صراط: حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "جغرافیای میز مذاکره وین!" در روزنامه کیهان نوشت: در گزارشهای جنگ جهانی دوم آمده است که وقتی قرار بود موسولینی به دیدار
هیتلر برود، گارد محافظ هیتلر که مسئولیت تشریفات دیکتاتور نازی را هم
برعهده داشت، صندلی او را نزدیک به 10 سانتیمتر بلندتر از صندلی موسولینی
انتخاب کرده بود. موسولینی، دیکتاتور ایتالیا که در جنگ جهانی دوم همپیمان
آلمان بود، بلافاصله بعد از ورود به سالن ملاقات متوجه موضوع شد و فهمید که
منظور آلمانها از این چینش، آن است که هیتلر را در جایگاهی برتر از او
معرفی کنند. معروف است که موسولینی بعد از فشردن دست هیتلر، روی میزی که
جلوی صندلیهای دو دیکتاتور قرار داشت، نشست و نقشه نازیها را نقش برآب
کرد.
در مثل مناقشه نیست چرا که مثل فقط برای تقریب ذهن است. مثلا وقتی گفته میشود قله دماوند شبیه «کلهقند» است، کسی انتظار ندارد که جنس آن نیز از جنس قند و یا اندازه آن هممانند کلهقند، فقط 30 سانتیمتر باشد! چرا که در این تمثیل شکل قله دماوند مورد نظر بوده است و نه جنس و اندازه آن. با این تمثیل که امید است دوستان عزیز وزارتخارجه به آن خرده نگیرند، باید گفت؛ چینش میز مذاکره در نشست روز جمعه وین نه فقط شایسته جایگاه و منزلت جمهوری اسلامی ایران نبود بلکه به گونهای که حساب شده به نظر میرسید، تحقیرآمیز هم بود! در چینش میز مذاکره از شکل مستطیل استفاده شده بود که پشت ضلع عرضی آن (صدرمجلس) وزرای خارجه آمریکا و روسیه جای گرفته بودند و پشت دو ضلع طولی راست و چپ آن، وزیران خارجه سایر کشورهای شرکتکننده در اجلاس- از جمله وزیرخارجه محترم کشورمان- نشسته بودند.
انتخاب این جغرافیا برای میز مذاکره به طور طبیعی برای حاضران و نیز همه کسانی که جریان نشست را از طریق تصاویر دنبال میکردند، این تلقی را به دنبال داشت که آمریکا و روسیه، رهبران و رؤسای اجلاس هستند و سایر کشورها از جمله، جمهوری اسلامی ایران، با نقشهای دست چندمی و فرعی در نشست حضور یافتهاند! درباره کشورهایی نظیر عربستان، قطر، ترکیه و امثال آن سخنی در میان نیست، چرا که دستنشاندگان بیاختیار آمریکا و متحدانش هستند و اگر وزرای خارجه این کشورها را کنار «پاشنه در»! اجلاس هم جای میدادند، نه فقط جای کمترین ایراد و انتقادی نبود بلکه «حق مسلم»! آنها نیز بود. اما، جمهوری اسلامی ایران اصلیترین نقش را در مقابله با تروریستهای داعش و سایر تکفیریهای وحشی برعهده داشته و دارد. و اساسا- و به اعتراف دهها باره آمریکاییها- هیچ راهحلی برای بحران سوریه، بیرون از تصمیم و اراده و تأمین نظرجمهوری اسلامی ایران در دفاع از مردم مظلوم آن سامان وجود ندارد. آمریکاییها کمترین تردیدی ندارند که مردم مظلوم سوریه، جمهوری اسلامی ایران را فرشته نجات خود میدانند و به وضوح دیدهاند که تدبیر جانبرکفانی مانند سردار قاسم سلیمانی و خون شهیدان گرانقدری نظیر سردار همدانی از جان و مال و ناموس آنان در مقابل تروریستهای وحشی داعش و گروههای تکفیری تحت حمایت مستقیم آمریکا، اسرائیل و آلسعود میهمانکش دفاع کرده است و...
از این روی، بایسته آن بود که جمهوری اسلامی ایران در جغرافیای میز مذاکره وین، «صدرنشین» باشد و نه «حاشیهنشین»! و از تیم وزارت امور خارجه کشورمان نیز انتظار نمیرفت چینش مورد اشاره را بپذیرد و کمترین توقع، آن بود که میز مذاکره دایرهای شکل باشد.
گفته میشود که چینش میز مذاکره و انتخاب جایگاه وزرای خارجه کشورهای شرکتکننده براساس مدت زمان سابقه حضور آنان در سمت وزارتخارجه کشورشان بوده است! و این نکته نشان میدهد که چینش میز مذاکره برای حریف نیز از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و از آنجا که چینش مورد اشاره را غیرقابل توجیه میدانسته است برای توجیهپذیر بودن آن به ترفند یاد شده روی آورده است.
این نکته نیز درخور توجه جدی است که دعوت از ایران برای حضور در نشست وین، «نیاز مبرم» آمریکاست و «امتیازی» برای ما نیست، بنابراین وظیفه طرف مقابل است که برای تأمین نیاز خود هزینه کند و نه آن که امتیاز بدهیم و حاشیهنشین هم باشیم!
در مثل مناقشه نیست چرا که مثل فقط برای تقریب ذهن است. مثلا وقتی گفته میشود قله دماوند شبیه «کلهقند» است، کسی انتظار ندارد که جنس آن نیز از جنس قند و یا اندازه آن هممانند کلهقند، فقط 30 سانتیمتر باشد! چرا که در این تمثیل شکل قله دماوند مورد نظر بوده است و نه جنس و اندازه آن. با این تمثیل که امید است دوستان عزیز وزارتخارجه به آن خرده نگیرند، باید گفت؛ چینش میز مذاکره در نشست روز جمعه وین نه فقط شایسته جایگاه و منزلت جمهوری اسلامی ایران نبود بلکه به گونهای که حساب شده به نظر میرسید، تحقیرآمیز هم بود! در چینش میز مذاکره از شکل مستطیل استفاده شده بود که پشت ضلع عرضی آن (صدرمجلس) وزرای خارجه آمریکا و روسیه جای گرفته بودند و پشت دو ضلع طولی راست و چپ آن، وزیران خارجه سایر کشورهای شرکتکننده در اجلاس- از جمله وزیرخارجه محترم کشورمان- نشسته بودند.
انتخاب این جغرافیا برای میز مذاکره به طور طبیعی برای حاضران و نیز همه کسانی که جریان نشست را از طریق تصاویر دنبال میکردند، این تلقی را به دنبال داشت که آمریکا و روسیه، رهبران و رؤسای اجلاس هستند و سایر کشورها از جمله، جمهوری اسلامی ایران، با نقشهای دست چندمی و فرعی در نشست حضور یافتهاند! درباره کشورهایی نظیر عربستان، قطر، ترکیه و امثال آن سخنی در میان نیست، چرا که دستنشاندگان بیاختیار آمریکا و متحدانش هستند و اگر وزرای خارجه این کشورها را کنار «پاشنه در»! اجلاس هم جای میدادند، نه فقط جای کمترین ایراد و انتقادی نبود بلکه «حق مسلم»! آنها نیز بود. اما، جمهوری اسلامی ایران اصلیترین نقش را در مقابله با تروریستهای داعش و سایر تکفیریهای وحشی برعهده داشته و دارد. و اساسا- و به اعتراف دهها باره آمریکاییها- هیچ راهحلی برای بحران سوریه، بیرون از تصمیم و اراده و تأمین نظرجمهوری اسلامی ایران در دفاع از مردم مظلوم آن سامان وجود ندارد. آمریکاییها کمترین تردیدی ندارند که مردم مظلوم سوریه، جمهوری اسلامی ایران را فرشته نجات خود میدانند و به وضوح دیدهاند که تدبیر جانبرکفانی مانند سردار قاسم سلیمانی و خون شهیدان گرانقدری نظیر سردار همدانی از جان و مال و ناموس آنان در مقابل تروریستهای وحشی داعش و گروههای تکفیری تحت حمایت مستقیم آمریکا، اسرائیل و آلسعود میهمانکش دفاع کرده است و...
از این روی، بایسته آن بود که جمهوری اسلامی ایران در جغرافیای میز مذاکره وین، «صدرنشین» باشد و نه «حاشیهنشین»! و از تیم وزارت امور خارجه کشورمان نیز انتظار نمیرفت چینش مورد اشاره را بپذیرد و کمترین توقع، آن بود که میز مذاکره دایرهای شکل باشد.
گفته میشود که چینش میز مذاکره و انتخاب جایگاه وزرای خارجه کشورهای شرکتکننده براساس مدت زمان سابقه حضور آنان در سمت وزارتخارجه کشورشان بوده است! و این نکته نشان میدهد که چینش میز مذاکره برای حریف نیز از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و از آنجا که چینش مورد اشاره را غیرقابل توجیه میدانسته است برای توجیهپذیر بودن آن به ترفند یاد شده روی آورده است.
این نکته نیز درخور توجه جدی است که دعوت از ایران برای حضور در نشست وین، «نیاز مبرم» آمریکاست و «امتیازی» برای ما نیست، بنابراین وظیفه طرف مقابل است که برای تأمین نیاز خود هزینه کند و نه آن که امتیاز بدهیم و حاشیهنشین هم باشیم!