از چه سالی شمر شدید؟
از سال ١٣٦٤ که وارد دستگاه امام حسین(ع) شدم، مخالفخوانی داشتم و نقش اشقیا و حکام جور را بازی میکردم. اولین نقشم غلام هارون بود و از آن بهبعد بهخاطر صدای کلفت و چهره و واکنشهای مردم، شمر شدم و در همه این سالها شمر ماندم. مسأله این است که ما وسیله هستیم برای آگاهیدادن به مردم و در کنار آن محزونشدن آنها. باید نقشمان را با قساوت بیشتری انجام دهیم تا صحنه کربلا را بیشتر مجسم کنیم و لعن بیشتری را همراه این ظلمای جور کند.
«شمر» بودن، سخت است؟ برای شمربودن کدام حسها یا حالتها را در خودتان بیشتر کردهاید؟
شمربودن فقط نعرههای بلند و لباس قرمزپوشیدن نیست! مجبوریم در برخی جاها با تن صدا، خشم را نشان دهیم. برخی جاها با نگاه یا حرکات فیزیکی این قساوت و تندی و خشم را نشان میدهیم، تا مستمع و تماشاگر، ظلم و درد موجود را بیشتر درک کنند.
وقتی شمر هستید، مردم اشک میریزند و واکنشهای مختلفی دارند. این وضعیت کار شما را سخت میکند، چه میکنید تا رفتارتان تغییر نکند؟
در شرایطی که شمر شروع به پرخاش و تندی و بیاحترامی میکند، یا میجنگد یا عزیزی از ائمه را صدمه میزند یا اصلا سر مبارکشان را میبرد، مردم نگاه تلخ و سختی دارند. چهرههایشان اشکبار میشود و حتی با فریاد واکنش نشان میدهند. در این شرایط من باید نقش شمربودنم را با قوت بیشتری ادامه دهم و این قساوت را بیشتر و بیشتر کنم تا به هدفم برسم. در عین حال نگاه مردم به من مثل سایر افراد در تعزیه نیست؛ بارها در احادیث خواندهام که اجر اشخاصی که باعث توجه و آگاهی و حتی گریههای مردم برای مظلومیت اهل بیت(ع) میشوند، بیشتر است. بههمین دلیل از کارم راضی هستم.
میخواهم بدانم حس خودتان، فارغ از نقش شمر چیست؟
از اینکه مردم واقعیت یک شخصیت را درمییابند، خوشحال میشوم و سعی میکنم این قالب را بیشتر و درستتر انجام دهم تا شمر بیشتر لعن شود.
اینقدر که در سمت اشقیا و لباس قرمز بودید، دوست نداشتید در سمت دیگر و با لباسهای سبز باشید؟
البته من بهدلیل شرایط فیزیکی و صدایم میتوانم موافقخوانی را هم انجام دهم، ولی چون در این سالها چهرهام در مخالفخوانی آمده، دیگر خودم راضی نمیشوم که در چهره شخصیتهای موافق بروم. احساس میکنم مردم من را با نقش مخالف دیدهاند و اگر نقش موافق بخوانم دیگر آن اثر را ندارد و همچنان من را با دید مخالف میبینند و این خوب نیست.
در این سالها اتفاق افتاده که در بخشی از تعزیه، از اینکه شمر بودهاید خیلی ناراحت یا خیلی خوشحال شوید؟
هر دو حالت بوده است؛ بارها شده که با اجرای هرچهتمامتر شمر، تعزیه بهتر اجرا شده و مردم هم استفاده بیشتری بردهاند و من هم راضی بودهام. برخی مواقع هم بوده که در حین تعزیه بیشتروبیشتر، به مظلومیت امامحسین(ع) و اهل بیت او ایمان میآورم و غم تلخی دارد.
تابهحال مردم واکنشهای تندی به شمر داشتهاند؟
گاهی نقش آنقدر جدی و خشن میشود که مردم و حتی همکاران تعزیه بهشدت تحتتأثیر قرار میگیرند. برخی از مراسمها، مثل تعزیه «امام حسین(ع)» یا «بازار شام» که مردم بیشتر با اهل بیت در تعزیه روبهرو هستند، واکنشها هم بیشتر میشود.
اتفاق افتاده که از میان حاضران در تعزیه کسی به شما بهعنوان شمر لعن بفرستد یا واکنشی داشته باشد؟
یکبار در مجلسی، نقش قاتل حضرت علیاکبر(ع) را بازی میکردم، یک مادر از بین جمعیت بلند شد و با اشک و زاری بلندبلند میگفت آقا تو رو خدا آرومتر. آن زن زانو به زانو بین جمعیت جلو میآمد و قسمم میداد که آهستهتر.
الان که صحبت میکنید، صدایتان کامل گرفته و با فریادهای بلندی که میزنید، حنجرهای برایتان نمیماند، این شرایط را چطور مدیریت میکنید تا صدمهای هم نبینید؟
البته هرسال از شبهای اول این گرفتگی صدا را ندارم و امسال به دلیل یک سرماخوردگی، گرفتگی صدا بیشتر شد. بههرحال هرچقدر سیستم صوتی خوب باشد، فریاد ما کم نمیشود و این گرفتگی صدا اتفاق میافتد. البته در خانه یک گروه درمانگر داریم و همسر و دخترم هوای گلوی من را دارند و با انواع جوشانده و داروهای گیاهی، سعی میکنند صدای من را نگه دارند.
در این سالها سعی کردهاید شمربودن را به کسی یاد دهید؟
انجمنی در هیأت خودمان داریم که در این سالها با جلسات متعددی که غیر از ایام محرم در طول سال برگزار میشود، افراد علاقهمند همراه را آموزش میدهیم. آنها هم با نسخههای کوچک مخالفخوانی شروع میکنند و با دید و استعدادی که دارند میتوانند وارد مراسمهای مهمتر شده و روزی شمر شوند.