سردار حسین علایی در نشست علمی حضور روسیه در سوریه و تاثیر آن بر منافع و امنیت ملی ایران که توسط انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد، گفت: بحرانهایی که در منطقه خاورمیانه پس از جنگ عراق با ایران از جمله حمله عراق به کویت آغاز شده است، منجر به ظهور تروریسم جدیدی در منطقه و هم تغییرات معادلات منطقهای شده که همه آنها منجر به مداخلات نظامی گردیده است.
وی ادامه داد: وقتی عراق به کویت حمله کرد، امریکا با حضور نظامی، عراق را از کویت بیرون کرد. پس از آنکه عراق در درون خود تسلیم نشد، امریکاییها برای سرنگونی صدام از مداخله نظامی استفاده کردند. به محض آنکه تحولاتی در جهان عرب بهنام بیداری اسلامی یا بهار عربی اتفاق افتاد، همه قدرتها برای مهار این حرکتها وارد عمل شدند و این مهار از طریق مداخله نظامی صورت گرفت تا از این طریق، صحنه بهمریختگی دولتها در این منطقه و گذار از دولتهای دیکتاتوری به دولتهای جدید به وجود براساس آرای مردم را مدیریت کنند.
سوریه به میدان جنگهای نیابتی تبدیل شده است
این تحلیلگر ارشد مسائل منطقهای با بیان اینکه اگر شما نگاهی به تحولات خاورمیانه پس از بهار عربی داشته باشید، به غیر از تونس، مابقی کشورها همه دچار مداخله نظامی چه از طریق مستقیم و چه از طریق غیرمستقیم شدهاند، اظهار داشت: در مصر، محمد مرسی با کودتا نظامی و از سوی ژنرال سیسی و حمایت قدرتهای خارجی به ویژه عربستان و امریکا سرنگون شد. در لیبی، معمر قدافی از طریق مداخله نظامی سقوط کرد. در بحرین هم عربستان با حمایت امریکاییها در اتفاقات داخلی این کشور مداخله کرد. در یمن حوادثی به وجود آمد که منجر به حمله نظامی عربستان به این کشور با حمایت و تمایل غربیها شد. در سوریه نیز وقتی حرکتهایی صورت گرفت منجر به مداخله ترکیه و عربستان و حمایتهای مالی قطر شد و حرکت داخلیای که در سوریه رخ داده بود به میدان جنگهای نیابتی از سوی کسانی که فکر میکردند سوریه حوزهای برای امنیت یا نفوذ آنها است، تبدیل شد.
علایی با یادآوری شرایط کنونی سوریه تصریح کرد: سوریه در شرایط کنونی دچار چنین شرایطی شده است که در این راستا، شاهد مداخله امریکا از طریق ترکیه و عربستان هستیم و این مسئله منجر به واکنش روسیه در این باره و حضور نظامی در این کشور شده است. اما چرا روسیه در این بازه زمانی در خاورمیانه حضور نظامی یافته است؟
وی ادامه داد: پس از فروپاشی شوروی و نظام دو قطبی، امریکاییها برای ایجاد نظم نوین جهانی نیاز داشتند تا تمام ساختارهای روسی حاکم در دولتهای خاورمیانه را از بین ببرند و به سمتی حرکت کنند که نه تنها فروپاشی شوروی باعث به قدرت رسیدن مجدد روسیه شود بلکه روسیه کنونی نیز در حد یک قدرت منطقهای باقی بماند و از امکان بالقوه تبدیل شدن به یک ابرقدرت و قدرت جهانی که بتواند برای امریکا و غرب چالش ایجاد کند، جلوگیری کنند.
روسیه برای امریکاییها همچنان برزگ و مهم است
این استاد دانشگاه با بیان اینکه روسیه برای امریکاییها همچنان برزگ و مهم است، خاطرنشان کرد: امریکاییها معتقدند که روسیه همچنان باید مهار شود. در سالهای اخیر هم مسئله مهم این بوده است که سپر دفاع موشکی امریکا در کدام یک از کشورهای منطقه و اطراف سوریه مستقر شود. بنابراین مهار و مدیریت روسیه برای امریکاییها از اهمیت بسیاری برخودار است اما روسیه پس از خیزش مردم در کشورهای عربی دچار یک انفعال استراتژیک و یک بیعملی شدند و این بیعملی، منجر به سرعت پایگاه نفوذ تاریخی این کشور در منطقه را از دست بدهد.
علایی با بیان اینکه پس از اشغال عراق و فروپاشی حزب بعث، روسیه با سیاستی همراه شد که دست امریکاییها را برای مداخله نظامی در این کشور باز گذاشت تا آنجا که امریکا برای عراق حاکم نظامی انتخاب کند، ابراز داشت: دولت عراق از زمانی که حزب بعث بر سرکار آمد، یک دولتی با ساختار روسی در این کشور حاکم کرد و امریکاییها با اشغال این کشور و استقرار حاکم نظامی به صورت عمدی ساختارهای باقی مانده از جنگ سرد را از بین بردند. آنها در اولین اقدام ارتش بعث عراق را منحل کردند. وقتی ارتش در یک کشور منحل میشود عملا به معنای پایان نفوذ کشوری است که آن ارتش را به وجود آورده است.
وی با تاکید بر آنکه اگر ساختار ارتش عراق باقی میماند، آن ارتش در آینده همیشه گرایش به سوگیری به سمت کشور مادر را داشت، یادآور شد: در آن زمان انتقاداتی مطرح میشد مبنی بر آنکه امریکایی در انحلال ارتش اشتباه کردهاند زیرا ممکن است آنها در آینده توان مقابله با ناامنی را نداشته باشند اما امریکایی عمدا این اقدام را انجام دادند و با یک برنامه، ارتش عراق را منهدم کردند زیرا این ارتش ساخته و پرداخته و مولود روسها بود.
این فرمانده ارشد اسبق سپاه با اشاره به اقدامات دیگر امریکا در حمله به کشورهای دیگر بیان کرد: در لیبی هم وقتی ناتو به رهبری امریکا به این کشور حمله کرد، در یکی از بمبارانهای خود، تمامی زیردریاییهاییهای روسی لیبی را از بین بردند در حالی که این زیردریاییها در سرکوب مردم و در قدرت قذافی در مقابله با مردم نقشی نداشت. در واقع ناتو و امریکا با این اقدام، ساختار روسی حاکم در لیبی را از بین برد و با سقوط قذافی، مابقی ساختارهای باقی مانده از شوروی سابق همگی از بین رفت. به یکباره، روسها از خواب بیدار شدند یا این حس را پیدا کردند که باید بساط خودشان را در خاورمیانه جمع کنند زیرا کار آنها در این منطقه تمام شده است.
تلاش امریکا برای تنگ کردن حلقه حصار روسیه
علایی با بیان اینکه تمایل به روسیه نسبت به امریکا در افکارعمومی کمتر وجود دارد و روسها جاذبهای برای مردم کشورها ندارند، عنوان کرد: پس تنها حوزه نفوذ آنها محدود به همان دولتها و ساختارهایی است که از سوی آنها ایجاد شده است. آنها فهمیدند که اگر سوریه نیز مانند لیبی و عراق شود، روسها محدود به حوزه جغرافیایی خود میشوند و امریکاییها هم در این حوزه اقداماتی را برای تنگتر کردن حلقه حصار گسترش دادهاند. تحولاتی که در گرجستان را بیتردید همگان بیاد دارند و آخرین اقدام نیز در اکراین صورت گرفت که روسها قدرت خود در این منطقه را از دست دادند. بنابراین انگیزه لازم از سوی روسها برای حل مسائلشان با امریکا از طریق نظامی در سوریه به وجود آمده است و از طرفی، آنها در منطقه جغرافیایی خودشان درگیر مسائلی هستند که در آینده چالشهای مهمی را با امریکا خواهند داشت.
وی اضافه کرد: با این فرض روسها اقدامی برای حفظ منافع ملی خودشان انجام دادهاند تا از این طریق بتوانند با امریکاییها گفتوگو کنند زیرا اگر آنها در این باره مداخله نظامی انجام نمیدادند مجبور به گفتوگو با امریکا در خصوص اکراین و حوزه نفوذ جغرافیاییشان میشدند ولی اکنون در سوریه حضور دارند در خصوص مسائل بزرگتری با امریکا رایزنی و معامله خواهند کرد.
اولین تهدید ایران کشورهای همجوار هستند
این تحلیلگر ارشد مسائل منطقهای با طرح این سوال که امنیت ملی ایران را چه مسئلهای تهدید میکند؟ بیان کرد: تصور من در پاسخ به این سوال آن است که مهمترین چیزی که امنیت ایران را در طول 50 سال گذشته تهدید میکند، کشورهای همجوار است. در رژیم گذشته، تهدید اول ایران کشورهای همجوار بودند و بعد از تشکیل جمهوری اسلامی ایران، عراق به ایران حمله کرد. اکنون نیز مهمترین تهدید ایران که ممکن است اجرایی شود از سوی همسایگان است.
علایی با تاکید بر آنکه باید دانست کشورهای همسایه قدرت و توان حمله و درگیری نظامی با ایران را ندارند، گفت: مهمترین تهدید از سوی آنها، این است که در چنین کشورهایی بیدولتی یا دولتهای ضعیف حاکم شود. این بیدولتی مبنای ظهور گروههای تروریستی هستند که امکان بهکارگیری آنها توسط قدرتهای رقیب مانند امریکا وجود دارد؛ مانند داعش و سایر گروههایی که در سوریه در حال جنگیدن هستند. از این دیدگاه، یکی از تهدیدهای مهم علیه امنیت ملیمان نداشتن دولت در کشورهای اطراف ایران یا دولتهای ضعیفی است.
اسرائیل هر اقدام عملی علیه ایران را انجام میدهد
وی با اشاره به اسرائیل اظهار داشت: چه بخواهیم و چه نخواهیم، اسرائیل تهدید اول خود را ایران میداند و جمهوری ایران هم تهدید اول خود را اسرائیل میداند. اسرائیل هر اقدامی علیه ایران را عملی بداند، انجام میدهد مانند ترور دانشمندان هستهای که داخل خاک ایران صورت گرفت. بنابراین مهمترین اقدام برای اسرائیل آن است که دولت در سوریه و لبنان به گونهای شکل بگیرد که این دولتها، نه تنها همسو با ایران نباشند بلکه با جمهوری اسلامی ایران نیز زاویه داشته باشند زیرا فضا را برای اجرای اقدامات اسرائیل فراهم میسازنند.
این کارشناس ارشد مسائل بینالمللی ادامه داد: دولتها در سوریه و لبنان و عراق باید دولتهایی باشند که با ایران یا همسو باشند یا آنکه غیرهمراه با اسرائیل و تن به خواستههای اسرائیل ندهند و اسرائیلیها بر آنها نفوذی نداشته نباشند. حتی کشوری مانند ترکیه برای ایران بسیار خطرناک است زیرا به محض تفاهم با امریکا و اسرائیل، فضای هوایی ترکیه تحت اختیار امریکا و اسرائیل خواهد بود.
امریکا معتقد به مدیریت ایران است
علایی با بیان اینکه بعد از کشورهای همجوار و اسرائیل تهدید بعدی ایران، امریکا است، تصریح کرد: معتقد به مدیریت ایران هستند و این مدیریت را از هر روشی مجاز میدانند. مهمترین روشی هم که از سوی آنها صورت گرفته است، مسئله تحریم بوده است.
مداخله نظامی، امنیتزدا است
وی با یادآوری اینکه اصولا مداخله نظامی، امنیتزدا است و استقبال از هر مداخله نظامی در هر کجای دنیا برای امنیت ملی همه کشورها خطرناک است، خاطرنشان کرد: مداخله نظامی که از زمان اشغال کویت توسط عراق صورت گرفت تا به امروز، ناامنی در منطقه را توسعه داده است و از نظر من، داعش و گروههایی از این قبیل، ساخته و پرداخته حمله به عراق هستند. این گروهها رو به گسترش هستند که در بدو تشکیل، مدیریت شده به وجود میآیند ولی پس از تشکیل، از مدیریت خارج میشوند.
این فرمانده اسبق سپاه تاکید کرد: هیچ کس شکی ندارد که القاعده توسط امریکاییها درست شد ولی هیچ کسی هم شک ندارد که این القاعده بود که به برجهای دو قلو در نیویورک حمله کرد، هرچند در ایران بسیاری بر روی این مسئله شک و ابهام دارند ولی من در این باره تردیدی ندارم. من شکلی ندارم داعش با مدیریت و حمایت امریکا به وجود آمده است ولی اکنون این قدرتها بر روی آن مدیریتی ندارند و حتی عربستان و قطری که به آنها پول میدهند و ترکیهای که داعشیها را آموزش میدهند، امروز داعش در مدیریت کامل آنها نیست.
نقش قطر در آزادسازی سربازان سپاه از دست داعش
علایی با اشاره به گروگانگیری سربازان سپاه توسط داعش در سالهای قبل ابراز داشت: به یاد دارید در اوایل بحران سوریه، اتوبوسی از بچههای سپاه برای زیارت به سوریه سفر کرده بود و 48 نفر از سپاهیان به دام داعش افتادند که ما آنها را از طریق قطر آزاد کردیم. اگر قطر بر روی داعش نفوذ نداشت، افراد ایرانی نیز آزاد نمیشدند پس آنها نفود دارند ولی این نفوذ به آن معنا نیست که برنامهریزی برای حمله به پاریس تحت مدیریت قطر، عربستان و ترکیه است.
وی با اشاره به حوادث تروریستی پاریس بیان کرد: بدبینانهترین تحلیل آن است که اتفاقات پاریس برای یک اقدام بزرگ در خاورمیانه از نظر برنامهریزی از سوی امریکا و اروپا است ولی من فکر میکنم لازم نیست اینچنین تحلیل کرد زیرا توسعه تروریسم داعش پای همه کشورها را درگیر این موضوع میکند.
کردها در سیاست خارجی روسیه نقش مهمی را ایفا نمیکنند
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که نگاه روسیه به بازیگری چون کردها در تحولات آتی خاورمیانه چیست؟ عنوان کرد: کردها در سیاست خارجی روسیه نقش مهمی را ایفا نمیکنند و این امریکاییها و اروپاییها هستند که برای کردها نقش مهمی را قائل هستند و کردها نیز با کمک امریکا و اروپا امیدوار به تشکیل دولت کردی هستند و شاید براین اساس گفت روسها از ابزار کردها استفاده نکرده و نمیکنند.
ایران باید به شلیک موشک از خرز اعتراض میکرد
علایی در پاسخ به این سوال که آیا شلیک موشکهای روسیه از خرز به سمت سوریه تهدیدی برای ایران محسوب نمیشود؟ تاکید کرد: عبور موشکهای روسیه به شدت به ضرر ایران بود زیرا حضور عبور هواپیماها را ناامن کرد. ما در دو سال اخیر تلاش کرده بودیم که نشان بدهیم فضای ایران امن است و به همین خاطر، عبور هواپیماهای خارجی از فضای ایران دو برابر شده بود و این یک درآمد ارزی برای کشورمان ایجاد کرده بود. از سوی دیگر، فضای ایران نسبت به عراق، افغانستان و شمال و جنوب ایران برای پروازهای عمومی امنتر بود و بالافاصله با این اقدام، فضای ایران ناامن جلوه داده شد و بسیاری از شرکتهای بینالمللی هواپیمایی فضای عبوریشان را از عراق و ترکیه تغییر دادند و فضای منفی علیه ایران شکل گرفت. ایران نباید اجازه این کار را به روسیه میداد و باید نسبت به این اقدام اعتراض میکرد و اکنون نیز نباید اجازه چنین کاری را به روسیه دهد.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر آنکه آیا سرمایهگذاری ایران در خصوص سوریه، سرمایهگذاری اشتباهی نبوده است؟ گفت: از دست رفتن سوریه، به معنای افتادن حکومت به دست عربستان و ترکیه و همچنین امریکا و در نتیجه، گسترش حوزه عمل اسرائیل تا مرزهای ایران است پس ایران چارهای ندارد تا تهدید را از خود دور کند.
این استاد دانشگاه افزود: ایران باید این احساس را میکند رها کردن دولت فعلی سوریه، سپردن حکومت به دست کسانی است که توسعه تروریسم را به دنبال میآورد و از سوی دیگر، موجب افزایش امنیت اسرائیل میشود. همچنین عدم موفقیت ایران در سوریه موجب ناامنی دو حوزه نفوذ دیگر ایران یعنی عراق و لبنان نیز خواهد شد.