ال کلاسیکو از همان زمان که ژنرال فرانکو، دفتر باشگاه بارسلونا را بمباران کرد، شد محل نبرد، کاتالانهای جدایی طلب و تیم پادشاهی بخش مرکزی با نبرد بیگانه نیستند. البته نبرد آنها سالهاست که وسط زمین چمن است اما با این وجود پدیده داعش نمیتواند ال کلاسیکو را متوقف کند، چون این تئاتر زاده جنگ است و فرزند خلف مبارزه.
رافا بنیتز و لوئیس انریکه وهمه دیگرانی که میآیند و میروند، حتی cr۷ و شاه لئو قبل ترها هم نمونههای مشابه داشتهاند. آنها تقریبا به خاطر همین جنگ جدایی طلبان باسک بوده که تا این حد مهم شدهاند و اژیونر و سربازهایی روز مزد هستند که برای دو مکتب جدا میجنگند.
با این وجود نمیتوان کتمان کرد که داعش این الکلاسیکو را متفاوت کرده است، آنهمه سرباز و تفنگ از شصت سال قبل تا کنون در مادرید دیده نشده و این همان وجه تمایز است.
ال کلاسیکوی ۲۶۳ وسط کلی اسب و سگ آموزش دیده و ردیاب و فلزیاب و بوقهای دستگاه ها انجام میشود تا دوباره چشمها را خیره کند؛ این سالن مد، سالن ورزش های موزون فوتبالیست ها، سالن پاتیناز بزرگ زمستانی، امشب چیزی حدود یک میلیارد بیننده مستقیم دارد.
این همان سالنی است که برده داری نوین و خرید و فروش انسانها را در قالبهای جدید فوتبالیست به اوج رسانده تا همه را به یاد گاو بازیهای قدیم که نه، استادیوم «کولیزیوم» رم باستان میاندازد که گلادیاتورها با افتخار جان خود را تقدیم پادشاه میکردند غافل از اینکه آن فقط یک خودکشی دست جمعی بود.
هر چه بود و هرچه هست، دوباره وسط کلی سلاح برگزار میشود، تا همه بدانند که فوتبال در عصر جدید نقش بزرگی را بازی میکند و قیمتش به ارزش تهدید جان انسانهاست.
لغو یک مسابقه فوتبال در اروپا هزینه بسیار بالایی دارد و اگر آن مسابقه ال کلاسیکویی باشد که قیمت یک صندلیاش در «وی آی پی» دوازده میلیون تومان است و صدها میلیون دلار فقط فروش تبلیغات محیطی اش است و میلیارد دلار خرید حق پخش تلویزیونیاش، کار سخت تر هم میشود.
در آنسو داعش اگر بتواند ترقهای اینجا منفجر کند و دیگ جوشان هیجان زده را تحت تاثیر قرار بدهد تاریخ را مینویسد چون یک میلیارد بیننده پخش مستقیم و چند میلیارد پیگیری کننده فقط این فوتبال را دنبال میکنند.