صراط: وداع آخر با امیر همدان در چنان سیلی عظیم و خروشان از مردم به وقوع پیوست که تمام چشمان ناظر را به شگفتی انداخت.
سیل عظیم تشییعکننده پیکر پاک شهید همدانی ناظران را به تحسین واداشت تا همگان به این اندیشه فرو روند که این مرد چه داشت که این همه عاشق گرد وی همچون پروانهای میچرخند. سردار! امروز که تو از آسمانها ما را میبینی پاییز هزار رنگ دیار دارالمومنین رنگ باخته است، هوا بهاری است؛ آخر بوی تو را درختان نیمهجان پاییزی هم استشمام کردند و جان گرفتند.
پیکر پاک شهید همدانی روی سیل دستان مردم میخرامد، حالا صدای زجهها تا پایان آسمان میرود.
زمین آغوشش را گشوده تا سردار را راهی آسمان کند.
اینجا مردم همدان برای فرماندهشان سنگ تمام گذاشتند، اینجا نشان داد که هنوز این مردم میدانند شهادت به چه معناست و شهید کیست. حالا دوباره جهان به احترام ایران کلاه از سر برخواهد داشت.
سردار! اینجا بین انبوه انسانهای عاشق بوی خدا میآید، راستی، پاییز هم فصل خوبی است برای شهادت، میگویند سالار شهیدان حماسه کربلایش را در پاییز سرود، شاید پاییز هفترنگ میعادگاه شهدا باشد.
زمینیها در این هوای آسمانی، سخت نفس میکشند، بغض راه گلو را بسته است. مردم میخواهند فریاد بزنند و بر سر و سینه بکوبند اما این بغض لعنتی صدا را بریده است. راست است که میگویند «آنکه شد هم بیخبر هم بیاثر / از میان جمله او دارد خبر»
آسمان تا دیروز فخر به زمین میفروخت، چراکه مردی آسمانی را از زمین برده است، اما امروز که دید فضای زمین به عطر وجود تو آسمانیتر شده است، دیگر از آن نگاه فخرفروشانه خبری نیست.
حالا دیگر تو بر روی زمین راه نمیروی بلکه در آسمان پرواز میکنی. امروز حتماً در آسمان جشن عظیمی برپاست، سالار شهیدان ایستاده تا یار دیگری از مدافعان اهل بیت (ع) را شفاعت کند.
امسال جشن فتح خرمشهر آن طرف چه خبر خواهد بود، دیگر جمعتان جمع است، مگر نه؟!
سردار! این روزها بچههای سرپل ذهاب، گیلان غرب، بازیدرازها بیشتر از ما گریه میکنند، آخر ناجیشان رفته است.