تازه ماجرا داشت ازیاد وتارک جامعه ورزش می رفت که خبرناگهانی وناگوار بعدی درادامه، پیشخوان خبری رسانه ها را فتح کرد تا به فکربیفتیم که انگارحالا نوبت قوی ترین مردان ایران است.
حالا نوبت قوی ترین مردان ایران است، منظورحواشی و شایعاتی است که خیلی سریع موج بلندی می شوند وموج سواران را وادارمی کند که اعلام کنند قراراست صداوسیما این ورزش را دیگرپخش نکند و چه و چه.
اینکه حرفها واظهارنظراتی ازاین دست توسط چه کسانی مطرح می شود مهم نیست، مهم تاثیرپذیری یا عدم تاثیرپذیری تصمیم گیران رسانه ملی است که خیلی زود در برابراین قبیل دیدگاهها موضع گیری کنند تا با بروز چنین اتفاقی درباره اینکه صداوسیمای ایران چه چیزی را تحریم کنند یا تحکیم، سخن پراکنی نکنند؛ درواقع هر حرکتی در این مسیرهمان اصطلاح جو گیری معروف است.
چه خوب بود دربدو امروهنگام رخداد اولین فاجعه ایی که یکی از قوی ترین مردان ایران محور آن بود سازمان صدا و سیما وارد می شدودرجهت تنویرافکارعمومی چند دقیقه ایی گام برمی داشت تا شایعات دیوارهایی به این بلندی را بین ورزش پرورش اندام وافکارعمومی نمی کشید.
تازه ماجرا وقتی نگران کننده ترمی شود که برخی دیگراین درگیری ها را نوعی سناریومی دانند که هدفی جزخذف این رشته درمجامع ورزشی ندارد.
البته هنوزهم دیرنشده صداوسیما می تواند درآستانه این اتفاق ناخوشایند وشایعاتی که پیرامون ورزش پرورش اندام و قهرمانانی که به وسیله برنامه تلویزیونی پرمخاطبش به مردم معرفی کرده است برنامه ای را روی آنتن ببرد، چرا که بلافاصله پس از انتشار خبر قتل دادشی دو موضوع تیتر نخست بازار شایعات را مال خود کرده و مشخص نیست این شایعات تا کجا پیش رفته و چه تبعاتی داشته باشد.
شاید بهتر باشد متولیان امر هر چه زودتر دو بحث روز پیرامون اتفاقات رخ داده مورد بررسی قرار دهند.
1)پایان کار برنامه مردان آهنین که نقشی پررنگ در معرفی قهرمانان پرورش اندام ایران به مردم داشت.