صراط: ابراهیم اصغرزاده، در یک میز گرد سیاسی که با حضور محسن صفایی فراهانی و امیر محبیان در روزنامه اعتماد برگزار شده است، در بخشی از صحبتهای خود بصورت تلویحی بیان کرده است که دولت بخش مسلوبالید ساختار قدرت در ایران است و اگر هم قرار باشد نقدی از دولت صورت بگیرد؛ بایستی این نقد در بخش آخر و پس از نقد سایر ارکان و ارگانهای قدرت در ایران باشد.
وی در صحبتهای خود گفته است: چرا باید دولت مسئولیت اموری را بر عهده بگیرد که از اختیار و سلطه او خارج است. یعنی درباره اموری بازخواست شود که اختیار آن را نداشته و در تمشیت آن مسلوب الید به حساب میآید.
او در ادامه به ذکر مثالهایی در چرایی آخر بودن دولت در صف انتقادات پرداخته و گفته است: اگر تعداد ١٧٠ نماینده فعلی مجلس از یک دلال کارچاق کن پول گرفته باشند چه باید کرد؟ دولت کجای این بازی قرار می گیرد؟ اینکه کاری به کار دیگران نداشته باشیم و فقط برویم سراغ قوه مجریه چون اگر به دیگر بخش ها بپردازیم، عملکرد دینامیت را خواهد داشت.
اصغرزاده در ادامه میافزاید: چرا عقلای قوم یا افراد منطقی و فهیم نظیر آقای محبیان جمع بندی خودشان را از دستاوردهای درخشان پروژه نظارت استصوابی ارایه نمی دهند تا ببینیم آیا دولت روحانی را باید نقد کرد (یا)...
او در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان میکند: اگر اعتباری و مسئولیتی به عهده دولت گذاشته میشود چرا متولیان یا مصرف کنندگان آن اعتبارات عملااز منشا و مرجع دیگری فرمان می گیرند... قد سیاستهای فرهنگی دو ساله دولت روحانی کجای جغرافیای این حقیقت تلخ قرار میگیرد؟
این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین تصریح میکند: در حوزه اقتصاد نیز اگر بگویم بخش قابل توجهی از منابع درآمدی متعلق به ملت ازجمله منابع حاصل از دریافت مالیات، عوارض، گمرکات، قاچاق کالا و ارز یا ارزش افزوده بنیادها و بنگاه های عظیم الجثه اساسا از دسترس و کنترل دولت خارج است و دولت نمیتواند میان دخل و خرجش تعادل برقرار کند، گزاف نگفتهام.
*بدیهیست که تا زمانی که دولت محترم چنین حامیان و توجیهکنندگانی را در اختیار داشته باشد و نسبت به سخنان ناصواب آنها هم واکنشی نشان ندهد، دچار همافزایی منفی و از درک واقعیتهای صحنه عاجز خواهد بود.
اظهارات اصغرزاده، بیان ناقص واقعیتهای تقطیع شده است نه تمام ماجرا.
هر بخش اجرایی و تقنینی و فرهنگی که در ایران اسلامی مرتکب خبط و خطا میشود هرگز مصون از نقد نیست و نباید باشد؛ اما در عین حال، خبط و خطاهای این بخشها هرگز نمیتوانند نقش پررنگ و اولین دولت در تمام عرصههای مختلف قدرت و اریکه نشینی و تعیینکننده بودن او را منکر شوند یا تقلیل بدهند.
ضمن اینکه اگر حرف اصغرزاده درست میبود، بایستی تمام اظهارات بیان شده پیرامون نقد دولتهای پیشین را نیز باد هوا دانست و تقصیر را بر گردن دیگران انداخت.
از سوی دیگر، کیست که نداند یا نفهمد یا نتواند اثبات کند که «دولت» در جمهوری اسلامی ایران، بر بلندای قدرت نشسته است و ناصیه تمام امورات و مقدّرات کشور بدست اوست.
چه اینکه اگر اینطور نبود، تقلّای جریان سیاسی خاص برای به آتش کشیدن کشور در جریان انتخابات سال 88 و سیاستورزیهای چند ساله و اقدامات زودهنگام برخی برای انتخاباتها چه دلیلی میتوانست داشته باشد؟!
البته بیان این صحبتها از آقای اصغرزاده عجیب نیست که چندی قبل در یک سخنرانی دانشجویی گفته بود «بروید دست روحانی و ظریف را ببوسید»!
وی در صحبتهای خود گفته است: چرا باید دولت مسئولیت اموری را بر عهده بگیرد که از اختیار و سلطه او خارج است. یعنی درباره اموری بازخواست شود که اختیار آن را نداشته و در تمشیت آن مسلوب الید به حساب میآید.
او در ادامه به ذکر مثالهایی در چرایی آخر بودن دولت در صف انتقادات پرداخته و گفته است: اگر تعداد ١٧٠ نماینده فعلی مجلس از یک دلال کارچاق کن پول گرفته باشند چه باید کرد؟ دولت کجای این بازی قرار می گیرد؟ اینکه کاری به کار دیگران نداشته باشیم و فقط برویم سراغ قوه مجریه چون اگر به دیگر بخش ها بپردازیم، عملکرد دینامیت را خواهد داشت.
اصغرزاده در ادامه میافزاید: چرا عقلای قوم یا افراد منطقی و فهیم نظیر آقای محبیان جمع بندی خودشان را از دستاوردهای درخشان پروژه نظارت استصوابی ارایه نمی دهند تا ببینیم آیا دولت روحانی را باید نقد کرد (یا)...
او در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان میکند: اگر اعتباری و مسئولیتی به عهده دولت گذاشته میشود چرا متولیان یا مصرف کنندگان آن اعتبارات عملااز منشا و مرجع دیگری فرمان می گیرند... قد سیاستهای فرهنگی دو ساله دولت روحانی کجای جغرافیای این حقیقت تلخ قرار میگیرد؟
این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین تصریح میکند: در حوزه اقتصاد نیز اگر بگویم بخش قابل توجهی از منابع درآمدی متعلق به ملت ازجمله منابع حاصل از دریافت مالیات، عوارض، گمرکات، قاچاق کالا و ارز یا ارزش افزوده بنیادها و بنگاه های عظیم الجثه اساسا از دسترس و کنترل دولت خارج است و دولت نمیتواند میان دخل و خرجش تعادل برقرار کند، گزاف نگفتهام.
*بدیهیست که تا زمانی که دولت محترم چنین حامیان و توجیهکنندگانی را در اختیار داشته باشد و نسبت به سخنان ناصواب آنها هم واکنشی نشان ندهد، دچار همافزایی منفی و از درک واقعیتهای صحنه عاجز خواهد بود.
اظهارات اصغرزاده، بیان ناقص واقعیتهای تقطیع شده است نه تمام ماجرا.
هر بخش اجرایی و تقنینی و فرهنگی که در ایران اسلامی مرتکب خبط و خطا میشود هرگز مصون از نقد نیست و نباید باشد؛ اما در عین حال، خبط و خطاهای این بخشها هرگز نمیتوانند نقش پررنگ و اولین دولت در تمام عرصههای مختلف قدرت و اریکه نشینی و تعیینکننده بودن او را منکر شوند یا تقلیل بدهند.
ضمن اینکه اگر حرف اصغرزاده درست میبود، بایستی تمام اظهارات بیان شده پیرامون نقد دولتهای پیشین را نیز باد هوا دانست و تقصیر را بر گردن دیگران انداخت.
از سوی دیگر، کیست که نداند یا نفهمد یا نتواند اثبات کند که «دولت» در جمهوری اسلامی ایران، بر بلندای قدرت نشسته است و ناصیه تمام امورات و مقدّرات کشور بدست اوست.
چه اینکه اگر اینطور نبود، تقلّای جریان سیاسی خاص برای به آتش کشیدن کشور در جریان انتخابات سال 88 و سیاستورزیهای چند ساله و اقدامات زودهنگام برخی برای انتخاباتها چه دلیلی میتوانست داشته باشد؟!
البته بیان این صحبتها از آقای اصغرزاده عجیب نیست که چندی قبل در یک سخنرانی دانشجویی گفته بود «بروید دست روحانی و ظریف را ببوسید»!