صراط: آیا اصلاحطلبان دولت دنبال پهن کردن فرش قرمز برای علی لاریجانی هستند یا نقشه دیگری دارند؟
مجله مثلث ضمن طرح این سؤال، از طرح فریب اصلاحطلبان خبر داد و نوشت: نگاهی به تاریخ یادآوری میکند لاریجانی زاویههایی با حسن روحانی داشته است. آنجا که لاریجانی در آغاز پذیرش جانشینی روحانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، انتقادات صریحی نسبت به او مطرح کرده و گفته بود «روش دیپلماسی سنتی ما در پرونده هستهای دیگر جوابگو نیست، چون نخبگان کشور در آن نقشی ندارند. دیپلماسی مدرن به بحثهای کارشناسی اتکا میکند.» یا آنجا که در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در پاسخ به پرسشی در خصوص جمله معروف «در غلتان و آبنبات»، گفت «در آن زمان که آقای روحانی مسئول مذاکرات مسائل هستهای ایران بودند از راههایی استفاده میکردند که راههای صحیحی برای مذاکره نبود و من مکررا به آنها در خصوص عواقب این گونه مذاکرات هشدار داده بودم که هنوز هم معتقدم در آن زمان «در غلطان را دادیم و آبنبات گرفتیم.» او همچنین در پاسخ به سؤالی در خصوص اینکه آیا دولت هشتم در مسائل هستهای ایران کوتاهی کرده است یا خیر بار دیگر به طور تلویحی سیاستهای حسن روحانی در دوران اصلاحات را به باد انتقاد گرفت و پاسخ داد «تمام دولتهای بعد از انقلاب در خصوص مسائل هستهای ایران براساس ظرفیتها و شرایط معمولی خود گامهای مفیدی برداشتهاند که این گامها در دولت نهم رنگ و حمایت جدیتری به خود گرفت و پیروزیهای اخیر نیز مدیون همین حمایتهاست.» حالا اما از آن روزها زمان زیادی گذشته و علی لاریجانی مانند گذشته فکر نمیکند. او یک مدافع تمام عیار برای حسن روحانی در تمام ماههای دوران صدارتش بوده است؛ از رأی اعتماد به وزرا گرفته تا ایام سخت و پرماجرای تصویب برجام در صحن علنی مجلس.
مثلث با بیان اینکه «اصلاحطلبان با آقای لاریجانی بازی میکنند» میافزاید: تصمیمسازان اصلاحطلب دیگر مانند گذشته نیستند. این چند سال آنچنان بر آنان سخت گذشته که اکنون از زاویه دیگری به دنیای سیاست رسمی ایران نگاه میکنند و آنها که روزی «فشار از پایین و چانهزنی از بالا» و «فتح سنگر به سنگر» را تئوریزه میکردند امروز متفاوت شده و میگویند رادیکالهای اصلاحطلب راه انتخابات در پیش نگیرند. آن سوتر حتی صداهایی بلند کردهاند و از ائتلاف با اصولگرایان سخن به میان میآورند. اما درست در همین شلوغی است که میتوان مهرهچینی سیاستپیشگان را رصد کرد. اکنون که قبل از هر کس دیگری انتظار این است که محمدرضا عارف مورد حمایتشان باشد و از همین حالا او را به عنوان نامزد مورد نظرشان برای سرلیستی و ریاست مجلس مطرح کنند اما آنچنان صداهای متفاوتی شنیده میشود که هم از آشفتگی حکایت دارد و هم از یک نقشه از پیش تعیین شده. یک روز نام علیاکبر ناطقنوری به میان میآید، یک روز علی لاریجانی و روز دیگر محمدعلی نجفی، بیپرده و صریح میگویند؛ حد عارف تنها میتواند ریاست فراکسیون باشد و به طعنه و کنایه از تواناییهای عارف سخن به میان میآورند. اما باید به این فکر کنیم که چرا تا این اندازه نام این شخصیت اصولگرا (لاریجانی) بر سر زبان اصلاحطلبان افتاده است. آیا این دعوتنامه انتخاباتی و این فرش قرمز از سر قرابت و محبت پدید آمده در این چند سال اخیر است یا آنها طرح دیگری در ذهن دارند؟
این تحلیل خاطرنشان میکند: علی لاریجانی اگرچه شباهتهایی با علیاکبر ناطقنوری دارد اما برای اصلاح طلبان تفاوتهای زیادی هم در این مورد وجود دارد. آنها با علی لاریجانی زاویه داشته و دل خوشی از او ندارند. آنها همچنان چراغ و هویت را به یاد میآورند. پس چه شده که اینگونه به استقبال او رفتهاند. بهتر است ماجرا را از این زاویه ببینیم؛ آنها میدانند که علیلاریجانی با طیفهایی از اصولگرایان اختلاف نظر دارد و درست روی همین نقطه سرمایهگذاری کردهاند. به یک معنا آنها بنا دارند تا با ارسال این کارت دعوتها این زاویه را پررنگتر کرده و به تعبیری با ایجاد فاصله علی لاریجانی را از حمایت اصولگرایان محروم کنند. آنها به دنبال بیپناه کردن علی لاریجانی هستند. یک سرمایه قابل توجه اصولگرایان در حال سوخت است و این یک سوی ماجراست. تصمیمسازان اصلاحطلب میخواهند شرایطی پدید آورند که ضمن آن با حاکم کردن آشفتگی و گرفتن زمان، امکان رسیدن به تصمیم واحد را از اصولگرایان گرفته و در همین شرایط به همسانسازی نظرات درونی پرداخته و البته با تسویه حسابهای درون جناحی از دست افرادی چون محمدرضا عارف نیز راحت شوند. تبلیغ لاریجانی و در نهایت رها کردن او در لحظه آخر و البته معرفی نامزد نهایی که نزدیکترین فرد به خودشان باشد استراتژی اصلی آنهاست. واقعیت این است که اصلاحطلبان راستگرا مخصوصا کارگزاران نه عارف را میخواهند نه علی لاریجانی را. در این میان یک نکته هم نباید مغفول بماند. علی لاریجانی هم که یک شخصیت اصولگراست باید اکتهای سیاسیاش را به گونهای بالانس کند که اصلاحطلبان امکان استفاده از این پروژه فریب را از دست بدهند. او باید عنان این یکهتازی را از تبلیغاتچیهای اصلاحطلب بگیرد.
مجله مثلث ضمن طرح این سؤال، از طرح فریب اصلاحطلبان خبر داد و نوشت: نگاهی به تاریخ یادآوری میکند لاریجانی زاویههایی با حسن روحانی داشته است. آنجا که لاریجانی در آغاز پذیرش جانشینی روحانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، انتقادات صریحی نسبت به او مطرح کرده و گفته بود «روش دیپلماسی سنتی ما در پرونده هستهای دیگر جوابگو نیست، چون نخبگان کشور در آن نقشی ندارند. دیپلماسی مدرن به بحثهای کارشناسی اتکا میکند.» یا آنجا که در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در پاسخ به پرسشی در خصوص جمله معروف «در غلتان و آبنبات»، گفت «در آن زمان که آقای روحانی مسئول مذاکرات مسائل هستهای ایران بودند از راههایی استفاده میکردند که راههای صحیحی برای مذاکره نبود و من مکررا به آنها در خصوص عواقب این گونه مذاکرات هشدار داده بودم که هنوز هم معتقدم در آن زمان «در غلطان را دادیم و آبنبات گرفتیم.» او همچنین در پاسخ به سؤالی در خصوص اینکه آیا دولت هشتم در مسائل هستهای ایران کوتاهی کرده است یا خیر بار دیگر به طور تلویحی سیاستهای حسن روحانی در دوران اصلاحات را به باد انتقاد گرفت و پاسخ داد «تمام دولتهای بعد از انقلاب در خصوص مسائل هستهای ایران براساس ظرفیتها و شرایط معمولی خود گامهای مفیدی برداشتهاند که این گامها در دولت نهم رنگ و حمایت جدیتری به خود گرفت و پیروزیهای اخیر نیز مدیون همین حمایتهاست.» حالا اما از آن روزها زمان زیادی گذشته و علی لاریجانی مانند گذشته فکر نمیکند. او یک مدافع تمام عیار برای حسن روحانی در تمام ماههای دوران صدارتش بوده است؛ از رأی اعتماد به وزرا گرفته تا ایام سخت و پرماجرای تصویب برجام در صحن علنی مجلس.
مثلث با بیان اینکه «اصلاحطلبان با آقای لاریجانی بازی میکنند» میافزاید: تصمیمسازان اصلاحطلب دیگر مانند گذشته نیستند. این چند سال آنچنان بر آنان سخت گذشته که اکنون از زاویه دیگری به دنیای سیاست رسمی ایران نگاه میکنند و آنها که روزی «فشار از پایین و چانهزنی از بالا» و «فتح سنگر به سنگر» را تئوریزه میکردند امروز متفاوت شده و میگویند رادیکالهای اصلاحطلب راه انتخابات در پیش نگیرند. آن سوتر حتی صداهایی بلند کردهاند و از ائتلاف با اصولگرایان سخن به میان میآورند. اما درست در همین شلوغی است که میتوان مهرهچینی سیاستپیشگان را رصد کرد. اکنون که قبل از هر کس دیگری انتظار این است که محمدرضا عارف مورد حمایتشان باشد و از همین حالا او را به عنوان نامزد مورد نظرشان برای سرلیستی و ریاست مجلس مطرح کنند اما آنچنان صداهای متفاوتی شنیده میشود که هم از آشفتگی حکایت دارد و هم از یک نقشه از پیش تعیین شده. یک روز نام علیاکبر ناطقنوری به میان میآید، یک روز علی لاریجانی و روز دیگر محمدعلی نجفی، بیپرده و صریح میگویند؛ حد عارف تنها میتواند ریاست فراکسیون باشد و به طعنه و کنایه از تواناییهای عارف سخن به میان میآورند. اما باید به این فکر کنیم که چرا تا این اندازه نام این شخصیت اصولگرا (لاریجانی) بر سر زبان اصلاحطلبان افتاده است. آیا این دعوتنامه انتخاباتی و این فرش قرمز از سر قرابت و محبت پدید آمده در این چند سال اخیر است یا آنها طرح دیگری در ذهن دارند؟
این تحلیل خاطرنشان میکند: علی لاریجانی اگرچه شباهتهایی با علیاکبر ناطقنوری دارد اما برای اصلاح طلبان تفاوتهای زیادی هم در این مورد وجود دارد. آنها با علی لاریجانی زاویه داشته و دل خوشی از او ندارند. آنها همچنان چراغ و هویت را به یاد میآورند. پس چه شده که اینگونه به استقبال او رفتهاند. بهتر است ماجرا را از این زاویه ببینیم؛ آنها میدانند که علیلاریجانی با طیفهایی از اصولگرایان اختلاف نظر دارد و درست روی همین نقطه سرمایهگذاری کردهاند. به یک معنا آنها بنا دارند تا با ارسال این کارت دعوتها این زاویه را پررنگتر کرده و به تعبیری با ایجاد فاصله علی لاریجانی را از حمایت اصولگرایان محروم کنند. آنها به دنبال بیپناه کردن علی لاریجانی هستند. یک سرمایه قابل توجه اصولگرایان در حال سوخت است و این یک سوی ماجراست. تصمیمسازان اصلاحطلب میخواهند شرایطی پدید آورند که ضمن آن با حاکم کردن آشفتگی و گرفتن زمان، امکان رسیدن به تصمیم واحد را از اصولگرایان گرفته و در همین شرایط به همسانسازی نظرات درونی پرداخته و البته با تسویه حسابهای درون جناحی از دست افرادی چون محمدرضا عارف نیز راحت شوند. تبلیغ لاریجانی و در نهایت رها کردن او در لحظه آخر و البته معرفی نامزد نهایی که نزدیکترین فرد به خودشان باشد استراتژی اصلی آنهاست. واقعیت این است که اصلاحطلبان راستگرا مخصوصا کارگزاران نه عارف را میخواهند نه علی لاریجانی را. در این میان یک نکته هم نباید مغفول بماند. علی لاریجانی هم که یک شخصیت اصولگراست باید اکتهای سیاسیاش را به گونهای بالانس کند که اصلاحطلبان امکان استفاده از این پروژه فریب را از دست بدهند. او باید عنان این یکهتازی را از تبلیغاتچیهای اصلاحطلب بگیرد.