در سیکون ولی، همه آقای کردستانی را دوست دارند، این ادعای نشریه ی «ریکد» است که در این مورد می نویسد: « خیلی عجیب نیست اگر بگوییم که کردستانی یکی از محبوب ترین آدم های سلیکون ولی است، این حرفی است که همکاران سابق او در گوگل و شرکت هایی که قبلا با آن ها کار کرده است می گویند. جف لویک یک همکار سابق او در گوگل می گوید:« او یک آدم خاص در سلیکون ولی است»،میک مککو،همکار دیگرش در نتاسکیپ می گوید:« او آدمی بسیار مثبت و توانا است»، دیوید جردن باز هم از گوگل،معتقد است که « بحث کردن یا مورد سوال قرار دادن امید کار بسیار سختی است»
گوگل در ماه های گذشته تغیرات مهمی را پشت سرگذاشته است، اول یک شرکت پوششی به نام «الفابت» ایجاد کرد که بتواند پروژه های مستقل از گوگل را مدیریت کند، بعد لگوی خودش را در یک بازطراحی تغییر داد و حالا مدیر اجرایی اش را که در پی تغییرات در گوگل عملا در سمت کم مسوولیت تری قرار گرفته بود، دیگر در اختیار ندارد.
کردستانی در گوگل کارهای مهمی انجام داده است، او بود که مدل تجاری و تبلیغاتی گوگل را پایه گذاری کرد، قبل از این که کردستانی کارش را در گوگل شروع کند، نه گوگل کروم وجود داشت و نه گوگل پلی، فروشگاه اینترنتی اپلیکش های این شرکت، همچنین اندروید سیستم عامل گوشی های همراه گوگل در آن زمان سهم بسیار کم تری را از بازار جهانی گوشی های موبایل در دنیا داشت.
تبلیغات گوگل حاصل قراردادهای تجاری گوگل با شرکت های فروشنده ی کالا و
خدمات نیست بلکه بر مبنای سیستم هدایت مصرف کننده ها به کسانی است که خدمات
مورد نظر را اراده می دهند و سود هم با کلیک کردن مصرف کننده ها روی لینک
های تبلیغی حاصل می شود، از خیلی جهات می شود گفت که کردستانی بنیان گذار
این مدل کسب و کار بوده است.
مدیریت اجرایی در گوگل سال گذشته وقتی توسط لری پگ به آقای کردستانی رسید که گوگل به خاطر پروژه های فراوان تجاری نشده اش از جمله عینک گوگل و پروژه ی رساندن اینترنت به مناطق دور از دسترس از راه بالن های گوگل، زیر فشار انتقاد های زیادی بود و حتی با این خطر رو به رو بود که مشابه مایکروسافت دچار یک شکست غیر قابل جبران بشود.
کسانی که امید کردستانی را می شناسند می گویند دلیل برگشت او به صندلی مدیریت در گوگل در این زمان اعتماد بسیار زیاد لری پگ مدیرعامل گوگل بوده است و دیگر این که آن طور که اصطلاحا می گویند آقای کردستانی در « دی ان ای گوگل» است،او همکاری با گوگل را اولین بار زمانی آغاز کرد که چند مهندس در یک گاراژ الگریتم این موتور جست و جو را می نوشتند!
کردستانی مثل خیلی از مدیران دیگر در سلیکون ولی، آن قدر ها جوان نیست،او به یک دبیرستان کاتولیک ایتالیایی در تهران می رفته، پیش از انقلاب با پدر مهندس و مادر پرستارش کشور را ترک کرده و برای مدتی در انگلستان ساکن شده است،بعد از این که در 14 سالگی پدرش را از دست داد، مادرش را تشویق کرد که به آمریکا مهاجرت کنند، لیسانس مهندسی برق خود را از دانشگاه ایالتی سن خوزه گرفته است و بعد تحصیلاتش را در رشته ی مدیرت کسب و کار MBA در دانشگاه استنفرد ادامه داده است.
او قبل از این که در گوگل مشهور شود، هم تجربه های موفقی در اداره ی یک کسب و کار داشته و در زمان حضور در تیم مدیریتی بخش توسعه کسب و کار شرکت «نتاسکیپ» توانسته است در یک دوره ی 18 ماهه بازدهی مالی این شرکت را از 88 میلیون دلار به حدود200 میلیون دلار برساند.
او که چندان از حضور در رسانه ها استقبال نمی کند، تا زمان نوشته شدن این
مطلب تنها 11 توییت در توییتر خود منتشر کرده است، یکی از آن ها در مورد
فیلم جدایی نادر از سیمین، برنده ی ایرانی اسکار سال 2013 است، کردستانی
در این توییت نوشته: فیلم ایرانی جدایی برنده اسکار شد.
27 درصد از مجموع توییت هایش هم تنها در 15 دقیقه بعد از اعلام آغاز همکاری اش با توییتر ثبت شده. در یکی از توییت هایش در این مورد نوشته است: « این بسیار نادر است که شما وارد شرکت و کسب و کاری شگفت انگیز بشوید که همزمان دنیا را هم شکل می دهد،اول نتاسکیپ،بعد گوگل و حالا توییتر، من فرصت خوبی برای همکاری با اینها داشته ام»
توییتر هم اضافه بر تغییر جدید در تیم مدیریتی اش،هفته گذشته برای یک موضوع دیگر در صدر اخبار قرار گرفته است،قبل از اعلام این که امید کردستانی به این شرکت خواهد پیوست، توییتر اعلام کرده بود که همکاری با 8 درصد از کارکنانش را در سرتاسر دنیا متوقف خواهد کرد، حدود 336 نفر.
سال 2008 مجله ی تایم کردستانی را فهرست 100نفری که دنیای ما را شکل داده اند قرار داده است، و مجله ی سن خوزه مجموع دارایی های او را حدود 1.9 میلیارد دلار برآورد کرده است.
او در روز اول کار خود به عنوان مدیر اجرایی در توییتر خودش نوشته است:« در یک روز آبی می روم که به گروه بپیوندم»