جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۷

اصلاحات همچنان بی‌سر و بی‌هویت

در طول 18 سال گذشته بحث هویت اصلاح‌طلبان و تعبیری صحیح در چارچوب اصلاح‌طلبی از مهم‌ترین موضوعات عرصه سیاسی کشور بوده است، به گونه‌ای که بسیاری از فعالان اصلاح‌طلب گاه تعریف اصلاح‌طلبی را ممکن نمی‌دانند
کد خبر : ۲۷۱۴۹۵
صراط:  در طول 18 سال گذشته بحث هویت اصلاح‌طلبان و تعبیری صحیح در چارچوب اصلاح‌طلبی از مهم‌ترین موضوعات عرصه سیاسی کشور بوده است، به گونه‌ای که بسیاری از فعالان اصلاح‌طلب گاه تعریف اصلاح‌طلبی را ممکن نمی‌دانند و نگاه حداکثری به تمام گروه‌هایی که وارد این چارچوب می‌شوند، دارند. در مقابل برخی دیگر از فعالان این جریان تلاش دارند یک تعریف هر چند مبهم اما روشن از این مسئله داشته باشند.

با این حال با گذشت نزدیک به 18 سال از دوم خرداد سال 76 صاحب نظران اصلاحات به این جمع بندی رسیده‌اند که تعریف حداکثری از جریان اصلاحات به ضرر این جریان تمام شده است و آنها باید پاسخگوی عملکرد افرادی باشند که مدعی‌اند کوچک‌ترین منافع مشترکی با اصلاح‌طلبان ندارند و هر طور که توانسته‌اند به جریان اصلاح‌طلب ضربه زده‌اند.
سخنان محمدرضا تاجیک درباره نداشتن مانیفست اصلاح‌طلبی اعترافی دیرهنگام به مواضعی است که بارها به عنوان یک ضعف اساسی در موضع اصلاح‌طلبان عنوان می‌شد.
‌ ‌  
بی‌شناسنامه‌ها وارد اصلاحات شدند
مشاور خاتمی در این باره می‌گوید: «آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. وقتی این اتفاق نیفتاده دیگر راه چاره‌ای باقی نمانده و باید هزینه هر گرایش و کنشی به نام اصلاحات را بپردازیم. از کسی که به نام اصلاح‌طلبی می‌رود و با فرح پهلوی ملاقات می‌کند تا کسی که با خارج از کشور می‌بندد، تا کسی که در پشت تریبون رسانه‌های خارجی می‌خواهد، نظام را براندازی کند، همه‌اش را می‌اندازند گردن اصلاح‌طلبان، پس از ماست که برماست. جریان اصلاحات نباید هزینه هر کسی و هر حرفی و هر کنشی را بدهد. هر چه سریع‌تر باید مشخص شود که مرزهای اصلاحات کجاست. هر کسی و جریانی که از این مرز عبور کند اصلاح‌طلب نیست. باید معلوم شود که اگر کسی از این مرز عبور کرد دیگر عبور کرده و نام او، اصلاح‌طلب نیست.»
سخنان تاجیک در حقیقت گلایه روشنی است از آنچه که بر اصلاحات طی چند سال اخیر رفته و دلسوزان انقلاب بارها نسبت به آن هشدار داده‌اند که بدون تعریف بودن اصلاحات تنها به این مسئله منجر می‌شود که از آن سوء استفاده به عمل آید.
همان‌گونه که تاکنون نیزچنین بوده است و بسیاری از افراد بدون اینکه شناسنامه روشنی داشته باشند اظهاراتی مطرح کرده‌اند که منجر به بدبینی مردم و حاکمیت نسبت به اصلاح‌طلبان شده است.
‌ ‌  
سروش و آغاجری هم اصلاح‌طلبند
شاید نگاهی به این سخنان خالی از لطف نباشد. اکبر گنجی در گفت و گو با روزنامه تاکس آلمان می‌گوید: دین یک قسمت از فرهنگ است، حرکت اصلاح‌طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید. در یک جامعه مدرن جدایی دین از سیاست یک امر بدیهی است. وقتی شما جامعه را مدرنیزه کنید این جدایی بالاخره پیش خواهد آمد. ایران در حال حاضر از فاز قبل از مدرن به فاز مدرن پیش می‌رود.
سید هاشم آغاجری هم در سال 81 به صراحت می‌گوید: این حکومت (حکومت یزید) بدون رضایت مردم است و بنابراین نامشروع است. اگر حسین (ع) هم در رأس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد نامشروع است.
آغاجری در همین سخنرانی امام حسین (ع) را با سیاوش در تاریخ ایرانیان مقایسه می‌کند: «...سیاوش در تاریخ ملی ما ایرانیان مظهر معصومیت و پاکی است و بعد از آمدن اسلام، حسین (ع) جای سیاوش می‌نشیند و آیا ما اثری در مورد حسین(ع) مانند منظومه‌ای که فردوسی در باب سیاوش سروده است داریم؟
عبدالکریم سروش نیز در ماهنامه کیان در بهمن سال 77 می‌گوید: ولایت، منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او ولایت نیز خاتمه می‌یابد، او خاتمه نبوت و خاتم ولایت بود، ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است.
دهها سخنان دیگر در این باره وجود دارد. شاید این فهرست دراز نشانه‌ای از این باشد که این سخنان که به نقل از جریان اصلاح‌طلبی بیان شده است، ناشی از همین نبود چارچوبی روشن برای اصلاح‌طلبان است.

سعید حجاریان درباره اصلاحات چه گفت
البته این سخنان تنها محدود به شخص تاجیک نیست و البته قبل از او نیز برخی در این باره هشدار داده‌اند که جریان اصلاح‌طلب بی سر است. شاید بی‌پرواترین سخنان را در این باره سعید حجاریان گفت و بر این نکته تأکید کرد که اصلاح‌طلبی سر ندارد. این سخنان درست در بحبوحه انتخابات سال 92 انجام شد.
البته تاجیک در سخنان خود به این مسئله اشاره می‌کند که تعدادی از اصلاح‌طلبان به دنبال تعریفی از اصلاح‌طلبی بودند.
وی در همین رابطه با اشاره به جلساتی که با یکی از سران فتنه برگزار شده بود، می‌گوید: آقایان خانیکی، امین‌زاده و تاجزاده و البته در موارد خاص، افراد خاص را نیز به این جلسه دعوت می‌کردیم. چند سالی این جلسات به شکل خیلی جدی ادامه داشت تا مانیفست اصلاحات تدوین شود. مباحث مختلفی در این جلسات وجود داشت که یکی از خروجی‌هایش با عنوان زیست مسلمانی منتشر که به حوزه‌های علمیه هم ارسال شد و شخصیت‌های برجسته روحانی هم نظرات‌شان را برای اصلاحات در اختیار ما گذاشتند. در مورد گفتمان اصلاحات نیز تلاش‌های زیادی مانند همین منشور زیست‌مسلمانی انجام شد که البته باید به صورت یک مطلب عمومی بیرون بیاید تا پیرامون آن گفتمان، اجماع ایجاد شود. کسانی که می‌خواهند در آن چارچوب گفتمانی و بر اساس این مانیفست عمل کنند، اصلاح‌طلب تعریف می‌شوند.
البته در نهایت تاجیک به این مسئله اشاره نمی‌کند که چه بر سر مصوبات این جلسه آمد.

اعتراف دیرهنگام به بی سر بودن جریان اصلاح‌طلب
با تمام این مسائل نکته مهم اینجاست که بالاخره اصلاح‌طلبان به این مسئله پی برده‌اند که عدم صف‌بندی با عناصر ضد انقلاب موجب این شده است که صدمات فراوانی متوجه آنان شود؛ صدماتی که حضور اصلاح‌طلبان را در قدرت با مشکل روبه‌رو کرده است.
شاید زمان این باشد که اصلاح‌طلبان در مانیفست خود تکلیف همیشگی را با برخی مسائل روشن کنند؛ مسائلی همچون التزام به ولایت فقیه و همچنین فتنه سال 88 که همچنان از قبول مسئولیت خود در آن طفره می‌روند؛ روندی که به حمایت از هتاکان به زائران امام حسین(ع) نیز رسید.
عذرخواهی علنی از اتفاقات سال 88 کف انتظارات نظام از اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات است و بدون آن امکان نقش‌آفرینی آنان در انتخابات وجود نخواهد داشت. اصلاحات باید به تناقضات درونی خود پایان بدهد و این مسئله در تعریف اصلاح‌طلبی مورد دقت قرار بگیرد؛ تناقضاتی که سبب شده که اصلاح‌طلبان خارج از قدرت نظاره‌گر رقابت‌های سیاسی باشند.
منبع : روزنامه جوان
برچسب ها: صراط اصلاحات هویت