«حاجی غالب» هم اکنون فرماندار «اچین» ولایت ننگرهار افغانستان است، فرمانداری که هرازگاهی شاهد حملات خطرناک داعشیها، شبهنظامیان طالبان و نظامیان خارجی است.
نظامیان آمریکایی حاجی غالب را در حالی که لباس نبرد با طالبان بر تن داشته، بطور ناگهانی و بدون کمترین درگیری بازداشت کرده، و بعد از بستن دست و پایش با غل و زنجیر وی را به گوانتانامو منتقل میکنند.
غالب در این مدت، سختیهای فراوانی کشید و با «مسلم دوست» که اکنون فرمانده داعش در ولایت «ننگرهار» است و آن زمان در زندان گوانتانامو زندانی بود، آشنا شد و پس از آزادی از زندان یکی به سمت مخالفت با دولت کابل رفت و دیگری دوباره با مقامهای دولتی همکار گردید.
فرماندار اچین اوضاع این ولسوالی را مناسب نمیداند و مردم به دلیل درگیری همزمان با طالبان و داعشیها، روزهای سختی را میگذرانند. طالبان و داعشیها، 2 برادر و 2 خواهرزاده و تعدادی دیگر از اعضای خانواده حاجی غالب را کشتهاند.
این زندانی گوانتانامو سختیهای زیادی را در زندان آمریکاییها متحمل شده و در گفتوگویی تفصیلی آن را بازگو کرده که در زیر با هم میخوانیم.
چگونه در زندان گوانتانامو زندانی شدید؟
غالب: پس از حضور نظامیان خارجی و استقرار دولت جدید در کابل، من به عنوان فرمانده پلیس فرمانداری «شینوار» ننگرهار موظف شدم و برای تأمین امنیت آن منطقه تمام تلاشم را به کار میگرفتم و توانسته بودم تا امنیت خوبی را تأمین کنم.
در همین سال بود که به صورت ناگهانی نظامیان آمریکایی مرا محاصره کرده و بدون درگیری مرا دستگیر کردند. من که لباس رزم با طالبان بر تن داشتم، آمریکاییها لباسم را دریدند و دست و پاهایم را با زنجیر بستند. پس از چند روزی مرا به زندان گوانتامو برده و در آنجا برای 5 سال سختترین روزهای زندگیام را شاهد بودم.
دلیل و بهانه نظامیان آمریکایی از دستگیری و زندانی کردن شما در خطرناکترین زندان جهان چه بود؟
غالب: من آن زمان دلیل دستگیری خودم توسط نظامیان آمریکایی را نفهمیدم، اما پس از آنکه از گوانتانامو آزاد شده و به ولایت ننگرهار برگشتم، به این موضوع پی بردم.
نگاه معمول در جامعه جاری افغانستان بهویژه میان قبایل رقابت و همچشمی است، زمانی که من فرمانده پلیس یک فرمانداری بودم، این موضوع برای رقبایم سخت تمام شد و به دلیل نابودی من آنها نزد آمریکاییها رفته و به آنها گفتند: حاجی غالب با شبهنظامیان طالبان همدست است. آمریکاییها نیز بدون معطلی مرا دستگیر و بدون پرسش و پاسخ به زندانی بردند که در آنجا دیدن آسمان یک آرزو بود.
گوانتامو چطور زندانی هست، تمام مردم جهان این زندان را خطرناکترین زندان میدانند؟
غالب: گوانتامو زندان بزرگی است که به چند بخش و هر بخش به چند واحد 3 اتاقه و 4 اتاقه تقسیم شده است. هر ساختمان این زندان، مختص یک نوع مجرمین است.
این زندان در و پنجرهای نداشت، کسی اجازه صحبت نداشته و هر کسی حرفی میزد، به بدترین نوع مجازات محکوم میشد. من در ساختمان چهارم زندان گوانتانامو بودم و ما نسبت به زندانیان ساختمان سوم بیشتر و نسبت به زندانیان ساختمان پنجم کمتر شکنجه میشدیم.
شما چه نوع شکنجههایی را در طول 5 سال متحمل شدید؟
غالب: من نسبت به اکثر زندانیان گوانتامو کمتر شکنجه میشدم، اما پیش از اینکه مرا از افغانستان خارج کنند، شاهد بدترین نوع شکنجهها بودم.
آمریکاییها سرم را میان آب نگه میداشتند و با چوبهای بزرگ و محکم به بدنم میزدند، آنقدر کتکهای نظامیان آمریکایی را تحمل کرده بودم که تمام بدنم از حرکت افتاده بود. توان بلند شدن نداشتم. همین طور بودم که مرا به زندان گوانتامو بردند و در آنجا نیز شکنجههای زیاد کردند، اما در کُل به اندازهای که در افغانستان مورد ضرب و شتم قرار گرفتم در آنجا شکنجه نشدم.
این همه شکنجه و 5 سال زندان بر اساس چه بود؟ آیا از سوی آمریکاییها برای شما دادگاهی تشکیل شد؟
غالب: من روی دادگاه و قاضی را ندیدم. از زمانی که به دست آمریکاییها افتادم و تا زمانی که از گوانتانامو خارج شدم، جز زندانیان پر خون که براثر شکنجههای شدید بود و نظامیان آمریکایی کسی را ندیدم. انتظار داشتم مرا به دادگاه ببرند، زیرا بیگناه بودم و شاید سبب آزادیام میشد، اما با آنهمه درد و رنج این آرزویم نیز تحقق نیافت و در آن زندان بدون هیچ دلیل موجه برای 5 سال ماندم.
چه چیزی سبب آزادی شما شد؟
غالب: من 5 سال زندانی بودم، تمام سربازان مستقر در زندان مرا شناخته و اخلاق و عاداتم آشنا شده بودند، در این مدت هیچ خلافی از من سر نزد. در آخرین روزهای سال پنجمم بود که سربازان گوانتانامو برایم گفتند که آزاد میشوم و دلیل آن نیز خُلق خوب و رفتار نیکویم با سایر زندانیان بود. شاید آمریکاییها فهمیده بودند که من با طالبان ارتباطی نداشته و خدمتکار دولت کابل هستم.
زمانی که از زندان گوانتانامو آزاد شده و دوباره به افغانستان برگشتید، زندگی شما آیا روال سابق را داشت؟
غالب: زمانی که بازگشتم متوجه شدم، آمریکاییها تمام داراییهایم را گرفته و خانوادهام در طول این سالها بدترین روزهای زندگی را تحمل کرده بودند. در این شرایط بود که دوباره با مقامهای ننگرهار در تماس شدم و با والی آن زمان دیدارهایی داشتم.
اکنون نیز پس از چندین سال به سمت فرماندار اچین انتخاب شدم و اکنون این مسوولیت را پیش میبرم. زندگی دردناکی دارم، تمام زندگی را از اول آغاز کرده و اکنون با حقوقی که از دولت میگیرم، بسختی گذران زندگی میکنم. تنها امید زندگیام این است که داعشیها را در اچین نابود کنم.
شما در جایی اعلام کردید که با «مسلم دوست» در گوانتانامو آشنا شدید و اکنون در برابر هم قرار گرفتهاید، چه شد که وی در صف داعش رفت و شما برای حمایت از دولت کابل فعالیتی دوباره را آغاز کردید؟
غالب: مسلم دوست، افغان وطنفروش است. وی برای خوشخدمتی خود را اسیر خواستهای بیگانگان کرد، اما من با روحیه وطندوستی که دارم برای آزادی مردم و تحقق آرزوهای آنها وارد خدمت شدم. اکنون من و مسلم دوست در برابر هم قرار گرفتهایم. مصمم هستم تا او را با دست خودم از بین ببرم، مگر اینکه به دولت کابل پیوسته و صفوف دشمن را رها کند.
وضعیت افغانستان بهویژه ننگرهار و فرمانداری اچین را چگونه ارزیابی میکنید؟
غالب: وضعیت مناسب نیست، تروریستها صفوف خود را برای نابودی مردم مستحکم کرده و با گذشت هر روز واهمه بیشتری ایجاد کرده و نمیگذارند مردم با خاطری آسوده زندگی کنند.
طالبان تا چندی پیش تنها دشمن ما بود، اما اکنون داعش با حملاتی که در ننگرهار انجام داده خطرناکتر از طالبان بنظر میرسد، به هر صورت ما 2 دشمن خطرناک به نامهای داعش و طالبان داریم. این گروهها نباید مجالی برای فعالیت پیدا کرده در غیر آن صورت قدرت نابودی ما را بدست خواهند آورد.
تاکنون چند بار با طالبان و داعش در اچین درگیر شدهاید؟ آیا تلاش نیروهای امنیتی دستاوردی داشته است؟
غالب: از زمان که فرماندار اچین شدم تاکنون در صف مقابل داعش و طالبان هستم. لباس رزم بر تن داشته و با این گروهها به نبرد میپردازم. از آن زمان تاکنون خسارات زیادی به دشمن وارد کرده و نگذاشتیم تا اچین را لانه امن خود بسازند. اما در این میان ضربات سنگینی به ما وارد شده از جمله اینکه تاکنون 22 عضو خانوادهام را از دست دادهام.
2 برادر و 2 خواهرزادهام و سایر خانوادهام را طالبان و داعشیها کشتند و تا انتقام آنها را نگیرم و مردم را آزاد نکنم، آرام نخواهم شد. دلیل پیروزیهای مکرر ما در برابر تروریستها اتحاد ماست. اچین فرمانداری است که اکثریت ساکنان آن را قبیله «شینواری» تشکیل میدهد، قبیلهای که خودم نیز متعلق به آن هستم. ما دست به دست هم داده و در برابر این گروهها میجنگیم. همکاری مقامهای ننگرهار هم با ما خوب است و آنها نیز در تلاش نابودی تروریستها هستند.
قرار است نظامیان خارجی پس از سال 2016 میلادی نیز در افغانستان باقی بمانند، نظر شما در مورد حضور و عدم حضور آنها چیست؟
غالب: همانگونه که برای تمام افغانستانیها مشخص است، حضور نظامیان خارجی اگر برای تأمین امنیت باشد، خوب است و اگر خلاف این موضوع باشد، به هیچ صورت دردی را درمان نخواهد کرد. اکنون نیازمند همکاری نظامیان خارجی در اچین هستیم، آنها باید براساس تعهدی که دارند به ما کمک کنند.