صراط: بدترین اتفاقی که ممکن است برای یک خواننده در حین اجرا بیفتد، فراموشی بخشی از شعر و عدم هماهنگی با نوازندگان و گروه کر است. اتافاقی که چندبار برای همای افتاد و او یا از کر جاماند و یا از ارکستر.
پرواز همای شب گذشته پس از حاشیههای فراوان سرانجام در تالار وحدت روی صحنه رفت.
پیش از آمدن عوامل روی صحنه، تعداد صندلیهای خالی روی صحنه و نحوه چینش آنها، حاکی از این داشت که مخاطبان قرار است اجرایی ارکسترال بشنود. در کنارسازهای ارکسترال غربی، از تار، نی، سنتور و تمبک نیز به عنوان سازهای ایرانی در این اجرا استفاده شده بود.
پرواز همای این بار ترجیح داده بود برخلاف اجراهای پیشینش در ایران، کاری ارکسترال به همراه گروه کر را به نمایش بگذارد. او بعد از پرتاب کردن گل به سوی تماشاچیان پشت میکروفن قرار گرفت و قطعه «به نام یزدان» راجرا کرد. از همان ابتدای کار میشد فهمید که همای انگار سبک و سیاق گذشتهاش را که بهره بردن از شعرها و آوازهای سردستی و ساده بود را تغییر داده؛ در بخشهایی صدای او به نقالان و شاهنامهخوانان میماند و در بخشهایی دیگر فریادهای افسارگسیخته موسیقی راک را در ذهن تداعی میکرد. همای در بخشهایی چیزی شبیه به اپرا میخواند و در اندک بخشهای هم چیزی شبیه موسیقی سنتی. نکته مهم این کنسرت هم همین پاساژهای بینا ژانری خواننده بود! به عبارتی خواننده در یک قعطه از سنتی به اپرا پاساژ میکرد و در بخشی دیگر از نقالی به پاپ!
هر چقدر برنامه ادامه پیدا میکرد و قطعات اجرا میشد، رسیدن به این نتیجه که اساسا تلفیق شعر و موسیقی جایگاهی در آثار این خواننده ندارد، راحتتر میشد. مشخص است که برای ساختن قطعه موسیقی مستقل احتیاجی به کلام نیست اما زمانی که موسیقی و کلام به دلیلی قرار است با یکدیگر ترکیب شوند، طبعا هدف بیان کلام یا شعر به صورت آهنگین، زیبا، دلنشین با تاثیرگذاری بیش از پیش است. اما آنچه که در برخی از قطعات این اجرا به چشم میآمد این بود که کمتر به این مقوله پرداخته شده بود و شعر و موسیقی حرف هم را به آسانی نمیفهمیدند.
بحث مهم دیگر ما در مورد تکیه کلمه است که اگر در موسیقی رعایت نشود- که در این کنسرت اغلب هم رعایت نمی شد- اساسا معنی را دچار مشکل میکند. و اگر خواننده نقش کوتاهی و بلندی هجاها در پیوند ریتمیک شعر و موسیقی را درک نکند. حاصل کارش ملغمهای از کلمات نامفهوم خواهد شد. اتفاقی که در این کنسرت افتاد این بود که اگر مخاطب شعر را حفظ نبود، در برخی از قطعات چیزی جز زمزمههای نامفهوم، از خواننده نمیشنید.
اتفاق دیگر این اجرا همراهی گروه کر با ارکستر و خواننده بود؛ هماهنگی کمی بین نوازندگان با گروه کر و خواننده وجود داشت. گویی هر کس صرفا به اجرای آنچه در مقابل خودش وجود داشته فکر میکند و اعتقادی به همکاری گروهی بین اجزای تشکیل دهنده اثر ندارد. مشخصه ای که پایه تفکر همنوازی و آثار نوشته شده برای گروه های نوازندگان و خوانندگان است. این امر متاسفانه در بین اکثر گروه های موسیقی کلاسیک ایرانی به چشم میخورد. نوازندگان تمایل شدیدی به نمایش توانایی های فردی خود دارند و به نقش خود در کلیت اثر توجه نمیکنند. مسئله ای که در بین گروه های کر بیشتر به چشم میخورد.
از طرفی بدترین اتفاقی که ممکن است برای یک خواننده در حین اجرا بیفتد، فراموشی بخشی از شعر و عدم هماهنگی با نوزاندگان و گروه کر است. اتافاقی که چندبار برای همای افتاد و او یا از کر جاماند و یا از ارکستر. در بخشهایی هم شعر را فراموش کرد و ملودی شعر را زمزمه کرد! البته شاید بتوان ار این اتفاق چشمپوشی کرد. چرا که این خواننده طی ماههای گذشته درگیر مسائل خارج از موسیقی بوده و برای این اجرا هم به حدی استرس و تنش داشته که نتواند هر آنچه را که دارد،تمام و کمال ارائه دهد.
اینکه پرواز همای با تمام مشکلات موجود در زمینه موسیقی تا هم اکنون دوام آورده قطعا قابل ستایش و تحسین است. حتی در بخشهایی از این ارکستر کیفیت قابل قبولی در سطح ایران ارائه شد. اما به هر روی اجرای اخیر همای با نوعی شتابزدگی در ارائه و تعجیل در اجرای کنسرت همراه بود که این مسئله میتواند در کارنامه این هنرمند تاثیرات منفی بر جای گذارد.
با تمام این احوالت آنچه که در ذهن جای سوال بسیار دارد، این است که چه اتفاقی در موسیقی افتاده که پرواز همای شنیده میشود و طرفداران خاص خودش-که اندک هم نیستند- را دارد. احتمالا دلیل این موضوع را باید خارج از فضایی موسیقی جست. یعنی همان پدیده همیشگی که «ممنوعیت معروفیت هم میآورد» و راه را برای دیده شدن هرچه بیشتر یک نفر هموار میکند. همای سالها بنابر دلایل مختلف امکان فعالیت نداشته و همین موضوع دلیلی کتمان ناپذیر در حساس شدن مردم به او و موسیقی که ارایه میدهد شده است.
اما همه این بحثها یک طرف و این که این خواننده کی و از چه طریق توانسته درجه الف هنری کسب کند و در تالار وحدتی که روزگاری آرزوی هر هنرمند و اجرای در این تالار نقطه عطف کارنامه هنری او محسوب میشد، روی صحنه بروند،جای تعجب دارد. البته که طی دو سال اخیر اتفاقاتی از این دست به کرات افتاده و از موسیقیها پاپ و گروههای مثل پالت و دنگشو در این تالار اجرا داشتهاند تا گروههای دست چندم و در عین حال پولدار تئاتری که صرفا با شل کردن سر کیسه، سن تالار وحدت را تمام و کمال در اختیار گرفتهاند.
پرواز همای شب گذشته پس از حاشیههای فراوان سرانجام در تالار وحدت روی صحنه رفت.
پیش از آمدن عوامل روی صحنه، تعداد صندلیهای خالی روی صحنه و نحوه چینش آنها، حاکی از این داشت که مخاطبان قرار است اجرایی ارکسترال بشنود. در کنارسازهای ارکسترال غربی، از تار، نی، سنتور و تمبک نیز به عنوان سازهای ایرانی در این اجرا استفاده شده بود.
پرواز همای این بار ترجیح داده بود برخلاف اجراهای پیشینش در ایران، کاری ارکسترال به همراه گروه کر را به نمایش بگذارد. او بعد از پرتاب کردن گل به سوی تماشاچیان پشت میکروفن قرار گرفت و قطعه «به نام یزدان» راجرا کرد. از همان ابتدای کار میشد فهمید که همای انگار سبک و سیاق گذشتهاش را که بهره بردن از شعرها و آوازهای سردستی و ساده بود را تغییر داده؛ در بخشهایی صدای او به نقالان و شاهنامهخوانان میماند و در بخشهایی دیگر فریادهای افسارگسیخته موسیقی راک را در ذهن تداعی میکرد. همای در بخشهایی چیزی شبیه به اپرا میخواند و در اندک بخشهای هم چیزی شبیه موسیقی سنتی. نکته مهم این کنسرت هم همین پاساژهای بینا ژانری خواننده بود! به عبارتی خواننده در یک قعطه از سنتی به اپرا پاساژ میکرد و در بخشی دیگر از نقالی به پاپ!
هر چقدر برنامه ادامه پیدا میکرد و قطعات اجرا میشد، رسیدن به این نتیجه که اساسا تلفیق شعر و موسیقی جایگاهی در آثار این خواننده ندارد، راحتتر میشد. مشخص است که برای ساختن قطعه موسیقی مستقل احتیاجی به کلام نیست اما زمانی که موسیقی و کلام به دلیلی قرار است با یکدیگر ترکیب شوند، طبعا هدف بیان کلام یا شعر به صورت آهنگین، زیبا، دلنشین با تاثیرگذاری بیش از پیش است. اما آنچه که در برخی از قطعات این اجرا به چشم میآمد این بود که کمتر به این مقوله پرداخته شده بود و شعر و موسیقی حرف هم را به آسانی نمیفهمیدند.
بحث مهم دیگر ما در مورد تکیه کلمه است که اگر در موسیقی رعایت نشود- که در این کنسرت اغلب هم رعایت نمی شد- اساسا معنی را دچار مشکل میکند. و اگر خواننده نقش کوتاهی و بلندی هجاها در پیوند ریتمیک شعر و موسیقی را درک نکند. حاصل کارش ملغمهای از کلمات نامفهوم خواهد شد. اتفاقی که در این کنسرت افتاد این بود که اگر مخاطب شعر را حفظ نبود، در برخی از قطعات چیزی جز زمزمههای نامفهوم، از خواننده نمیشنید.
اتفاق دیگر این اجرا همراهی گروه کر با ارکستر و خواننده بود؛ هماهنگی کمی بین نوازندگان با گروه کر و خواننده وجود داشت. گویی هر کس صرفا به اجرای آنچه در مقابل خودش وجود داشته فکر میکند و اعتقادی به همکاری گروهی بین اجزای تشکیل دهنده اثر ندارد. مشخصه ای که پایه تفکر همنوازی و آثار نوشته شده برای گروه های نوازندگان و خوانندگان است. این امر متاسفانه در بین اکثر گروه های موسیقی کلاسیک ایرانی به چشم میخورد. نوازندگان تمایل شدیدی به نمایش توانایی های فردی خود دارند و به نقش خود در کلیت اثر توجه نمیکنند. مسئله ای که در بین گروه های کر بیشتر به چشم میخورد.
از طرفی بدترین اتفاقی که ممکن است برای یک خواننده در حین اجرا بیفتد، فراموشی بخشی از شعر و عدم هماهنگی با نوزاندگان و گروه کر است. اتافاقی که چندبار برای همای افتاد و او یا از کر جاماند و یا از ارکستر. در بخشهایی هم شعر را فراموش کرد و ملودی شعر را زمزمه کرد! البته شاید بتوان ار این اتفاق چشمپوشی کرد. چرا که این خواننده طی ماههای گذشته درگیر مسائل خارج از موسیقی بوده و برای این اجرا هم به حدی استرس و تنش داشته که نتواند هر آنچه را که دارد،تمام و کمال ارائه دهد.
اینکه پرواز همای با تمام مشکلات موجود در زمینه موسیقی تا هم اکنون دوام آورده قطعا قابل ستایش و تحسین است. حتی در بخشهایی از این ارکستر کیفیت قابل قبولی در سطح ایران ارائه شد. اما به هر روی اجرای اخیر همای با نوعی شتابزدگی در ارائه و تعجیل در اجرای کنسرت همراه بود که این مسئله میتواند در کارنامه این هنرمند تاثیرات منفی بر جای گذارد.
با تمام این احوالت آنچه که در ذهن جای سوال بسیار دارد، این است که چه اتفاقی در موسیقی افتاده که پرواز همای شنیده میشود و طرفداران خاص خودش-که اندک هم نیستند- را دارد. احتمالا دلیل این موضوع را باید خارج از فضایی موسیقی جست. یعنی همان پدیده همیشگی که «ممنوعیت معروفیت هم میآورد» و راه را برای دیده شدن هرچه بیشتر یک نفر هموار میکند. همای سالها بنابر دلایل مختلف امکان فعالیت نداشته و همین موضوع دلیلی کتمان ناپذیر در حساس شدن مردم به او و موسیقی که ارایه میدهد شده است.
اما همه این بحثها یک طرف و این که این خواننده کی و از چه طریق توانسته درجه الف هنری کسب کند و در تالار وحدتی که روزگاری آرزوی هر هنرمند و اجرای در این تالار نقطه عطف کارنامه هنری او محسوب میشد، روی صحنه بروند،جای تعجب دارد. البته که طی دو سال اخیر اتفاقاتی از این دست به کرات افتاده و از موسیقیها پاپ و گروههای مثل پالت و دنگشو در این تالار اجرا داشتهاند تا گروههای دست چندم و در عین حال پولدار تئاتری که صرفا با شل کردن سر کیسه، سن تالار وحدت را تمام و کمال در اختیار گرفتهاند.