این روانشناس با تأکید بر اینکه مازوخیزمیها احساس میکنند منزوی شده، حامی ندارند و کسی آنها را درک نمیکند، ادامه داد: متأسفانه خودزنی معمولاً باعث به جا ماندن علامت یا صدمه به بافتها شده و میتواند هریک از رفتارهای بریدن، سوزاندن (یا «داغ زدن» با اشیای داغ)، سوراخ کردن یا خالکوبی کردن افراطی بر بدن، کندن پوست یا بازکردن دوباره زخمها و کندن مو(تریکوتیلومانیا)، کوبیدن سر به جایی، ضربه زدن(با چکش یا دیگر اشیا)، شکستن استخوان را شامل شود.
وی افزود: اگر احساساتی را که در فرد به خودآزاری منجر میشود با هم جمع کنیم در نهایت به عقدههای پنهان او میرسیم، در واقع میتوان گفت عموماً خودآزاری نتیجه یک ناتوانی برای پیروزی بر دردهای روانی عمیق با روشها سالم و نرمال است. برای نمونه فردی ممکن است شرایط سختی برای بیان، درک و متعادل کردن احساساتش پشت سر گذاشته باشد، در این صورت درد فیزیکی حواس او را از دردهای عاطفی پرت میکند یا کمک میکند بر احساساتش کنترل داشته باشد. همچنین فرد دیگری ممکن است احساس کند دائماً کرخت است یا از خودش و جهان اطرافش دور است، از همینرو با خودآزاری احساساتش را بیدار میکند.
جعفری تصریح کرد: خودآزاری میتواند در هر سنی از قبل از نوجوانی تا سالمندی انجام شود. اما فاکتورهایی مانند سن، تاریخچه خانوادگی، نوع زندگی، مشکلات مربوط به بیماریهای ذهنی و سوءمصرف الکل میتواند خطر این اختلال را افزایش دهد. متأسفانه اغلب افرادی که خودزنی میکنند نوجوان هستند و برخی مواقع خودآزاری بین افرادی متداول است که در خانوادهاشان کسی خودکشی، خودزنی یا اعمالی در ردیف خود ویرانگری انجام داده است.
این روانشناس خاطرنشان کرد: برخی که خودزنی میکنند به اشکال جنسی، جسمی، یا احساسی مورد آزار واقع شدهاند. آنها ممکن است در کودکی نادیده گرفته شده باشند. این در حالی است که گوشهگیری از اجتماع و تنها زندگی کردن ممکن است تمایل به خودآزاری را تقویت کند، همچنین شرایط زندگی بیثبات مانند بیکاری و طلاق ممکن است جزو فاکتورهای تقویتکننده به شمار آیند. علاوهبر این مشکلات مربوط به خودآزاری ممکن است به برخی بیماریهای ذهنی مانند اختلال شخصیت مرزی، افسردگی، اضطراب،اختلالات جنسی، اختلال فشار روانی، پس آسیبی و اختلالات مربوط به خورد و خوراک (بیاشتهایی عصبی، پرخوری عصبی، شرابخواری) مربوط باشد.
وی یادآور شد: افرادی که درگیر انواع و اقسام خودآزاری هستند اغلب این عمل را زمانی انجام میدهند که الکل یا دیگر مواد مخدر و روانگردان را استفاده کردهاند و از خود بیخود هستند یا در طول دوره ترک اعتیاد هستند. این در حالی است که مبتلایان به مازوخیسم روانی، بجز دشنام و خفت و خواری چیزی نمیطلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا، آنها را به اوج لذت میرساند.
جعفری تصریح کرد: متأسفانه مازوخیسمیها میکوشند با تجسم صحنههای مختلف خودآزاری بوسیله فکر و خیال، تمایلات غیر عادی خویش را ارضاء کنند. در حالی که مازوخیسم جسمی حالتی است که انسان را وادار میکند از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خویش را با اشتیاق در معرض زجر، درد و عذاب قرار دهد.
این روانشناس بررسی علت و ریشهیابی رفتارها از جمله، اضطراب، خشم و حقارت را گام نخست برای درمان خودآزاری عنوان و خاطرنشان کرد: حذف موقعیتهایی که رفتار خودآزاری در آن رخ میدهد.