشت «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» خود اینطور گفته بود: «منطق تضحیه این است که اندیشه لزوما احتیاجی به عوامل مادی ندارد یعنی حتی اگر محمل مادی اندیشه از بین برود، اندیشه میتواند باقی بماند.»
و سپس با اظهار اینکه از درون چیزی که «ضرر» (به معنای مرگ یا شهادت) در آن باشد فرهنگ بقا بیرون نمیآید، تصریح کرده بود: در عرفان است که عقل در مقابل عشق قرار میگیرد و دیگر محاسبه عقلایی جایی ندارد... امام تا قبل از انقلاب حرکتهای عاشوراگونه زیاد داشت. امام(ره) عارف پس از انقلاب کمکم در یک تحول فرهنگی فقیهی پیشتاز میشود و فقاهت او دوباره قدرت میگیرد و ولایت مطلقه فقیه مطرح میشود.
او گفته بود: استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد.
اظهار نظر درباره این طرز نگاه ناصحیح که مدعیست بقای اندیشه به بقای تن و محمل مادی وابسته است و یا مجاهد شهید نواب صفوی با توجیه حوری و قصر، اقدام مسلحانه و شهادتطلبی را توجیه میکرده نیز به عهده مخاطبان و مطلعین محترم گذاشته میشود...
یادآور میشود، چند روز پس از مقاله فرهنگ اربعین حجاریان، محسن رهامی، دیگر فعال اصلاحطلب نیز طی یک مراسم عزاداری در بنیاد امید ایرانیان، صحبتهای حجاریان را به زبانی دیگر تکرار کرده و با طرح این سؤال که «چرا ائمه (ع) در هیچ یک از جهادهای پس از عاشورا نقشی ندارند»؟ از این گفته بود که چون هزینه دینداری در دوران بنیامیه و بنیعباس بالا بوده است؛ ائمه اقدام به جهاد مسلحانه نمیکردند!