صراط: در افت علمی از طرف وزارت علوم، معاون سیاسی وارد صحنه میشود که نشان میدهد وزارت علوم متأسفانه با این پدیده غیرقابل انکار سیاسی برخورد کرده و میخواهد آن را به حاشیه ببرد.
محمد سلیمانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی یادداشتی با عنوان «رشد علمی شگفتانگیز و افت غمانگیز آن» را در اختیار فارس قرار دارد.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
رشد علمی شگفتانگیز و افت غمانگیز آن
تا جایی که یادم میآید رهبر معظم انقلاب اسلامی از دوران ریاست جمهوری خود همواره تأکید بر رشد علمی و اهمیت جایگاه علمی ایران در سطح جهان داشتهاند.
ایشان ابعاد این موضوع را در مناسبتهای مختلف و از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند. عشق رهبری و دانشگاهیان و دانشمندان و جوانان نخبه همواره دوطرفه بوده است. امروز به وضوح مشخص است که دانشمندان، معظمله را فردی کارشناس برجسته و صاحب نظر علمی و پژوهشی قبول دارند و ایشان را مبدع و محرک اصلی پیشرفت کشور میدانند.
مقام معظم رهبری همواره دیدار خود با دانشگاهیان را یکی از شیرینترین لحظات زندگی خود بر شمردهاند و بر این امر اصرار کردهاند. اخیراً در جلسه با رؤسای دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی کشور، مجدداً مقام معظم رهبری در مورد افت علمی و کاهش رشد علمی کشور هشدار دادند و اظهار نارضایتی کردند که بسیار مورد توجه دانشگاهیان قرار گرفت. ایشان فرمودند: "پایگاههای استنادی دنیا میگویند سرعت پیشرفت ایران 2 رتبه کم شده است، این بد است، البته برخی در دانشگاه سخنرانی و اصل پیشرفتهای علمی را انکار میکنند، در حالی که مرکز تحقیقاتی رژیم صهیونیستی از پیشرفت علمی ابراز نگرانی کرده است. باید سرعت پیشرفت علمی را حفظ کنیم"
گر چه وزارت علوم با دستپاچگی به تکاپوی در کاهش رشد علمی برآمده است و ادعا میکند که این حرفها سیاسی است، اتفاقی روز پنجشنبه 21 آبان 1394 صبح ساعت 8 تا 8:30 رادیو گوش میدادم که مناظره آقای دکتر ضیاء هاشمی معاون فرهنگی وزارت علوم و آقای دکتر سهراب صلاحی رئیس بسیج اساتید کشور بود.
میخواهم عرض کنم همین که در افت علمی از طرف وزارت علوم، معاون سیاسی وارد صحنه میشود، نشان میدهد وزارت متأسفانه با این پدیده غیر قابل انکار سیاسی برخورد کرده و میخواهد آن را به حاشیه ببرد. بلافاصله به ذهن خطور میکند که چرا معاون پژوهشی و معاون آموزشی وزارت وارد این میدان نشدهاند؟ چون قاعدتاً این بحث به حوزه آنها مربوط میشود.
پایگاههای استنادی جهان تعداد مستندات ایران در سال 2005 میلادی یعنی (1384) را 7506 و این تعداد در سال 2012 (یعنی 1391) را 40236 گزارش کردهاند (پایگاههای رنکینگ Scimago و دادههای Scopus) یعنی رشد علمی ایران در دولتهای نهم و دهم در جهان خیره کننده تلقی شده است و بعد از آن در دولت یازدهم مواجه با توقف یا کاهش رشد علمی بودهایم.
این کاهش رشد اتفاقاً عمدتاً مربوط به حوزه وزارت علوم است. لذا کاهش و یا توقف رشد علمی ایران در دولت یازدهم غیر قابل انکار است. در نتیجه وزارت علوم باید مسئله را جدی بگیرد و بجای به صحنه آوردن معاونتی که هیچگونه مسئولیت و وظیفه مستقیم در این حوزه ندارد، تلاش نماید معاونتهای پژوهشی و آموزشی خود را مأمور به اندیشه و ارائه راه کار کند.
چون زمان بدون توجه به نظرات این و آن و بدون توجه به جنجالسازیهای سیاسی و ایجاد حاشیهها میگذرد و پایگاههای استنادی جهانی آمارها و جداول را منتشر خواهند کرد.
اجازه میخواهم برای کمک به مسئولین وزارت علوم در این عرصه مطالبی را مصدع شوم:
حضور وزیر، معاونین پژوهشی و آموزشی وزیر، رؤسای دانشگاههای بزرگ، رؤسای صاحب کرسی علمی دانشگاهها (اگر وجود داشته باشند) در رسانهها و مطبوعات و ارائه اخبار تولیدات علمی، تشویق محققین، گزارش مقالات علمی میتواند انگیزههای پژوهشگران و اساتید را در افزایش رشد علمی بالا ببرد.
امری که وزارت علوم تقریباً از آن غافل است و صرفاً مسئولین سیاسی در صحنه رسانهها هستند و یا افرادی که نام و نشانی از پشتوانه علمی و پژوهشی ندارند و عددی به حساب نمیآیند.
وزیر محترم باید حاشیههای موجود در وزارت که جز تخریب چهره وزرات در سطح ملی و بینالمللی کاری از آنها کاری ساخته نیست، را زودتر جمع کند. این وزارت از این بابت صدمهها در دو سال و چند ماه اخیر دیده است و نقش وزارت در پیشبرد علم و دانش در دانشگاهها کم رنگ و کم رمق شده است.
در این مدت عمدتاً دوستان بدنبال تشکلسازی در حوزه سیاسی و صنفی و برگزاری نشستهای بیخاصیت بودهاند و دانشگاهها شهرت علمی را فدای شهرت جنجالی کردهاند.
اجرای نمایش مد لباس و کنسرت جز هتک حرمت دانشگاه ثمری ندارد. وزارت علوم و خصوصاً وزیر محترم (که در اخلاص او شک ندارم)، باید غمانگیزانه بپذیرند که وزارتخانه مربوطه در دولت یازدهم در حوزه پژوهش و فناوری ضعیف عمل کرده است و به تبع آن بسیاری از رؤسای دانشگاهها نیز بد عمل کردهاند.
تعطیلی یا رکود در پروژههای کلان ملی (به هر دلیل باشد) موجب ضعف است. برای خاطر مبارک وزیر محترم خاطرهای تعریف میکنم: سال 1390 بود. برای گرامیداشت روز پژوهش به مراسم مربوطه در سالن صدا و سیما رفتم.
آنجا چند مورد رئوس پروژه کلان را نوشتم و در فرصتی که صندلی کنار رئیسجمهور وقت خالی شد، جَستم و کنار رئیس نشستم. لیست را به او دادم و عرض کردم اگر میخواهید دانشگاهیان جهت بگیرند، بیایید پروژههای بزرگی مثلاً نظیر این پروژهها را تعریف کنید و بخواهید دانشگاهیان وارد صحنه حل مسائل شوند و بودجه آن را هم تأمین کنید.
ایشان این ایده را پذیرفت و در سخنرانی خود مواردی را هم خودش اضافه نمود یا اصلاح کرد و اعلام نمود که چند صد میلیارد تومان برای این پروژهها اختصاص میدهد و این شد که پروژههای کلان در دستور کار دانشگاهها آمد و آن همه خیر و برکت داشت.
متأسفانه در دولت یازدهم به این پروژهها بیمهری شده است و عمدتاً لِک لِک میکنند. به نظر حقیر همین بیمهریها و کمتوجهیها در افت رشد علمی کشور اثرگذار بوده است و وزارت علوم مسئول است.
هر چه هم مسئولین وزارت ناله و گلایه کنند که سازمان مدیریت بودجه نداد، مشکلی را حل نمیکند. افت علمی اتفاق افتاده است. محض خاطر مبارک وزیر محترم علوم و معاونین ایشان و ریاست محترم جمهور عرض میکنم که در 2 سال اخیر حمایت از دانشجویان دکتری کاهش یافت، جذب دانشجویان تحصیلات تکمیلی در بعضی رشته کاهش یافت (دقت شود جذب دانشجو در دانشگاه آزاد بالا رفت)، مشوقهای لازم و پشتیبانی مالی از دانشجویان سیر نزولی پیدا کرد.
لذا طبیعی است که افت علمی اتفاق افتاد. در واقع رابطه وزارت با دانشگاهها در حوزه علمی و پژوهشی در 2 ساله اخیر در حد بسیار نازل در طول تاریخ وزارت قرار گرفت و عملاً هدایت و سکانداری پژوهش و تحقیقات و توسعه فناوریها خدشهدار شد و تمام ذهن ستاد وزارت معطوف به سیاسی عمل کردن و حاشیهسازی و ایجاد جنگهای حیدری- نعمتی شد.
داستان بورسیهها وزارت را زمینگیر کرد و آبروی بیش از سه هزار دانشجوی عمدتاً نخبه ریخته شد، اساتید جوان را در منگنه گذاشتند و هنوز هم این ماجراها ادامه دارد.
معاون محترم پژوهشی وزارت حتماً یادشان میآید که کارگروه توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه در مجلس به دستور رئیس مجلس تشکیل شد. رئیس و نواب رئیس مجلس و حدود شش وزیر و وزیر علوم در جلسه شرکت میکردند.
موانع نظیر دریافت بیمه و مالیات از پروژههای دانشگاهی حل شد. وزیر صنعت و معدن و تجارت (آقای مهندس نعمتزاده) اعلام کرد حاضر است تا 1000 میلیارد تومان پروژه با دانشگاهها قرار داد ببندد. وزیر نفت (آقای مهندس زنگنه) اعلام کرد تا چند هزار میلیارد تومان قرار داد با دانشگاهها منعقد میکند و در مرحلهای هم چند کار انجام داد و رسانهای شد.
ولی غمانگیز است بگویم وزارت علوم آن شوق و اشتیاق را نشان نداد و عملاً کار گروه را به تعطیلی کشاند! آیا با این روحیات انتظار داریم رشد علمی کشور شتاب گذشته را حفظ کند؟ بدیهی است، خیر. در طول یکسال اخیر چند بار حضوری به وزیر محترم علوم عرض کردم کار گروه مجلس حامی وزارت علوم و علم و دانش است، پیگیر باشید ولی متأسفم.
وقتی مقام معظم رهبری چندین بار از وزارت علوم مطالبه کردند، چرا یکبار وزارتخانه مسئله را جدی نگرفته و حداقل میتوانست گزارشی روی میز مسئولان عالی رتبه بگذارد و بگوید ایجاد "تمدن نوین اسلامی" عملی است، ولی به شرطها و شروطها و اینها شروط است. چرا همهاش سکوت یا بازی سیاسی کردن با موضوع پیشرفت؟ چرا تلاش فرهنگی و سیاسی در اجرای کنسرتها در دانشگاهها پایان ندارد و تمام قد پیگیر هستند؟ ولی در مقوله پیشرفت علمی چنین انگیزهای دیده نمیشود؟
آیا دانشگاهها باید مردم را برای پیشرفت فراخوان دهند یا برای تماشای کنسرت؟ آیا جوان ایرانی با حل یک مسئله کوچک یا بزرگ بیشتر شاد و خوشحال میشود یا سرگرم کردن او در محافل ضدارزشی لهو و لعب؟
اجازه میخواهم خاطرهای دیگر تعریف کنم. در سال 1361 در مدرسه عالی برق پاریس (SUPELEC) مشغول انجام پروژه دکتری بودم. چند مسئول دولتی به آنجا آمدند. مهمان یکی از دوستمان بودند. وقتی محیط را دیدند گفتند اینجا خبری از فساد اخلاقی نیست؟ چرا؟ ساکت ماندم. شب حدود ساعت یک بعد از نصف شب از بیرون خوابگاه دیدند که همه چراغها روشن است. عرض کردم اینها طلایه داران پیشرفت غرب هستند و دنبال علم و دانش اند و نه فساد. انگیزه پیشرفت آنان را سالم تر نگه داشته است. شادی و نشاط را با حل مسأله علمی بدست می آورند، نه با اختلاط دختر و پسر.
به عنوان یک فرد دانشگاهی که سالها با صنعت همکاری داشتهام، مطمئن هستم اگر وزارت علوم در 2 ساله اخیر گرفتار حاشیهها و سیاسیکاریها نمیشد، امروز رتبه علمی ایران در دنیا حداقل 10 بود یعنی در همین 2 سال چندین رتبه رشد میکردیم. ولی متأسفانه و دردمندانه سقوط کردیم.
متأسفم که بعضیها تحریم را دلیل بر سقوط یا توقف علمی کشور ذکر کردهاند. در صورتی که در زمان تحریم است که تقاضاها به سمت دانشگاهها میآید. ملاحظه کنید در همه زمینههایی که رشد علمی جهشی داشتهایم، تحریم بودهایم. مثال بارز آن هستهای و فضایی است.
افت علمی در رشتههای غیرپزشکی اتفاق افتاد نه در پزشکی. این بدان معنی است که وزارت علوم سستی کرده است و این دلیلی مستحکم است. شکی نیست که تغییر رویکردها موجب افت علمی حوزه غیرپزشکی شده است. متأسفیم که بعضیها در سخنرانیهای خود اساس رشد علمی ایران را منکر شدند و خواستند صورت مسئله را پاک کنند و اگر رتبهبندی و مستندات معتبر جهانی نبود، شاید موفق هم میشدند.
چنانکه در مورد نقدینگی چنین کردند. وقتی دیدند در سال 1393 نقدینگی به بالای 700 هزار میلیارد تومان رسید، آمدند عدد نقدینگی سال 1391 را به بهانهای بالا بردند تا درصد افزایش 1393 نسبت به 1392 را کاهش درصدی بدهند، در حالی که در آمارهای مختلف همین دولت نقدینگی 1391 را منتشر کرده بود. اینگونه کَلَکها و بازی با اعداد فقط توسط راستگویان! دولت یازدهم عملی است و لاغیر.
تاریخ علم نشان میدهد که هر جامعهای که در 2 زمینه هستهای و فضایی وارد شد و فناوری مربوطه را بدست آورد، در آن جامعه پیشرفت علمی صورت گرفته و آن جوامع چند سر و گردن در رشد علمی نسبت به سایر جوامع جلو افتادهاند.
این اتفاق برای ایران هم افتاد. وقتی دانشمندان ایرانی مورد تهدید قرار گرفتند و عدهای مواجه با خطر مصاحبه در جریان مذاکرات هستهای واقع شدند، معلوم است اگر وزارت علوم پرچم بدست وارد میدان نشود خطرناک است و متأسفانه اینگونه شد و عملاً در جریان مذاکرات وزارت علوم خاموش بود.
بازدید چراغ خاموش آژانس از دانشگاهها تحقیر است. تأثیر برجام بر افت علمی طبیعی است، صحبتهای رئیس سازمان انرژی اتمی درخت تنومند تحقیق و توسعه را از ریشه هدف گرفت. عدم تأمین بودجه سازمان فضایی، علیرغم تحقق بیش از 100% بودجه وزارت ارتباطات، در سست کردن علم و پژهش مؤثر بوده است.
وقتی رئیس دانشگاه چهره علمی نباشند و صرفاً شهرت خود را در فتنه 88 و با حضور در تحصنها و یا در فتنه 78 با حمایت از آن بدست آورده باشد، طبیعی است که ذهن و فکر و اندیشه چنین رئیسی به سمت رشد علمی و پیشرفت نمیرود و عمدتاً به سمت باشگاه سیاسی کردن دانشگاه حرکت میکند.
این نوع رؤسا همه هم زعم خود را صرف تشکل سیاسی ساختن میکند. این درد هنوز درمان نشده است و تا درمان نشود آش همین است و کاسه همین. این چنین رؤسایی فقط یاد گرفتهاند تار و مار کنند و اَخم و تَخم به هیأت علمی بنمایند و برای آنها شاخ شانه بکشند، که متأسفانه در بعضی دانشگاههای بزرگ و حتی کوچک شاهد آن هستیم.
وقتی جالبتر و غمانگیزتر میشود که بعضی از این افراد در تلاش برای سکونت دائمی در آن طرف آب باشند! مصیبتی که گرفتار دانشگاهها شده آن است که مدیران دانشگاه، همزمان مدیر و رئیس و یا صاحب مؤسسه غیرانتفاعی هستند.
تمام ذهن اینگونه افراد به سمت اداره و ارتقای مؤسسه خود است و کاسبی خود را مواظب هستند. لذا دل به کار نمیدهند و عمدتاً هم آموزش محور هستند. با چنین مدیرانی افت رشد علمی بدیهی است.
در هر صورت حدود یکسال و نیم بیشتر از عمر این دولت باقی نمانده است و ضرورت دارد مسئولین وزارت علوم و خصوصاً وزیر محترم حضور بیشتری در صحنه علم و فناوری و پژوهش کشور پیدا کنند و به دانشگاهها نزدیکتر شوند و اخبار و اطلاعات را از منابع قابل اطمینان و نه افراد بله قربانگو، بگیرند و دردهای مربوطه را درمان کنند و اگر هم رؤسای دانشگاهها و معاونین وزارت حرف او را گوش نمیدهند، حداقل گوش آنها را مورد عمل کششی قرار دهند، شاید گشایشی حاصل گردد.