شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۲ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۲

ماجرای اتهام شفیعی‌کدکنی به نیمایوشیج

علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی است؛ کسی که معیارهای شعر کلاسیک فارسی را در هم شکست و شعر نو را به نام خود در دل ادبیات ایران به ثبت رساند.
کد خبر : ۲۶۸۲۴۵
صراط: نیمای شعر فارسی بیست‌ویکم آبان‌ماه سال 1276 در میان کوه‌های البرز در روستای یوش از توابع نور مازندران چشم به جهان گشود و پس از 62 سال خاموش شد. پدرش ابراهیم‌خان اعظام‌السلطنه از خانواده‌های قدیمی مازندران بود. او در یوش خواندن و نوشتن را از آخوند ده آموخت و در 12 سالگی به تهران کوچ کرد.

در تهران روبه‌روی مسجد شاه سابق ساکن شد، جایی که یکی از مراکز مشروطه‌خواهان به شمار می‌آمد. بعد از مدتی نیما در مدرسه «سن‌لویی» به تشویق شاعر و معلمش «نظام وفا آرانی» به شعر گفتن ترغیب شد. او شعر گفتن را از سبک خراسانی آغاز کرد.

نیما «افسانه» را به نظام وفا تقدیم کرد. «افسانه» سنگ بنای شعر نو فارسی شد و شعر را از رکود و تکرار خارج کرد. شعر نو عنوانی بود که خود او بر مانیفست شعری خودش گذاشت.

نیما بعد از اتمام تحصیلش در وزارت دارایی به کار مشغول شد ولی پس از مدتی کار را رها کرد. او در سال 1300 نام خود را به نام نیما که نام یکی از اسپهبدان طبرستان بود تغییر داد و تمام شعرهای خود را با این نام امضا کرد. او در همین سال منظومه «قصه رنگ‌پریده» را در هفته‌نامه «قرن بیستم» میرزاده عشقی چاپ کرد.

نیمای جوان زندگی عاطفی پرتلاطمی داشت و سرانجام در اردیبهشت سال 1305 با عالیه جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزاجهانگیر صوراسرافیل ازدواج کرد.

نیما سارق ادبی است؟

محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمه کتاب «گزیده اشعار پرویز ناتل خانلری» که چندی پیش منتشر شد نوشته است: «من جست‌وجویی در مطبوعات آن سال‌ها ندارم ولی تصور می‌کنم که نیما یوشیج شعر «با غروب» را پس از خواندن شعر خانلری در سخن، شماره ۱۱ و ۱۲، به تاریخ مرداد ۱۳۲۳ سروده است و تاریخ قدیمی‌تری - فروردین ۱۳۲۳ - زیر شعر گذاشته است و تا آن‌جا که می‌دانم تاریخ نشر آن شعر نیما سال‌ها بعد از نشر شعر خانلری بوده است.

واقعا چقدر «بُت‌تراشی» و «بُت‌پرستی» در این مملکت رواج دارد که آدم از طرح کردن چنین مطلب ساده‌ای، آن هم در حد یک پرسش و احتمال باید چندین‌بار استغفار کند که معجزه امام‌زاده نیما یوشیج زبان او را لال نکند!

احتمال این‌که نیما بعد از شهریور ۱۳۲۰ از کارهای خام و پخته شاگردانش مایه‌هایی گرفته باشد و تاریخ بعضی شعرها را به قبل از شهریور یا سال‌هایی قبل از تاریخ آن شعرها بُرده باشد، هست. روان‌شناسی پنهان در یادداشت‌های روزانه نیما چنین کاری را متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه تایید می‌کند.

مقایسه این دو شعر که در یک وزن، یک قالب و در یک زمان سروده شده‌اند و مضمون اصلی آن‌ها تقریبا یکی است، میزان روشنی بیان و سلامت اسلوبِ خانلری را در قیاس با بیان پیچیده نیما یوشیج نشان می‌دهد.

حال ممکن است کسانی باشند - که بسیارند و شاید هم حق با آن‌هاست - و عقیده داشته باشند که بیان پیچیده نیما «شعرتر» است از بیان روشن و استوار خانلری. با چنان سلیقه‌هایی هرگز بحث به جایی نمی‌رسد.»

آثار به‌جامانده از نیما

از نیما یوشیج مجموعه شعرهایی به نام‌های قصه رنگ‌پریده، منظومه نیما، خانواده سرباز، ای شب، افسانه، مانلی، افسانه و رباعیات، ماخ اولا، شعر من، شهر شب و شهر صبح، ناقوس قلم‌انداز، فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ، آب در خوابگه مورچگان، مانلی و خانه سریویلی و شعرهای طبری با نام روجا به جای مانده است.

آثار دیگری که از نیما یوشیج در زمینه هنر، شعر و شاعری انتشار یافته شامل ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان، تعریف و تبصره، حرف‌های همسایه، مقدمه خانواده سرباز، نامه به شین پرتو، شعر چیست؟، از یک مقدمه، یک مصاحبه، درباره جعفرخان از فرنگ آمده و یک دیدار است.

سایر آثار که نامه‌های او را نیز دربر می‌گیرد، دنیا خانه من است، نامه‌های نیما به همسرش - عالیه جهانگیر - و کشتی توفان است.

منبع: ایسنا