فیلم داستان هکری در بند به نام «نیکلاس هاتاوی» است که در ازای همکاری با تیمهای پلیس جرائم سایبری چین و آمریکا، برای دستگیری هکری که سابق بر این موجبات انفجاری اتمی در چین و همچنین بالا رفتن حبابی سهامی در بورس هنگ کنگ را فراهم کرده، پیشنهاد آزادی دریافت می کند.
«چن داوای» همکلاس سابق هاتاوی و از افسران سایبری چین و خواهرش «لین» در این ماموریت هاتاوی را همراهی می کنند. و بد نیست بدانید که طرح فیلم به اعتراف سازندگانش بر اساس ویروس «استاکس نت» نوشته شده است. کرم کامپیوتری ای که در سال 2010 برای حمله به تاسیسات اتمی ایران به کار گرفته شد.
نیمه ابتدایی فیلم بخصوص با نمایش آدمهایی که پشت کامپیوتر نشسته اند و نحوه ورود ویروس ها در دنیای صفر و یک به سیستم ها و معرفی شخصیتها به کندی می گذرد. اما در نیمه دوم مان از سلاح های نیمه اتوماتیک و تیراندازی، قایق های تندرو، انفجار و جلوه های بصری شهرهایی در چین، آمریکا و مالزی برای بیان تریلر سایبری-جنایی خود به خوبی استفاده کرده است. خصوصا اینکه دوربین متحرک «استوارت درایبورگ» درگیری مخاطب را با آن چه به روی پرده می بیند بیشتر می کند. بعلاوه این که این اولین فیلم مان بعد از «مخمصه(1995)» است که در آن کارگردان از لنزهای آنا مورفیک استفاده می کند.
اینکه همسورث بازیگر عضلانی و پتک به دست فیلم ثور جای یک هکر باهوش دیده شود احتمالا مخاطب را در نگاه اول پس می زند. اما با جلو رفتن فیلم و کمک گرفتن از رابطه عاشقانه او با شخصیت زن اول فیلم، که به شخصیت پردازیش کمک می کند، کمی باورپذیر می شود ولی آن طور که باید و شاید جا نمیافتد و ترجیح این است که او را همچنان در نقش ثور ببینیم تا چنین نقشهایی. و این بیشتر به جای اینکه به توانایی این بازیگر اشاره داشته باشد انتخاب نامناسب مان را برای این منظور هدف قرار می دهد. هر چقدر همسورث در این فیلم پس زننده ظاهر شده «وی تانگ» و «لی هوم وانگ» در اولین فیلم هالیوودی خود اجرای قابل قبولی داشته اند.
درباره ضد قهرمان فیلم هم باید گفت که بیشتر آثار خرابکارانه او را می بینم تا خودش را و حضور او در دقایق پایانی فیلم نمی تواند عدم شخصیت پردازی او را توجیه کند. و لزوما کنش های او که واکنش قهرمانان فیلم را در بر دارد مترادف با شخصیت پردازی درباره اش نیست.
شاید بسیاری به فیلم ایراد بگیرند که BlackHat فیلمی نباشد که بتوان آن را دوست داشت. شاید کریس همسورثش به عنوان قهرمان فیلم، که باید همدلی تماشاگر را برانگیزد، زیادی زمخت و نچسب باشد و شاید انتظارها را برآورده نکرده باشد اما ظاهرا تاکنون این بهترین فیلمی است که درباره جرائم سایبری ساخته شده و خب فیلمی است به کارگردانی مایکل مان که باید دید.