بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب رئیس جمهور !
سلامٌ علیکم
یکی از حقوق مسلمی که آحاد مردم در هر جامعه و اجتماعی دارند امنیت است . رسول گرامی اسلام ( صلّی الله علیه و آله ) در بیانی نورانی فرمودهاند : « نعمتانِ مجهولتانِ ، الصّحّة و الامان » دو نعمت ناشناخته هستند : سلامتی و امنیت . ولی شاید یکی از جنبه های ناشناخته بودن نعمت امنیت ، تعریف متفاوت افراد از آن است . مثلاً یک نفر فضای امنیتی ( یعنی تلاش عدهای برای امن کردن یک اجتماع ) را ضد امنیت بداند و فکر کند اگر مثلاً افرادی بخواهند هرچه از دهنشان بیرون می آید را نثار انقلاب کنند و با هر ظاهر نخراشیدهای بیرون بیایند مصداق امنیت است !
و افرادی دیگر ، نظری مقابل آن داشته باشند و فکر کنند کلاً چراغ قرمز نشان دادن در هر سطحی به فرهنگ منحط غرب باعث ناامنی میشود
اگر از یک نوجوان سیزده ساله هم بخواهی چند مصداق برای امنیت نام ببرد یقیناً می گوید « خانهمان را دزد نزند ، کسی به ما اهانت نکند ، ارامش داشته باشیم و از چیزی نترسیم ، کسی در خیابان با ما درگیر نشود و یا تعرضی به ناموسمان نکند و ... »
حالا از جناب ریاست محترم قوه مجریه سئوالی داریم : نظرشان در باره امنیتی بودن فضای دانشگاه که در گذشته هم به این « امنیتی بودن » اشارههایی داشته اند و آن را نقد فرموده اند چیست ؟ به صورت شفاف بفرمایند که از کدام قوا نمی توان سئوال کرد ( مگر ما سه قوه بیشتر داریم !؟ که فرمودهاند « نقد برخی از قوا و برخی نهادها کمی سخت است اما فعلاً از رئیسجمهور و دولت شروع کنید» اینجا وقتی دو قوه دیگر باقی مانده یعنی مقنّنه و قضائیه ؛ وقتی می گویند « برخی » نه « باقی » پس میشود یک قوه ! ... حالا کدام بک از دو قوه !!!؟ ) البته ایشان در ادامه سخنرانیشان در دانشگاه شریف اشاراتی فرمودند به اینکه « کسانی باید به مجلس بروند که منافع ملی را به منافع شخصی نفروشند » ( احسنت ، ما هم همین را می خواهیم ) و شاید الآن کسانی هستند که دارند منافع ملی را به مناف شخصی می فروشند ؟ ... و کلاً منظور ایشان از آن برخی قوا « مجلس » باشد ! ... خدا می داند !
بگذریم !
برگردیم به بحث خودمان :
جناب رئیس جمهور !
من فضای امن ـ به زعم خود ـ را برایتان ترسیم می کنم : من چنین فضای را امن می دانم : فضایی که منِ مسلمان بتوانم به راحتی چشمم را باز نگه دارم و به خیابان بروم ( نه اینکه از بیم دیدن قیافه اجق وجق فلان خانم و یا آقا مجبور باشم مسیرم را صد بار عوض کنم و یا چشمم را اینو و آنور بگرداتم و ... در دانشگاه هم ایضاً ! ) فضای امنیتی مد نظر من این است که به همین راحتی به اعتقاداتم که مذهب رسمی مملکتم را دارم اهانت نشود و در فلان روزنامه و ایضاً دانشگاه دم به ساعت به عقیده و مرام و امامم اهانت صورت نگیرد
فلان شهردار و بخش دار و راننده تاکسی و ایضاً دانشجو به بهانه آزادی و تساهل و تسامح محیطی را فراهم نکند که دشمنان برای برگشتن به کشورم دندان تیز کنند و امیدوار شوند و صدای سردمداران آمریکایی را از دهن فلان استاد دانشگاه نشنوم ...
امنیت برای من یعنی اینکه ارزشهایی که به خاطر آن خون هزاران نفر ریخته شده کمرنگ نشوند و مورد استهزاء قرار نگیرند ...
با شکستن حصر فتنه گران و آنهایی که
انقلاب ما را تا مرز از هم پاشی بردند چه امنیتی حاصل میشود که سخنانی که
از دهان شما در میآید طرفداران چنین طرز فکری را خوشحال می کند !!؟
رشوه و ربا و گران فروشی و کم فروشی و
فروش راحت و علنی مواد مخدر و عرق خواری علنی و بدون ترس در مراسمات و ...
از جامعه رخت بربندد ... شما و دوستانتان برای ایجاد چنین فضایی چه کرده
اید لطفاً توضیح دهید ( گفته بودید از شما شروع کنیم . این هم سئوال من بود
) باقی بقایتان !