از ساخت بیمارستان در حسینیه تا یکی از قدیمی ترین نسخ تعزیه
در جمعهای که حال و هوای تهرانگردی،حال و هوای حسینی داشت، تهرانگردان شاهد اجرای تعزیه در حسینیه چشمهایها بودند. اجرایی که صحنه وداع حضرت زینب (س) با برادرش حسین (ع) بود و فضای برنامه امروز را تحت تاثیر خود قرار داد.
او درباره بازدید از این حسینیه، اظهار کرد: «حسینیه چشمهایها،حسینیه بزرگی بود که اعضای هیئت امنای آن نیز حضور داشتند. صحبتها به سمتی رفت که این حسینیه به اندازه کافی جا و امکانات دارد طبقه زیرین حسینیه جمعیت متراکم و خانههای ریز دانه دارد. از این رو، اعضای هیئت امنا تصمیم گرفتند که طبقه زیرین را به درمانگاه تبدیل کنند که جای تشکر دارد. حتی مقرر شد که در صورت امکان، طبقه بالای حسینیه نیز برای این کار مورد استفاده قرار گیرد.»
عضو شورای اسلامی شهر تهران،در ادامه افزود: «راجع به متون تعزیه نیز توضیحاتی ارائه شد. در این حسینیه متنی وجود داشت که مربوط به اواخر دوره صفویه بود و قدیمیترین متن موجود تعزیه است. این نسخه مهمی بود که فکر میکنم باید از اقدم نسخ باشد که ثبت اصفهان بود.»
مسجد جامعی سپس بیان کرد: «عکسی در این حسینیه بود که مربوط به اجرای تعزیه در دهه پنجاه بود و ویژگیهای منحصر به فردی داشت که اجرای آن امکانات زیادی در اختیار داشت و دلیل آن زمین وسیعی بود که در اختیار گروه تعزیه قرار گرفته بود. همچنین لباسهای مختلفی برای اشقیا و اولیا به همراه کفشها و کمربندها وجود داشت که هرکدام فلسفه و توضیحات خاص خود را داشت.»
دستهای به نام دسته بچههای جنوب شهر
اما محرمگردان به دنبال بزرگترین دسته عزاداری در تهران معروف به دسته طیب، رفتند. طیب حاج رضایی یکی از هیئتیهای قدیم تهران بود که از جایگاه اولیه این دسته عزاداری، منزل او بود. عضو شورای اسلامی شهر تهران، دراین باره توضیح داد: «از طیب دو منزل باقی مانده بود که حتی برای فرزند او هم تازگی داشت که این خانه ها پیدا شده است. یکی از این خانه ها در دروازه غار است که حتما نیاز به مرمت و بازسازی دارد. شهردار منطقه هم در این بازدید اعلام کرد امکان بازسازی این مکان وجود دارد.»
او ادامه داد: «هیئت از همان خانه تشکیل میشد که یک سر دسته دروازه غار و سر دیگر آن چهارراه سیروس بود.»
مسجدجامعی درباره یکی دیگر از خانه های طیب حاج رضایی عنوان کرد: «یکی دیگر از خانه های طیب در میدان خراسان است که علیرغم تغییراتی که در آن صورت گرفته، اتاق آینه کاری و نقاشی شده در طبقه بالای آن حفظ شده است. آن خانه هم می تواند بازسازی شود. چون طیب از افرادی است که هویت محله دروازه غار با آن پیوند خورده است.»
عضو شورای اسلامی شهر تهران، درتوضیحاتی درباره دسته عزاداری طیب، گفت: «دسته طیب از دروازه غار شروع می شد و وقتی به چهارراه مولوی می رسید دسته جات دیگر نیز به آن ملحق می شدند و به دسته بچه های جنوب شهر تهران مشهور بود.»
در این بازدید بیژن حاج رضایی،پسر طیب نیز درباره این دسته عزاداری،تاکید کرد: «این دسته 40 هزار استکان و نعلبکی، 400 سماور، بیش از 50 هزار سینی و 400 دیگ و حدود 18 علامت از 3 تیغ تا 23 تیغ داشت که معروفترین علامت این دسته علامت 23 تیغهای بود که در اصفهان و از طلا ساخته شده بود.»
مسجد جامعی با اشاره به اینکه طیب در خرداد 42 از جمله یاران امام قرا میگیرد و در این راه جان خود را نیز میدهد و بعد از آن پرونده دسته طیب بسته میشود، تصریح کرد: «مردم از علم و طوق طیب، خاطراتی دارند که میشود در این خانه به جمع آوری این اشیا که موجود است، پرداخت و به «خانه طیب» یا «خانه موزه علمها» تبدیل شود.»
بازدید از کارگاه علامت سازی و پرچم دوزی
عضو شورای اسلامی شهر تهران،سپس به کارگاه علامت سازی که روبروی خانه طیب در میدان خراسان بود، رفت و از بخش های مختلف این کارگاه دیدن کرد. این کارگاه، از قدیمیترین کارگاههای علم و طوق بود و نمونه های مختلفی از نحوه ساخت، طراحی، نقش حیوانات و نوشتهها که مجموعه هنری به هم پیوستهای بود، در آن قرار داشت. مسجد جامعی دراین دیدار بیان کرد: « این کارگاه از چند بخش طاقه شال ها و پرهای رنگ شده، اشیا روی علم مثل کبوتر و طاووس، اسکلت علم و تیغه های آن تشکیل شده است که برای هر کدام از این بخشها، کارگاههای مجزایی وجود دارد که به هم پیوستهاند.» او در پایان این بازدید اظهار کرد: «این نسلی که امروز در این کارگاه فعالیت می کند، چهارمین نسل این علامت سازی است که نشان از عشق، علاقه و هنرمندانه بودن این کاردارد.»
مقصد بعدی احمد مسجد جامعی و گروه همراهش، بخشی بود که پرچمهای عزاداری سیدالشهدا(ع) را تولید میکردند. عضو شورای اسلامی شهر تهران در این بازدید گفت: «این پرچمها سابقه کهنی دارد. در ابتدا این پرچمها روی پارچه چاپ میشد که دستی بود و گل، مرغ، طاووس، ملائکه، تاج، شیر و نقشهایی از این قبیل را در بر میگرفت که روی پارچه سفید با رنگ قهوه ای اشعار محتشم در آنها به کار میرفت.»
وی سپس از محل فروش اقلام عزاداری امام حسین (ع) در خیابان ناصرخسرو بازدید کرد و با نقشهایی که امروزه معمول شده است و تفاوت آن با نقشهای جدید، آشنا شد. عضو شورای اسلامی شهر تهران، عنوان کرد: «این پرچمها در گذشته بیشتر روی زمینه سفید یا قهوهای کمرنگ و قهوهای سوخته کار میشد و الان بیشتر رنگ قرمز و سبز به کار برده میشود که ترکیب و بافت آن عوض شده است. در طرحهای جدید عمدتا نقاشی به کار نمیرود و مردم به نوشتهها اظهار دلبستگی میکنند.»
مسجد جامعی افزود: «البته مشکلاتی هم در این صنف وجود داشت که برخی به مشکلات شهری برمیگشت که قابل پیگیری است و آنهایی که کارگاههای اصیل داشتند میگفتند یک سال تولید میکنیم و در انبار برای این ماه ذخیره میکنیم.»
عزاداری در بازار از دیروز تا امروز
اما چهره بازار بزرگ تهران مانند سایر بخشهای شهر سیاهپوش شده بود و سنتهای قدیمی این مرکز فرهنگی، تجاری و اجتماعی، محرمگردان را بر آن داشت تا از سنتهای دیرین آن، مطلع شوند. به تیمچه حاجبالدوله رفتیم که کسبههای آن مشغول آماده سازی حسینیه برای ایام عزاداری محرم حسینی بودند. مسجد جامعی درباره سنتهای قدیمی عزاداری دربازار اینچنین توضیح داد: «سنتی از قدیم در ورود دستهجات عزاداری به بازار بود که این سنت را باید به گونهای بازخوانی و بازبینی میکردیم. در قدیم دستههای عزاداری به سه گروه اصناف، محلی و اقوام مهاجر به پایتخت، تقسیم میشدند.»
او ادامه داد: «اصناف مختلفی وجود داشت که می توان به صنف پینه دوز، کارگران کفاش،روده پاک کن،حلبی ساز، شیروانی کوب و بسیاری صنف دیگر اشاره کرد که با یکدیگر متفاوت بودند و بازار تهران، محل رفت و آمد هیئتهای این اصناف بود. البته گاهی صنف و اقوام مهاجر به پایتخت، با هم یگانه میشدند. برای مثال یک قوم وارد یک صنفی میشد و کل آن صنف را در اختیار میگرفت.»
عضو شورای اسلامی شهر تهران پس از انکه از پیرغلامان تیمچه درخواست کرد چهارپایه معروف تیمچه را بیاورند، گفت: «یک مراسم چهارپایه بود که روبهروی تیمچه حاجب الدوله برگزار میشد و بزرگان مداح تهران روی آن رفته و نوحهسرایی میکردند.»
مسجد جامعی با بیان اینکه هیئتهای صنفی مانند یک اتحادیه عمل میکردند، خاطرنشان کرد: «قدیمیترین هئیت صنفی که در بازار است، مربوط به بزازهاست که بیش از یکصد سال از قدمت آن میگذرد. از همان موقع دستههای عزاداری معروف بود. در انقلاب مشروطه نیز این دستهها نقش مهمی را ایفا کردند.»
او تاکید کرد: «به گفته برخی از دوستان، 15 سال قبل از انقلاب اعلام شد که دستههای محلی به بازار وارد نشوند و دستههای صنفی بیایند. تعداد دستههای صنفی هم آنقدر زیاد شده بود که بزرگی از آذربایجانیها به نام «ابوحسین» آمد و زمان حضور در بازار را تقسیم کرد که هیئات آذری از ساعت 3 عصر تا 10 شب و سایر هیئات نیز از صبح، در بازار حاضر شوند که از همان زمانهای دور،هفتم تا دوازدهم محرم، بازار بزرگ تهران میزبان عزاداران حسینی است.»
عضو شورای اسلامی شهر تهران به طاق تیمچه نیز اشارهای کرد و اظهار کرد: «طاق تیمچه از لحاظ هنری،معماری،صنعتی و تجاری،خیلی زیباست که در بازدیدی که سال گذشته داشتیم، شاهد بودیم که معرض آسیب قرار گرفته است. حتی احتمال ریزش وجود داشت. ورودیهای تیمچه به مغازه تبدیل شده که به بنای این مکان آسیب وارد میکند.»
مسجد جامعی تصریح کرد: «از همان موقع بازسازی این مکان در دستور کار قرار گرفت و خوشبختانه روند بازسازی به خوبی پیش میرود. اعتباری هم برای آن پیش بینی شده است.»
او به تنظیم سند بازار در شورای سوم اشاره کرد و گفت: «سند بازار در شورای سوم تصویب شد که سند محکمی است و در تدوین آن آقای تقیزاده طراح و معمار بازار تبریز،مشاورم بود که کار موفقی را اجرا کرد که زوایای هنری، تجاری، فرهنگی و اجتماعی سنتی و مدرن را در آن دیدیم.»
محرمگردان برای صرف ناهار به موقوفه محمد علی آبادی وزیر، بزرگترین موقوفه سیدالشهدا(ع) در بازار محله حمامچال، رفتند که از سال1280 ه.ق وقف بر تعزیهداری و اطعام امام حسین (ع) شده است. مسجد سید ولی که هیئت صنف کفاشها در آن اقامه عزا میکنند، مقصد بعدی احمد مسجد جامعی و همراهانش بود.
درحالی که آسمان روز جمعه رو به غروب میرفت، محرمگردان به مقصد نهایی خود یعنی منزل دو شهیدی که در محرم به شهادت رسیدهبودند، رفتند. حجتالاسلام والمسلمین فانی پدر شهیدان محمد اسماعیل و محمد فانی بود که فرزندانش را در عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک، تقدیم میهن اسلامی کرده بود. از نکاتی که عضو شورای اسلامی شهر تهران را به منزل این شهیدان کشاند، شهادت هر دو شهید در محرم سال 62 بود.